■ داستان هایی از نماز
داستانهای از نماز
1- اهتمام على علیه السّلام به نمازاول وقت
هنگامى كه على علیه السّلام در جنگ صفّین سرگرم نبرد بود، در میان هر دو صف كارزار، مراقب حركت و وضعیّت خورشید بود (تا ببیند چه وقت به وسط آاسمان مى رسد تا نماز ظهر را بخواند).
ابن عبّاس عرض كرد: ((یا امیرالمؤ منین ، این چه كارى است كه مى كنید ؟))
حضرت فرمود: ((منتظر زوال هستم تا نماز بخوانیم .))
ابن عبّاس گفت : ((آیا حالا وقت نماز است با وجود اینكه سرگرم پیكار هستیم ؟))
على (ع ) فرمود: ((جنگ ما با ایشان بر سر چیست ؟ تنها به خاطر نماز است كه با آنها نبرد مى كنیم .))(1)
2- بوستان ابوطلحه ، صدقه اى به خاطر حواس پرتى
مى گویند ابى طلحه در بوستان خود نماز مى گزارد، در اثناى نماز نظرش به مرغى افتاد كه در لابلاى شاخه هاى درختى گیر كرده بود و راه نجاتى مى جست . وى به آن مرغ چنان سرگرم شده بود كه ندانست چند ركعت نماز به جاى آورده است . پس ، خدمت رسول اكرم (ص ) آمد و حال خود را بیان داشت و عرض كرد: ((بوستانم را صدقه قرار دادم ، در هر راهى كه صلاح مى دانید مصرف كنید.)) (2)
ببینید چگونه مجاهده با نفس و مخالفت با شیطان موجب مى شود بوستانى كه مرغ درخت آن صاحبش را در نماز مشغول داشته است ، ترك گفته شود.
3- امام خمینى و اهمّیت نماز
از قول فرزند امام نقل شده است :
((روز اولى كه شاه رفت ، ما در نوفل لوشاتو بودیم .
نزدیك به سیصد الى چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختى گذاشتند و امام روى آن ایستادند.تمام دوربینها كار مى كرد. قرار بود هر چند نفر خبرنگار یك سؤ ال بكنند. دو سه سؤ ال از امام شد كه صداى اذان ظهر شنیده شد. بلافاصله امام محل را ترك كردند و فرمودند: وقت فضیلت نماز ظهر مى گذرد. تمام حاضرین از این كه امام صحنه را ترك كردند، متعجّب شدند. كسى از امام خواهش كرد چند دقیقه اى صبر كنید تا حداقل چهار پنج سؤ ال دیگر بشود. امام با عصبانیّت فرمودند: به هیچ وجه نمى شود. و رفتند.))(3)
4- ملا محمد تقى برغانى قزوینى ، شهید محراب
مرحوم ملا محمّد تقى برغانى از روحانیانى بود كه در محراب عبادت به هنگام سحر در حالى كه مشغول خواندن مناجات ((خمس عشرة )) در سجده بود به دست فرقه بابیه به شهادت رسید. در احوال او مى نویسند:
((عبادت آن جناب (قدس سره ) چنان بود كه همیشه از نصف شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود مى رفت و به مناجات ادعیه و تضرع و زارى و تهجد اشتغال داشت و مناجات خمس عشرة را از حفظ مى خواند بر این روش و شیوه پسندیده استمرار داشت تا اینكه در یكى از آن شب ها شربت شهادت نوشید. مكرّر در فصل زمستان دیده مى شد كه در پشت بام مسجد خود در حالى كه برف به شدّت مى بارید، در نیمه شب پوستین بر دوش و عمّامه بر سر داشت و مشغول تضرع و مناجات بود و در حالت ایستاده ، دستها را به سوى آسمان بلند مى كرد تا برف سراسر قامت مباركش را از سر تا نوك پا سفیدپوش مى كرد. (4)
5- امام رضا (ع ) و نماز اول وقت به جماعت
ابراهیم بن موسى از القزّاز مى گوید: امام رضا علیه السّلام به عنوان استقبال از بعضى از طالبان خارج شد (در حالى كه من با عده اى از یاران با آن حضرت همراه بودیم ). وقت نماز فرا رسید. قصرى در آن حوالى بود. امام (ع ) با یاران به سوى آن رفتند و در كنار سنگ بزرگى ایستادند و سپس امام به من فرمودند: ((اذان بگو.))
عرض كردم : ((منتظر رسیدن و ملحق شدن بعضى از یاران هستیم كه بیایند.))
حضرت فرمود: ((خدا تو را بیامرزد، نماز را از اول وقت بدون عذر به تاءخیر نیانداز. بر تو باد خواندن نماز در اول وقت .))
راوى گفت : پس اذان گفتم و نماز خواندیم .(5)
خواننده محترم ، نمازى كه امام رضا (ع ) به پا داشت ، نماز جماعت بود كه هر چه جمعیت بیشتر باشد ثواب نماز جماعت بیشتر است ، ولى توجه نمودید كه امام (ع ) اجازه نفرمود نماز اول وقت ، به خاطر رسیدن و ملحق شدن بقیه یاران به تاءخیر بیفتد، بلكه تاءكید كرد كه نماز اول وقت خوانده شود و تاءخیر را صلاح ندانست . اینكه امام رضا (ع ) فرمود: ((اى موسى ، بر تو باد كه همیشه نماز را در اول وقت بپا دارى )) خطاب به فرد فرد ماست و اختصاص به آن شخص ندارد.
