■ حق فرزندان
از آموزههاى اخلاقى و دینى در سنّت اسلامى. در آیات قرآن به رعایت حقوق فرزندان توصیه شده است. نخستین و مهمترین حقى كه در این باره به آن توجه شده، حق حیات است كه خود مبناى سایر حقوق قرار میگیرد. مخالفت شدید قرآن با كشتن فرزندان (رجوع کنید به انعام: 137؛ ممتحنه : 12؛ تكویر8:ـ9)، به علت ترس از تنگدستى و ناتوانى در رفع نیازهاى مادّى ایشان (اِملاق؛ رجوع کنید به انعام: 151؛ اسراء: 31) یا ننگ داشتن از دختر بودنشان (رجوع کنید به نحل: 59)، یعنى دخالت دادن جنسیت نوزاد در رعایت حق حیات وى، بر همین موضوع دلالت دارد (براى دیدگاه جاهلى نسبت به دختران رجوع کنید به نحل : 58ـ59؛ زخرف: 17؛ نیز رجوع کنید به وأد البنات*). قرآن در اینباره تا آنجا پیش میرود كه محروم كردن كودكان را از حق حیات، چونان شرك به خدا، حرام میداند (رجوع کنید به انعام: 151) و آن را رفتارى نابخردانه (رجوع کنید به انعام: 140)، خطایى بزرگ (اسراء: 31) و موجب خسران و گمراهى و خروج از مسیر دین و هدایت الهى میشمارد (انعام: 137، 140). ازاینرو، علاوه بر آنكه والدین را از این كار نهى میكند (رجوع کنید به انعام: 151؛ اسراء: 31؛ ممتحنه: 12) از پیامبر نیز میخواهد از زنان بر ترك این كار بیعت بگیرد (ممتحنه: 12).
در قرآن، افزون بر رعایت حق حیات، به پرورش جسمى نوزاد، یعنى شیردهى (رضاع*) به نوزاد، نیز سفارش شده است. در برخى آیات بر شیردهى به عنوان غریزهاى مادرانه تأكید شده (رجوع کنید به حج: 2؛ قصص: 7) و در چند آیه مدت شیردهى دو سال تمام ذكر شده است (رجوع کنید به بقره: 233؛ لقمان: 14؛ نیز رجوع کنید به احقاف : 15، كه در آن، مدت زمان باردارى و شیردهى جمعاً سیماه ذكر شده است؛ براى آگاهى از اقوال مختلف مفسران درباره این آیه، از جمله دلالت آن بر واجب بودن یا نبودن شیردهى مادر و نیز چگونگى محاسبه دو سال رجوع کنید به طبرى؛ طوسى؛ ابنعربى مالكى، ذیل بقره: 233). همچنین تأمین خوراك و پوشاك مادر در مدت شیردهى برعهده شوهر است (رجوع کنید به بقره: 233)، كه حاكى از اهمیت دادن قرآن به سلامت جسمى مادر و نوزاد اوست. البته به والدین اجازه داده شده است، چنانچه از هم جدا شده باشند، با رضایت و مشورت یكدیگر، مدت زمان شیردهى را كاهش دهند (رجوع کنید به بقره: 233) یا شیردهى نوزاد را به دایه* تفویض كنند (رجوع کنید به بقره: 233؛ طلاق: 6). همچنین یادآورى شده است كه رعایت حقوق فرزند نباید براى والدین ضررى در پیداشته باشد (رجوع کنید به بقره: 233؛ براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به رضاع*).
