■ هدايت نوجوانان به سوي نماز (3)
همگام ساختن با الگوهاي نافذ
اين هم چهرهاي ديگر از مسئله معاشرت است. به اين نکته تحقيقي توجه کنيم که از سنين 12 دختران و کمي بعد از آن پسران، با ايدهآلهاي دوران بلوغ مجذوب شخصيت ديگران ميشوند و حرف و سخن آنها در آنان جدّاً مؤثر است.
گاهي در اين سن احساس آشکاري نسبت به ديگران پيدا ميکنند و سخن و عمل فردي مهم که از وجهه اجتماعي مناسبي برخوردار است (و بخصوص که نوجوان ببيند دستگاهها و سازمانهاي رسمي و غير رسمي براي او و سخنانش ارزشي قائلند و او را فردي مورد اعتنا جلوه ميدهند) افکارشان را تحت الشعاع قرار ميدهد و دائماً تحريکش ميکند که فلان شيوه و روش را عملي کند.
برنامههاي راديو و تلويزيون را در نظر آوريم. گاهي يک روحاني را ميبينيد که با برنامههاي مداوم خود، با ذکر داستانها و اجراي شيوههاي خاص تبليغي نظر عدهاي از نوجوانان و جوانان را به خود جلب ميکند. نام و ذکر او در سر زبانها ميپيچد و گروههاي بعدي را به سوي خود متوجه ميسازد. سوق دادن خانواده ي نوجوانان از روي مهر و عاطفه که برنامه نماز را ترک نکنند در آنها شديداً مؤثر است.
جهت دادن نوجوانان به عضويت در تشکيلات و گروهي که در مسير مذهب و عبادت و نمازند نيز چنين است. آنها شديداً تحت نفوذ گروهند و حتي اگر مؤمن به نماز هم نباشند به سوي آن گرايش پيدا ميکنند. و لااقل اين حالت در آنان به صورت عادت در ميآيد و طبيعي است که اگر در گروه و تشکيلات معنويتي، راه و رسمي نشأت گرفته از ايمان وجود داشته باشد و تحت رهبري فردي مؤمن باشد اميد هدايت بيشتر است.
اصلاح جو و شرايط محيطي
و بالاخره به اين نکته هم عنايت کنيم که شرايط جوّ و محيط در سازندگي يا ويراني بناي اخلاق و مذهب شديداً مؤثرند. ما امروزه حتي از نظر علمي قائليم که محيط فاسد و مسموم، زمينه ساز فساد است و محيط صالح و شايسته، زمينه ساز صلاح و سعادت.
نقش محيط و جوّ اجتماعي در صلاح و فساد افراد به حدّي مؤثر است که بسياري از جامعه شناسان و حتي روانشناسان اجتماعي، و به دنبال آنها، نظريه پردازان سياسي و فلسفي سعي کردهاند که همه جرائم و انحرافات را به جوّ جامعه و نظام يک مملکت متصل بدانند و حتي مجازات مجرم را تخطئه کرده و آن را نوعي اقدام در از بين بردن معلول ذکر کردهاند نه علت، و قائلند جامعه و نظام بايد محکوم شود نه فرد.
ما را از عقيدتي چنين انديشهاي نيست و نقش مسئوليت فردي را در افراد ناديده نميگيريم. ولي اين مسئله را هم در نظر داريم که مسئله جوّ و محيط اجتماعي کم مسئلهاي نيست.
شما انديشه اسلامي را مورد نظر قرار دهيد که گذران اوقات را در محيط گناه نوعي گناه ميشناسد اگر چه آدمي در آن مفاسد مشارکت نداشته باشد. ما حق نداريم در مجلس شراب يا قمار حاضر باشيم اگر چه قمار نمي کنيم و يا شراب نمي نوشيم (لا يَنْبَغي لَلْمُؤْمِنِ مَجْلِساً يُعْصَي اللَّهُ فيهِ وَ لايَقْدِرُ عَلي تَغْييرِه)[1] و اين امر شايد بدان خاطر است که جوّ گناه فضاي روان را مسموم ميسازد و خانه دل را تاريک مينمايد و شايد به همين علّت است که مسلمان حق ندارد در محيطي آلوده و مسموم، و در جائي که قادر به حفظ دين و عقيده خود نيست زندگي کند و اقل وظيفه او مهاجرت و کشاندن خود به محلي و محيطي دور از آلودگي است. (اِنَّ الّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائکَةُ ظالِمِي اَنْفُسِهِم، قالوُا فَيم کُنْتُم؟ قالوُا کُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الاَرْضِ- قالُوا اَلَمْ تَکُنْ اَرْضُ اللَّهِ واسِعةً فَتُهاجِرُوا فيها)[2] .
