■ حَنّانه
حَنّانه، نام ستونى در مسجدالنبى، در محل درخت نخلى كه بنا بر گزارشهاى تاريخى از هجر پيامبر ناليد. بنابر روايات تاريخى، پيامبر اكرم صلىاللّهعليهوآلهوسلم در مسجد به ستونى از نخل خرما تكيه مىدادند و خطبه مى خواندند. روزى يكى از صحابه از پيامبر خواست كه براى حضرت منبرى بسازد تا روى آن قرار گيرند و مردم ايشان را ببينند و سخنشان را بهتر بشنوند. پيامبر موافقت فرمودند اما با منتقل شدن ايشان از كنار ستون به روى منبر، ستون به سوى پيامبر خم شد. ايشان از ستون خواستند برجاى خود باشد و سپس اصحاب را از ناليدن آن ستون آگاه كردند. در برخى از روايات صداى ناله اين ستون مانند صداى شتر دانسته شده و گفته شده است كه صحابه نيز اين صوت را شنيدهاند. پس از آن پيامبر از منبر فرود آمده دست نوازش بر آن ستون كشيدند (رجوع کنید به صنعانى، ج 3، ص 185ـ186؛ دارمى، ج 1، ص 16؛ بخارى، ج 4، ص 173ـ174؛ ابونعيم اصفهانى، ص 340ـ345). برخى گفتهاند اين ستون را بنىاميه پس از تجديد بناى مسجد قطع كردند و از بين بردند (رجوع کنید به قطب راوندى، ج 1، ص 166؛ ابنحجر عسقلانى، ج 6، ص 444) و آنچه بعد از بازسازى مسجد با نام ستون حنانه در منابع ياد شده و نماز خواندن كنار آن مستحب است (رجوع کنید به نورى، ج 3، ص 426، ج 10، ص 195)، ظاهرآ جاى آن است نه خود ستون. شايد هم قطعهاى از آن در دورانى از تاريخ وجود داشته است (براى نمونهاى از ذكر قطعهاى از آن رجوع کنید به ابنجبير، ص 152؛
ابنبطوطه، ج 1، ص 133). بنابر روايتى، پس از تخريب مسجد، اُبَىّ بن كَعب اين ستون را به خانه خود برد و از آن نگهدارى كرد (رجوع کنید به ابنماجه، ج 1، ص 454).
اين ستون به جهت ناليدن و آمدن تعبير «حنّ الىّ» در حديث نبوى (رجوع کنید به صنعانى، همانجا)، به «حنّانه» شهرت يافته است (قطب راوندى، ج 1، ص 165). برخى از مفسران در ذيل آيه 74 سوره بقره درباره اعطاى فهم به جمادات، به اين قضيه اشاره كردهاند (رجوع کنید به طبرى؛
ميبدى؛
قرطبى، ذيل آيه). برخى همچون باقلانى (ص 158)، غزالى (ج 2، ص 416)، طبرسى (ج 1، ص 76) و بهاءالدين اربلى (ج 1، ص 24) ناليدن اين ستون را از معجزات پيامبر دانستهاند. شافعى اين معجزه را برتر از زنده كردن مردگان توسط حضرت عيسى عليهالسلام دانسته است (رجوع کنید به بيهقى، ص 271ـ272). به نوشته قاضى عبدالجباربناحمد (ج15، ص 204)،برخى ناله اين ستون و تسبيح سنگ ريزه در دست پيامبر و اين قبيل امور را از معجزات پيامبر نمىدانستهاند، زيرا ظهور جنس آن از انسانهاى ديگر محال نيست؛
اما در جاى ديگر (ج 16، ص 416ـ417) بهتفصيل اين قضيه را نقل كرده و آن را از معجزات پيامبر و اصل خبر را متواتر دانسته است (نيز رجوع کنید به قاضىعياض، ج 1، ص 303).
در شعر عربى و فارسى نيز ناليدن اين ستون از معجزات پيامبر و از موارد شعور نباتات دانسته شده است. براى نمونه، شرفالدين بوصيرى (متوفى 696؛
ص 176) و صفىالدين حلّى (متوفى 752؛
ج 1، ص 148) در قصايد خود در مدح پيامبر به اين قضيه اشاره كردهاند (براى ديگر اشعار رجوع کنید به مقدسى، ج 5، ص 37؛
ابنشهرآشوب، ج 1، ص 80؛
مَقَّرى، ج 3، ص 251). جلالالدين مولوى بلخى نيز اين داستان را در مثنوى (ج 1، دفتر1، بيت 2113ـ2122) آورده و چندين بار نيز در غزليات خود (براى نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 161، 163، 248، ج 2، ص 3، 152، ج 5، ص 11، 120) به آن اشاره كرده است.
