■ باطل
باطل در لغت ، قرآن و حدیث ، اسم فاعل از بطلان ، دارای مفهوم تقابلی «ضد حق »، که در قرآن ، حدیث ، علوم بلاغی ، منطق ، فلسفه ، فقه ، اصول فقه ، کلام و عرفان بسیار به کار رفته است . در علوم بلاغی و منطق ، در مبحث صدق و کذبِ کلام ؛ در فقه و ا
■ تأویل الحدیث
اصطلاحی در علوم حدیث . مراد از این اصطلاح روی گرداندن از ظاهر حدیث به معنایی غیرظاهر، و نیز به معنای حل تعارض احادیثی است که از نظر لفظی با یکدیگر اختلاف دارند. در قرآن کریم سه بار عبارت «تأویل الاحادیث » به کار رفته است (یوسف : 6 ، 21، 1
■ تحمل حدیث
اصطلاحی در علوم حدیث ، به معنای فراگرفتن و شنیدن حدیث از راههای معیّن . در «تحمل »، راوی ، حدیث را از دیگری ــ که در اصطلاح به او شیخ می گویند ــ به یکی از طرق معتبر در تحمل حدیث فرا می گیرد (خطیب ، ص 227؛ ابوشَهبَه ، ص 94). تحمل حد
■ تحویل (2)
اصطلاحی حدیثی به معنای انتقال از سندی به سند دیگر. در اصطلاح محدّثان اگر حدیثی دو یا چند سند داشته باشد، برای اختصار، حدیث را با همة سندها به طور کامل نقل نمی کنند، بلکه ابتدا همة سندهای حدیث را ذکر می کنند و در نهایت «متن » حدیث را
■ تدوین حدیث
اصطلاحی در علوم حدیثی . تدوین در اصل به معنای «در دیوان نبشتن » بوده (بیهقی ، ج 2، ص 605) و در اصطلاح به معنای ثبت نوشته های متفرق در کنار هم به منظور حفظ آنها از نابودی است و اگر این نوشته ها در فصلهایی تنظیم ، و در کنار هم جمع شود، به آ
■ تسبیح در احادیث
در احادیث ، تسبیح با اهمیت شمرده شده و، مانند تحمید و تکبیر و تهلیل، از جمله اذکاری است که گفتن آن به مسلمانان توصیه شده است. مصدر مَنحوتِ (تراشیده شده) سبحان اللّه، «سَبْحَلَه» است، نظیر بَسمَله و حَمدَلَه.
فهرست مندرجات
■ تصحیف و تحریف
از اصطلاحات علم درایه و حدیث شناسی . تصحیف در لغت به معنای خطا در صحیفه ، و تحریف به معنای منحرف ساختن است (جوهری ، ذیل «صحف »؛ ابن منظور؛ مرتضی زَبیدی ، ذیل «حرف » و «صحف »). در کتب درایه برای این دو واژه مع
■ تفویض
اصطلاحی در حدیث و کلام و عرفان . تفویض در لغت به معنای واگذار کردن و تسلیم امری به دیگری و حاکم کردن او در آن امر است (جوهری ؛ ابن فارِس ؛ ابن اثیر؛ فَیّومی ، ذیل «فوض »). این واژه معانی اصطلاحی متعدد و متفاوتی دارد.
1)
■ تواتر
اصطلاحی در اصول فقه و علوم حدیث . این کلمه ، مشتق از « و ـ ت ـ ر » (واژة وِتر / وَتْر به معنای «فرد»)، به معنای در پی هم آمدن و پیاپی شدن است (فَراهیدی ، ذیل «وتر»؛ بیهقی ، ج 2، ص 862). این واژه و واژة هم ارز آن (م
■ توحيد در حديث
مضامين مرتبط با توحيد در احاديث، بويژه احاديث امامان اهلبيت پيامبر عليهمالسلام، ادبيات گسترده و پرباری فراهم آورده است. در اين ميان خطبههای تو
■ تَخریج
اصطلاحی در علم حدیث به معنای آوردن حدیث در کتاب حدیثی ، و نیز راهنمایی به موضع حدیث در مصادر اصلی . گاهی به کتاب محدّث ، که در قالب مُعجَم یا مَشیخه یا یک جزء حدیثی تألیف شده ، نیز تخریج آن محدّث اطلاق شده است ، مثل فوائد ابن مردک که تخریجِ دارقُطنی
■ جامع حدیث
گونه ای مجموعة حدیثی . در اصطلاح جامع حدیث ، «جامع » (اسم فاعل از «جمع ») به معنای «گردآورنده »، و «حدیث » در معنای اصطلاحیِ آن به کار رفته
است ( رجوع کنید به حدیث * ).
■ جماعت(1)
مفهومی حدیثی ناظر به حفظ همبستگی مسلمانان؛ همچنین به با هم خواندن نماز در اصطلاح فقهی، نماز جماعت گفته میشود. واژه جماعت به معنای گروه&z
■ جماعت(2)
اصطلاحی برای اشاره به صاحبان صحاح سته. این لفظ دو كاربرد اصطلاحی دارد: یك كاربرد آن در تعبیراتی نظیر «اهل ُالسنّة و الجماعة» است(برای &z
■ جماعت(2)
اصطلاحی برای اشاره به صاحبان صحاح سته. این لفظ دو كاربرد اصطلاحی دارد: یك كاربرد آن در تعبیراتی نظیر «اهل ُالسنّة و الجماعة» است(برای &z