6- نماز موجب فرو ریختن گناهان مى شود
ابن عبّاس گوید: من و سلمان در زیر درختى نشسته بودیم . سلمان شاخه درختى را كه برگهایش خشك شده بود، جنباند و در نتیجه آن همه برگها به زمین ریخت . جناب سلمان فرمود: ((اى ابوعثمان ، از من نمى پرسى كه چرا چنین كردم ؟))
گفتم : ((سبب این كار چه بود؟))
فرمود: ((با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در زیر این درخت نشسته بودیم ، آن حضرت چنین كرد كه من كردم و سپس به من فرمود: اى سلمان ، از من نمى پرسى كه چرا چنین كردم ؟ من عرض كردم : یا رسول اللّه ، سبب چه بود؟ حضرت فرمود: مؤ من چون وضو بگیرد بر آن وجهى كه دستور آمده بود، و بعد از آن نمازهاى پنجگانه شبانه روز را بجاى آورد، گناهان او بریزد بسان این برگها كه از این درخت فرو ریخت .))
آنگاه این آیه را تلاوت فرمود:
((و اقم الصلوة طرفى النّهار و زلفا من اللّیل ... .(6)
و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره هایى از شب ...))(7)
7- نماز چیست ؟
روزى حضرت امیرالمؤ منین (ع ) در مسجد كوفه جوانى را مشغول نماز خواندن دید. جوان با حضور قلب و توجه تام نسبت به آداب نماز، نماز مى خواند. حضرت به او فرمود: ((اى جوان ، تاءویل نماز چیست ؟))
جوان عرض كرد: ((آیا نماز را جز عبودیت ، تاءویلى است ؟! كه بدون آن ، ناقص و ناپسند است . تاءویل حقیقت نماز، عبارت است از: قربت ، خلوص ، حضور قلب و توجّه ، معرفت خدا و محبّت اهل بیت علیهم السّلام ، كه بدون آن هیچ عملى صحیح نخواهد بود، اگر چه در همه دهر صائم و روزه دار باشد و در بین صفا و مروه به عبادت قیام كند.)) (8)
آرى ، روح نماز همانا قربت و خلوص ، توجّه و حضور قلب ، و معرفت و محبّت اهل بیت علیهم صلوة المصلّین است .
8- بستن طناب تا در مسجد و حضور در صف نماز جماعت
مرد نابینایى به محضر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شرف یاب شد و عرض كرد: ((یا رسول اللّه ، چشمانم دید ندارد و چه بسا پیش آمده كه اذان مسجد را مى شنوم ولى كسى پیدا نمى شود كه دستم را بگیرد و براى اقامه نماز جماعت در كنار شما مرا به مسجد بیاورد.))
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به او فرمود: ((طنابى به در منزلت ببند و آن را به در مسجد وصل كن و با كمك آن خود را به مسجد برسان و در نماز جماعت شركت كن .)) (9)
9- امام سجّاد (ع ) و نماز اعرابى
عربى وارد مسجد پیامبر صلّى اللّه علیه وآله و سلّم شد، با عجله تمام دو ركعت نماز گذاشت ، در هیچ ركنى شرایط و آداب مربوطه نكرد و در قرائت و حفظ مخارج و الفاظ و حروف و كلمات هیچ گونه دقّتى به عمل نیاورد. به عبارت دیگر، نماز را با طماءنینه و سكون ، و وقار و خضوع و خشوع به جا نیاورد. آنگاه براى دریافت مزد نمازى كه خوانده بود دستهایش را به آسمان برداشت و گفت : ((خدایا، اعلى علّیین ، بهشت را روزى من كن و قصرى زرّین و چهار حوریه به من عطا فرما.))
از قضا امام سجّاد (ع ) در آنجا حضور داشت و نماز خواندن شتابزده و در خواست اعرابى را از خداوند شنید، پس خطاب به او فرمود: ((اى برادر عرب ، كابین و ازدواج بزرگى طلب مى كنى )).
یعنى نمازى كه تو با این وصف گزارده اى ، شایستگى درخواست بهترین نعمتها و عالى ترین مكانها را از درگاه بارى تعالى ندارد.(10)
10- مستخفین به نماز
ابوبصیر یار با وفاى حضرت امام جعفر صادق (ع ) مى گوید: در زمان شهادت حضرت صادق (ع ) در مدینه منوّره حضور نداشتم . پس از مراجعت از سفر، به عنوان تغزیت و تسلیت به محضر ((امّ حمیده )) همسر آن حضرت رفتم . امّ حمیده وقتى مرا دید، به شدت گریست و فرمود: ((اى ابا محمّد،(11) كاش در هنگام رحلت آن جناب حاضر بودى و مى دیدى كه آن حضرت یكى از دو چشمان مباركش را بست و سپس فرمود: خویشان و اقوام و هر كس را كه به من لطف و محبتى دارد خبر كنید تا بیایند. وقتى همه به حضور آن جناب رسیدند و در دور بسترش گرد آمدند، فرمود: هرگز شفاعت ما به كسى كه نمازش را سبك بشمارد و استخفاف به نماز داشته باشد، نمى رسد.))(12)
بزرگترین آرزوى ما در آخرت ، شفاعت پیامبر و آل گرامى اش - علیهم صلوة المصلّین - است . بنابراین ، نباید به نمازمان با بى توجهى برخورد كنیم و براى آن اهمیتى قائل نباشیم ، چرا كه در این صورت از نعمت بزرگ شفاعت محروم مى شویم .