از دیگر حقوق فرزندان كه در قرآن بدان توجه شده، حقوق مالى آنان است. در این باره، قرآن به ارث بردن فرزندان از والدین پرداخته (رجوع کنید به نساء: 7) و به چگونگى تقسیم ارث در بین ایشان، به تفكیك جنسیت، اشاره كرده است (رجوع کنید به نساء: 11). همچنین در آیه 12 سوره نساء، میزان ارث زن و شوهر از همسرانشان، بسته به اینكه فرزند داشته باشند یا نه، تعیین شده است. علاوه بر این، بنابر نظر مفسران، بخش پایانى آیه 127 سوره نساء هم ناظر بر امر به پرداخت ارث فرزندان خردسال شخصِ متوفى است، كه بنا بر سنّت عرب عصر جاهلى تا رسیدن به سن رشد از ارث محروم بودند (رجوع کنید به طبرى؛ طوسى، ذیل آیه؛ نیز رجوع کنید به یتیم*).
آیاتى از قرآن نیز تلویحاً بر مهرورزى والدین به فرزندان و اهتمام آنان بر تربیت ایشان تأكید دارد و احترام به والدین و دعاى خیر براى ایشان، پاسخى بدان امر دانسته شده است (رجوع کنید به اسراء: 24). بهویژه مادران، كه با وجود سختى و مشقت زیادى كه در این راه متحمل میشوند (رجوع کنید به لقمان: 14؛ احقاف: 15)، همواره به فرزندانشان عشق میورزند (براى نمونه رجوع کنید به طه: 40؛ قصص: 13) و بسا كه این غریزه مادرانه را به فرزندان دیگران نیز ابراز میكنند (رجوع کنید به یوسف: 21؛ قصص: 9). همچنین در آیاتى از علاقهمندى پیامبران به فرزنددار شدن سخن به میان آمده است (رجوع کنید به آلعمران: 38؛ مریم2:ـ6؛ انبیاء: 89؛ صافات100:). از جمله در برخى آیات، فرزندانْ اعطاى نعمت و مدد الهى به والدین و مایه چشمروشنى ایشان دانسته شده (رجوع کنید به نحل: 72؛ اسراء: 6؛ شعراء: 132ـ133؛ نوح: 12) و پدر و مادر به شكرگزارى در برابر این نعمت و پرهیز از شرك امر شدهاند (رجوع کنید به اعراف: 189ـ190). البته در برخى آیات یادآورى شده است كه فرزندان، همچون اموال، زینتِ زندگىِ این جهانیاند (رجوع کنید به كهف : 46) و گاه مایه آزمایش و اغواى پدر و مادر خویش (انفال: 28؛ تغابن: 15) و فراتر از آن، دشمن آناناند (تغابن: 14؛ نیز رجوع کنید به كهف: 74، 80) و در برابر عذاب الهى براى آنان سودى نخواهند داشت (آلعمران: 10، 116؛ لقمان: 33؛ ممتحنه: 3؛ براى بحث مبسوط در اینباره رجوع کنید به اولاد*).
در احادیث نیز به فرزندان و رعایت حقوق آنان توجه ویژهاى شده است. برخى از این احادیث به تبیین جایگاه فرزندان در خانواده و تأثیرى كه بر حیات مادّى و معنوى والدین دارند، پرداختهاند. چنانكه فرزند را بركت خانه، گلى از بهشت و نشانه حد آخر خیرخواهى خداوند در حق بندگان بیان داشتهاند (رجوع کنید به كلینى، ج 6، ص 2؛ ابنبابویه، 1404، ج 3، ص 481؛ سیوطى، ج 1، ص 489)، بهطورى كه دعاى فرزند در حق والدین در این دنیا مستجاب و شفاعتش براى ایشان در آخرت پذیرفته خواهد شد (رجوع کنید به قطب راوندى، ص 285؛ ابنابیجمهور، ج 1، ص 270). از اینروست كه در احادیث، فرزندان صاحب حق شمرده شده (رجوع کنید به ادامه مقاله) و پدر و مادر در مقابل ایشان مسئول دانسته شدهاند (رجوع کنید به بخارى، ج 6، ص 152؛ مسلمبن حجاج، ج 3، ص 163؛ ابنبابویه، 1404، ج 2، ص 622).
