■ تولّی
اصطلاحی کلامی در برابر تبرّی . واژة تولّی ، مصدر باب تفعل از ریشة و ل ی ، به دو صورت (تَوَلیّ'، تَوَلیّ'عَنْ) به کار می رود. برای صورت اول ، معانی متعددی ، از جمله دوستی داشتن با کسی و پیروی کردن از او و ولی گرفتن وی و یاری رساندن به او
■ توّابین
گروهی از شیعیان کوفه که در سال 65 به رهبری سلیمان بن صُرَد * به خونخواهی امام حسین قیام کردند و در پیکار با امویان به شهادت رسیدند. شیعیان کوفه که امام حسین علیه السلام را برای رهبری کوفیان علیه یزید بن معاویه دعوت کرده بودند، از یاری وی در کرب
■ توکّل
اصطلاحی دینی و عرفانی و اخلاقی . توکل در لغت به معنای «اظهار عجز در کاری و اعتماد کردن به دیگری » است و در اصطلاح و اختصاصاً وقتی «دیگری » خدا باشد، اطمینان به خدا و یأس از مردم و تسلیم خدا بودن و تنها به او اعتماد کردن
■ تَبَرُّج 1
واژه ای قرآنی به معنای خودنمایی زنان و اینکه زیبایی و زینتشان را آشکار کنند. ریشة این واژه ، برج ، در عربی در دو معنای اصلی به کار می رود: «بروز و ظهور»، و «ملجأ و مکان بلند»؛ تبرّج از معنای نخست گرفته شده است و بروج (بر
■ تَبَرُّج 2
واژه ای قرآنی به معنای خودنمایی زنان و اینکه زیبایی و زینتشان را آشکار کنند. ریشة این واژه ، برج ، در عربی در دو معنای اصلی به کار می رود: «بروز و ظهور»، و «ملجأ و مکان بلند»؛ تبرّج از معنای نخست گرفته شده است و بروج (برجهای ف
■ تَخریج
اصطلاحی در علم حدیث به معنای آوردن حدیث در کتاب حدیثی ، و نیز راهنمایی به موضع حدیث در مصادر اصلی . گاهی به کتاب محدّث ، که در قالب مُعجَم یا مَشیخه یا یک جزء حدیثی تألیف شده ، نیز تخریج آن محدّث اطلاق شده است ، مثل فوائد ابن مردک که تخریجِ دارقُطنی
■ تَشریق
ایّام ، نام سه روزِ بعد از عید قربان : یازدهم ، دوازدهم و سیزدهم ذیحجّه . تشریق ، از ریشة شرق ، در لغت به معنای طلوع خورشید آمده است . بنا بر نظر غالب ، چون در این سه روز حاجیان گوشتهای قربانی را تکه تکه ، و در نور آفتاب خشک می کرده اند، آن را
■ تَقیّه
اصطلاحی دینی به معنای ابراز داشتن عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر قلبی خود به دلایلی خاص . تقیه در لغت به معنای نگاه داشتن ، پرهیز کردن و پنهان نمودن است (ابن منظور؛ فیروزآبادی ، ذیل «وقی »). در منابع اسلامی ، تقیه به معنای نگا
■ تَوَصُّلی
اصطلاحی در اصول فقه ، در مقابل تَعَبُّدی . تَوَصُّل در لغت به معنای به چیزی رسیدن یا پیوستن (جوهری ؛ ابن منظور؛ معلوف ، ذیل «وصل ») و تَعَبُّد به معنای عبادت و بندگی کردن ، به بندگی گرفتن و به طاعت دعوت کردن است (فَراهیدی ؛ ابن منظو
■ تَیَمُّم
مبحثی در باب طهارت در فقه . واژة تیمّم ، از ریشة یمم ، در لغت به معنای «قصد کردن » و «روی آوردن به یک کار یا یک چیز» است ( رجوع کنید به ابن فارِس ؛ ابن اثیر، ذیل «یمم ») و در برخی آیات قرآن کریم نیز به همین معنا آم
■ تِلاوَت
واژه و اصطلاحی قرآنی . تلاوت ، یکی از صورتهای مصدری ریشة ت ـ ل ـ و و به معنای خواندن است (بیهقی ، ج 1، ص 99). به نوشتة ابن فارس (ذیل «تلو») این ریشه یک معنا بیش ندارد و آن در پی آمدن (اِتْباع ، اتّباع ) است و چون در خواندن قرآن آیات در پی
■ تکاثر
سوره ، یکصد و دومین سورة قرآن کریم در ترتیب مصحف . نام این سورة مکی بر گرفته از آیة نخست آن است .
در ترتیب نزول ، چهاردهمین یا پانزدهمین سوره به شمار
می آید و دارای هشت آیه است ( مقدمتان فی علوم القرآن ، ص 9، 11، 14؛ ز
■ تکبیر
اصطلاحی دینی . تکبیر در لغت به معنای بزرگ شمردن ، بزرگ داشتن خداوند، به بزرگی یادکردن و اللّه اکبر گفتن است (زوزنی ، ج 2، ص 563؛ شاد، ذیل واژه ). در متون دینی ، تکبیر به معنای بزرگ داشتن یا به بزرگی یادکردن خدا آمده و ظاهراً معنای لغوی این واژه متأثر
■ تکبیر رکوع
تکبیر برای رفتن به رکوع را تکبیر رکوع گویند و از آن در باب صلات یاد شده است.
فهرست مندرجات
حکم تکبیر بعد از رکوع
پانویس
منبع
حکم تکبیر بعد از رکوع
تکبیر جهت گزاردن رکوع بنابر مشهور مستحب است. [۱]
برخی قدما
■ تکبیر سجود
تکبیر، پیش و پس از انجام دادن سجده را تکبیر سجود گویند و از آن در باب صلات نام برده شده است.
فهرست مندرجات
حکم تکبیر سجود
پانویس
منبع
حکم تکبیر سجود
گفتن تکبیر برای رفتن به سجده و پس از سر برداشتن از آن به قول