بدينسان ما قائليم جوّ و شرايط محيطي بايد سازنده و دعوت کننده به عبادت و به تقوا باشد. تشکيل اردوها و برنامههاي يک روزه که در آن زندگي اسلامي مورد اجرا و عمل گذارده شود. به صورت دسته جمعي برنامه غذا و ورزش و نماز باشد بسيار مؤثر است.
بر عکس محيطهاي فاسد و آلوده، عوامل جذب انسان به گناه و فساد، گسترش مفاسد و انحرافات در يک جامعه، وجود برنامههاي غافل کننده، مستي و بيخبري، شرکت در مجامع آلوده، سرگرم داشتن بچهها در اجتماعات با برنامههاي گمراه کننده و سرانجام علني کردن مفاسد، چنان پردهاي بر دلها ميکشند که آدمي در صف اين گروه قرار ميگيرد که: خَتَم اللَّهُ عَلي قُلُوبَهَمْ وَ عَلي سَمْعِهِمْ وَ عَلي اَبْصارِهِم غِشاوَةٌ[3] و چنين فردي کي ميتواند ياد خدا کند؟
[1] امام صادق (ع) تحف العقول.
[2] آيه ي 97 سوره ي نساء.
[3] آيه ي 7 سوره بقره.
اعمال روشها
در اعمال روشها براي واداشتن نوجوان به نماز از فنون و شيوههائي ميتوان استفاده کرد که علماي روانشناسي و تربيت بدانها تکيه کردهاند. اين فنون به صورت کلي در تربيت مورد استفاده است و در تربيت مذهبي، از جمله در واداشتن به نماز ميتواند مورد استفاده قرار گيرد.
در اين بحث و بررسي ما را توان آن نيست که به شرح و تفصيل آن موارد بپردازيم، ولي سعي خواهيم کرد با در نظر داشتن طرز فکر اسلام در تربيت، لااقل اسمي از آنها برده باشيم. آن روشها متعدد و متنوع و اهمّ آنها عبارتند از:
- روشهاي آگاهي بخش چون روش اعلام و اشعار، روش آيت، روش تذکر و هشدار، امر به معروف، ارشاد...
- روشهاي عاطفي چون روش حبّ، روش رحمت، روش حثّ يا تحريک عواطف، روش همراهي و همکاري، احسان
- روشهاي جلب چون پذيرش، احترام، تکريم و تفخيم، تقرّب، التفات، لطف
- روشهاي خيرخواهانه چون وصيت، نصيحت، وعظ، حکمت
- روشهاي اقناعي چون استدلال، محاجّه، مجادله، تحدّي، برهان، حجت
- روشهاي تبييني چون تشريح و تحليل، محاوره و گفتگوي آزاد
- روشهاي برانگيزاننده چون تحسين، تائيد، تشکر و سپاس، ترغيب، تحريض، تشويق، پاداش و انعام
- روشهاي اميدساز چون وعده، رجاء، بشارتها
- روشهاي ترغيبي چون ذکر صالحان، داستان، بازي
- روشهاي عنايتآميز چون مطالبه و مزاح، عبور کريمانه، تغافل، تسامح، تجاهل، امهال
- برخوردهاي غير مستقيم مثل کنايه، تعريض، اشاره، تلويح
- روشهاي جدي در برخورد مثل اعلام تعجب، ذمّ و قدح، تقبيح و تنفير، قطع محبت، قهر
- روشهاي اعتراضي مثل عقاب، اعتراض، ابراز تأسف، نهي، محروم کردن
- روش سرزنشها و تعبير مثل ملامت، توبيخ، تحقير عمل
- روشهاي هشدار دهنده مثل اخطار، عقاب، افشاء
- روشهاي تهديدي مثل ارعاب، وعيد، تخدير، تخويف
- روشهاي تنبيهي مثل اخذ، بطش امکانات، نکال، تعزير، رجز، خزي، و...
