■ علامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه؛ نمازى كه با او محشورى (2)
بسم الله الرحمن الرحیم
در نوشتار پیشین، از کلام علامه ذوالفنون حسن زاده آملی که شاگرد معارف اهل بیت وحی علیهم السلام است، آموختیم که این نماز كه به حسب ظاهر ایستادن، نشستن، اذکار، حركات و اعراض است، سایه آن نمازى است كه حىّ و زنده است و با او محشوریم و او با ما محشور است.
در ادامه نکاتی زیبا را از بیان ایشان درباره نماز همراه توصیه هایی عملی با تکیه بر بعض روایات فرا می گیریم.
نماز جماعت، نزدیکتر به انسان کامل
در روایات آمده است که کسی که نماز نخواند، خداوند در عمر و مال او، برکت نکند. (1)
بدون شک این رحمت و برکت در نماز جماعت، بسیار بیشتر است.
علامه ذوالفنون حسن زاده آملی می فرماید:
«یكى از فضیلت هاى نماز جماعت این است كه هر انسانى یك صفت یا بیشتر از اوصاف خوبى و كمالات انسانى را دارد. به فرض اگر یك انسان كامل باشد، تا چه اندازه واسطه نزول بركات خواهد بود؟ انسانهاى در نماز جماعت گویا یك انسان كامل و یا ظل (سایه) و مثال او را تشكیل مى دهند، كه آن نماز واسطه نزول بركات خواهد بود.» (2)
نماز شب و انس با ملكوت
امام صادق علیه السّلام فرمود:
صَلَاةُ اللَّیْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُطَیِّبُ الرِّزْقَ وَ تَقْضِی الدَّیْنَ وَ تُذْهِبُ الْهَمَّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ عَلَیْكُمْ بِصَلَاةِ اللَّیْلِ فَإِنَّهَا سُنَّةُ نَبِیِّكُمْ وَ مَطْرَدَةُ الدَّاءِ عَنْ أَجْسَادِكُم (3)
نماز شب چهره را زیبا كند، خلق را خوش كند، روزى را پاك كند، وام را بپردازد، اندوه را ببرد، دیده را روشن كند بر شما باد بنماز شب كه سنت پیغمبر شما است. و راننده درد از تن شما. (4)
علامه حسن زاده آملی در اهمیت نماز شب می گویند:
«یكى از مستحبات كه براى سالكین الى الله در حد وجوب است (البته نه واجب تكلیفى) نماز شب است، نماز شب آب حیات است و دل شب، ظلمات و استاد سلوك، خضر این راه كه اگر كسى از آب حیات نوشید به سعادت جاوید و حیات ابدى مى رسد...
امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: لَیْسَ مِنْ شِیعَتِنَا مَنْ لَمْ یُصَلّ صَلَاةَ اللَّیْلِ (5)؛ كسى كه نماز شب نمى خواند از شیعیان واقعى نیست.
عزیزان وقت نیست... دیر است! به انتظار ننشینید، انسان با 40 - 50 سال عمر مى خواهد خودش را براى ابد بسازد. كم كم مزاج جواب مى كند، البته با مزاج مخالفت هم نكنید، ثلث آخر شب بسیار خوب است. غذا، هضم شده؛ هوا لطیف گشته. خلوت با شب داشته باشید كه انس با عالم غیب و ملكوت ببار مى آید.» (6)
فرشته خو می شوی
اثر نماز باید در صفات و اعمال انسان پدیدار گردد. چنانکه در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم:
مَن أحبّ أن یعلم قبلت صلوته أم لم تقبل فلینظر هل منعته صلوته عن الفحشاء و المنكر فبقدر ما منعته قبلت صلوته (7)؛ كسى كه دوست دارد ببیند آیا نمازش مقبول درگاه الهى شده یا نه؟ باید ببیند آیا این نماز او را از زشتیها و منكرات باز داشته یا نه؟ به همان مقدار كه بازداشته نمازش قبول است.
علامه حسن زاده آملی می فرماید:
«نماز انسان را فرشته خو مى كند؛ زیرا كه نمازگزار از همه بدى ها پاك است. هر كس كه نمازگزار است، پاكیزه خوى و نیكوكردار و نیكو رفتار است، از درنده خویى، بدگویى، تنبلى و ولگردى بیزار و بركنار است.» (8)
و
«نمازگزار افتادگان را دستگیرى مى كند، و با بیچارگان مهربانى مى كند، و با مستمندان دلسوزى مى نماید، و با همه فروتنى دارد و خودگذشتگى نشان مى دهد و از دشمنان دین و آیین خدایى چشم مى پوشد.» (9)
و
«نمازگزار در هر شبانه روز چند بار از آفریدگارش می خواهد كه او را به راه راست و درست بدارد، راهی كه همه پیامبران و دیگر بندگان شایسته اش بر آن بودهاند.
و از گمراهی كه راه بدكاران است دوری میجوید. آری نمازگزاری كه به راستی و درستی نماز میخواند، هیچگاه دروغ نمیگوید، دزدی نمیكند، دشنام نمیدهد، خودبین و گردن كش نیست، به دنبال هرزگی نمیرود، با بدان همنشین نمیشود، در راه به دست آوردن دانش و بینش است، در اندیشه پیشرفت خویش است و دور از مردم بد اندیش است.» (10)
از كوزه همان تراود كه در اوست
علامه حسن زاده آملی می فرماید:
«نمازگزار باید نخست وضو بسازد و تن و پوشاك او پاك باشد تا بتواند در پیشگاه خدایش بار یابد و با او سخن بگوید كه: پاك شو اوّل و پس دیده بر آن پاك انداز كم كم آگاه مى شود كه جان نمازگزار هم باید مانند تن و پوشاك او پاك باشد.
