■ حِرز
پارهاى از آیات، اذكار، اوراد و ادعیه مأثورى كه براى حفظ جان و مال از آسیبها میخوانده یا به صورت مكتوب با خود حمل میكردهاند. حِرز (جمع آن اَحْراز) در لغت به جایى میگویند كه چنان محصور و محكم باشد كه اگر كسى بدان وارد شود از گزندها و خطرها مصون بماند (خلیلبن احمد؛ جوهرى؛ ابنمنظور؛ زبیدى، ذیل واژه) و در اصطلاح، مشابه با تعویذ و عُوذَه (رجوع کنید به جوهرى؛ ابنمنظور؛ زبیدى، همانجاها) یا قسمى از آن است كه با آداب شرع موافق باشد. بنابه گفته زمخشرى (ذیل واژه)، كاربرد حرز در معناى اصطلاحى از باب مَجاز است (نیز رجوع کنید به زبیدى، همانجا).
درباره تفاوت حرز و تعویذ* و دعا* باید گفت اینها مفاهیمى متداخلاند و مرز آنها با یكدیگر چندان مشخص نیست. در برخى از كتابهاى حدیث حرزها و تعویذها در یك باب و یك ردیف جمع شدهاند (براى نمونه رجوع کنید به كلینى، ج 2، ص 568؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 193ـ406). شمارى از حرزها نیز ذیل عنوان «عوذات الائمة علیهمالسلام للحفظ» (تعویذهاى امامان براى حفظ خود از آسیبها) فراهم آمدهاند (براى نمونه رجوع کنید به مجلسى، 1403، ج 91، ص 192). ابنطاووس دعاى منسوب به امام جواد علیهالسلام را كه گویند براى مصون ماندن از آسیبها براى مأمون نوشت، در مُهَجالدعوات (ص 52ـ59) «حرز» و در الامان (ص 74) «عوذه» نامیده است. از مقایسه متون حرزها و تعویذها نیز به تفاوتى نمیتوان دست یافت. به همین سبب، در ادبیات محدّثان و اهل دعا، حرز و تعویذ و تحرّز و تعوّذ غالباً در یك سیاق و به یك معنا بهكار رفتهاند (براى نمونه رجوع کنید به برقى، ج 2، ص 367؛ ابنطاووس، 1414ـ1416، ج 2، ص 275). شاید بتوان گفت تعویذ تنها خواندنیها و نوشتنیها (از قبیل اسم اعظم یا اذكار و ادعیه) است، اما حرز افزون بر اینها شامل اشیا هم میگردد.
واژه حرز و مشتقات آن در قرآن كریم نیامده، اما در احادیث شیعه و سنّى و ادعیه مأثور این واژه فراوان بهكار رفته است (براى نمونه رجوع کنید به كلینى، ج 1، ص 281، ج 2، ص 221، 519؛ ابنبابویه، 1404، ج 1، ص 152؛ طوسى، 1378ـ1382، ج 3، ص 97؛ همو، 1411، ص 151، 574؛ ابنحنبل، ج 4، ص60؛ ابنماجه، ج 2، ص 1272). شمارى از این حدیثها، از جمله حدیث انسبن مالك (رجوع کنید به متقى، ج 2، ص 666ـ667) و حدیث منقول از علیبن ابیطالب (سیوطى، ذیل اسراء: 45؛ متقى، ج 2، ص 666)، حاكى از كاربرد حرز، به معناى مصطلح، در صدر اسلام است به این معنا كه پیامبر، امامان و برخى از صحابه و تابعان و اتباع ایشان براى حفظ خود یا دیگران از گزندها و آسیبها حرز بهكار میبرده و نتیجه مطلوب را نیز به دست میآوردهاند.
