■ حِجْر
سوره، پانزدهمین سوره قرآن كریم در ترتیب مصحف. به روایت مشهور، حجر پنجاه و چهارمین سوره در ترتیب نزول است (رجوع کنید به سیوطى، 1363ش، ج 1، ص 42ـ43؛ رامیار، ص 584؛ براى اقوال دیگر رجوع کنید به مقدمتان فى علوم القرآن، ص 9ـ14؛ رامیار، ص 670). این س
■ حِجْرِ اسماعیل
فضاى بین كعبه و دیوارى نیمدایره كه از یال شمالىِ كعبه (ركن عراقى) تا یال غربى آن (ركن شامى) امتداد دارد. حِجر، مصدر ریشه ح ج ر، در لغت به معناى منع و بازداشتن، نگاهدارى و حمایت كردن، حرام و جز اینها بهكار رفته است. از این ریشه، حَجْ
■ حِراء
از كوههاى مشهور مكه كه وحى اولینبار در آنجا بر حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآله نازل شد و از اینرو به آن جبلالنور نیز گفتهاند. این كوه در شمالشرقى مكه (ابنجبیر، ص130؛ بلادى، ص 82)، در مقابل كوه ثَبیر وا
■ حِرز
پارهاى از آیات، اذكار، اوراد و ادعیه مأثورى كه براى حفظ جان و مال از آسیبها میخوانده یا به صورت مكتوب با خود حمل میكردهاند. حِرز (جمع آن اَحْراز) در لغت به جایى میگویند كه چنان محصور و محكم باشد كه اگر كسى بدان وار
■ حِلف
از پيمانهاى رايج عربهاى جاهلى. حلف در لغت به معناى قَسَم و در اصطلاح به معناى عهد و پيمان است (خليلبن احمد؛ جوهرى؛ ابنمنظور؛ ذيل واژه).
حلفها و پيمانها در ساختار قبيلهاى جزيرةالعرب و در فقدان دولت مركزى، حدا
■ حِلْم
فضيلتى اخلاقى در قرآن و حديث و متون اخلاقى. اين واژه مصدرى عربى، از ريشه ح ل م، و معادل بردبارى در زبان فارسى است (ابنفارس، ذيل واژه؛ بيهقى، ج 1، ص340). صفت مشبهه آن حليم است. منابع لغت، حلم را علاوه بر بردبارى، به درنگ و تأمل، تأخير در كيفر خط
■ حِيَل شرعى
حِيَل شرعى، مبحثى در فقه، به معناى چارهجويى براى فراهم كردن زمينه حكم جديد شرعى، به قصد رهايى از مخمصهاى شرعى. واژه حِيَل، جمع حيله، از ريشه عربى ح و ل به معانى مختلف از جمله قدرت بر تصرف، توانايى، جودت نظر و زيركى است (رجوع کنید به ابنمنظور؛ ف