■ جلوه هایی از نماز و عبادت حضرت امام خمینی(قدس سره)
بسم الله الرحمن الرحیم
قُلْ إِنَّ صَلاتي وَ نُسُكي وَ مَحْيايَ وَ مَماتي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ [1]
بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است.
امام خمینی(قدس سره) میفرماید: ما اصلاً نمیتوانیم شکر نماز را به جای آوریم، نماز نعمتی است که خدا داده تا ما بتوانیم به وسیله آن با ساحت قدس الهی ارتباط پیدا کنیم. [2]
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله تعالی:
»او عبد صالح و بنده خدا به معنای واقعی بوده، من هیچ تعبیری بهتر از این تعبیر زیبای عبد صالح، برای امام پیدا نمی کنم.« (سخنرانی 68/3/18)
از آنجا که نماز در بین عبادات دارای جایگاه ویژهای است و تأکید مستقلی نسبت به آن در مقایسه با دیگر عبادات صورت گرفته است (طبق آیه بالا) جلوه هایی از نماز و عبادت این بزرگ مرد الهی را یادآوری می کنیم.
نماز برای طلب خیر
خانم فاطمه طباطبایی میگوید: یکبار از خانم پرسیدم: آیا امام در مورد انتخاب دامادهایشان استخاره میکردند؟
ایشان گفتند: به این معنا که اگر استخاره خوب آمد قبول کنند و اگر بد آمد رد کنند نه. امام اعتقادی به استخاره در این معنی نداشتند. در مورد یکی از دخترهایشان دقیقاً یادم هست که اول وضو گرفتند بعد سر سجاده نشستند دو رکعت نماز خواندند و از خدا طلب خیر کردند. [3]
سفارش به نماز:
پسرم!... همت کن و از هواهای نفسانیه که حد و حصر ندارد بکاه و از خدای متعال جل و اعلا استمداد کن که بی مدد او کس به جایی نرود و نماز، این معراج عارفان و سفر عاشقان راه وصول به این مقصد است و اگر توفیق یابی و یابیم به تحقق یک رکعت آن و مشاهده انوار مکنون در آن و اسرار مرموز آن و لو به قدر طاقت خویش ، شمهای از مقصد و مقصود اولیای خدا را استشمام نمودیم و دورنمایی از صلوه معراج سید انبیا و عرفا ـ علیه و علی آله الصلاه و السلام ـ را مشاهده کردهایم که خداوند منان ما و شما را به این نعمت بزرگ منت نهد. راه بس دور است و بسیار خطرناک و محتاج به زاد و راحله فراوان و زاد، مثل من، یا هیچ یا بسیار اندک مگر لطف دوست و جل و علا شامل شود و دستگیری کند.[4]
خانواده و نماز فرزندان
در مورد نماز، خودشان از نیم ساعت به ظهر وضو میگرفتند مشغول نماز خواندن میشدند و ما هم داخل حیاط مشغول بازی کردن بودیم. یک مرتبه هم نیامدند صدا کنند که دخترها! بایستید برای نماز. بیاید من ایستاده ام، پشت سر من، یا خودتان نماز بخوانید.
ولی به ما میگفتند: شما باید در طول این ساعت نماز بخوانید. وای به حال کسی که در طول این ساعت نماز نخواند! آن وقت اگر نماز را نخواند، باید از خانه بیرون برود.[5]
نمازت را خواندهای
گاهی که امام پسر هشت ساله ام را میدیدند، به او میگفتند: نمازت را خواندهای؟ من میگفتم آقا هنوز به سن تکلیف نرسیدهاست، میگفتند: بچهها قبل از رسیدن به سن تکلیف باید روبه نماز بایستند و عادت کنند.
