Notice: Undefined variable: view_ticker in /home/qunoot/public_html/Nojavan/Template/system/top-header.php on line 29
متن کده
دسته بندی :
پرسشی دارید ؟
با كودكان مهربان باشيد؛ حتي در نماز

■ با كودكان مهربان باشيد؛ حتي در نماز

خاندان نبوت، و بيش از همه رسول خدا(ص)، چنان مهر و علاقه‌اي از خويش به فرزندان و همسران خود ابراز مي‌كردند كه گويي احترام به آنان، بخشي از آيين اسلام است. پيامبر(ص) دست و روي دخترش، فاطمه را مي‌بوسيد[1] و فرزندان او را بر شانه‌هاي ...
1394/3/6 ساعت 13:05
کد : 111
دسته : حکایت
ادامه مطلب
نماز حقيقي

■ نماز حقيقي

در وقت نماز، رنگ چهره‌اش دگرگون مي‌شد. گويي آسمان را بر دوش او گذاشته‌اند. مي‌گفتند: يا اميرالمؤمنين(ع) چرا با شنيدن اذان، حال شما منقلب مي‌شود؟ مي‌فرمود: چون در نماز، امانتي را بر دوش مي‌گيرم كه زمين و آسمان، از تح ...
1394/3/6 ساعت 13:05
کد : 110
دسته : حکایت
ادامه مطلب
يا نماز يا گناه

■ يا نماز يا گناه

چگونه ممكن است كسي روزها نماز بخواند و شب‌ها دزدي كند؟! مگر قرآن نفرموده است كه «وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ؛[1] نماز بگزار ...
1394/3/6 ساعت 13:04
کد : 109
دسته : حکایت
ادامه مطلب
سپر الهي

■ سپر الهي

بزرگان قريش كه خود را در برابر زبان و منطق محمد(ص) ناتوان مي‌ديدند، چندين بار به ترور او اقدام كردند كه آخرين‌بار در شب هجرت ايشان به يثرب رخ داد و به ليلة ‌المبيت شهره است. اما پيش از آن نيز چندين‌بار اراده كردند كه تا پيش از گست ...
1394/3/6 ساعت 13:03
کد : 108
دسته : حکایت
ادامه مطلب
ريسمان نماز

■ ريسمان نماز

افسوس مي‌خورد كه نابينا است. ـ كاش چشم داشتم. نه براي اينكه زمين و آسمان و گل و سبزه رو ببينم؛ براي اينكه بتوانم هر روز در نماز پيامبر(ص) شركت كنم. كاش حداقل، يكي را داشتم كه دستم را مي‌گرفت و به مسجد مي‌برد. خوش به حال كساني كه چشم ...
1394/3/6 ساعت 12:58
کد : 107
دسته : حکایت
ادامه مطلب
هجرت نماز به مدينه

■ هجرت نماز به مدينه

نماز، پيش از پيامبر(ص)، به مدينه رسيد. در سال يازدهم بعثت، رسول خدا(ص) در موسم حج با گروهي ديگر از مردم يثرب ملاقات و گفت‌وگو كرد. آموزه‌هاي انساني اسلام، جاذبة معنوي رسول الله(ص) و جذبة آيات قرآن، دل آنان را نرم كرد. آنان اسلام را نه تن ...
1394/3/6 ساعت 12:56
کد : 106
دسته : حکایت
ادامه مطلب
منزل قبا

■ منزل قبا

حضرت محمد(ص) و همراه وي، در هجرت به يثرب، تا منطقة قبا از دو رهنما استفاده كردند؛ به نام‌هاي عامر بن فهيره و مسعود. سرانجام كاروان كوچك مكه، روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول، نزديك ظهر وارد محلة قباي مدينه شدند. وقتي خبر سفر پيامبر(ص) به مردم قبا ر ...
1394/3/6 ساعت 12:56
کد : 105
دسته : حکایت
ادامه مطلب
مهم‌تر از پيروزي

