■ حِجْرِ اسماعیل
فضاى بین كعبه و دیوارى نیمدایره كه از یال شمالىِ كعبه (ركن عراقى) تا یال غربى آن (ركن شامى) امتداد دارد. حِجر، مصدر ریشه ح ج ر، در لغت به معناى منع و بازداشتن، نگاهدارى و حمایت كردن، حرام و جز اینها بهكار رفته است. از این ریشه، حَجْر و حُجْر نیز در بیشتر این معانى بهكار میروند (جوهرى؛ ابنمنظور؛ فیومى، ذیل واژه). محدوده بین دیوار نیمدایره و خانه كعبه در فاصله میان ركن عراقى و شامى را بدان سبب حِجر نامیدهاند كه این دیوار حائل بین طوافكنندگان و كعبه است (شمسالائمه سرخسى، ج 4، ص 11؛ مشكینى، ص 199).
به گزارش پارهاى منابع، پس از آنكه ابراهیم علیهالسلام و هاجر و فرزند شیرخوارشان اسماعیل به وادى مكه رسیدند، با راهنمایى جبرئیل در جایگاه كنونى حجر مستقر شدند. سپس هاجر و اسماعیل، همراه با گوسفندانشان، در همین مكان و در سایبانى كه با چوب درخت ساختند، سكونت گزیدند (رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص 54؛
كلینى، ج 4، ص 201؛
حرّعاملى، ج 13، ص 355)؛
ازاینرو، در برخى احادیث (رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص210؛
حرّعاملى، ج 13، ص 354) از این مكان با عنوان بیت اسماعیل یاد شده است.
بنابر احادیث و منابع تاریخى، هاجر پس از وفات، در این مكان دفن شد. اسماعیل علیهالسلام براى آنكه قبر مادرش زیرپاى مردم قرار نگیرد، آن را بالا آورد و اطرافش را محصور كرد (رجوع کنید به ابنهشام، ج 1، ص 6؛
ابنسعد، ج 1، ص 52؛
كلینى، همانجا؛
حرّعاملى، ج 13، ص 354ـ 355). حضرت اسماعیل نیز، پس از وفات، در همین مكان به خاك سپرده شد (ابنهشام؛
كلینى، همانجاها؛
ابنبابویه، ج 1، ص 38؛
نیز براى آگاهى بیشتر رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص 312، 317؛
ابنجبیر، ص 58؛
محمدطاهر كردى، ج 2، جزء3، ص 8ـ11). همچنین بر طبق روایات، تنى چند از دختران اسماعیل علیهالسلام و نیز شمارى از انبیا در این مكان مدفوناند (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 66؛
كلینى؛
حرّعاملى، همانجاها).
به گزارش برخى منابع، پنج سال پیش از بعثت پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و پس از ویران شدن كعبه، قریش هنگام بازسازى آن شرط كردند كه در این كار فقط از مال حلال بهره گیرند، اما بهعلت ناتوانى مالى در بازسازى كامل، مقدارى از ابعاد كعبه را كاستند و تقریباً شش ذراع (حدود سه متر) را در سمت حجر ضمیمه حجر اسماعیل كردند (رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص 159ـ160، 163؛
فاسى، ج 1، ص 182ـ183)، همچنین گرداگرد حجر را سنگچین كردند تا طوافكنندگان از پشت آن كعبه را طواف كنند (ازرقى، ج 1، ص 288ـ289).