علاوه بر این نگاه كلى، در احادیث فراوانى به مصادیق گوناگون حقوق یاد شده، از پیش از ولادت تا بزرگسالى، پرداخته شده است. اولین حق فرزند ــپیش از بسته شدن نطفه ــ انتخاب مادر شایسته براى اوست (رجوع کنید به مجلسى، ج 75، ص 236؛ نیز رجوع کنید به جنین*) چرا كه فرزند، بسیارى از صفات و ویژگیهاى اخلاقى خویش را از والدینش بهارث میبرد و تغییر این صفات، در مراحل بعدى تربیت او، بسیار دشوار است (رجوع کنید به ابنماجه، ج 1، ص 633؛ كلینى، ج 5، ص 354؛ حسنبن فضل طبرسى، ص 197؛ سیوطى، ج 1، ص 503، 505؛ نیز براى بحث تفصیلى در اینباره رجوع کنید به فلسفى، ج 1، ص 59ـ90). درباره زمان، مكان و كیفیت انعقاد نطفه در رحم مادر نیز توصیههایى شده است (رجوع کنید به حسنبن فضل طبرسى، ص 209ـ212). مشخص بودن نسب فرزند نیز در شمار حقوق وى است؛ از اینرو، در چند حدیث، حكمت مُجاز نبودن چند شوهر براى یك زن (رجوع کنید به ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 95)، لزوم عدّه* زنان بعد از طلاق (رجوع کنید به بقره: 226، 228، 234؛ طلاق: 1، 4) و تحریم زنا* (رجوع کنید به اسراء: 32؛ فرقان: 68)، معلوم شدن نسب فرزندان دانسته شده است (رجوع کنید به كلینى، ج 6، ص 113؛ ابنبابویه، 1404، ج 3، ص 565؛ احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 93). همچنین طبق حدیث و فقه براى اثبات نسب نوزاد، حدود زمانى حداقل و حداكثر براى باردارى تعیین شده است (رجوع کنید به باردارى و بارورى*).
فرزند به محض انعقاد نطفه در رحم مادر، از حقوقى برخوردار میشود. از آن جمله است: تأخیر در اجراى حدود شرعى درباره زن باردار، به منظور پرهیز از آسیبرسانى به جنین موجود در رحم وى؛ و حرمت سقط جنین (اجهاض؛ رجوع کنید به باردارى و بارورى*). همچنین در روایات، براى سلامت جسمانى و روحانى جنین، به والدین توصیههاى بهداشتى و اخلاقى شده، كه از آن جمله است: تأكید بر سلامت جسمانى و روانى مادر به هنگام باردارى، توجه به چگونگى تغذیه او، و پرهیز زنان باردار از گناه و كارهاى ناپسند. به علاوه، جنین از حقوق مالى خاصى نیز برخوردار است كه استقرار آنها منوط به ولادت اوست (رجوع کنید به جنین*).
آدابى را كه به هنگام تولد نوزاد توصیه شده نیز میتوان در شمار حقوق فرزندان قرار داد، كه عبارتاند از: تَحنیك (كامبردارى نوزاد) با خرما یا آب باران یا آب فرات به همراه تربت امام حسین علیهالسلام؛ اذان گفتن در گوش راست و اقامه گفتن در گوش چپ وى (رجوع کنید به كلینى، ج 6، ص 24)؛ سوراخ كردن گوش نوزاد، كه ظاهراً در مخالفت با سنّت یهودیان، مبنى بر انجام ندادن آن، توصیه شده است (رجوع کنید به همان، ج 6، ص 35؛ ابنبابویه، 1404، ج 3، ص 489)؛ تراشیدن موى سر نوزاد و صدقه دادن به اندازه وزنِ موى او؛ قربانى كردن (عَقیقه) و اِطعام دیگران از گوشت قربانى؛ انتخاب نامى نیك براى وى در روز هفتم تولد (كلینى، ج 6، ص 28، 48)؛ و خِتان پسران در هفت روز اول تولدشان (همان، ج 6، ص 34)، كه امرى فطرى و سنّتى الهى دانسته شده است (بخارى، ج 7، ص 56). روایاتى كه شیر را بهترین غذا براى نوزاد دانستهاند (رجوع کنید به ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 34) و به والدین توصیه میكنند در احوال و خصوصیات زنى كه نوزاد را شیر میدهد، بهسبب انتقال آن صفات از طریق شیر به نوزاد، دقت كنند (رجوع کنید به كلینى، ج 6، ص 44) نیز در همین سیاق میگنجند (درباره خصوصیاتى كه دایه نوزاد نباید داشته باشد رجوع کنید به همان، ج 6، ص 42ـ43).
