■ حشویه
گروهى از اهل حدیث و عنوانى عام براى گرایشهایى داراى عقاید خاص و غیررایج از فرق مختلف اسلامى. نام این گروه به چند صورت ضبط شده كه رایجترین آنها، به ترتیب، حَشْویه و حَشَویه است. منشأ این اختلاف، اقوال متعدد درباره وجه تسمیه آنان است. برخى
■ حضانت
اصطلاحى در فقه و حقوق بهمعناى نگاهدارى، پرورش و تربیت كودكان. واژه عربى حضانت (با فتح یا كسر حاء)، از مادّه ح ض ن، به معناى حفظ و نگاهدارى كردن، در آغوش گرفتن و پرورش دادن است (ابنفارس؛ زَبیدى، ذیل «حضن»). حضانت در اصطلا
■ حفظ قرآن
بحثى قرآنى ـ حدیثى درباره فراگیرى و به خاطر سپردن قرآن. حفظ به معناى نگاهدارى و مراقبت از چیزى و غفلت نورزیدن از آن، و در برابر كلمه فراموشى است (خلیلبن احمد؛ ابنمنظور، ذیل «حفظ»). این واژه به معناى خویشتندارى و قدرت ضبط
■ حق فرزندان
از آموزههاى اخلاقى و دینى در سنّت اسلامى. در آیات قرآن به رعایت حقوق فرزندان توصیه شده است. نخستین و مهمترین حقى كه در این باره به آن توجه شده، حق حیات است كه خود مبناى سایر حقوق قرار میگیرد. مخالفت شدید قرآن با كشتن فرزندان (
■ حق والدین
از آموزههاى اخلاقى و دینى در سنّت اسلامى. در آیات قرآن چندین بار به نیكوكارى به والدین سفارش شده است (وَصَّینَا الاْنسانَ بِوالِدَیهِ حُسناً/ إحساناً رجوع کنید به عنكبوت: 8؛ اَحقاف: 15). ذكر این سفارش در قالب مكرر «وباالوالدین إحسان
■ حقیقت شرعیه
اصطلاحى در اصول فقه، به معناى واژه وضع (حقیقت) شده در زمان پیامبر اسلام براى معنایى شرعى. در شرع اسلام، مانند دیگر شرایع، براى انتقال پیامها و مفاهیم به مخاطبان، از واژههاى متداول میان مردم استفاده شده و اغلبِ معناهایى نیز كه از این واژهه
■ حمد، سوره
حمد، سوره، نخستين سوره قرآن كريم در ترتيب مصحف. چون در اين سوره خداوند حمد و ثنا شده، اين سوره حمد خوانده شده است (طبرسى، 1408، ج 1، ص 87). اين سوره نامهاى متعددى دارد و اين كثرت نام، نشانه شرافت و فضيلت آن دانسته شده است (رجوع کنید به سيوطى، 1
■ حواريون
حواريون، تعبيرى قرآنى براى معرفى ياران نزديك عيسى عليهالسلام. در اين مقاله، نخست به ريشهشناسى اصطلاح و كاربرد آن در ميان مسيحيان و سپس به كاربرد آن در متون و فرهنگ اسلامى پرداخته مىشود.
1) واژه شناسى. لغويان مشهور عرب مطالب كمابيش
■ حَبْوه
اصطلاحى در فقه امامى در باب ارث، به معناى قسمتى از تركه مرد متوفى كه به پسر بزرگ او اختصاص مییابد. حبوه در لغت به معناى مالى است كه بدون منّت و چشمداشتِ عوض بخشیده شود (ابنمنظور؛ فیروزآبادى؛ طریحى، ذیل «حبو») و در اصطلاح فقهى
■ حَجَرالاسود (صورت عربى آن: الحجرالاسود)
سنگى مقدّس، داراى پیشینه كهن و جایگاهى ویژه در فرهنگ اسلامى و مناسك حج، واقع در ركن شرقى كعبه كه به ركن اسود یا ركن حَجَرى نیز معروف است. حجرالاسود، صیقلى و به شكل بیضى نامنظم است. رنگ آن سیاه مایل به سرخ است و لكههاى سرخرنگ و رگهها
■ حَجّ (1)
از مهمترین احكام عبادى و یكى از اركان اسلام، كه در ماه ذیحجه هر سال با مراسمى مخصوص و باشكوه در مكه برگزار میشود.
1) مباحث قرآنى و حدیثى و فقهى. معناى واژه عربىِ حَجّ یا حِجّ، دلیل و برهان آوردن و امرى مهم را قصد كردن،
■ حَجّ (1)
از مهمترین احكام عبادى و یكى از اركان اسلام، كه در ماه ذیحجه هر سال با مراسمى مخصوص و باشكوه در مكه برگزار میشود.
1) مباحث قرآنى و حدیثى و فقهى. معناى واژه عربىِ حَجّ یا حِجّ، دلیل و برهان آوردن و امرى مهم را قصد كردن،
■ حَجْر
از مباحث مهمِ فقه و حقوق درباره اسباب ممنوع شدن اشخاص از تصرفات مالى. واژه عربى حَجْر به معناى بازداشتن و احاطهكردن كسى است (ابنفارس؛ زمخشرى؛ فیروزآبادى، ذیل واژه) و در اصطلاح فقها به «ممنوع كردن كسى از تصرف در مال خود»
■ حَنّانه
حَنّانه، نام ستونى در مسجدالنبى، در محل درخت نخلى كه بنا بر گزارشهاى تاريخى از هجر پيامبر ناليد. بنابر روايات تاريخى، پيامبر اكرم صلىاللّهعليهوآلهوسلم در مسجد به ستونى از نخل خرما تكيه مىدادند و خطبه مى خواندند. روزى يكى از صحابه از پيامبر خواست كه ب
■ حُبّ و بُغض
دو مفهوم در قرآن و حدیث و اخلاق، به معناى دوستى و دشمنى. حُب در لغت، مصدر فعل «حَبَّ یحِبُّ» است كه از جمله به معناى لزوم و ثبات و نیز دوستى و كشش نفس به سوى چیزى خواستنى است و این معنا از همان لزوم و ثبات اخذ شده است (جوهرى؛ ابنفار