■ سیره عملی امام خمینی(ره) در نماز
امام را به راستی میتوان انسان کاملی دانست؛ چرا که به ابعاد وجودی انسان توجه داشته و در هر عرصهای که وارد میشدند؛ برای دیگران به الگویی قابل اعتماد تبدیل میشدند. عبادات در منظر امام از مقام ویژهای برخوردار بود. امام به نماز بسیار اهمیت میدادند؛ لذا در این مطلب سیره امام عزیز را نسبت به توجه ایشان به نماز را جمع نمودهایم تا چراغی جهت روشنایی راهمان قرار گیرد.
خویشاوندان ایشان میگفتند: از پانزده سالگی ایشان كه ما در خمین بودیم، آقا یك چراغ موشی كوچك میگرفتند و میرفتند به یك قسمت دیگر كه هیچ كسی بیدار نشود و نماز شب میخواندند.
احیای مساجد
امام در یكی از سفرهایشان كه مصادف با ماه رمضان بود، در مسجدی دور افتاده، متروك و بسیار كوچك- كه بیش از یك اتاق گلی نداشت- به اقامه نماز جماعت میپرداختند. این در حالی بود كه عدهای از علماء به ایشان پیشنهاد كردند كه در مسجد جامع شهر اقامه جماعت كنند. اما آن بزرگوار قبول نكردند و فرمودند: «در مسجد جامع كسی هست كه اقامه جماعت كند، ولی در این مسجد كسی نیست كه اقامه جماعت كند از این رو مسجد را باید احیا كرد.»
امام خمینی رحمة الله علیه همیشه هنگام نماز از عطر و بوی خوش استفاده میكردند و شاید بدون بوی خوش به نماز نایستاده باشند، حتی در نجف هم كه نماز شب را در پشت بام منزل میخواندند شیشه عطری همراه خود میبردند.
نماز شب در نوجوانی
در خاطرات مربوط به نماز امام خمینی رحمة الله علیه میخوانیم: خویشاوندان ایشان میگفتند: از پانزده سالگی ایشان كه ما در خمین بودیم، آقا یك چراغ موشی كوچك میگرفتند و میرفتند به یك قسمت دیگر كه هیچ كسی بیدار نشود و نماز شب میخواندند. همسر امام رحمة الله علیه می گویند: «تا حالا نشده كه من از نماز شب ایشان بیدار شوم. چون چراغ را مطلقا روشن نمیكردند. نه چراغ اتاق را روشن می كردند، نه چراغ راهرو را و نه حتی چراغ دستشویی را و از یك چراغ قوه كوچك كه تنها جلوی پایشان را روشن میكرد، استفاده میكردند. و برای این كه كسی بیدار نشود، هنگام وضوی نماز شب، یك ابر زیر شیر میگذاشتند كه آب چكه نكند و صدای آن كسی را بیدار نكند.»
معنای سبك شمردن نماز
داماد حضرت امام خمینی رحمة الله علیه میگوید: مساله دیگر، نماز اول وقت بود كه ایشان خیلی به آن اهمیت میدادند. روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل میكردند كه «اگر كسی نمازش را سبك بشمارد، از شفاعتشان محروم میشود.» من یك بار به ایشان عرض كردم: «سبك شمردن نماز شاید به این معنی باشد كه شخص، نمازش را یك وقت بخواند و یك وقت نخواند.» گفتند: نه، این كه خلاف شرع است. منظور امام صادق علیه السلام این بوده است كه وقتی ظهر میشود و فرد در اول وقت نماز نمیخواند، در واقع به چیز دیگری رجحان داده است.
دو ركعت عشق
دختر امام خمینی رحمة الله علیه درباره یكی از خاطرات زمان دستگیری ایشان میگوید: امام برای من تعریف كردند: توی راه من گفتم كه نماز نخواندهام، یك جایی نگه دارید كه من وضو بگیرم. گفتند: «ما اجازه نداریم.» گفتم: شما كه مسلح هستید و من كه اسلحه ای ندارم. به علاوه شما همه با هم هستید و من یك نفرم، كاری كه نمی توانم بكنم. گفتند: « ما اجازه نداریم.» فهمیدم كه فایدهای ندارد و اینها نگه نمیدارند. گفتم: خوب، اقلا ً نگه دارید تا من تیمم كنم. این را گوش كردند و ماشین را نگه داشتند، اما اجازه پیاده شدن به من ندادند. من همین طور كه توی ماشین نشسته بودم، از توی ماشین خم شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم كردم. نمازی كه خواندم، پشت به قبله بود. چرا كه از قم به تهران میرفتیم و قبله در جنوب بود. نماز با تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حركت! این طور نماز صبح خود را خواندم. شاید همین دو ركعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود.
یكی از استادان حوزه علمیه قمی میگویند: از مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (قدس سره) شنیدم كه فرمودند: دیدم آقا امام خمینی رحمة الله علیه در اتاق خود هستند و صدای گریه ایشان بلند است. از مادرم پرسیدم: چه شده كه آقا گریه میكنند؟ مادرم فرمودند: ایشان در شبی كه موفق به نماز شب و راز و نیاز به خدا نشود روز آن، چنین حالی را دارد.