و چون جان آدم پاك شده است آنچه كه از او پدید مى آید پاك خواهد بود كه: از كوزه همان برون تراود كه در اوست.
پس نمازگزار راستین، پنهان و آشكار او، درون و بیرون او، دست و دهن او، اندیشه ها و پیشه هاى او، خواسته ها و كار و كوشش او همه پاك اند.» (11)
نماز در مكانی مخصوص
علامه حسن زاده آملی می فرماید:
«در جوامع روائیه درباره نمازهاى واجب و مستحب مروى است كه فرایض را در یك محل مخصوص و معین منزل بخوانید؛ یعنى براى خود مصلاى خاصى براى اداى فرایض قرار دهید.
و در وقت احتضار شما را در آنجا گذارند كه موجب تخفیف شداید و غمرات موت است؛ ولى نوافل را در اماكن متعدده بخوانید كه براى شما شاهد باشند. شاید اختصاص فرایض به صورت اولى براى كثرت احتجاج محتضر در آن هنگام بدان باشد كه بیش از شهود، وى را به كار آید. فتدبر!» (12)
همواره در پیشگاه خدا
علامه حسن زاده آملی می فرماید:
«نمازگزار با آفریدگارش گفتگو مى كند و جسته جسته بدان جا مى رسد كه همیشه و همواره خودش را در پیشگاه او مى بیند، هیچگاه خودش را فراموش نمى كند، پیوسته كشیك خویش مى كشد تا درست گفتار و نیكو كردار و پاكیزه رفتار باشد و مى باید كه با انجام دادن این آیین و روش بسیار سودمند، ارزشمند و گرانبها، دارد خودش را راست و درست مى سازد. پیامبر بزرگوار اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:
اگر مى خواهید با خدا گفتگو كنید نماز بخوانید، و اگر مى خواهید خدا با شما گفتگو كند قرآن بخوانید.» (13)
توفیق حضور
علامه حسن زاده آملی می فرماید:
«آنگاه كه نماز را به پایان آوردى، سر به سجده نهاده و بگو: اللهم ارزقنى حلاوه ذكرك و لقائك و الحضور عندك (14) خدایا! شیرینى یادت را به من بچشان، خدایا! دیدارت را روزى من بگردان. پروردگارا! توفیق حضورت را به من عنایت به فرما.» (15)
كرامتى از حكیم الهى قمشه اى
آیة الله حسن زاده آملى در مورد استاد خود علامه میرزا مهدى الهى قمشه اى (1318 - 1393) مى نویسد:
... وقتى در جلسه درس، كف پایش را بوسیدم و خودش در ابتدا توجه نداشت، بنده در كنارش دو زانو نشسته بودم و ایشان چهار زانو، لذا توفیق بوسیدن كف پایش را یافتم.
بعد از بوسیدنم ناراحت شد و با من مواجه شد و فرمود: آقا چرا اینطور مى كنى؟ عرض كردمک آقا حق شما بر من بسیار عظیم است. نمى دانم چه كنم مگر به این تقبیل دلم تشفّى یابد و آرام گیرد و خودم را لایق نمى بینم كه دست مبارك شما را ببوسم.
... در راه مكّه براى اقامه نماز توقف كردند. مرحوم الهى علیه السّلام به كنارى رفته و به نماز ایستاد ماشین حركت كرد و وى از كاروان بجا ماند.
بعد از نماز روى به جانب خدا نمود و گفتک خدایا چه كنم؟ در این هنگام ماشینى جلو پایش ایستاد و راننده آن گفتک آقاى الهى، ماشین شما رفت؟ جواب داد: بلى. گفت که بیائید سوار شوید. وقتى سوار شد با یك چشم بهم زدن به ماشین خویش رسید.
از ماشین پیاده شد و به ماشین خود رفت. وقتى برگشت دید ماشین سوارى نیست. از مسافرین پرسید این ماشین سوارى كه مرا رساند كجا رفت؟ مسافرین گفتند: آقاى الهى ماشین سوارى كدام است؟ اینجا توى این بیابان ماشین سوارى پیداى نمى شود! (16)
پی نوشت ها:
(1) شهاب الأخبار با ترجمه، ص88
(2) پندهاى حكیمانه علامه حسن زاده آملى، عباس عزیزى؛ با اندکی تصرف در نقل
(3) بحار الأنوار، ج59، ص268
(4) آسمان و جهان- ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج6، ص210
(5) المقنعة، ص119، باب9؛ وسائل الشیعة، ج8، ص162، باب40 كراهة ترك صلاة اللیل
(6) صراط سلوک
(7) تفسیر نور الثقلین، ج4، ص162
(8) هزار و یك كلمه، ج 2، ص 277
(9) پندهاى حكیمانه علامه حسن زاده آملى، عباس عزیزى
(10) هزار و یك كلمه، ج2، ص37
(11) پندهاى حكیمانه علامه حسن زاده آملى، عباس عزیزى
(12) همان
(13) هزار و یك كلمه، ج 2، ص 278
(14) منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج19، ص317
(15) منبع: صراط سلوک
(16) در آسمان معرفت، ص 234
تهیه و فرآوری : حامد رهنما ، گروه حوزه علمیه تبیان