در سال 64، عبداللّهبن زبیر هنگام تجدید بناى كعبه ــكه سپاه یزید آن را در محاصره مكه ویران كرده بودندــ با استناد به حدیثى از عایشه به نقل از پیامبر اكرم، مقدار افزوده شده به حجر اسماعیل را دوباره به كعبه ملحق كرد (ازرقى، ج 1، ص 206؛
بیهقى، ج 5، ص 89). حَجّاجبن یوسف ثقفى* پس از بازپسگیرى مكه از عبداللّهبن زبیر، در سال 74 به دستور خلیفه عبدالملكبن مروان بناى كعبه و حجر اسماعیل را به وضع پیشین بازگرداند و آن را همانند بناى قریش ساخت. عبدالملك بعدها ــپس از آگاهى از روایت عایشه ــ از دستور خود پشیمان شد (ازرقى، ج 1، ص210ـ211؛
فاسى، ج 1، ص 189ـ190). تغییرات صورت گرفته در بناى كعبه و حجر اسماعیل، سبب بروز اختلافنظر فقیهان در مورد پارهاى از احكام آن شده و این مسئله را پیش آورده كه آیا تمام حجر اسماعیل جزئى از كعبه است یا بخشى از آن (رجوع کنید به ادامه مقاله).
دیوار حجر اسماعیل تا زمان خلافت منصور عباسى (حك: 136ـ158) از سنگهاى عادىِ بیابان بود. در 140 منصور هنگام مناسك حج، به حاكم مكه دستور داد كه دیوار آن را با سنگ مرمر(رُخام) بپوشاند (ازرقى، ج 1، ص 313؛
فاسى، ج 1، ص 408ـ409). از آن زمان تاكنون حجر اسماعیل بارها، به سبب فرسودگى یا تخریب بر اثر سیل، بازسازى شده و سنگهاى مرمر دیوار و كف آن نیز به دفعات ترمیم یا تعویض شده است (رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص 313ـ314، 317، 321؛
فاسى، ج 1، ص 409ـ 410؛
حسین عبداللّه باسلامه، ص 132ـ133؛
محمدطاهر كردى، ج 2، جزء3، ص 6ـ7)، از جمله در 917 سلطان قانصوه غورى (پادشاه مصر) حجر را دوبار تجدید بنا كرد. نخستین بار آن را با سنگهایى از «جَبَلُ الكعبه» ساخت، كه سنگهاى بناى كعبه نیز از آن بود، اما بار دوم در بناى آن از سنگ مرمر سفید استفاده كرد و بر بالاى دیوار حجر بر مرمر سفید نام افرادى را كه تا آن زمان به بازسازى و مرمت حجر اقدام كرده بودند، حك نمود (حسین عبداللّه باسلامه، ص 132ـ133، 134ـ135). ابراهیم رفعتپاشا (متوفى 1313ش) در سفرنامه خود (ج 1، ص 307ـ308) تعدادى از اشعار و تاریخ نوشتههاىِ روى دیوار حجر اسماعیل را نقل كرده است.
در 1331، شریفحسین، حاكم حجاز، دیوارهاى فرسوده حجر را بازسازى كرد (محمدطاهر كردى، همانجا). در 1334ش/ 1375 چراغهاى برقى با پایههاى مسى جانشین شمعدانهاى روى دیوار حجر شد (ابكر، ص33). در 1375ش/ 1417، سنگهاى نماى دیوار حجر اسماعیل و كف آن با سنگهاى جدیدى تعویض گردید. براى دو ورودى حجر نیز نردههایى از طناب گذاشته شد تا هنگام ضرورت بتوان حجر را بست (عبیداللّه كردى، ص 131، 142).
فاصله دیوار شمالى كعبه تا وسط دیوار حجر حدود 44ر 8 متر و ارتفاع تقریبى دیوار حجر، 31ر1 متر و فاصله تقریبى دو ورودى شرقى و غربى حجر از یكدیگر، هشت متر است. ورودى شرقى حجر اسماعیل تا شاذَروان (پیشآمدگى اطراف دیوارهاى خانه كعبه) حدود 30ر2 متر و ورودى غربى آن تا شاذروان تقریباً 23ر2 متر فاصله دارد (رفعتپاشا، ج 1، ص 266؛
براى تفصیل رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص320ـ322؛
فاسى، ج 1، ص 411ـ412). احتمالاً اختلافنظر مؤلفان درباره اندازه فواصل و ابعاد حجر اسماعیل، ناشى از تغییراتى است كه در طول زمان در بناى آن صورت گرفته است (رجوع کنید به حسین عبداللّه باسلامه، ص 122ـ 123، 138ـ139). ناودان كعبه رو به حجر است و آب باران از بام كعبه به داخل حجر اسماعیل میریزد.