در این روایات والدین از ضرر رساندن به فرزندانشان نهى شدهاند (رجوع کنید به ابن ماجه، ج 2، ص 890). چنانكه همچون آیات قرآن، كشتن یا زنده به گور كردن فرزندان را، به سبب دختر بودن آنان یا ترس از ناتوانى در گذران امور ایشان، حرام و بعد از شرك به خدا بزرگترین گناهان دانستهاند (رجوع کنید به بخارى، ج 7، ص 70، 75). حتى در روایتى، والدین از اینكه بهسبب دختر بودن نوزاد براى او آرزوى مرگ كنند، نهى شدهاند، چرا كه در صورت برآورده شدن این آرزو، شخص چونان عاصیان در برابر خدا حاضر خواهد شد (كلینى، ج 6، ص 5). از همینروست كه پیامبر اكرم والدین را از سختگیرى و درشتى با فرزندانشان ــكه در نهایت موجب ارتكاب ایشان به گناهان، عقوق والدین و قطع رحم (رجوع کنید به همان، ج 6، ص 48، 50) و خروج از دایره غفران الهى (رجوع کنید به فتال نیشابورى، ج 2، ص 368) میشودــ نهى میكردند.
در مقابل، والدین به دوست داشتن فرزندان و مهربانى و اكرام ایشان توصیه شدهاند (رجوع کنید به ابنماجه، ج 2، ص 1211؛ كلینى، ج 6، ص 49) و نیكى به فرزندان همتاى نیكى به والدین دانسته شده است (الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، ص 336) تا جایى كه تخطى از این دستورها موجب خروج شخص از پیروان سنّت پیامبر (ترمذى، ج 3، ص 216) و عامل به آنها مشمول رحمت الهى و شایسته بهشت معرفى شده است (بخارى، ج 7، ص 74ـ75؛ كلینى، ج 6، ص 6، 49ـ50). سیره پیامبر نیز توصیههاى وى را درباره مهربانى و احترام به كودكان تأیید میكند، چنانكه در این روایات از خوشرفتارى پیامبر با ایشان حتى در حالت نماز (رجوع کنید به بخارى، ج 7، ص 64؛ كلینى، ج 6، ص 48)، بوسیدن و بوییدن فرزندان و فرزندزادگان (بخارى، ج 7، ص 74ـ75)، بر زانوى خود نشاندن و دعاى خیر كردن آنان (همان، ج 7، ص 76) و سلام كردن به آنان (ابنماجه، ج 2، ص 1220) سخن به میان آمده است. سیره امامان شیعه با فرزندان نیز چنین بوده است (رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 166).
رعایت عدالت در برخورد با فرزندان حق دیگرى است كه در روایات به آن امر شده (رجوع کنید به بخارى، ج 3، ص 134) و اعتراض پیامبر به پدرى كه فقط یكى از دو فرزندش را در حضور هر دوى آنها بوسید، گزارش شده است (رجوع کنید به ابنبابویه، 1404، ج 3، ص 483). با اینحال به نظر میرسد در روایات تأیید شده است كه والدین برخى از فرزندان خود را، احتمالا بهسبب وجود بعضى فضائل در ایشان، بیش از دیگر فرزندان خود دوست داشته باشند، ضمن آنكه این تمایز نباید ناشى از تفاوت جنسیت باشد (رجوع کنید به كلینى، ج 6، ص 51). همچنین است وفا به عهد والدین نسبت به قولى كه به فرزندانشان دادهاند (رجوع کنید به همان، ج 6، ص 49).