در مسير كوفه به نجف نيز ستونى قرار داشته است كه وقتى پيكر اميرالمؤمنين عليهالسلام را از كنار آن عبور دادهاند از حزن و تأسف خم شده است (طوسى، ص 682). ظاهراً مسجد معروف به حنّانه در نزديكى نجف، در جايگاه همان ستون بنا شده است (مجلسى، ج 97، ص 455).
منابع:
(1) ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ على منتصر كتانى، بيروت 1395/1975؛
(2) ابنجبير، رحلة ابنجبير، بيروت 1986؛
(3) ابنحجر عسقلانى، فتحالبارى: شرح صحيح البخارى، بولاق 1300ـ1301، چاپ افست بيروت (بىتا.)؛
(4) ابنشهر آشوب، مناقب آل ابىطالب، نجف 1956؛
(5) ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، (قاهره 1373/ 1954)، چاپ افست (بيروت، بىتا.)؛
(6) ابونعيم اصفهانى، دلائل النبوة، حيدرآباد، دكن 1369/ 1950؛
(7) محمدبن طيب باقلانى، كتاب تمهيدالاوائل و تلخيص الدلائل، چاپ عمادالدين احمد حيدر، بيروت 1414/1993؛
(8) محمدبن اسماعيل بخارى، صحيحالبخارى، (چاپ محمد ذهنى افندى)، استانبول 1401/1981، چاپ افست بيروت (بىتا.)؛
(9) محمدبن سعيد بوصيرى، ديوان، چاپ محمد سيدكيلانى، مصر 1374/1955؛
(10) علىبن عيسى بهاءالدين اربلى، كشف الغمة فى معرفةالائمة، بيروت 1405/1985؛
(11) احمدبن حسين بيهقى، الاعتقاد و الهداية الى سبيلالرشاد على مذهب السلف و اصحاب الحديث، چاپ احمد عصام كاتب، بيروت 1401/ 1981؛
(12) عبداللّهبن عبدالرحمان دارمى، سنن الدارمى، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مكتبةالاعتدال، (بىتا.)؛
(13) عبدالعزيزبن سرايا صفىالدين حلّى، ديوان، چاپ محمد حور، عَمّان 2000؛
(14) عبدالرزاقبن همام صنعانى، المصنَّف، چاپ حبيبالرحمان اعظمى، بيروت 1403/1983؛
(15) فضلبن حسن طبرسى، اعلامالورى باعلام الهدى، قم 1417؛
(16) طبرى، جامع؛
(17) محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم 1414؛
(18) محمدبن محمد غزالى، احياء علومالدين، بيروت 1406/ 1986؛
(19) قاضى عبدالجباربن احمد، المغنى فى ابواب التوحيد و العدل، ج 15، چاپ محمود خضيرى و محمود محمد قاسم، قاهره 1385/1965، ج 16، چاپ امين خولى، قاهره 1380/1960؛
(20) عياضبن موسى قاضى عياض، الشفا بتعريف حقوق المصطفى، بيروت 1409؛
(21) محمدبن احمد قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، بيروت 1405/1985؛
(22) سعيدبن هبةاللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم 1409؛
(23) مجلسى؛
(24) مطهربن طاهر مقدسى، كتاب البدء و التاريخ، چاپ كلمان هوار، پاريس 1899ـ1919، چاپ افست تهران 1962؛
(25) احمدبن محمد مَقَّرى، ازهار الرياض فى اخبار عياض، چاپ مصطفى سقا، ابراهيم ابيارى، و عبدالحفيظ شلبى، ج 3، قاهره 1361/1942؛
(26) جلالالدين محمدبن محمد مولوى، كليات شمس، يا، ديوانكبير، چاپ بديعالزمان فروزانفر، تهران 1355ش؛
(27) همو، مثنوى معنوى، تصحيح رينولد آلن نيكلسون، چاپ نصراللّه پورجوادى، تهران 1363ش؛
(28) احمدبن محمد ميبدى، كشفالاسرار و عدة الابرار، چاپ علىاصغر حكمت، تهران 1361ش؛
(29) حسينبن محمدتقى نورى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم 1407ـ 1408.
/ محسن معينى /