استعمال حرز براى مصونیت از آزار شیاطین و جنّیان و نوشتن یا املا كردن حرز براى شفاى بیماران، نزد صوفیان نیز متداول بوده است، چنانكه ابوسعید ابوالخیر یك رباعى سروده و بر آن شرحهایى به نام «حورائیه» نوشته شده است (محمدبن منوّر، بخش 1، مقدمه شفیعى كدكنى، ص صدونوزده). این رباعى حرزى بوده كه ابوسعید براى شفاى استاد خود، كه در بستر افتاده بوده، املا كرده است (رجوع کنید به محمدبن منوّر، بخش 1، ص 274). ابنعربى (ص 264) نیز حرزى را به سلیمانبن داود نبى نسبت داده است. با این حال حرز در فرهنگ شیعى از فرهنگ سایر مسلمانان متداولتر بوده است. وجود انبوهى از حرزها و عوذهها و دعاهاى حفظ، كه در كتب ادعیه و حدیث امامیه ثبت شده، شاهد این مدعاست (براى نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص14ـ64، 137ـ153، 206ـ208؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 208ـ406، ج 92، ص 209ـ279). از واژه حرز در شعر فارسى هم استفاده شده است (براى نمونه رجوع کنید به انورى، ج 1، ص 235؛ خاقانى، ص 17).
حرزها از نظر كوتاهى و بلندى باهم تفاوت دارند. برخى، مانند حرزى بهنام «حرز خدیجه»، از چند كلمه تجاوز نمیكنند (رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص 17؛ مجلسى، 1404، ج 91، ص210، 224)، اما برخى مركّب از چند سطر و بعضى نیز چون حرز منسوب به امام سجاد علیهالسلام (رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص 23ـ28) و حرز منسوب به امام صادق علیهالسلام (رجوع کنید به همان، ص 34ـ38؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 273ـ279) مفصّل و طولانیاند.
درونمایه حرزها نیز باهم متفاوتاند. برخى حرزها آیاتى از قرآناند، مانند آیةالكرسى و آیه «وَ اِنْ یكاد». این آیات را «آیات الحرز» خواندهاند (رجوع کنید به ابننجار، ج 18، ص170ـ171؛ نیز رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، ص400؛ ابنطاووس، 1409، ص 125)، زیرا از رسول خدا صلیاللّهعلیه وآله وسلم منقول است كه هركس 33 آیه از قرآن را در شبى بخواند، در آن شب دزد یا درندهاى به وى آسیب نمیرساند و خود و خانوادهاش و اموالش تا صبح در امان و عافیت خواهند بود (رجوع کنید به سیوطى، ذیل بقره: 3). امام جعفرصادق نیز آیاتى از قرآن را حرزِ فرزندش موسى علیهالسلام قرار داده بود و آن حضرت نیز آنها را میخواند و خود را بدان تعویذ میكرد (ابنطاووس، 1414، ص 45ـ49؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 339). شمارى از حرزها نیز اذكار متداول در میان مسلماناناند، از قبیل تهلیل و تسبیح و تحمید (براى نمونه رجوع کنید به برقى، ج 1، ص 31؛ ترمذى، ج 5، ص 175؛ كلینى، ج 2، ص 519). حرزهایى هم كه مستقیماً از قرآن اقتباس نشدهاند، غالباً داراى مدلولى روشن و همسو با قرآن و حاوى مضامین بلند توحیدى و مشتمل بر توكل بر خدا و تكیه بر قدرت لایزال الهى و پرهیز از پناه جستن به شیاطین و جنّیان و ارواحاند. شمار اندكى از حرزها مشتمل بر حروف و كلمات و عبارات مرموز و نامأنوساند و درنتیجه مدلول آنها ناشناخته است (براى نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص20؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 193، 228). افزون بر آنچه گفته شد، در احادیث كارهایى نیز حرز معرفى شده است، از جمله همراه داشتن تربت امام حسین علیهالسلام بهویژه در سفر (ابنقولویه، ص473ـ474؛ طوسى، 1378ـ1382، ج 6، ص74ـ 75؛ حرّعاملى، ج 11، ص 427ـ428)، تدهین با روغن درختبان (ابنبسطام، ص 94)، همراه داشتن عصایى از درخت بادام تلخ در سفر (ابنبابویه، 1404، ج 2، ص270)، حك كردن برخى اذكار بر نگین انگشترى (همو، 1368ش، ص180)، در دست كردن خاتم عقیق (كلینى، ج 6، ص470؛ ابنبابویه، 1362ش، ج 1، ص 199) و به همراه داشتن انگشترى با نگین عقیق زرد (ابنطاووس، 1409، ص 48).