در 852 ملك ظاهر چَقْمَق* همراه با جامه كعبه، براى نخستین بار جامهاى از ابریشم سیاه براى حجر اسماعیل فرستاد. این جامه یك سال در كعبه نگاهدارى شد و در موسم حج 853 بر روى دیوار بیرونى حجر انداخته شد. وى جامه دیگرى نیز براى دیوار داخلى حجر اسماعیل فرستاد (محمدطاهر كردى، ج 1، جزء2، ص 578). در منابع تاریخى از ارسال جامههاى دیگر براى دیوار حجر، یاد نشده است.
حجر اسماعیل از دوران پیش از اسلام مورداحترام و تقدیس بود. عبدالمطلب، بزرگ مكه و جد پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، در حجر مكانى ویژه داشت كه تنها براى وى فرش میشد و كس دیگرى بر آن نمینشست (ازرقى، ج 1، ص 314ـ 315). گفته شده است كه او چندین رؤیاى صادق خود (لزوم حفر مجدد چاه زمزم، بهدنیا آمدن محمد صلیاللّهعلیهوآلهو سلم و عالمگیر شدن نبوت ایشان) را در حجر اسماعیل دید (ابنهشام، ج 1، ص 92ـ 94؛
مجلسى، ج 15، ص 254ـ255).بنابر روایات، حضرت ابوطالب نیز خواب خود را درباره بشارت تولد امام على علیهالسلام و آینده درخشان ایشان در حجر دید (رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج 2، ص 254ـ 255؛
مجلسى، ج 38، ص 47ـ48).
پیامبر اكرم نیز، پس از بعثت، در حجر اسماعیل مینشست و علاوه بر عبادت و تلاوت قرآن، به سؤالات مردم پاسخ میداد (رجوع کنید به علمالهدى، ص 79ـ81؛
ابنشهرآشوب، ج 1، ص 76ـ77؛
حویزى، ج 5، ص 455) و در همین جا بود كه برخى افراد قریش از ایشان معجزه شَقُّ القَمَر را درخواست كردند (رجوع کنید به قطب راوندى، ج 1، ص 141ـ142). همچنین بنابر احادیث (رجوع کنید به ابنطاووس، ص 195ـ196؛
ابنحجر عسقلانى، ج 7، ص 155؛
مجلسى، ج 18، ص 317، 390)، مبدأ معراج ایشان از مسجدالحرام، حجر اسماعیل بوده است. امامان شیعه علیهمالسلام نیز در حجر اسماعیل به دعا و عبادت میپرداختند یا در آنجا مینشستند و به سؤالات مردم پاسخ میدادند (رجوع کنید به حمیرى، ص 316؛
عیاشى، ج 3، ص 106ـ107؛
كلینى، ج 4، ص187ـ188؛
ابنبابویه، ج 2، ص 448؛
نورى، ج 9، ص427). از گزارشهاى ابنفهد (متوفى 954؛
ج 1، ص316ـ 317، 448، ج 2، ص 653، 658) برمیآید كه در زمان او خواندن خطبه عقد ازدواج در حجر اسماعیل، متداول بوده است.
عبارت حجر اسماعیل در قرآن ذكر نشده، اما به نظر عیاشى (ج 1، ص 326)، با استناد به حدیثى از امام صادق علیهالسلام (رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص 223)، یكى از مصادیق «آیات بَینات» (نشانههاى آشكار) ــكه بنابر آیه 97 سوره آلعمران در مسجدالحرام قرار داردــ حجر اسماعیل است.