اصولي در اعمال روشها
در اعمال روشهاي تربيتي براي واداشتن نوجوان به نماز اصولي بايد مورد عنايت قرار گيرند که اهمّ آنها عبارتند از:
- رفع عوارض ذهني، تغيير در پيکربندي ذهن، ايجاد اميد در فرد براي پاکي و شايستگي
- در نظر داشتن شرايط سن، جنس، تفاوتها، اقتضاآت
- در کيفيت اجرا، اصل اعتدال، حکمت، مصلحت، انعطاف، تدريج
- استمدادها از خود فرد، دوستان و معاشران، مدرسه، خانواده، مسئولان، در عين مددخواهي از خدا
- پرهيز از تمسخر، طرد و رد، بخود واگذاري، حيله و فريب، استبداد و خشونت
- تکيه بر آگاهي و تفهيم، تمرين و تداوم، القاء مداوم
- مراقبت در اسوه سازي، فريضه سازي، سهلگيري (مثل کوتاه کردن نماز، عدم تکيه بر تعقيبات،...)
در طريق جلب و جذب
اين که نوجوان را چگونه بايد به سوي مقصد مورد نظر جلب کرد سئوالي است که پاسخ قاطع و نسخهوار ندارد. پاسخ آن بستگي دارد به آگاهي از نوع شخصيت نوجوان و درباره هر کدام از آنها به يک گونه بايد عمل کرد.
شخصيت نوجوان بر اساس نظر روانشناسان تربيت از تيپهاي گوناگوني است مثل:
شخصيت خودکار، شخصيت سازشپذير، شخصيت بدگمان، افتاده، مبارز طلب، تعديل نيافته، ماجراجو، مشتاق و اخلاقي و... با هر کدام آنها به يک گونه بايد برخورد داشت. اما در رابطه با همه آنها اجراي اين ضوابط و اتخاذ مواضع زير داراي نقشي سازنده و جهت دهنده است:
- قاعده محبت و اعلام اين سخن غرورآميز که خوشحالم چون تو پسري نمازخوان دارم.
- قاعده تشويق از طريق ذکر فضايل و پاداشهاي عملي روا و مناسب در اسلام چون عمل نماز
- قاعده ستايش عملي ديگران بدون به رخ کشيدن و تحقير او
- قاعده روحيه دادن از طريق اين عبارات که تو را نورانيتر و شادابتر ميبينم.
- آراستن ظاهر مثل تهيه جاي مناسب براي نماز، جانمازي زيبا، سر و وضع و حالت دادن و...
- آسانگيري بر نوجوان و مراقبت بر او که خود را در عبادت خسته نکند و سطح توقع او در امر عبادت بالا نرود که خسته شدگان امروز از کثرت عبادت، تارکان صلوة فرداي ما را تشکيل ميدهند. و در اين زمينه از امام صادق (ع) سخني آمده است: کُنْتُ شابا فَاْجْتَهَدْتُ فِي الْعِباَده... جوان بودم و در عبادت کوشا، همگام با پدر شب زندهداري ميکردم و به نماز شب ميايستادم، شبي پدرم به من رو کرد و فرمود: پسر تو جواني، بخواب، هنگامي که خداي از جواني راضي باشد به او همان اجر سالمندان را خواهد داد..[1] .
البته روشهاي تجسّمي، تصويري، عرضه و نمايش، و اجراي برنامههائي از اين قبيل در تلويزيون و ديگر عرصهها، خود را در اين زمينه نقش فوق العاده دارند و در ايجاد رغبت و جلب نوجوان مؤثرند به ويژه که بر مبناي قاعده هدايت عواطف باشند و تحريکي هم از اين بابت داشته باشند.
[1] جوان ج 2.
زمينههاي پذيرش
برخي از والدين و مربيان، به ويژه آنها که در خود نوعي خودباختگي در برابر نوجوان احساس ميکنند، از ديدن حالت عصيان، سرکشي، استقلال طلبي و کلاً ناآرامي آنها احساس نوميدي دارند و بر اين گمان هستند که نميتوان او را به راه آورد.