كثرت حرزها نیز چشمگیر است. به پیامبر و همسرش خدیجه و دخترش فاطمه زهرا و هریك از امامان معصوم حرزهایى منسوب است (براى نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص14ـ64؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 208ـ371). نامدارترین حرزها عبارتاند از: حرز ابی دَجانَه انصارى براى دفع جن و سحر. این حرز كه راویان اهل سنّت آن را نقل كردهاند (براى نمونه رجوع کنید به ابنجوزى، ج 3، ص 168؛ فتنى، ص 211) در سدههاى اخیر به مجموعههاى حدیثى شیعه نیز راه یافته است (رجوع کنید به مجلسى، 1403، ج 91، ص 220ـ224)، اما حدیثشناسان اهل سنّت متفقآ این حدیث را برساخته ارزیابى كرده و موسى انصارى، راوى حدیث مزبور، را صحابى ساختگى معرفى كردهاند (رجوع کنید به ابنجوزى، همانجا؛ ذهبى، ج 4، ص 429؛ ابنحجر عسقلانى، ج 6، ص 305).
حرز یمانى، مشهور به دعاى سَیفى، یكى از حرزهاى منسوب به علیبن ابیطالب علیهالسلام است. این حرز، كه از آن با عنوان «دعاى یمانى» هم یاد شده (رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص 137)، با اسانید و متون متفاوت روایت شده است (رجوع کنید به همان، ص 137ـ153؛ مجلسى، 1403، ج 92، ص240ـ259). بر این حرز، كه نام آن همواره بر زبان ایرانیان به ویژه شاعران فارسیگو جارى بوده است (براى نمونه رجوع کنید به حافظ، ص 59)، شرحهایى هم نگاشتهاند. در این شرحها شارحان درباره مقدمات و آداب بهكار بستن دعاى مزبور و سند و متن آن سخن گفتهاند (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج 6، ص190، ج 12، ص 235، ج 16، ص 303).
«رُقْعَةُ الجَیب» نیز حرزى منسوب به امام علیبن موسیالرضا علیهالسلام است، كه چون كنیزك حُمَیدبن قحطبه به هنگام شستن جامه امام آن را در جیب وى یافته، به ایننام خوانده شده است (ابنبابویه، 1363ش، ج 2، ص 138؛ ابنطاووس، 1414، ص 49). حرز دیگرى هم با همین عنوان به امام رضا علیهالسلام منسوب است (رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص 51؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 194). بههمراه داشتن حرز جواد، منسوب به امام محمدتقى علیهالسلام، نیز در میان شیعیان و ایرانیان چندان متداول بوده كه «حرز جواد كسى بودن» و «حرز جواد خود كردن»، به معناى «پیوسته با او بودن» و «همیشه كسى را همراه خود كردن»، مَثَل شده است (رجوع کنید به دهخدا، ذیل «حرز جواد»). در كتب ادعیه و حدیث درباره این حرز، كه گویند نخستین بار امام علیهالسلام آن را براى مأمون عباسى نوشته، حكایت شگفتانگیزى نقل شده است (رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص 52ـ60؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 354ـ 361). محمدبن حسنعلى شوشترى، یكى از عالمان سده دوازدهم و نواده عبداللّهبن حسین تسترى، نیز رسالهاى به نام آداب حرز الجواد براى شاهسلطان حسین صفوى نوشته است (آقابزرگ طهرانى، ج 1، ص 17).
