Notice: Undefined variable: view_ticker in /home/qunoot/public_html/Nojavan/Template/system/top-header.php on line 29
پیشخوان / متن کده
سپر الهي

■ سپر الهي

بزرگان قريش كه خود را در برابر زبان و منطق محمد(ص) ناتوان مي‌ديدند، چندين بار به ترور او اقدام كردند كه آخرين‌بار در شب هجرت ايشان به يثرب رخ داد و به ليلة ‌المبيت شهره است. اما پيش از آن نيز چندين‌بار اراده كردند كه تا پيش از گسترش اسلام به قبايل اطراف مكه، خون محمد(ص) را بريزند. يكي از اين سوء قصدها، نقشة سنگ‌پراني ابوجهل[1] به سوي پيامبر(ص) است.

ابوجهل مي‌دانست كه محمد(ص) هماره ميان ركن يماني و حجرالاسود، رو به سوي بيت المقدس به نماز مي‌ايستد و كعبه را نيز ميان خود و شام قرار مي‌دهد. هنگامي كه رسول خدا به سجده رفت، ابوجهل فرصت را غنيمت شمرد و خواست با سنگي كه در دست داشت، بر سر ايشان بكوبد؛ اما ناگهان بيم و هراسي شگفت بر او چيره شد. در اين هنگام، محمد(ص) سر از سجده برداشت و ابوجهل را ديد كه مات و مبهوت به او مي‌نگرد.[2]

 

[1]. نام او ابوالحكم بود؛ اما مسلمانان به‌طعن او را ابوجهل مي‌ناميدند و به همين نام در تاريخ شهرت يافت.

[2]. به عقيدة برخي از مورخان و مفسران، آيات 9 تا 19 سورة علق ناظر به اين سوء قصد ناجوانمردانه است: أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَي عَبْداً إِذَا صَلَّي أَ رَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَي الْهُدَي أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَي أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّي أَ لَمْ‏يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَي... .

1394/3/6 ساعت 13:03
کد : 108
دسته : حکایت
لینک مطلب
کلمات کلیدی
حکایت
نماز
دیدگاه جدید