اما بعد از سن تکلیف، مگر کسی جرأت میکرد بیدار باشد و نمازش را نخواند؟ امام نمیتوانستند تحمل کنند که مکلف نمازش را قضا کند. هر وقت که بچهها را میدیدند میپرسیدند: نمازت را خواندهای؟ اگر نخوانده بودند، آقا جانماز خودشان را به آنها میدادند و میگفتند: برو وضویت را بگیر و بیا نمازت را بخوان و بعد از نماز به آنها نصیحت میکردند که: ببین، اگر همین نماز را سر موقع میخواندی چه قدر بهتر بود؟ خدا هم خوشش میآمد. امام کم نصیحت میکردند. از هفت سالگی در تربیت دینی دقت داشتند. یعنی میگفتند: از هفت سالگی نماز بخوان. میگفتند: اینها(دختر بچه ها) را وادار به نماز کن تا وقتی 9 ساله شدند عادت کرده باشند. من به ایشان میگفتم: تربیتهای دیگرشان با من، نمازشان با شما. شما بگو! من که میگویم گوش نمیکنند. خودشان مقید بودند و می رسیدند . اما همین که بچهها میگفتند: نماز خواندهام، قبول میکردند و کنجکاوی نمیکردند. [6]
شوق ملاقات با خدا در حال نماز
آقای غلامحسین احمدی میگوید: عصر روز پانزده خرداد که امکان یورش وحشیانه به خانه امام هر لحظه شدیدنر می شد، بعضی ها به فکر افتادند که در خانه بسته شود، غضب سنگینی امام را فرا گرفت و با فریاد گفت: در خانه باید باز باشد، پس از آن امام خطاب به حاضرین و اطرافیان دستور برپا داشتن نماز را دادند و گفتند: چه بهتر به پا خیزیم و نماز بگزاریم که اگر دژخیمان حمله کردند ما در حال نماز باشیم و به فوز بزرگ نایل شویم و در حال رفتن به درگاه خداوند ما را مورد هجوم قرار دهند، این بزرگترین رسوایی برای آنها و برترین موفقیت برای ماست.[7]
نماز اول وقت:
معنی اهمال و سبک شمردن نماز
امام خیلی به نماز اول وقت اهمیت می دادند . روایت از امام جعفر صادقA نقل می کردند که «اگر کسی نمازش را سبک بشمارد، از شفاعت شان محروم می شود»
من یک بار به ایشان عرض کردم: سبک شمردن نماز شاید به این معنی باشد که شخص نمازش را یک وقت بخواند و یک وقت نخواند، گفتند: نه این که خلاف شرع است. منظور امام صادقعلیه السلام این بوده که وقتی ظهر می شود و فرد در اول وقت نماز نمی خواند، در واقع به چیز دیگری رجحان داده است.[8]
یک شب ساعت هفت بود که رفتم منزل امام، وقتی خلاصه اخبار را شنیدم، بعد با عجله گفتم: بلند شوم نمازم را بخوانم. وقتی نمازم را خواندم و برگشتم خدمت امام، آقا گفتند: »من احساس میکنم مسئولم اگر به تو نگویم، من مطلبی را میخواهم به تو بگویم« گفتند: اگرنگویم میترسم مسئول باشم. شما چرا این قدر اهمال میکنی به نمازت؟ گفتم: دانشکده علوم بودم. بعد از آن جا هم جای دیگری رفتم، بعد از آن جا به منزل آمده ام. امام گفتند: نه برنامهات را جوری کن که نمازت اول وقت باشد. میدانی نماز ستون دین است و اگر نماز قبول نشود به هیچ عبادتی نگاه نمی کنند. آن وقت یک مثالی از یک فردی زدند که اسم او در خاطرم نیست، آقا گفتند: یک کسی این طور بوده که در خیابان اگر داشت میرفت و صدای اذان را میشنید از ماشین پیاده میشد و کنار خیابان نمازش را میخواند.[9]
نماز جماعت