داورى درباره حرزها و درستى و نادرستى انتساب آنها به معصومان علیهمالسلام، به بررسى دقیق حدیثشناختى یكیك آنها از حیث اتصال و انقطاع اسانید و وثاقت و عدم وثاقت راویان نیاز دارد. از پارهاى از احادیث متضمن حرزها، از نظر سند، انتقاد شده است (براى نمونه رجوع کنید به مجلسى، 1363ش، ج 12، ص 436ـ443؛ همو، 1406ـ1407، ج 9، ص 117). گفتنى است كه گاهى یك حرز و سبب ورود آن، به دو امام نسبت داده شده است. مثلاً، حرزى از امام موسیبن جعفر علیهالسلام نقل شده و گفته شده است كه امام وقتى آن را خواند كه او را در گودالى پیش درندگان انداخته بودند (رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص 291؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 327ـ331)، اما همان حرز و سبب ورود آن، به امام علیبن موسیالرضا علیهالسلام هم نسبت داده شده است (رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص 298؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 349ـ354) ولى نسبت این روایت به امام رضا علیهالسلام با واقعیات تاریخى تطبیق نمیكند زیرا موسیبن جعفر علیهالسلام در حبس هارون بوده است نه فرزندش علیبن موسى (ابنطاووس، 1414، ص299). حرزهایى هم وجود دارد كه نه تنها فاقد اِسنادند، بلكه به هیچیك از پیشوایان معصوم علیهمالسلام منسوب نیستند. این قبیل حرزها صرفاً به خط یكى از عالمان دینیاند و در بخش ادعیه جوامع حدیثى چون بحارالانوار (براى نمونه رجوع کنید به ج 91، ص 366ـ371) و احیاناً در دیگر كتابهاى ادعیه به ثبت رسیدهاند؛ بنابراین، اعتماد بر اغلب این حرزها از باب عمل به قاعده «تسامح در ادّله سنن» و عمل به مضمون «اخبارُ مَنْ بَلغَ» خواهد بود (در این باره رجوع کنید به تسامح در ادّله سنن*؛ نیز مجلسى، 1363ش، ج 8، ص 112ـ 119).
درباره جواز و عدم جواز آویختن حرز، از روایات منقول از پیشوایان معصوم مستفاد میشود كه آویختن چیزهایى كه در آن قرآن یا ذكر خدا باشد و از آنها بوى شرك به مشام نرسد مباح است (حمیرى، ص110ـ111؛ مجلسى، 1403، ج92، ص4ـ6؛ قس جوهرى، ذیل «تمم»)؛ بنابراین، اینكه سنّت آویختن حرز از رسوم جاهلیت و درنتیجه حرام دانسته شده (رجوع کنید به مباركفورى، ج 9، ص 356)، قاعدتاً ناظر به رفتارهایى شبیه به آویختن تَمیمه و امثال آن است (رجوع کنید به تعویذ*).
به جز حرزها، آیات و ادعیه و اذكارى نیز در كتابهاى حدیث و ادعیه آمده است كه آنها را «حُجُب» (جمعِ حجاب) یا «ادعیه حُجُب» یا «اَحْجِبه» و «احتجابات» خواندهاند (براى نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص 354ـ362؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص 372ـ406). این عناوین از آیات 45 و 46 سوره اسراء و نیز از متون برخى از همین ادعیه گرفته شدهاند. این حجابها دقیقاً كاركرد حرز را دارند و از اینرو، به خواندن آنها، هنگامى كه بیم خطرى برود، سفارش شده است (براى نمونه رجوع کنید به ابنطاووس، 1414، ص 261، 354ـ362؛ مجلسى، 1403، ج 91، ص372ـ 406).