در احادیث از حجر اسماعیل معمولاً با تعبیر حِجر یاد گردیده ولى گاهى جَدْر (دیوار رجوع کنید به دارمى، ج 2، ص 54؛
بخارى، ج 2، ص 156) و حَطیم (رجوع کنید به حرّعاملى، ج 13، ص 355) نیز خوانده شده است. فقها درباره محدوده حطیم ــكه بر طبق روایات، نماز خواندن و دعا در آن فضیلت بسیار دارد (رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 24؛
كلینى، ج 4، ص 525ـ526؛
حرّعاملى، ج 5، ص 273، 275)ــ اختلافنظر دارند و شمارى از فقهاى اهل سنّت (براى نمونه رجوع کنید به شمسالائمه سرخسى، ج 4، ص 11؛
طورى، ج 8، ص 141) آن را همان حجر اسماعیل دانستهاند (براى آراى دیگر درباره حطیم رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 23؛
ابنبابویه، ج 2، ص400؛
حَطّاب، ج 4، ص 523؛
حرّعاملى، ج 5، ص 273ـ274). برخى فقها (براى نمونه رجوع کنید به ابننجیم، ج 2، ص 574؛
ابنعابدین، ج 2، ص 545) حجر اسماعیل را حَظیرة (حصار، محوطه) هم خواندهاند.
از جمله مباحث مهم فقهى درباره حجر اسماعیل این است كه آیا حجر بخشى از كعبه بهشمار میرود یا نه. گروهى از اهلسنّت (رجوع کنید به ابنقدامه، ج 3، ص 397؛
نووى، المجموع، ج 8، ص 25) تمامى حجر را جزء كعبه دانسته و به احادیثى استناد كردهاند كه از پیامبر اكرم از طریق عایشه نقل شده است (رجوع کنید به ابنحنبل، ج 6، ص 92ـ93؛
بخارى، ج 2، ص 156). در مقابل، برخى دیگر (رجوع کنید به نووى، همانجا؛
حطّاب، ج4، ص100؛
ابننجیم، همانجا) فقط بخشیاز حجراسماعیل را از كعبه دانستهاند. مستند این قول، احادیث منقول از پیامبر اكرم است كه در آنها به الحاق جزئى از كعبه به حجر توسط قریش، در ماجراى بازسازى كعبه، اشاره شده است (رجوع کنید به ابنحنبل، ج 6، ص 179ـ180؛
بیهقى، ج 5، ص 89). درباره طول بخش الحاق شده، فقهاى مزبور، به تَبَع احادیث، آراى گوناگونى مطرح كردهاند، ولى غالباً آن را شش ذراع نوشتهاند (رجوع کنید به بیهقى، همانجا؛
نووى، المجموع، ج 8، ص 25؛
همو، صحیح مسلم بشرح النووى، ج 9، ص 90ـ 91؛
ابنحجر عسقلانى، ج 3، ص 352ـ 353، 356ـ357).
به نظر مشهور فقهاى امامى، به استناد احادیث معتبر، حجر اسماعیل جزء كعبه نیست (رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص210؛
موسوى عاملى، ج 8، ص 128ـ129؛
حرّعاملى، ج 5، ص 276، ج 13، ص 353، 355؛
نجفى، ج 19، ص 293). مستند دیگر این نظر را مدفون بودن هاجر و اسماعیل و بعضى از پیامبران در این مكان دانستهاند، زیرا باتوجه به قداست كعبه، بعید است كسى در آن دفن شده باشد (رجوع کنید به حسنزاده آملى، ص 517ـ 519). اما برخى فقهاى امامى حجر اسماعیل را بخشى از كعبه دانستهاند (رجوع کنید به علامه حلّى، 1316ـ1333 ، ج2، ص691؛
همو، 1414، ج 3، ص 22؛
كركى، ج2، ص68)، حتى شهیداول (1412ـ 1414، ج 1، ص 394) آن را به عنوان نظر مشهور مطرح كرده است. مستند این دیدگاه، شاید احادیثى بوده است كه طواف را خارج از حجر لازم میداند و نیز حدیث منقول از پیامبر اكرم درباره الحاق بخشى از خانه كعبه به حجر اسماعیل (رجوع کنید به بحرانى، ج16، ص104ـ105 ، 108؛
نجفى، ج19، ص292ـ294).
