استاد مرکز تخصصی نماز■ نماز راه رسیدن به آرزوها / نماز و خشم مقدس
مرکز تخصصی نماز (qunoot.ir) سلسله جلساتی گفتار پژوهی با حضور اساتید و کارشناسان با هدف دستیابی به راهکارهای کاربردی ترویج نماز برگزار می کند. در دهمین جلسه از این گفتار پژوهی، میزبان حجت الاسلام علی اکبر وحیدی هستیم که از اساتید حوزه و مرکز تخصصی مرکز نماز هستند.قسمت دوم
نماز راه رسیدن به آرزوها
در یکی دیگر از روش های ترویج نماز در قران خدا می خواهد بگوید از طریق نماز به هرچه دلت بخواهد می رسی، مادی باشد یا معنوی، راهش این است به صورت قطعی هم می گوید که قطعا به این می رسید حال آیه ای که می خواهم به آن اشاره کنم سوره مومنون آیه یک و دو که می فرماید ««قد أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُون»»[1] قطعا و قطعا به فلاح می رسند مومنینی که این ویژگی ها را داشته باشند و یک سری ویژگی ها را می گوید که خیلی جالب است اولین و آخرین آنها نماز است و ودر این میان زکات و انفاقو چند ویژیگی دیگر دارد. فلاح یک واژه ای است که دوتا واژه دیگر در آن مستتر است یکی نجات است، یعنی دوری از هر شری مثلا می گویند فلانی از سیل نجات پیدا کرد و یک واژه دیگر فوز است یا ظفر است، فوز و ظفر یعنی رسیدن به یک خیری یعنی در دانشگاه قبول شد در حوزه قبول شد یا به مقامی رسید، وقتی می گوییم به فلاح رسید یعنی از هرچه می ترسید دور می شود و به هرچه خوبی است می رسید
خدا اگر لحظه جان دادن را سخت می گیرد این برای بی نماز است، می فرماید «« كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ وَ قيلَ مَنْ راقٍ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاق»»[2] وقتی جانش به ترقوه می رسد آن برای بی نماز است و الا کسی که اهل نماز است تصریح آیه است که فلا صدق و لا صلی یعنی تصدیق قیامت نکرد و نماز نخواند ولی اگر کسی مومن باشد لحظه جان دادنش مثل یک گل خوشبو است،
این بحث فلاح خیلی زیباست یعنی به نظر من زیباترین بحث نماز در آیات قرآن بحث فلاح است که اگر ما بتوانیم برای مردم جا بیاندازیم همه عاشق نماز می شوند و این بحث فلاح از آثار بین المللی نماز است.
اقتدار در ترویج نماز
حضرت لقمان به فرزندشان گفتند یا بنی اقم الصلاه، یا بُنَیّ ما یک اصل از این در آورده ام و آن اصل محبت است و از اقم الصلاه یک اصلی در آورده ایم به نام اصل اقتدار. یاء در یا بنی خودش دلالت بر محبت می کند چرا چون معلوم می شود که حضرت لقمان نشسته اند به صورت شفاهی رودرو با فرزندش حرف می زند وقتی می فرماید اذ قال لقمان لابنه این خودش اشاره به اصل گفتگو دارد که پدر و مادر باید بنشینند و با بچه هایشان حرف بزنند و تلویزیون هم آمار می دهد که وحشتناک است که خانواده ها در شبانه روز باهم هفده دقیقه صحبت می کنند و یا