به گمان ما هيچگاه جاي نوميدي نيست. از نظر علمي و اعتقادي زمينههاي متعددي در نوجوان وجود دارد که راه را براي تربيت مذهبي و سوق دادن او به نماز و عبادت فراهم ميکند و ما با استفاده از آن زمينهها، و با تکيه به روشها و اصول ذکر شده، به شرط عمل و پيشگيري ميتوانيم او را به راه آوريم آن زمينهها متعدد و از آن جملهاند:
بحران شناخت
دنياي نوجوان دنياي بيداريهاست، دنياي اخذ و صيد است. او و همانند گرسنه و چشم و گوش بستهاي است که ناگهان بيدار و وارد دنياي جديدي شده و ميخواهد از جهان سر درآورد، از پديدههاي آن بهره گيرد به گفته «اريکسون» اينان در بحران شناسائي هستند و خواستار آنند بدانند و دريابند چه خبر است و در اين دنيا چگونه بايد بود.[1] اين بحران او را براي مواجهه با امور مربوط به خدا و تکليف آماده ميکند. و البته والدين و مربيان هم بايد با اتکا به همين پيش روند و چنين زمينهاي را پل قرار دهند.
[1] تربيت و تغذيه- بنياين اسپاک.
تعيين هويت
نوجوان در تلاش براي يافتن و تعيين و تأمين هويت خويش است. چون خفتهاي در خود، ناگهان بيدار ميشود و ميخواهد بداند کيست و چيست؟ در اين عرصه پهناور آيا مکلّف است يا آزاد و رها؟ اگر والدين و مربيان هشيار باشند و به القا و اجراي برنامههاي مذهبي بپردازند، نوجوان گمشده خود را در زمينه اعتقاد مذهبي خواهد يافت و در آن صورت به اجراي تعاليم ديني از جمله نماز تن خواهد داد.
عکس قضيه هم درست است. بدين معني که اگر نوجوان از اعتقادات خالي شود هويت خود و در نتيجه احساس تصميم گيري خود را از دست خواهد داد. نوجوان در طريق تعيين موقعيّت و کشف خويش گاهي ميخواهد در تنهائي بدون آشفته ساختن دنياي خارج فکر کند و هر فرصتي را براي تنها ماندن و خلوت کردن طبع گرامي ميدارد.[1] و اين خود زمينهاي ديگر است براي جهت دادن او به خلوت با خدا و عبادت.
[1] سيري در بلوغ صفحه 66.
جستجوي ماوراء طبيعت
در سنين نوجواني آدمي را ديد و بينشي خاص نسبت به جهان پديد ميآيد و درمييابد که در وراي اين ظاهر باطني است، و در پس اين زرق و برق پديدهها، کارگرداني است. به ماوراء طبيعت و به جهان خلق و امر راغب ميشود و اين مسئلهاي است که علماي غرب را هم بدان عنايتي است. توجه نورستهها به رسول گرامي اسلام و گله سالمندان از پيامبر (ص) که جوانان ما را فاسد کرده (اَفْسَدَ شُبّاننا)[1] خود حکايت از همين زمينه دارد.
سئوالات نوجوانان را از معلم ديني در مدارس جويا شويد. از پدران و مادراني که با نوجوانان خود مأنوسند بپرسيد که بيشترين سئوالاتشان از آنها در چه زمينهاي است؟ بيشک بخش مهمّي از پرسشهايشان در زمينه ي ماوراء طبيعت است و اگر پاسخگوي قانع کننده و توانا، خود اهل عبادت و نماز باشد در جان و دل او نفوذ ميکند و او را بدان سوي ميکشاند.
[1] ج 6 بحار کمپاني صفحه 343.
مرحله ايمان
نوجواني دوران ايمان است. او در شرايطي است که باورش آمده جهان را صانعي باشد خدا نام. علماي روانشناس نيز هفت سال سوم عمر و حتي قبل از آن را مرحله ايمان نام گذاري کردهاند.[1] ديگر دانشمندان هم که راجع به نوجواني بررسيهائي کرده و تئوريهائي ساختهاند برانگيختگي نوجوان را در بسياري از موارد نشأت گرفته از ايمان ذکر کردهاند.[2] .
نوجوان با کسب تجارب در پي آن است که به مرحله باور برسد و آموختههاي خود را قطعي کند و يا به گفته غربيها در پي آن است ايدئولوژي قابل قبولي پيدا کند و از اين طريق زندگي خود را با هدف و معنادار کند. و اين خود زمينه و سببي است که نوجوان به سوي عبادت و نماز روي آورد، به شرطي که شرايط محيطي مساعد باشد.