بهرغم این اختلافنظرها، دیدگاه غالب در فقه امامى و اهل سنّت این است كه طوافكننده باید حجر اسماعیل را در محدوده طواف خود قرار دهد؛
یعنى، از بیرون حجر اسماعیل طواف كند وگرنه طوافش ــ حتى اگر بر روى دیوار حركت كرده باشد ــ باطل و به نظر فقهاى تمامى مذاهب اسلامى، جز حنفیان، اعاده آن واجب است. حنفیان در صورت خروج طوافكننده از مكه، اعاده این طواف را واجب ندانسته و قربانى كردن گوسفند را كافى شمردهاند (رجوع کنید به سحنون، ج 1، ص 397، 406؛
كاسانى، ج 2، ص 131ـ132؛
نووى، المجموع، ج 8، ص 25ـ26؛
حرّعاملى، ج 13، ص 356ـ357؛
زحیلى، ج 3، ص 153ـ 158، 160؛
امام خمینى، ص 244ـ246؛
براى تفصیل مباحث رجوع کنید به حطّاب، ج 4، ص100ـ103؛
ابوالبركات، ج 2، ص 31؛
نجفى، ج 19، ص 294، 299).
دلیل فقهاى اهل سنّت بر حكم مذكور، پیروى از پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم است كه هنگام طواف وارد حجر نشدند (رجوع کنید به شافعى، ج 2، ص 192ـ193؛
ابنقدامه، ج 3، ص 397ـ 398؛
نووى، المجموع، ج 8، ص 25). دلیل دیگر آنها آیه 29 سوره حج است (وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتیق) كه برطبق آن، حجگزار باید طواف را بر گرد خانه كعبه به جا آورد و چون تمام یا بخشى از حجر اسماعیل جزء كعبه است، براى طوافِ كعبه باید تمام حجر یا بخشى كه جزو خانه خدا به شمار میرود، در محدوده طواف باشد (ابنقدامه، ج 3، ص 397؛
حطّاب، ج 4، ص 100ـ 101؛
خطیب شربینى، ج 1، ص 486). فقهاى امامى علاوه بر استناد به سیره نبوى، به احادیث متعددى از امامان علیهمالسلام و اجماع نیز استناد كردهاند (براى نمونه رجوع کنید به طوسى، ج 2، ص 324؛
شهیدثانى، ج 2، ص 249ـ250؛
حرّعاملى، ج 13، ص 356ـ 357؛
نجفى، ج 19، ص 292).
بر پایه نظر مشهور در فقه امامى، كه محدوده طواف را بین دیوار كعبه و مقام ابراهیم میدانند (رجوع کنید به نجفى، ج 19، ص 295ـ296)، این سؤال مطرح شده است كه آیا ابتداى محدوده طواف در سمت حجر اسماعیل، از دیوار كعبه محاسبه میشود یا از دیوار حجر؟ بیشتر فقها بر آناند كه مبدأ طواف، دیوار كعبه است و فاصلهاى كه طوافكننده میتواند از دیوار حجر داشته باشد، شش ذراع و نیم (یعنى حدود سه متر) است و وى نباید بیش از این از دیوار حجر فاصله بگیرد (براى نمونه رجوع کنید به سبزوارى، ص 628؛
بحرانى، ج 16، ص113ـ 114؛
امام خمینى، ص 246، 248ـ249)، اما به نظر برخى دیگر هرچند حجر اسماعیل جزء كعبه نیست، فاصله مزبور از دیوار حجر حساب میشود (براى نمونه رجوع کنید به شهیدثانى، ج 2، ص 249؛
جوادى آملى، ج 3، ص 438؛
مقدس نجفى، ج 2، ص 70ـ71).