کمتر و این یعنی انفجار خانواده ها این محبت یکی از یا و یکی از بنی یعنی پسر حضرت لقمان جوان بوده است ولی می گوید پسرکم ما در فصاحت و بلاغت می گفتیم که گاهی اوقات وزن تصغیر برای ابراز محبت است یعنی جوان را می گوییم پسرکم چون می خواهی به او محبت کنید حضرت لقمان این کار را کرد و بار عاطفی دارد یکی هم یای یا بنی یعنی این که می گوید پسرم این خودش محبت در او هست یک یا بنی حضرت لقمان گفته اند و ما از این یا بنی سه تا محبت در آورده ایم خوب ولی معتقدیم که اگر فقط به بچه محبت کنیم بچه لوس بار می آید که اقم الصلاه که این اقم الصلاه اقتدار است، چون امر می کند، دقیقا عین آیات قرآن که خدا به پیامبرش می فرماید ««وامر اهلک بصلاه»»[3] می گوید به پیامبر که امر کن خانواده ات را به نماز و نمی گوید که خواهش و تمنا و التماس کن که نماز بخوان، امر می کند یا مثلا به حضرت اسماعیل می فرماید ««کان یامر اهله باصلاه»»[4] آن هم پیوسته خانواده اش را امر می کرده است مانند اقتداری که پدر و مادر برای درس خواندن بچه ها به خرج می دهند مثلا ایام زمستان این خیلی ملموس است که قبل از طلوع آفتاب همه بچه ها می روند مدرسه چرا چون پدر و مادر اقتدار به خرج داده اند ولی ایام تابستان می شود و مدرسه ای نیست بچه ها همه نمازهایشان قضا می شود یعنی چه یعنی پدر و مادر اقتدار خرج نمی کنند یا شنبه تا چهارشنبه این اقتدار هست ولی پنج شنبه و جمعه که مدرسه نیست این اقتدار نیست و نماز قضا می شود ما در روایت داریم که می فرماید بچه که بدنیا آمد شما به فکر شکمش نباش من بهترین غذا که شیر مادر باشد برایش آماده کرده است می گوید تو به فکر غذا و شکمش نباش ولی به فکر نمازش باش به دنیا که آمد در گوش راستش اذان بگو و در گوش چپش اقامه بگو و بعد می گوید که سه سالگی هفت مرتبه بگو که هفت مرتبه لااله الا الله بگوید و بعد سه سال و هفت ماه و بیست روزش که شد محمد رسول الله بگو تا بگوید و بعد رهایش کن بعد چهار سالش که شد این را بگو، پنج سالش که شد این را بگو، شش سالش که شد این کار را بکنید، هفت سالش که شد این کار را بکنید و نه سالش که شد سخت گیری کنید و این نه سالگی که سخت گیری کنید همان اقتدار است و می گوید ««امر بها و ضرب علیها»» امر به وضو می شود و کتکش بزن، البته معمولا این روایت بد ترجمه می شود، می داند که پوست بدن بچه نازک است و اگر شما مثلا یک کمی محکم بزنید قرمز می شود و شک نداریم از لحاظ فقهی به فتوای همه مراجع که اگر پدر و مادر بچه را زدند و پوستش قرمز شد دیه دارد، اگر سیاه شد دیه اش بیشتر است، امام (ع) که می فرمایند ««امر بها و ضرب علیها»» امر به کار حرام نمی کنند، این که تو بزن یعنی همین که شما یواش بزنید این خودش تنبیه است و اگر به حرام برسد امام هیچ وقت این کار را نمی کند.