منابع :
(1) آقابزرگ طهرانى؛
(2) ابنبابویه، ثوابالاعمال و عقابالاعمال، قم 1368ش؛
(3) همو، عیونالاخبارالرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم 1363ش؛
(4) همو، كتاب الخصال، چاپ علیاكبر غفارى، قم 1362ش؛
(5) همو، كتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علیاكبر غفارى، قم 1404؛
(6) ابنبسطام (حسینبن بسطام) و ابنبسطام (عبداللّهبن بسطام)، طب الائمة علیهمالسلام، نجف ( 1385)، چاپ افست بیروت (بیتا.)؛
(7) ابنجوزى، كتاب الموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، مدینه 1386ـ 1388/ 1966ـ1968؛
(8) ابنحجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علیمحمد معوض، بیروت 1415/1995؛
(9) ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا.)؛
(10) ابنطاووس، اقبالالاعمال، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1414ـ1416؛
(11) همو، الامان من اخطار الاسفار و الازمان، قم 1409؛
(12) همو، مهجالدعوات و منهجالعبادات، قدمله و علقعلیه حسین اعلمى، بیروت 1414/1994؛
(13) ابنعربى، العبادلة، ویلیه ساعة الخبر، چاپ عاصم ابراهیم كیالى، بیروت 1425/2004؛
(14) ابنقولویه، كامل الزیارات، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1417؛
(15) ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمد فؤاد عبدالباقى، (قاهره 1373/ 1954)، چاپ افست (بیروت، بیتا.)؛
(16) ابنمنظور؛
(17) ابننجار، ذیل تاریخ بغداد، در احمدبن على خطیب بغدادى، تاریخ بغداد، او، مدینةالسلام، چاپ مصطفى عبدالقادر عطا، ج 16ـ20، بیروت 1417/1997؛
(18) محمدبن محمد (على) انورى، دیوان، چاپ محمدتقى مدرس رضوى، تهران 1364ش؛
(19) احمدبن محمد برقى، كتاب المحاسن، چاپ جلالالدین محدث ارموى، قم [? 1331ش]؛
(20) محمدبن عیسى ترمذى، سنن الترمذى، ج 5، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت 1403/1983؛
(21) اسماعیلبن حماد جوهرى، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بیتا.)، چاپ افست تهران 1368ش؛
(22) شمسالدین محمدحافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینى و قاسم غنى، تهران 1362ش؛
(23) حرّ عاملى؛
(24) عبداللّهبن جعفر حمیرى، قربالاسناد، قم 1413؛
(25) بدیلبن على خاقانى، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادى، تهران 1378ش؛
(26) خلیلبن احمد، كتاب العین، چاپ مهدى مخزومى و ابراهیم سامرائى، قم 1405؛
(27) دهخدا؛
(28) محمدبن احمد ذهبى، میزان الاعتدال فى نقدالرجال، چاپ على محمد بجاوى، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بیروت (بیتا.)؛
(29) محمدبن محمد زبیدى، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ على شیرى، بیروت 1414/ 1994؛
(30) محمودبن عمر زمخشرى، اساس البلاغة، بیروت 1385/1965؛
(31) سیوطى؛
(32) محمدبن حسن طوسى، تهذیبالاحكام، چاپ حسن موسوى خرسان، نجف 1378ـ1382؛
(33) همو، مصباح المتهجد، بیروت 1411/ 1991؛
(34) محمدطاهربن على فتنى، تذكرةالموضوعات، (قاهره 1343/ 1924)؛
(35) الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، و المشتهر ب فقهالرضا، مشهد: موسسة آلالبیت، 1406؛
(36) كلینى؛
(37) محمد عبدالرحمان مباركفورى، تحفة الاحوذى بشرح جامع الترمذى، بیروت 1410/ 1990؛
(38) علیبن حسامالدین متقى، كنزالعُمّال فى سنن الاقوال و الافعال، چاپ بكرى حیانى و صفوة سقا، بیروت 1409/1989؛
(39) محمدباقربن محمدتقى مجلسى، بحارالانوار، بیروت 1403/1983؛
(40) همو، مرآةالعقول فى شرح اخبار آلالرسول، ج 8، چاپ هاشم رسولى، ج 12، چاپ جعفر حسینى، تهران 1363ش؛
(41) همو، ملاذالاخیار فى فهم تهذیب الاخبار، چاپ مهدى رجائى، قم 1406ـ1407؛
(42) محمدبن منور، اسرارالتوحید فى مقامات الشیخ ابیسعید، چاپ محمدرضا شفیعیكدكنى، تهران 1366ش.
/ سیدكاظم طباطبائى /