از جمله احكام مورد بحث میان فقهاى اهل سنّت، صحیح بودن یا نبودن نمازى است كه در مسجدالحرام رو به حجر اسماعیل اقامه شود به گونهاى كه رو به كعبه نباشد. حنفیان و برخى از مالكیان و شافعیان آن را صحیح نمیدانند، بدین استناد كه وجوب رو به كعبه بودنِ نماز، نص قرآن است (رجوع کنید به بقره : 144)، ولى جزء كعبه بودنِ حجر با خبر واحد ثابت شده كه علم آفرین نیست و دلیل قطعى بر اماره ظنى مقدّم است (رجوع کنید به شمسالائمه سرخسى، ج 4، ص 12؛
كاسانى، ج 1، ص 131ـ 132؛
نووى، المجموع، ج 3، ص 192ـ193؛
حطّاب، ج 2، ص 201ـ203). در برابر، شمارى از شافعیان و مالكیان، با استناد به احادیثى كه در آنها حجر اسماعیل از كعبه دانسته شده است، به صحت نماز حكم كردهاند (رجوع کنید به نووى؛
حطّاب، همانجاها). به نظر فقهاى حنبلى نیز چنانچه نماز رو به آن بخش از حجر كه جزء كعبه بهشمار میرود، به جا آورده شود، صحیح است (رجوع کنید به بهوتى حنبلى، ج 1، ص 359).
برخى از فقهاى امامى نماز به سوى حجر را صحیح دانستهاند (رجوع کنید به علامه حلّى، 1410، ج 1، ص 392، 397؛
همو، 1414، ج 3، ص 22؛
محقق كركى، ج 2، ص 68)، اما به نظر برخى دیگر، این نماز صحیح نیست، زیرا با توجه به احادیثى كه جزء كعبه بودنِ حجر را نفى كرده است و نیز برطبق آراى بیشتر عالمان امامى، نمیتوان از جزء كعبه بودن حجر اطمینان حاصل كرد و این ظن را بر یقین خود مبنى بر وجوب رو به كعبه بودن در نماز، ترجیح داد (رجوع کنید به شهید اول، 1419، ج3،ص169ـ170؛
نجفى، ج7، ص326 ـ 329؛
حسنزاده آملى، ص 520ـ 521).
برخى كارهاى مستحب در حجر اسماعیل عبارت است از : به جا آوردن نماز؛
دعا و نیایش كردن، كه بر طبق احادیث و سیره پیامبر اكرم و ائمه علیهمالسلام بهترین مكان براى نماز و دعا در حجر، زیر ناودان است (رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص 214، 525، 526؛
الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، ص 222؛
فاسى، ج 1، ص412ـ413؛
حرّعاملى، ج5، ص 274ـ276، ج 13، ص 334ـ 335، 425؛
مجلسى، ج90، ص 349؛
براى آراى فقهاى اهل سنّت درباره حكم نماز در داخل حجر اسماعیل رجوع کنید به الموسوعة الفقهیة، ج 4، ص 65ـ 66)؛
مُحرم شدن حاجى در حج تمتع از محل حجر یا مقام ابراهیم و خواندن دو ركعت نماز پیش از احرام در آنجا (رجوع کنید به محقق كركى، ج 3، ص 215ـ216؛
حرّعاملى، ج 11، ص 339؛
نجفى، ج 19، ص 2ـ3).