حالا این اقتدار را خدا کجا خرج برده است؟ هفده بار خدا امر به نماز کرده است، دوازده بار به صورت جمع««اقیم الصلاه»» پنج مرتبه به صورت مفرد««اقم الصلاه»» به اندازه ای که خدا به نماز امر کرده است به هیچ عبادتی امر نکرده است یعنی مثلا شما بیشترین عبادتی که می بینید کنار نماز هست زکات است، ما بقی را کار نداریم مثلا حج را خدا یک مرتبه امر کرده است، روزه را یک مرتبه یا دو مرتبه است، تنها عبادتی که خدا در کنار نماز خداوند معمولا بیان می کند بحث زکات است که اتو الزکاه را ما داریم و معنی زکات بسیار گسترده است یعنی تمام انفاق های واجب و مستحب را شامل می شود ولی نماز معنایش خاص است و منظورهمین ارکان مخصوصه است یعنی وقتی می گوید اقیم الصلاه یعنی همین نماز را اقامه کن و با توجه به این که معنایش خاص است هفده مرتبه امر به نماز کرده است که به هیچ عبادتی خداوند اقتدار به خرج نداده است
اقتدار در جاهای دیگر هم خودش را نشان می دهد خدا به اندازه ای که برای نماز روی دوش ما وظیفه گذاشته است روی هیچ عبادتی نگذاشته است اولا می گوید وظیفه مداوت بر نماز را دارید، مداوت مربوط به کمیت یعنی تعداد نمازها، نکند نمازت قضا شود، نکند نماز صبحت شود. خداوند تهدید می کند ««فویل للمصلین الذین هم فی صلاتهم ساهون»» می گوید وای به حال کسانی که بعضی اوقات می خوانند و بعضی اوقات نمی خوانند پس این یک وظیفه است، مداومت در سوره معارج است و این محافظت در سوره بقره هست و در سوره مومنون و معارج هم هست. محافظت یعنی علاوه بر این که محافظت بر تعداد نمازها داشته باشید باید برکیفیت نماز که با حضور قلب و خشوع باشد، آدابش را رعایت کنید این هم هست یعنی یک پله ما می آییم بالاتر بعد از مداومت، محافظت است و این هم وظیفه سنگینی هست و روایت داریم که نماز می گوید: ««حفظتنی حفظ الله»» تو من را حفظ کردی، خدا هم تو را حفظ کند، نماز به نمازگزار می گوید و معلوم می شود که یک حقیقتی دارد یعنی همین خم و راست شدن نیست و یک چیزی هست که در قبر هم یک گوشه ای می ایستد، اینجا میگوید می آید پیش نماز گذار و با نمازگذار حرف می زند این طوری می گوید این خودش حقیقتی دارد.
یک پله بالاتر از مداومت و محافظت بحث اقامه است که اقامه هم و مداومت دارد هم محافظت دارد هم گسترش در جامعه در او نهفته است یعنی معنای اقامه بسیای بسیار گسترده است. جالب این که اگر می گویند نماز ستون دین است و ستون دین خواندنی نیست به پا داشتنی است اینجا مشخص می شود و اقامه اینقدر زیباست که خدا مصلین را در آیات قرآن مذمت می کند ولی مقیم را شما یک جای قرآن را پیدا نمی کنید که خداوند اقامه کننده نماز را مذمت کرده باشد. چون اقامه کنند به تمام وظایف خودش عمل می کند، اقامه سنگین است به معنای نماز هم هست.
بیانی از مقام معظم رهبری در مورد اقامه نماز
من در صحبت های مقام معظم رهبری که در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی آنجا داشته اند دیدم که ایشان بیان کرده اند: که اقامه نه این که خم و راست شدن یعنی اقامه خود نماز، یعنی اقامه الله اکبر یعنی اقامه ایاک نعبد یعنی اقامه غیر المغضوب علیهم والظالین و ایشان در آن بیان ایاک نعبد، اقامه نماز یعنی خودت موحد باشید و جامعه را موحد کنید، اگر مغضوبین و مستکبرین و ظالین و تابعین از اینها هستند اقامه نماز یعنی این که شما خودت استکبار ستیز باشید و با آنهایی که از استکبار تبعیت می کنند در مقابلشان بایستید یعنی هم خودت استکبار