■ اسرار مقارنات نماز(راز قیام و ركوع و سجود)
اسرار مقارنات نماز(راز قیام و ركوع و سجود)
در نماز عمدتا سه حالت وجود دارد[1] كه ديگر کارهاي نماز، مقدمه و زمينه آنها هستند: قيام، ركوع، سجود. اهل معرفت اين سه را اشاره به توحيدهاي سهگانه ميدانند.[2] قيام، جايگاه توحيد افعالي است؛ ركوع جايگاه توحيد صفاتي است؛ و سجود جايگاه توحيد ذاتي است.[3]
در حال قيام، انسان به حسب مقام فاعليّت و ديدار فاعليّت حق و قيّوميّت حق مطلق، از خودبيني رها ميشود. در ركوع، به حسب مقام صفات و اسما و صفات حق، خودبيني را ترک ميکند. در سجود، با خداخواهي مطلق، خودبيني را رها ميسازد. همه جايگاههاي سالکان برخاسته از اين مقامهاي سهگانه است.[4]
از پيامبر(ص) روايت شده است: "جبرئيل از من خواست تا قرائت حمد و سوره را ايستاده بخوانم و حمد خدا را در حال ركوع بيان كنم و تسبيح او را در حال سجده انجام دهم و در حال نشسته دعا بخوانم. "[5]
كشف و شهود ملكوتي را به تناسب حالاتي كه براي انسان در برابر خدا پيش ميآيد، به قيام يا ركوع يا سجود و يا جلوس تشبيه ميكنند. مثلاً حضور در پيشگاه خدا به قيام تشبيه شده است. فرمانبرداري از او را به ركوع تشبيه کردهاند. خاکساري در آستان او را به سجده تشبيه نمودهاند. منتظر فرمان او بودن، به جلوس تشبيه شده است.
نمازگزار هنگام ركوع پشت و گردن خويش را پيش ميآورد و سپس براي فرمان بردن از خداوند ميايستد و خود را استوار ميكند. همه اينها برای رويارويي با دشمن درونی و بیرونی خداوند است. هر قيامي نزد خدا قعود؛ هر اعتدال و استقامتي نزد او خميدگي؛ و هر گردنكشي نزد او شكستگي است؛ زيرا هر زندهاي در برابر او مُرده؛ هر دانايي در برابر او نادان؛ و هر توانايي در برابر او ناتوان است؛ چرا که هر چيز در برابر وجه اللهِ باقي، نابود و فانيشدني است.[6]
خم كردن پشت و كشيدن گردن، نشانه آماده بودن براي جانبازي است. اين کار نزد خداوند عنوان ركوع يا سجود دارد؛ اما در برابر دشمنان دين خدا نشانه قيام و استواري است. به همين سان، برخاستن براي دفاع از كيان دين، قيام به شمار ميآيد، ولي در برابر حضرت قيّوم، كرنش و خاکساري است؛ زيرا هر چيزي نزد خداوند ساجد است.
بنا بر اين، ركوع و سجود از اركان اساسي نماز و نمادي از فروتني و تسليم و فرمانبرداری در آستان ربوبي است؛ چنان که در حديث آمده است: "رکوع و سجود، عبادت بزرگ است. "[7] با انديشيدن در ذكر ركوع و سجود نيز درمييابيم که اين کلمات با آن هماهنگي دارند و خضوع و فروتني را آشکار میسازند.
گفتني است که انسان، خود، وجودي جامع است؛ زيرا خداوند همه حضرات خمس[8] را در او گرد آورده؛ يعني داراي همه حالاتی است كه فرشتگان دارند؛ ولي فرشتگان داراي اين مقام جامع نيستند. اميرمؤمنان(ع) ميفرمايد: "برخي از فرشتگان در حال سجودند و ركوع نميكنند. برخي در حال ركوعند و بر پا نميايستند. گروهي در صف ايستادهاند و از جاي خود بيرون نميروند. "[9] اما انسان گاهي بر پا ميايستد؛ گاه ركوع ميكند؛ زماني به سجده ميرود؛ گهگاه مينشيند و گاه از حالت نشسته به قيام برميگردد؛ همان گونه كه رسول خدا(ص) در معراج چنين کرد.
پی نوشت ها
[1]. قَالَ الصَّادِقُ: الصَّلاةُ ثَلاثَةُ أَثْلاثٍ ثُلُثٌ طَهُورٌ وَ ثُلُثٌ رُكُوعٌ وَ ثُلُثٌ سُجُودٌ. (من لا يحضره الفقيه، ج1، ص33)
[2]. روح الله خمینی، آداب الصلاة، ص349.
[3]. همان، ص360.
[4]. همان، ص349.
[5]. أَمَرَنِي جَبْرَئِيلُ أَنْ أَقْرَأَ الْقُرْآنَ قَائِماً وَ أَنْ أَحْمَدَهُ رَاكِعاً وَ أَنْ أُسَبِّحَهُ سَاجِداً وَ أَنْ أَدْعُوَهُ جَالِساً. (جامع احادیث الشیعة، ج5، ص16، ح2257)
[6]. حضرت امير میفرماید: «كل قوي غيره ضعيف و كل مالك غيره مملوك و كل عالم غيره متعلّم و كل قادر غيره يقدر و يعجز و كل سميع غيره يصم عن لطيف الاصوات و يصم كبيرها و يذهب عنه ما بعد منها و كل بصير غيره يعمي عن خفيّ الالوان و لطيف الاجسام و كل ظاهر غيره باطن و كل باطن غيره غير ظاهر. (نهج البلاغه، خطبه 65)
[7]. أَنَّ الْعِبَادَة الْعُظْمَى إِنَّمَا هِيَ الرُّكُوعُ وَ السُّجُود. (جامع احادیث الشیعه، ج5، ص193)
[8]. «حضرت» در لغت به معنای درگاه و پيشگاه است. در اصطلاح اهل معرفت، حضرات پنجگانه عبارتند از:
الف. حضرت غيب مطلق يا عالم اعيان ثابته در حضرت علميه پروردگار.
ب. حضرت شهادت مطلق، يعني جهان ملك و ناسوت.
ج و د. حضرت غيب مضاف. يك بخش آن كه به غيب مطلق نزديك است، جهان ارواح جبروتي و عالم ملكوت يعني عقول و نفوس خوانده ميشود و بخش ديگر كه به شهادت مطلق نزديك است، عالم مثال است و آن را ملكوت نيز ميگويند.
ه. حضرت جامع چهار قسم ياد شده است و آن عالم انسانيت است. بنا بر اين، انسان كامل جامع همه حضرات است و ويژگيهاي همه عقول و نفوس و مجردات و كروبيان و ملكوتيان وجبروتيان را دارد و همه كلمات الهي در او يكجا جمع شده است. پیامبر میفرماید: «اوتيت و جوامع الكلم.» ایشان و اهل بیت مظهر روشن اين كلمات هستند.
[9]. إنّ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُون. (نهج البلاغه، خطبه 1)
مطالب مرتبط