منابع :
(1) علاوه بر قرآن؛
(2) عبداللّه محمد ابكر، صورمن تراث مكة المكرمة فى القرن الرابع عشر الهجرى، بیروت 1425/ 2004؛
(3) ابنبابویه، عللالشرایع، نجف 1385ـ 1386، چاپ افست قم (بیتا.)؛
(4) ابنجبیر، رحلة ابنجبیر، بیروت 1986؛
(5) ابنحجر عسقلانى، فتحالبارى: شرح صحیح البخارى، بولاق 1300ـ1301، چاپ افست بیروت (بیتا.)؛
(6) ابنحنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت : دارصادر، (بیتا.)؛
(7) ابنسعد (بیروت)؛
(8) ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم (بیتا.)؛
(9) ابنطاووس، سعدالسعود للنفوس، قم 1380ش؛
(10) ابنعابدین، حاشیة ردّ المحتار على الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، چاپ افست بیروت 1399/ 1979؛
(11) ابنفهد، كتاب نیل المُنى بذیل بلوغ القِرى لتكملة اتحافِ الوَرى: تاریخ مكة المكرمة من سنة 922ه الى 946ه ، چاپ محمد حبیب هیله، (لندن) 1420/2000؛
(12) ابنقدامه، المغنى، بیروت: عالم الكتب، (بیتا.)؛
(13) ابنمنظور؛
(14) ابننجیم، البحر الرائق شرح كنز الدقائق، بیروت 1418/ 1997؛
(15) ابنهشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفى سقا، ابراهیم ابیارى، و عبدالحفیظ شلبى، بیروت: داراحیاء التراث العربى، (بیتا.)؛
(16) احمد دردیر ابوالبركات، الشرح الكبیر، بیروت: داراحیاء الكتب العربیة، (بیتا.)؛
(17) محمدبن عبداللّه ازرقى، اخبار مكة و ماجاء فیها من الآثار، چاپ رشدى صالح ملحس، بیروت 1403/ 1983، چاپ افست قم 1369ش؛
(18) امام خمینى، مناسك حج: مطابق با فتاواى حضرت آیةاللّه العظمى امام خمینى سلاماللّه علیه، با حواشى مراجع معظم تقلید، تهران 1384ش؛
(19) یوسفبن احمد بحرانى، الحدائق الناضرة فى احكام العترة الطاهرة، قم 1363ـ1367ش؛
(20) محمدبن اسماعیل بخارى ، صحیح البخارى، (چاپ محمد ذهنیافندى)، استانبول 1401/ 1981؛
(21) منصوربن یونس بهوتى حنبلى، كشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعى، بیروت 1418/1997؛
(22) احمدبن حسین بیهقى، السنن الكبرى، بیروت: دارالفكر، (بیتا.)؛
(23) عبداللّه جوادى آملى، كتاب الحج، تقریرات درس آیةاللّه محقق داماد، قم 1401؛
(24) اسماعیلبن حماد جوهرى، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمدبن عبدالغفور عطار، قاهره 1376، چاپ افست بیروت 1407؛
(25) حرّعاملى؛
(26) حسن حسنزاده آملى، دروس معرفة الوقت و القبلة، قم 1416؛
(27) حسین عبداللّه باسلامه، تاریخ الكعبة المعظمة: عمارتها و كسوتها و سدانتها، چاپ یحیى حمزه وزنه، (قاهره) 1420/ 2000؛
(28) محمدبن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، چاپ زكریا عمیرات، بیروت 1416/1995؛
(29) عبداللّهبن جعفر حمیرى، قرب الاسناد، قم 1413؛
(30) عبدعلیبن جمعه حویزى، تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم 1370ش؛
(31) محمدبن احمد خطیب شربینى، مغنیالمحتاج، (بیجا): دارالفكر، (بیتا.)؛
(32) عبداللّهبن عبدالرحمان دارمى، سنن الدارمى، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مكتبةالاعتدال، (بیتا.)؛
(33) ابراهیم رفعتپاشا، مرآة الحرمین، او، الرحلات الحجازیة و الحج و مشاعره الدینیة، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا.)؛
