■ اقامه نماز آیات ماه گرفتگی در حرم مطهر رضوی
نماز آیات ماه گرفتگی در حرم مطهر رضوی اقامه شد.
با توجه به اینکه در هنگام خسوف خواندن نماز آیات واجب است، جمع زیادی از زائران و مجاورانی که شامگاه دیشب ششم آبان به حرم مطهر رضوی مشرف شده بودند، نماز جماعت آیات را به امامت حجت الاسلام و المسلمین مروج در محل ایوان مقصوره حرم مطهر رضوی اقامه کردند.
همچنین قبل از اقامه نماز حجت الاسلام و المسلمین تشکری از کارشناسان پاسخگویی به سؤالات شرعی، احکام مربوط به نماز آیات و کیفیت قرائت آن را بیان کرد.
شنبه ششم آبان ماهگرفتگی جزئی ایجاد شد و از هر مکانی قابل مشاهده بود.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
مطالب مرتبط
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
1402/8/7 ساعت 10:47
کد : 6034
دسته : اخبار نماز در استانها
لینک مطلب
■ ما برای همین اذان و نماز با دشمن میجنگیم
ما برای همین اذان و نماز با دشمن میجنگیم
ابراهیم گفت: «مگه تو کربلا امام حسین (ع) محاصره نشده بود؟ چرا اذان گفت و درست در جلوی دشمن نماز خواند؟» بعد مکثی کرد و گفت: «ما برای همین اذان و نماز با دشمن میجنگیم.»&nb ...
■ سند جامع توسعه و تامین فرهنگ نماز در مراکز آموزش و پرورش اجرا میشود
به گزارش اداره اطلاعرسانی وروابط عمومی آموزش و پرورش، محمدرضا مسیبزاده در آیین تجلیل از دانشآموزان برگزیده استانی مسابقات قرآن، عترت و نماز، گفت: قریب به 50 فعالیتمختلف در حوزه قرآن، عترت و نماز در وزارت آموزش و پرورش بر ...
■ اجرای طرح جامع اقامه نماز مدارس با حضور ۲۰ هزار روحانی در کشور
علیرضا کاظمی، معاون پرورشی وزیر آموزش و پرورش امروز در سومین همایش دوره آموزشی کارشناسان قرآن عترت و نماز آموزش و پرورش کشور در رامسر، تقویت و ارتقای فعالیتهای قرآن عترت و نماز را جزء اهداف مهم آموزش و پرورش دانست.
وی بر ضرورت پیوند خانواده& ...
■ ۱۲ توصیه برای پیادهروی اربعین از زبان زائران کربلا
این روزها که به اربعین حسینی نزدیک میشویم، بسیاری از هموطنانمان خود را برای پیاده روی عظیم اربعین آماده میکنند. بعضیها هم در این روزها راهی سفر شدهاند تا از فضای خلوت مسیر استفاده بیشتری ببرند. اما نکاتی که در این سفر مع ...
■ عبادت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام
- عبدالله قروي از پدرش نقل كرده گويد: محضر فضل بن ربيع رفتم، او در پشت بام نشسته بود، گفت: نزديك بيا، نزديك رفتم تا محاذي او شدم، گفت: به آن اتاق نگاه كن، نگاه كردم،گفت: چه چيز ميبيني؟ گفتم: يك لباس كه به زمين انداختهاند. گفت: دقت كن، بدقت ...