نمازهای معطر
امام خمینی رحمة الله علیه همیشه هنگام نماز از عطر و بوی خوش استفاده میكردند و شاید بدون بوی خوش به نماز نایستاده باشند، حتی در نجف هم كه نماز شب را در پشت بام منزل میخواندند شیشه عطری همراه خود میبردند.
یكی از پزشكان میگوید: در ایامی كه امام خمینی رحمة الله علیه در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند، لوله تنفس در تراشه ایشان بود وقتی این لوله در مجرای تنفسی قرار میگیرد، شخصی نمیتواند صحبت كند اما امام با این كه لوله به ایشان وصل بود نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتی نماز شب خود را ترك نكردند.
اهمیت به نماز جماعت امام خمینی رحمة الله علیه حتی در روزی كه فرزند عزیزش آقا مصطفی خمینی رحمة الله علیه به شهادت رسیده بود و منزل ایشان در نجف پر از جمعیتی بود كه برای عرض تسلیت آمده بودند، هنگام ظهر به مسجد رفت و نماز جماعت را ترك نكرد.
نماز شب
حجت الاسلام علی انصاری كرمانی میگوید: مدت پنجاه سال است كه به هیچ وجه نماز شب امام خمینی رحمة الله علیه ترك نشده است. حضرت امام در بیماری، در صحت، در زندان، در خلاصی، و در تبعید و حتی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب میخواندند.
یك روز در قم، حضرت امام بیمار شدند. به دستور اطباء میبایست به تهران منتقل شوند. هوا بسیار سرد بود و برف میبارید. یخبندان عجیبی در جادهها وجود داشت. حضرت امام با این كه چندین ساعت در آمبولانس بودند اما به مجرد این كه به بیمارستان قلب منتقل شدند، باز هم نماز شب خواندند.
اخلاص در نماز
یكی از علمای معاصر درباره نمازهای امام خمینی رحمة الله علیه میگوید: نمازی كه امام در بیابانهای بین كویت و عراق با چند تن از یاران خود خواند، با نمازی كه در جماران همراه چند رئیس جمهوری و سران كشورهای اسلامی خواند و آخرین نمازهایی كه ایشان در بیمارستان خواند، از لحاظ توجه و اخلاص، یكسان بود.
شكستن یخها
مرحوم آیت الله سید مصطفی خوانساری، از استادان حوزه علمیه قم و یكی از دوستان امام خمینی رحمة الله علیه می گویند: « در اینجا صحنهای از عبادت ایشان (امام) را كه مشهود خودم بوده است، نقل میكنم: یك سال در قم خیلی برف آمده بود قریب پنج - شش ذرع كه سیل، نصف قم را برد. در همان موقع و در همان وضعیت، ایشان نصف شب از دارالشفاء میآمد مدرسه فیضیه و به هر زحمتی بود یخ حوض را میشكست و وضو میگرفت و میرفت زیر مدرس مدرسه و در تاریكی مشغول تهجد میشد. حالا چه حالی داشت؟ نمیتوانم بازگو كنم. با حالت خوشی تا اذان صبح مشغول تهجد میشد. هنگام اذان میآمد مسجد بالاسر آقای حاج میرزا جواد ملكی به نماز میایستاد و بعد برمیگشت و مشغول مباحثاتش میشد. میتوانم بگویم كه ایشان در امر عبادت و تهجد، اگر در بین علما بی نظیر نبود، یقینا كم نظیر بود.
چرا صدایم نزدی؟
حجت الاسلام علی انصاری میگوید: امام خمینی رحمة الله علیه در یكی از روزهای آخر عمرشان میخواستند بخوابند به من گفتند: اگر خوابیدم، اول وقت نماز بیدارم كن. گفتم: چَشم. دیدم اول وقت شد و امام خوابیدهاند و حیفم آمد كه صدایشان بزنم، عمل جراحی، سُرم به دست، گفتم صدایشان نزنم. چند دقیقهای از اذان گذشت و امام چشمهایشان را باز كردند و گفتند. وقت نماز شده است؟ گفتم بله امام فرمودند: چرا صدایم نزدی؟ گفتم: ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است فرمودند مگر به شما نگفتم؟ ایشان سپس فرزندشان را صدا زدند كه: احمد بیا و فرمودند: ناراحتم، از اول عمر تا حال، نمازم را اول وقت خواندم چرا الان كه پایم لب گور است ده دقیقه تاخیر افتاد؟
تهجد و ناله
یكی از استادان قم نقل میكرد: شبی مهمان حاج آقا مصطفی بودم ایشان خانه جداگانهای نداشتند و در منزل امام بودند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و نالهای شنیدم، نگران شدم كه در خانه چه اتفاقی افتاده است؛ حاج آقا مصطفی را بیدار كردم و گفتم: ببین در خانه تان چه خبر است؟ ایشان نشست و گوش فرا داد و گفت: صدای آقا امام خمینی رحمة الله علیه است كه مشغول تهجد و عبادت است.
صدای گریه
یكی از استادان حوزه علمیه قمی میگویند: از مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (قدس سره) شنیدم كه فرمودند: دیدم آقا امام خمینی رحمة الله علیه در اتاق خود هستند و صدای گریه ایشان بلند است. از مادرم پرسیدم: چه شده كه آقا گریه میكنند؟ مادرم فرمودند: ایشان در شبی كه موفق به نماز شب و راز و نیاز به خدا نشود روز آن، چنین حالی را دارد.