تربیت فرزندان نیز حق دیگرى است كه پدران و مادران به آن امر شدهاند (رجوع کنید به ابنماجه، ج 2، ص 1211؛ ابنبابویه، 1404، ج 2، ص 622) و آن را بهترین هدیه پدر به فرزند و برتر از صدقه دادن معرفى كردهاند (رجوع کنید به ترمذى، ج 3، ص 227)، چرا كه وجود فرزند از پدر و مادر است و در هر صورت اعمال وى ناشى از نحوه تربیت ایشان است (رجوع کنید به ابنبابویه، 1404، همانجا). از مضمون این روایات میتوان دریافت كه هدف نهایى از این توصیهها، صالح شدن فرزندان است؛ چه، در آنها فرزند صالح رزقى از جانب خداوند معرفى شده است (رجوع کنید به كلینى، ج 6، ص2). چنانكه فرزندى كه اهل عبادت پروردگار باشد نیز میراثى دانسته شده كه بنده مؤمن پس از درگذشت خود براى خداوند برجاى میگذارد تا او را عبادت كند (رجوع کنید به همان، ج 6، ص 4).
برخى دستورهاى عملى نیز براى تربیت فرزندان داده شده كه ناظر بر آموزش امور دینى و برخى مهارتهاى اجتماعى ایشان است، از جمله: یارى كردن به فرزندان در كارهاى نیك (رجوع کنید به همان، ج6، ص50)، راهنمایى او به شناخت خدا و كمك به او در اطاعت از پروردگار (ابنبابویه، 1404، همانجا)، واداشتن و تشویق ایشان به نماز از هفت سالگى (رجوع کنید به ابوداوود، ج 1، ص 119)، آموزش قرآن و معارف دین براى مصونماندن آنان از انحرافات اعتقادى (رجوع کنید به كلینى، ج 6، ص 49) و شنا و تیراندازى (همان، ج 6، ص 47) و خواندن و نوشتن، و نیز تلاش در امر ازدواج ایشان پس از رسیدن به بلوغ (فتال نیشابورى، ج 2، ص 369).
درباره اصول كلى تربیت فرزندان نیز توصیههایى شده است. از جمله، والدین باید توجه داشته باشند كه فرزندان در سنین پایینتر تربیتپذیرترند و در صورت انحراف در این دوران، تربیت بعدى آنان سخت خواهد بود (نهجالبلاغة، نامه 31؛ كلینى، همانجا). همچنین روایات توجه ایشان را به این مطلب جلب میكنند كه در این كار، بهسبب احسان به فرزندان یا توهین به ایشان، ثواب خواهند برد یا عقاب خواهند شد (رجوع کنید به ابنبابویه، 1404، همانجا)؛ بنابراین، باید تشویق آنان و پرهیز از تنبیه نامعقول آنان را درنظر داشته باشند (رجوع کنید به ابنفهد حلّى، ص 79؛ همچنین براى نمونههایى از سیره پیشوایان شیعه در تشویق فرزندان رجوع کنید به كلینى، ج 3، ص 297؛ ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 127).