[1] بلوغ- موريس دبس فصل 5.
[2] نظريههاي بنيادي درباره نوجواني.
مرحله برافروختگي
او در مرحله شباب است از يک ديد. و شباب که لغتي عام براي مرحله نوجواني و جواني است در محتواي لغوي خود معني برافروختگي را دارد و اين يک واقعيت براي اين مرحله است. به گفته صاحبنظران نوعي شور و شيفتگي در آنها بوجود ميآيد که سراسر وجودشان را احاطه ميکند و انرژي آن به حدي است که ميتواند او را تجهيز کند و رفتار و کردار او را به سوي معيني جهت دهد[1] حساسيت ها و هيجانات شديد تحت تاثير محيط نوعي شور عرفاني در او پديد مي آورد و او به سوي تقوا و زهد روي مي آورد.[2] بدينسان زمينه براي روي آوري به عبادت در او فراهم است و اگر او را بدان رغبتي نبود بايد به جستجوي علل پرداخت و موانع را رفع کرد.
[1] بلوغ موريس دبس صفحه 52.
[2] روانشناسي کودکي، نوجواني و جواني.
بيداري فطري
و اين مسئلهاي است که از قبل هم بدان اشارتي رفت. رغبت فطري در افراد بيدار شده و آنها را به پاکي و فضيلت ميخواند. نوجوان از نادرستي مردم ناراحت است، ميخواهد اخلاق و سجاياي آن بر جهان حاکم باشد. خواستار معرفت الهي است، به مسائل مذهبي علاقه نشان ميدهد. به گفته موريس دبس از حدود سنين 17- 15 به نداي تقدس يا شجاعت به لرزه در ميآيند و آرزو ميکنند جهان را از نو تشکيل دهند، بدي را محو و نابود سازند، عدالت مطلق را حکمفرما سازند.[1] .
چنين بيداري خود عامل سوق دهنده فرد است به سوي مذهب. او در جاده مذهب است و نيازمند محرّک مناسبي است تا او را به حرکت وادارد و يا حرکت و مسير او را تسريع کند.
[1] بلوغ صفحه 122.
رشد تفکر
به نظر روانشناسان از حدود 12 سالگي، تفکر وارد مرحله حيات ذهني، صوري (رسمي) ميشود، نوعي اشتغال قبلي او را واميدارد که به سادهترين راه برسد. به گفته عالمي همانطور که بچهها بزرگ ميشوند افقهاي رواني و فکري به تدريج توسعه مييابد و اين توسعه خصوصاً هنگامي که وارد مرحله بلوغ ميشوند قابل توجّه است.[1] .
اين رشد فکري با توجه به زمينههاي ديگري که در نوجوان ديده ميشود ميتواند زمينه و موجبي باشد براي هدايت آن به سوي نماز و عبادت و اين به شرطي است که مربّي آگاهي در مسير باشد و رشد سير او را زير نظر و تحت اداره و مراقبت گيرد.
[1] سيري در بلوغ صفحه 132.
مرحله اسوه جوئي
نوجوان در اين مرحله در جستجوي مدل و اسوه است. ميخواهد فردي پيدا کند که از نظر صفات و ويژگيها بر طبق مذاق او و مؤيد زمينههاي دروني او باشد. او را قانع و راضي سازد.
اين امر بدان خاطر است که او خود را در خور ورود به عرصه حيات اجتماعي ميبيند، ميخواهد مورد پذيرش قرار گيرد، مورد توجه و احترام باشد، غرور او اقناع گردد. در ميان سرها، سري برافراشته داشته باشد، براي او در جامعه حسابي باز باشد و...
حال اگر نمونه و مدل درستي در سر راه او قرار گيرد خود را بدان وابسته ميسازد و از او الگو ميگيرد و اگر الگوئي نادرست در سر راه او باشد به همان سو گرايش خواهد يافت. به همين دليل اسوههاي مورد تأييد مکتب در جامعه بيشتر بايد مورد تبليغ قرار گيرند و معرفي گردند.