ستیز باشید و هم جامعه را استکبار ستیز بار بیاورید و این اقامه که ما می گوییم خودت نماز خوانی باشید و جامعه را نماز خوان کنید بی خود نیست که در بعضی آیات قرآن به جای این که بگوید واجبات را انجام دهید می گوید اقیم الصلاه یعنی آیات قران داریم، مثلا انعام هفتاد یا هفتاد و یک که یک دستورالعمل همه انبیاء را می گوید، انبیاء چکار می کردند««قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَلى أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمينَ وَ أَنْ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذي إِلَيْهِ تُحْشَرُون»»[5] برنامه یک مبدا بوده که خدا باشد و یک ««هو الذی الیه تحشرون»» است که معاد باشد و وسطش انجام واجبات و ترک محرمات، و این انجام واجبات و ترک محرمات کجاست؟ اقیموا الصلاه، یعنی خدا می خواهد بگوید که واجبات همه اش را انجام دهید می گوید اقیموا الصلاه خوب این وقتی اینطور به اقامه نماز نگاه کنیم که اقامه نماز یعنی اقامه الله اکبر، اقامه الحمد لله رب العالمین، اقامه الرحمن الرحیم، اقامه مالک یوم الدین، اینطور اگر نگاه کنیم بسیار بسیار بحث اقامه گستره و سنگین است و خدا این کار را کرده است یعنی مداومت را یک مرتبه داریم محافظت را سه یا چهار مرتبه داریم ولی اقامه را شما هر جا بحث نماز ببینید غیر از یک آیه که می گوید ««فصل لربک»» مابقی موارد تقریبا می گوید اقیم الصلاه، اقم الصلاه، یقیمون الصلاه، والمقیمین الصلاه یعنی اسم فاعل و مضارع و امر، مفرد و جمع هرچه را که می آورد اقامه می آورد که معلوم است سنگینی بحث را انجام می دهد و این هم اقتداری که خداوند اقتداری خداوند اینجا خرج می دهد.
نماز و مِهر و خشمِ مقدس
یک بحث دیگر این است که خدا در بحث آثار و عواقب یعنی داریم که مثلا ما یک مِهر مقدس داریم، یک خشم مقدس، خدا از همه این دوتا استفاده کرده است برای نماز یعنی در بحث آثار اول می آید و می گوید ببین نماز این است، مثلا از حرص دورت می کند سوره معارج دارد ««ان الانسان خلق هلوعا اذا مس الشر جزوعا و اذا مس الخیر منوعا الا المصلین»»[6] مصلین، نماز گذار اینطور نیست حالا این باید بحث شود که چطور نمازگذار حریص نیست و این خودش بحث خواصی دارد که باید به آن پرداخته شود، بعد می گوید تو می خواهی از حرص دور باشید؟ میخواهید از فحشا و منکر دور باشید؟ ««ان الصلاه تنهی عن الفحشا و المنکر»» می خواهی به فلاح برسی قد افلح می خواهی به یاد خدا باشید اقم الصلاه لذکری می خواهی اطمینان پیدا کنید «« الا بذکرالله تطمئن القلوب»» می خواهید به بهشت برسید آیات تا دلتان بخواهد داریم که بحث بهشت را مطرح می کند و آثار را همین طور خداوند تبارک و تعالی بیان می فرمایند ولی بعضی ها نمی خواهند قبول کنند یعنی اسلام رحمانی به هیچ وجه جواب نمی دهد در آیات متعددی خدا زیرآب اسلام رحمانی را که صرفا رحمانی باشد خداوند زده است مثلا در سوره حمد الرحمن و الرحیم دو مرتبه تکرار شده است ولی اگر برای کسی که از این نخواهد سو استفاده کند یک مرتبه می گوید مالک یوم الدین یعنی بحث اقتدار و خشم مقدس می آید، دین جزاست اصل عدل، سه تا اصل دین در همین یوم الدین خوابیده است، دین عدل است، یوم الدین معاد است و مالک یوم الدین توحید است یعنی با یک ظرافتی خداوند آورده است و می گویند و تکرار می کردند و خدا وقتی این رحمن و رحیم را کسی ممکن است کسی سو استفاده کند بلافاصله بعدش خشم مقدس را می آورد ««والذین معهم اشداء علی