در منابع اخلاقى نیز به حقوق فرزندان توجه شده است. این كتابها ــ علاوه بر آنكه مراحل گوناگون رشد كودك تا بلوغ وى و احوال و صفات او را در این دوران بیان میكنندــ براى والدین نیز دستورالعملها و توصیههایى دارند. غزالى (ج 3، ص 72) تربیت فرزندان را ــكه از آن با تعبیر ریاضةالصبیان یاد كرده ــ از مهمترین كارها دانسته، زیرا فرزند امانتى نزد والدین است و چون نفس بیآلایشى دارد، براى هر تربیتى پذیرش لازم را دارد. از اینرو، نقش والدین و معلمان او در رسیدن وى به سعادت یا محروم شدن از آن (شقاوت) مؤثر است و ایشان در ثواب و عقاب وى شریك خواهند بود (همانجا). بر این اساس، والدین باید از همان ابتداى كودكى به تأدیب و تهذیب نفس كودك اهتمام ورزند و او را از همنشینى با دوستان نامناسب و نیز تنپرورى و رفاه بیش از حد و توجه به زخارف دنیوى بازدارند، بلكه توجه فرزند خود را به معنویات و امر دین جلب كنند (مسكویه، ص 70ـ71؛ غزالى، همانجا). این دستورها با توجه دادن والدین به تأثیر شیر در انتقال پلیدیهاى زن شیرده به كودك و اینكه آن زن باید متدین باشد و از غذاى حلال استفاده كند، آغاز میشود و پس از توصیه به تقویت خوى حیا در كودك، به آداب غذاخوردن و لباس پوشیدن و دوستیابى، فراگیرى خواندن و نوشتن و یادگیرى قرآن و حدیث و اشعار نیك و احوال نیكان میپردازد. در ادامه هم به آداب دیگر، چون نشست و برخاست و صحبت كردن و بازى، و سرانجام دستورهاى مربوط به پس از بلوغ (یعنى توجه به اقامه نماز و روزه و یادگیرى برخى تكالیف و احكام شرعى مورد نیاز) التفات میكند (براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به مسكویه، ص 68ـ75؛ غزالى، ج 2، ص 217ـ218، ج 3، ص 72ـ74).
منابع : علاوه بر قرآن؛ ابنابیجمهور، عوالیاللئالى العزیزیة فى الاحادیث الدّینیة، چاپ مجتبى عراقى، قم 1403ـ1405/ 1983ـ1985؛ ابنبابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم 1363ش؛ همو، كتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علیاكبر غفارى، قم 1404؛ ابنعربى مالكى، احكام القرآن، چاپ علیمحمد بجاوى، حلب 1376ـ1378/ 1957ـ1959، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنفهد حلّى، عدّةالداعى و نجاح الساعى، چاپ احمد موحدى قمى، قم: مكتبة الوجدانى، ]بیتا.[؛ ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، ]قاهره 1373/ 1954[، چاپ افست ]بیروت، بیتا.[؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت 1410/1990؛ محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح البخارى، ]چاپ محمد ذهنیافندى[، استانبول 1401/1981، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمدبن عیسى ترمذى، سنن الترمذى، ج 3، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت 1403؛ عبدالرحمانبن ابیبكر سیوطى، الجامع الصغیر فى احادیث البشیر النذیر، بیروت 1401؛ احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، نجف 1386/1966؛ حسنبن فضل طبرسى، مكارم الاخلاق، قم 1392/1972؛ طبرى، جامع؛ طوسى؛ علیبن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحى صالح، بیروت 1387/1967، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ محمدبن مسعود عیاشى، كتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم 1380ـ1381، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ محمدبن محمد غزالى، احیاء علومالدین، بیروت : دارالندوة الجدیدة، ]بیتا.[؛ محمدبن حسن فتال نیشابورى، روضةالواعظین، نجف 1386/1966، چاپ افست قم 1368ش؛ الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، و المشتهر ب فقه الرضا، مشهد : مؤسسة آلالبیت، 1406؛ محمدتقى فلسفى، كودك از نظر وراثت و تربیت، تهران 1343ش؛ سعیدبن هبةاللّه قطب راوندى، كتاب سلوة الحزین، المعروف ب الدعوات، قم 1407؛ كلینى؛ مجلسى؛ احمدبن محمد مسكویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، چاپ حسن تمیم، بیروت [? 1398[، چاپ افست اصفهان ]بیتا.[؛ مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفكر، ]بیتا.[.
/ ابوالفضل والازاده /