بيداري حس اخلاقي
او در اين سن براي پذيرش نظم و انضباط آگاهي دارد. ورود به دنيائي که در آن با ضوابط رفتاري و عملکرد ديگران همگام باشد. از جنبههاي مربوط به اخلاق وفاداري، ستايش و سپاس نسبت به فرد يا افرادي است که براي او خدمتي انجام دادهاند.
اگر بتوانيم او را متوجه اين مسئله کنيم که هستي او با همه ابعادش در گرو لطف و عنايت خدائي است و خداست که او را بزرگ کرده، رشدش داده، انعامش نموده، به او غذا داده، گرما و حرارتش بخشيده، آبرويش داده و... بدان سوي گرايش پيدا ميکند و بر اساس اصل خود پيروي به پيش ميرود از نظر ما بيداري اخلاق در نوجوان از بهترين و قويترين پايگاه تربيتي براي هدايت اين نسل به عبادت است و بايد ضمن پايه قرار دادن آن، برنامه تربيت را بر آن اساس استوار سازند.
زمينههاي ديگر
علاوه بر موارد فوق چه بسيارند زمينههائي که در نوجوان وجود دارند که مربي با استفاده از آنها ميتواند نوجوان را به سوي عبادت و نماز جهت دهد مثل:
- خواستاري ارضاي تمنيّات معنوي و مافوق طبيعت
- تحقق آرزوها و خواستههائي که برآورده کردن آن را جز از خدا نميتواند توقع داشته باشد.
- خواستاري پي بردن به اسرار و حقايق جهان آفرينش و رمز و راز آن
- ميل به داشتن آرامش و سکوني که از شرايط حيات اوست و در غير اينصورت احساس ناامني و اضطراب خواب راحت را از چشم او ميستاند.
- خواستاري هدايت عقلاني زيرا که خود او هم به اين نتيجه ميرسد که: لا يَزالُ الْعَقْلُ وَ الْحُمْقُ يَتَغالَبانِ اِلي ثَمانِيَ عَشَرَ سَنَةَ فَاِذا بَلَغْها غَلَبَ عَلَيْهِ اَکْثَرَهُما فيهَ.[1] و...
[1] بحار ج 1 کمپاني صفحه 330.
پرهيزها در اين راه
در زمينه توجّه دادن نوجوانان به نماز، والدين و مربيان وظيفه دارند از اقدام به مسائل و اموري بپرهيزند که اهمّ آنها عبارتند از:
- عدم تحميل عقيده اگر چه تحميل در عمل باشد. در اسلام تحميل عقيده نداريم (لا اِکْراهَ فِي الّدينِ)[1] ولي تحميل در عمل ميتواند باشد تا در سايه آن کراهت در عمل از ميان برود (اَکْرِهْ نَفْسَکَ عَلَي الْفَضائِلِ)[2] .
- جريحهدار کردن عواطف مثل افشاگري، رسواکردنها، تحقير و تخطئه، نيشخند زدنها
- امر و نهي شديد و تذکرات مکرّر نيشدار تا زمينه ي ايجاد روح مقاومت در فرد فراهم نگردد.
- به خود رها کردن و به خود وانهادن او که در آن صورت قبح ترک وظيفه از ميان ميرود.
- تنبيه بدني، آن هم در حضور جمع که شعله سرکشي و عصيان را شديدتر خواهد کرد.
الصّلاةُ منْ شَرايع الدّين وَ فيها مرضاة الرّب عزّوجلَّ فَهي مِنْهاجُ الانبياء
نماز از راههاي اثبات دينداري است و در آن رضاي پروردگار بزرگ و راه پيامبران است.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم
الصّلاةُ حِصْنٌ من سطوات الشيطان
نماز دژي استوار در برابر تهاجم و وسوسههاي شيطان است.
امام علي عليه السّلام
اِنّ طاعةَ اللّهِ خِدْمَتُهُ في الارض فَلَيْسَ شي مِنْ خدمتهِ يَعْدِل الصَّلاة
پيروي و اطاعت از پروردگار خدمت کردن به او در زمين است و هيچ چيز در خدمت به پروردگار معادل نمازنيست.
امام صادق عليه السّلام
[1] آيه 256 سوره بقره.
[2] علي (ع) جوان ج 2.
هدايت نوجوانان به سوي نماز (1)
هدايت نوجوانان به سوي نماز (2)