(34) وهبه مصطفى زحیلى، الفقه الاسلامى و ادّلته، دمشق 1404/1984؛
(35) محمدباقربن محمد مؤمن سبزوارى، ذخیرةالمعاد فى شرح الارشاد، چاپ سنگى تهران 1273ـ1274، چاپ افست قم (بیتا.)؛
(36) عبدالسلامبن سعید سحنون، المُدَوَّنة الكبرى، التى رواها سحنونبن سعید تنوخى عن عبدالرحمانبن قاسم عتقى عن مالكبن انس، قاهره 1323، چاپ افست بیروت (بیتا.)؛
(37) محمدبن ادریس شافعى، الامّ، بیروت 1403/1983؛
(38) محمدبن احمد شمسالائمه سرخسى، كتاب المبسوط، قاهره 1324ـ1331، چاپ افست استانبول 1403/1983؛
(39) محمدبن مكى شهیداول، الدروس الشرعیة فى فقه الامامیة، قم 1412ـ1414؛
(40) همو، ذكرى الشیعة فى احكام الشریعة، قم 1419؛
(41) زینالدینبن على شهیدثانى، الروضة البهیة فى شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد كلانتر، بیروت 1403/1983؛
(42) محمدبن على طورى، تكملة البحر الرّائق شرح كنزالدقائق، در ابننجیم، البحر الرائق، ج 7ـ9، بیروت 1418/ 1997؛
(43) محمدبن حسن طوسى، كتاب الخلاف، قم 1407ـ1417؛
(44) حسنبن یوسف علامه حلّى، تذكرة الفقها، قم 1414ـ؛
(45) همو، كتاب منتهیالمطلب، چاپ سنگى تبریز ( 1316)ـ1333، چاپ افست (بیجا، بیتا.)؛
(46) همو، نهایة الاحكام فى معرفة الاحكام، چاپ مهدى رجائى، قم 1410؛
(47) علیبن حسین علمالهدى، رسالة المحكم و المتشابه، المعروف بتفسیر النعمانى، قم: دارالشبسترى للمطبوعات، (بیتا.)؛
(48) محمدبن مسعود عیاشى، التفسیر، قم 1421؛
(49) محمدبن احمد فاسى، شِفاء الغَرام بأخبار البلد الحرام، چاپ ایمن فؤاد سید و مصطفى محمد ذهبى، مكه 1999؛
(50) الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، و المشتهر ب فقه الرضا، مشهد : مؤسسه آلالبیت، 1406؛
(51) احمدبن محمد فیومى، المصباح المنیر فى غریب الشرح الكبیر للرافعى، (بیروت): دارالفكر، (بیتا.)؛
(52) سعیدبن هبةاللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم 1409؛
(53) ابوبكربن مسعود كاسانى، كتاب بدائع الصنائع فى ترتیب الشرائع، بیروت 1402/1982؛
(54) عبیداللّه محمد امین كردى، «آخرین توسعه و مرمت كعبه»، (ترجمه) حسین صابرى، میقات حج، ش 36 (تابستان 1380)؛
(55) محمد طاهر كردى، التاریخ القویم لمكة و بیتاللّه الكریم، بیروت 1420/2000؛
(56) كلینى؛
(57) مجلسى؛
(58) علیبن حسین محقق كركى، جامع المقاصد فى شرح القواعد، قم 1408ـ1415؛
(59) على مشكینى، مصطلحات الفقه، قم 1377ش؛
(60) محمدهادى مقدس نجفى، كتاب الحج، تقریرات درس آیةاللّه موسوى گلپایگانى، (تحریر از روى نسخه خطى)، قم: مركز معجم فقهى، 1379ش (لوح فشرده)؛
(61) الموسوعة الفقهیة، ج 4، كویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، 1404/1984؛
(62) محمدبن على موسوى عاملى، مدارك الاحكام فى شرح شرائع الاسلام، قم 1410؛
(63) محمدحسنبن باقر نجفى، جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام، بیروت 1981؛
(64) حسینبن محمدتقى نورى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم 1407ـ 1408؛
(65) یحییبن شرف نووى، صحیح مسلم بشرح النووى، بیروت 1407/ 1987؛
(66) همو، المجموع : شرح المهذّب، بیروت: دارالفكر، (بیتا.).
/ علیرضا سعید و فریده سعیدى/