آیتالله سید عزالدین زنجانی میگویند: از جمله ابعاد شخصیت امام، مراقبت بر حضور در نماز جماعت بود. به مناسبت این که مرحوم آیت الله محمد تقی خوانساری ، یکی از مراجع بسیار بزرگ بود و از حیث علم و عمل نمونه بود و سابقه مبارزاتی ایشان هم معروف بود؛ ـ در جنگ مسلمان های عراق علیه انگلیس ها هم شرکت کرده بودندـ امام، مرتب در نماز ایشان شرکت می جستند. این که میگویم مرتب شرکت میکردند، از روی دقت میگویم، نه از روی مسامحه، همان زمان جو به گونه ای بود که زیاد مشرف شدن به حرم، درویش مسلکی و عقب ماندگی تلقی میشد؛ اما ایشان به این گونه حرف ها هیچ توجه نداشتند و به محض این که نماز مغرب و عشا تمام میشد بلافاصله به حرم مشرف میشدند.[10]
توجه به مستحبات نماز در تمام حالات
ایشان حتی در شرایط بحرانی بیمارستان هم معمولاً نماز شبشان ترک نشد. مستحبات نماز را حتماً به جا میآورند؛ حتماً عطر میزدند؛ محاسن را شانه میکردند و عمامه بر سر میگذاشتند. گفتن این مسائل آسان است، ولی در نظر بگیرید بیمار کهن سالی را که با ضعف و درد و تب ، دوران دشوار بعد از عمل جراحی را می گذراند، مقادیر زیادی دارو از طریق سرم به بدن متصل است و
امکان شستن ندارد؟ و ماسک اکسیژن، بایستی بر دهان و بینی او باشد؛ آن وقت به طور مداوم به فکر ساعت نماز باشد و مستحبات را هم با همان حال، به نماز شب بپردازد. (عبد صالح ص 41 به نقل از دکتر سید عبدالحسین طباطبائی)
روزی که سران کشورهای اسلامی برای قضیه صلح ایران و عراق خدمت اما آمده بودند، وسط جلسه بود که اذان ظهر گفته شد. امام بلند شدند و فرمودند: «من می خواهم نماز بخوانم »
چون مقید بودند به هنگام نماز خود را با عطر و اودکولون خوشبو کنند ، در همان جلسه به من اشاره کردند که، اودکولون مرا بیاور. پس از اودکولون زدند و به نماز ایستادند.[11]
نماز شب
امام (قدس سره) در مدرسه دارالشفاء حجره داشتند. شب ها برای نماز شب آب حوض دارالشفاء خیلی خوب نبود، برای همین امام به فیضیه میآمدند، یخ حوض را میشکستند، وضو میگرفتند و نماز میخواندند، طوری نماز میخواندند که گویا در و دیوار فیضیه با این سید چهل ساله هم ذکر و هم صدا میشد.
یک سال در قم خیلی برف آمده بود(قریب پنج ، شش ذرع) که سیل نصف قم را برد. در همان موقع و همان وضعیت، ایشان نصف شب از مدرسه دارالشفاء میآمد مدرسه فیضیه و به هر زحمتی بود یخ حوض را میشکست و وضو میگرفت و میرفت زیر مدرس مدرسه و در تاریکی مشغول تهجدش میشد. حالا چه حالی داشت؟ نمیتوانم بازگو کنم. با حالت خوشی تا اذان صبح مشغول تهجد میشد. هنگام اذان میآمد مسجد بالا سر و پشت سر آقای حاج میرزا جواد ملکی به نماز میایستاد و بعد برمیگشت مشغول مباحثاتش میشد. میتوانم بگویم که ایشان در امر عبادت و تهجد، اگر در بین علما بینظیر نبود، یقیناً کم نظیر بود.[12]
[1] - الأنعام : 162
[2] -420 داستان از نماز و عبادت امام ص 18
[3] -420 داستان از نماز و عبادت امام ص 27
[4] - 420 داستان از نماز و عبادت امام ص 31
[5] - چهل چراغ معنوی ص 58 به نقل از زهرا مصطفوی
[6] - چهل چراغ معنوی ص 60 به نقل از همسر امام
[7] -420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 25
[8] - چهل چراغ معنوی ص 14 به نقل از محمود بروجردی
[9] -420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 41 به نقل از زهرا مصطفوی
[10] -420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 168
[11] -420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 68 به نقل از حجت الاسلام و المسلمین توسلی
[12] - چهل چراغ معنوی ص 47 به نقل از آیت الله خزعلی