■ اسرار قنوت
اسرار قنوت
قنوت نیز بخشی از سلوک مؤمن در نماز است:
قوموا لله قانتين.[1]
براي خدا مطيعانه بر پا خيزيد!
اين بدان معنا است که اطاعت كننده و فرمانبردار خداوند باشيد و دعا كنيد يا خدا را در قنوت بخوانيد.[2]
قنوت مظهر رحمانیت الهی است. رسول رحمت میفرماید: "هر گاه بندهاي دست به سوي خداوند عزيز و غالب ببرد، خداوند حيا ميكند که آن دست را تهي برگرداند. "[3] از اين رو، آن چه را وي ميخواهد، از فضل خويش در آن دست قرار ميدهد.
يکي از حالتهاي نمايانگر خضوع، قنوت است. قنوت عبارت است از لابه، مويه و زاري؛ یعنی وانهادن محبت دنيا و توجه و اخلاص در برابر خداوند جليل. خداوند که جواد است، آرزومندانش را ناامید نمیکند. خداوند فرموده است:
وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتيلا.[4]
نام خدايت را ياد کن و به سوي او به طور ويژه تبتّل نما!
امام صادق میفرماید: "در اين آيه، تبتّل به معناي بالا بردن دستها [در قنوت نماز] و لابه به سوي خدا است. "[5]
در اصطلاح عرفاني، تَبَتّل يكي از نخستين مراحل سير و سلوك است که اولین درجه آن، دل کندن از همه لذتهاي نفسانى و بريدن كامل از دنيا و خشنودى به قضاى الهى و نترسيدن از مخلوقات و تسليم جان به خداوند است.
بنا بر اين، معنای آیه وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتيلا این است: همواره نام خدا را يادآور باش و به كلي از غير او پيوند ببُر و فقط به او بپرداز؛ زيرا بدون پيوند بريدن از خلق، پيوستن به حق ميسر نگردد.
قنوت، دست شستن از غير حق و روي آوردن کامل به شکوه خداوند و با دست خالي، درخواست از بينياز مطلق است. اين قنوت كه جلوه دل بريدن از دنيا و پيوستن به خداوند شکوهمند و عجز و لابه به درگاه او است، انسان را به کمال ميرساند. چنين قنوتي اگر رها شود، نماز كمال برتر خويش را از دست ميدهد.[6] این رهاسازي اگر از روی بیاعتنایی باشد، نماز در ظاهر پذيرفته ميشود و قضا ندارد؛ اما روایات آن را نماز نمیدانند؛ زیرا حقیقت نماز را که بندگی است، با خود ندارد.[7]
اين رازها و برکتها افزون بر ثمري است كه از ذكرهاي قنوت، به بنده ميرسد؛ ذكرهايي كه بيانگر فقر و درخواست عبد است.
مشو غافل ز الطاف الهی
که بخشد بنده را کوهی به کاهی
پی نوشت ها
[1]. بقره: 238.
[2]. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص491.
[3]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج5، ص186.
[4]. مزمّل: 8.
[5]. نور الثقلین، ج5، ص450.
[6]. رازهای نماز، ص140.
[7]. الكافي، ج3، ص340.
مطالب مرتبط
مطالب مرتبط