الکفار رحماء بینهم»»[7] هر دوتا را خدا می آورد و اگر کسی بگوید من آثار را نخواستم خیال نکنید که می گذارند تو راحت نفس بکشی بیچاره ات می کنند یعنی امر دائرمدار بین دوتا چیز است نه سه چیز که یا باید بنده خدا باشی که ««الا بذکر الله تطمئن القلوب»» اگر این را پیدا نکردید «« وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى»»[8] یعنی زندگی ات زندگی سختی می شود، نفس کشیدنت راحت نیست یعنی مرز نداریم که کسی بگوید من این وسط هستم و یا باید با آن باشید و حالا نمی خواهید باشی خداوند تبارک و تعالی به تصویر می کشد و بد طوری هم به تصویر می کشد، یعنی آیات قرآن از همین آیه ای که اشاره شد میگیرد و بعد می گوید شیطان را هم بر او مسلط میکند ««وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرين»»[9] بعد می گوید لحظه جان دادنش را خیلی به او سخت می گیرم، سوره قیامت که به آن اشاره کردیم، بعد روز قیامت هم کور محشور می شود «« ونحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلي وُجُوهِهِمْ عُمْياً »»[10] بعد می گوید ««والعذاب الاخره اشد و ابقی»» این زندگی سخت خیلی مثلا طولانی بشود صد سال است روز قیامت هم که کور محشور شوید چیزی نیست اینهایی که ما می گوییم خداوند می فرماید چیزی نیست «« و لعذاب الاخره اشد و ابقى» » عذابی که برای این اشخاص در نظر گرفتم هم شدیتر است و هم ماندگار تر است که بستگی به برخورد انسان ها با نماز دارد، بعضی هستند نماز می خوانند ولی نماز را غلط می خوانند یعنی واجبات نماز را خوب رعایت نمی کنند بهش می گویند این نماز را ضایع کرد، دچار چه می شود ««فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا»»[11] کسی اگر نماز همیشه می خواند ولی نماز را غلط می خواند واجبات را رعایت می کند می تواند یاد بگیرد و نمی گیرد این غی شامل حالش می شود غی چیست؟ روایت داریم که غی نام یک نهری است در جهنم از چرک و خون جهنمی ها، یک روایت دیگر داریم که این غی نام یک کوه گردانی است وسط جهنم که همه اش تکان دهنده است هرکدام که باشد حالا این یکی از آنهاست و خوبشان است و اگر کسی بدتر از این است یعنی گاهی اوقات نماز می خواند و گاهی نمی خواند خدا می فرماید ««فویل للمصلین»» می آورد و داریم و عذاب الاخره اشد و ابقی را می گوییم. ویل است برای ساهی است و ساهی یعنی آن کسی که بعضی اوقات می خواند و گاهی اوقات نمی خواند و فصلی نماز می خواند مثلا دانشگاه قبول نمی شود و می گوید خدایا دانشگاه ردم کردی و من نماز نمی خوانم یا مثلا مادرش و پدرش را از دست می دهد و می گوید خدایا پدرم را از من گرفتی من هم نماز نمی خوانم برایت به این ساهی می گویند و از اصل نماز سهو می کند و خداوند می گوید ویل شامل حالش می شود و در روایات داریم که ویل نام وادی است از وادی جهنم و اگر خدای نکرده تارک الصلاه باشد که بحث سقر است ««ما سلککم فی سقر قالو لم نک من المصلین»»[12] که هم خود آیات قرآن سقر را به تصویر کشیده است و روایات که همه اش تکان دهنده است که می گوید شما چه میدانید سقر چیست و در همان اول سوره مدثر آمده است که پوست انسان را زشت می کند و نگهبان هایی هستند در سقر که خدا به تصویر می کشد و این هم قسمت آخر که تهدید است یعنی استفاده از تشویق ها و تهدیدها، تشویق ها و تنبیه ها، از هردو خدا استفاده کرده است هم از نهایت بیشترین آثار را خدا برای نماز گذاشته است و از آن طرف هم بیشترین عواقب را هم برای نماز گذاشته است.