■ مهم‌تر از پيروزي

مناظره با عمران صابئي، به حساس‌ترين نقطة خود رسيده بود كه امام رضا(ع) روي به مأمون عباسي كرد و فرمود: اكنون وقت نماز است. من براي نماز مي‌روم و بازمي‌گردم. عمران كه مي‌پنداشت براي امام رضا(ع) هيچ چيز مهم‌تر از پيروزي در اي ...
1394/3/6 ساعت 12:54
کد : 104
دسته : حکایت
ادامه مطلب
دعوت آسمانی

■ دعوت آسمانی

ام كلثوم، دلش طاقت نياورد و از پدر پرسيد: چرا اينقدر به آسمان نگاه مي‌كنيد؟ ـ براي نماز دخترم. ـ شما كمي استراحت كنيد. من براي نماز بيدارتان مي‌كنم. ـ نه دخترم. نماز امشب، با شب‌هاي ديگر فرق مي‌كند. دختر، نگران ‌ش ...
1394/3/6 ساعت 12:53
کد : 103
دسته : حکایت
ادامه مطلب
ارزش نماز

■ ارزش نماز

جنگي درگرفت و گروهي به دست مسلمانان اسير شدند. پيامبر(ص) به عمّار ياسر و عباد بن بُشر مأموريت داد كه تا صبح بيدار باشند و به‌نوبت، نگهباني دهند كه اسيران فرار نكنند. عمار و عباد، شب را ميان خود تقسيم كردند. قرار شد كه نيمة اول شب را عباد بن بشر، ...
1394/3/6 ساعت 12:53
کد : 102
دسته : حکایت
ادامه مطلب
نبرد براي نماز

■ نبرد براي نماز

استقبال مردم مكه از اسلام در ماه‌ها و سال‌هاي نخست بعثت، در حالي بود كه رسول خدا(ص) دعوت خويش را آشكار نكرده بود و جز خاصان و نزديكان، كسي نمي‌دانست كه محمد(ص)، فرستادة خدا است.[1] اصحاب رسول خدا(ص) نماز خود را پنهان از قريشيان و بت&zw ...
1394/3/6 ساعت 12:36
کد : 101
دسته : حکایت
ادامه مطلب
ثواب جماعت

■ ثواب جماعت

نماز را كه خواند، برخاست و به جماعت نگريست. يك‌يك نمازگزاران را از نظر گذراند. فرمود: «گروهي از اهل مدينه را در ميان شما نمي‌بينم. آنان را چه شده است؟ بيمارند يا عاجر؟» گفتند: «يا رسولَ الله، نه بيمارند و نه عا ...
1394/3/6 ساعت 12:35
کد : 100
دسته : حکایت
ادامه مطلب
نمازش، نماز نيست

■ نمازش، نماز نيست

گفتند: يا رسولَ الله، كسي را مي‌شناسيم كه روزها روزه مي‌گيرد و شب‌ها را با نماز، به صبح مي‌رساند؛ اما خُلقي تنگ دارد و تندخو است. گاهي نيز زبان به دشنام مي‌گشايد و آنچه نبايد گفت، مي‌گويد. او را چگونه مي‌بينيد؟ ف ...
1394/3/6 ساعت 12:35
کد : 99
دسته : حکایت
ادامه مطلب
نخستين نمازگزاران

■ نخستين نمازگزاران

صفيف كندي مي‌گويد: براي خريدن لباس و عطر به مكّه سفر كردم. در مكه، نزد عبّاس بن عبدالمطلّب رفتم كه فروشندة پارچه‌هاي حجازي و عطرهاي خوشبو بود. با او سخن مي‌گفتم كه خورشيد به ميانة آسمان رسيد. در آن حال، مرد ميان‌سالي را ديدم كه ...
1394/3/6 ساعت 12:34
کد : 98
دسته : حکایت
ادامه مطلب
پاداش نماز

■ پاداش نماز

ـ اي موسي، مي‌داني چرا تو را به هم‌سخني با خود برگزيده‌ام؟ ـ نمي‌دانم اي پروردگار جهانيان. داناي اسرار تويي و مرا هيچ دانشي نيست جز آنچه تو به من آموخته‌اي. بگو تا بدانم كه به پاداش كدام عمل، كليم الله شدم. ـ در ميان بن ...
1394/3/6 ساعت 12:33
کد : 97
دسته : حکایت
ادامه مطلب
123456789