■ تعارض ادلّه
مبحثی در اصول فقه در بارة تقابلِ ادلة احکام و روشهای رفع آن . تعارض در لغت به معنای یکدیگر را پیش آمدن ، متعرض یکدیگر شدن و معارضه کردن با هم و معارضه به معنای در برابر دیگری پیش آمدن است (بیهقی ، ج 2، ص 853؛ معلوف ؛ المعجم الوسیط ، ذیل «عرض &r
■ تعدد زوجات
نوعی چند همسری که در اسلام با شرایطی پذیرفته شده است . تک همسری طبیعیترین شکل زندگی زناشویی است . برخی اَشکال دیگر ازدواج ، از جمله چندشوهری و ازدواج اشتراکی ، جز در میان برخی اقوام بدوی ، مانند اقوام ساکن تبت ، بروز نداشته ( رجوع کنید به دورانت ، ج
■ تعزیر
نوعی مجازات شرعی و قانونی که در آن میزان کیفر را حاکم شرع تعیین می کند. تعزیر در لغت به معانی یاری کردن ، بزرگداشت و تأدیب است (جوهری ؛ ابن منظور، ذیل «عزر») و در اصطلاح فقهی ، کیفری است که چگونگی و اندازة آن معیّن نیست و حاکم شرع ،
■ تعیینی و تخییری
دو اصطلاح در اصول فقه . از جملة تقسیمات وجوب در منابع اصولی ، تقسیم آن به تعیینی و تخییری (یا مخیّر) است که تقسیم به لحاظ مورد و متعلَّق امر، صورت گرفته است (برای نمونه رجوع کنید به فخررازی ، ج 2، ص 159). از دیدگاه اصولیان ، واجب تعیینی آن است
■ تقاصّ
اصطلاحی فقهی ، به این معنا که دایِن (طلبکار) حق خود را از اموال مدیون (بدهکار) بدون مراجعه به قاضی استیفا کند. تقاص در لغت به معنای در پی کسی یا چیزی رفتن و نزدیک شدن است ( رجوع کنیدبه ابن منظور؛ فیّومی ؛ فیروزآبادی ؛ طریحی ، ذیل «قصص &ra
■ تقلید(1)
اصطلاحی در فقه . تقلید در لغت به معنای افکندن چیزی بر گردن دیگری و نهادن کاری برعهدة کسی است (ابن منظور؛ شرتونی ، ذیل «قَلَدَ») و در اصطلاح رایج فقهی پیروی از مجتهد در احکام دینی است . این واژه به معانی دیگری نیز در متون فقهی به کار رفته
■ تلقیح
از موضوعات جدید فقهی و حقوقی ، به معنای بارور ساختن انسان با ابزار پزشکی . واژة تلقیح به معنای آبستن کردن و بارور ساختن جنس ماده است و در مورد باد و ابر و گیاه و حیوان و انسان به کار می رود ( رجوع کنید به حِجْر:22؛ ابن منظور؛ شَرتونی ؛ معلوف ؛ المعجم
■ تنقیح مناط
تنقیح مناط ، اصطلاحی در اصول فقه . تنقیح در لغت به معنای تهذیب و تمییز است و کلام مُنَقَّح ، کلامی است که حشو و زائد در آن نباشد. همچنین مناط به معنای جایِ آویختن از ریشة نوط به معنای آویختن است (زین الدین رازی ؛ ابن منظور؛ فَیُّومی ، ذیل «نقح
■ تَشریق
ایّام ، نام سه روزِ بعد از عید قربان : یازدهم ، دوازدهم و سیزدهم ذیحجّه . تشریق ، از ریشة شرق ، در لغت به معنای طلوع خورشید آمده است . بنا بر نظر غالب ، چون در این سه روز حاجیان گوشتهای قربانی را تکه تکه ، و در نور آفتاب خشک می کرده اند، آن را
■ تَوَصُّلی
اصطلاحی در اصول فقه ، در مقابل تَعَبُّدی . تَوَصُّل در لغت به معنای به چیزی رسیدن یا پیوستن (جوهری ؛ ابن منظور؛ معلوف ، ذیل «وصل ») و تَعَبُّد به معنای عبادت و بندگی کردن ، به بندگی گرفتن و به طاعت دعوت کردن است (فَراهیدی ؛ ابن منظو
■ تَیَمُّم
مبحثی در باب طهارت در فقه . واژة تیمّم ، از ریشة یمم ، در لغت به معنای «قصد کردن » و «روی آوردن به یک کار یا یک چیز» است ( رجوع کنید به ابن فارِس ؛ ابن اثیر، ذیل «یمم ») و در برخی آیات قرآن کریم نیز به همین معنا آم
■ تکبیر
اصطلاحی دینی . تکبیر در لغت به معنای بزرگ شمردن ، بزرگ داشتن خداوند، به بزرگی یادکردن و اللّه اکبر گفتن است (زوزنی ، ج 2، ص 563؛ شاد، ذیل واژه ). در متون دینی ، تکبیر به معنای بزرگ داشتن یا به بزرگی یادکردن خدا آمده و ظاهراً معنای لغوی این واژه متأثر
■ تکبیر رکوع
تکبیر برای رفتن به رکوع را تکبیر رکوع گویند و از آن در باب صلات یاد شده است.
فهرست مندرجات
حکم تکبیر بعد از رکوع
پانویس
منبع
حکم تکبیر بعد از رکوع
تکبیر جهت گزاردن رکوع بنابر مشهور مستحب است. [۱]
برخی قدما
■ تکبیر سجود
تکبیر، پیش و پس از انجام دادن سجده را تکبیر سجود گویند و از آن در باب صلات نام برده شده است.
فهرست مندرجات
حکم تکبیر سجود
پانویس
منبع
حکم تکبیر سجود
گفتن تکبیر برای رفتن به سجده و پس از سر برداشتن از آن به قول
■ تکبیر قنوت
گفتن اللّه اکبر برای قنوت را تکبیر قنوت گویند و از آن در باب صلات نام برده شده است.
فهرست مندرجات
حکم تکبیر قنوت
پانویس
منبع
حکم تکبیر قنوت
از تکبیرهای مستحب در نماز، تکبیر برای قنوت است. [۱] [۲]