هدايت نوجوانان به سوي نماز (2)

■ هدايت نوجوانان به سوي نماز (2)

هدايت نوجوانان به سوي نماز (2)

مشکل مربيان در ارتباط با نوجوان

گفتيم که دوران نوجواني از نظر علمي داراي نقاط ابهام بسيار است و بسياري از جوانب آن هنوز نيکو شناخته نشده است به ويژه که اينان نه کودکند و نه بزرگ. آنان در مرحله انتقال قرار دارند و شرايط حيات‏شان با دوره‏هاي قبل و بعد کاملاً متفاوت است.

مشکل ما مربيان در رابطه با آنان مشکل تضادهاست.

مرحله‏اي است که در آن تضادها و برخوردهاي بيشماري وجود دارد، چنان است که گوئي در آنان انقلاب و طوفاني بوجود آمده باشد[1] کشمکش پرتحرکي بين غريزه‏هاي زيستي و نيازهاي اخلاق بوجود مي‏آيد.[2] عواطف، تهييج شده، احساسات آتشين، خاق و خوي، تغيير يافته و روح او منقلب است. اين شور و هيجان با شکفتگي فکري مساعد و موافق نيست. به گفته موريس دبس، سيري قهقرائي در دوران بحران تکليف از اين بابت وجود دارد.[3] .

در اين مرحله از زندگي بتدريج تمايلات سوزان در ضمير پديد مي‏آيد و حرکات و رفتار را تغيير مي‏دهد که بيشتر بدبختي‏ها و هم خوشبختي‏هاي زندگي مربوط به همين شورها و جنبه‏هاي عاطفي است، بسته به اينکه چگونه جهت يافته و تربيت شده باشند و اين خود يک مشکل براي مربي است.

همچنين در اين دوره واکنش‏هائي در نوجوان وجود دارد که حاصل آن رفتارهاي ضداجتماعي، توأم با بزهکاري‏ها، مقاومت منفي، احساس اضطراب، مشکل درسي و مدرسه‏اي، افسردگي، و روان‏پريشي‏هائي از قبيل بيقراري، تيرگي شعور، ژست خودکشي[4] و... است.

[1] نوجواني، دکتر جعفر کرماني، صفحه 5.

[2] نظريه‏هاي بنيادي درباره نوجواني صفحه 31.

[3] بلوغ صفحه 99.

[4] نوجواني دکتر ايزدي صفحه 29.

 

دو وضعيت عمده

از ديد صاحبنظران در اين مرحله از عمر دو وضعيت عمده براي نوجوان پديد مي‏آيد که هر کدام مي‏تواند زمينه خطر رواني يا رفتارهاي براي نوجوان باشد، در عين اينکه هر يک عامل مناسبي براي رشد و پيشرفت و نيز صيانت وجود از خطر نيز به حساب مي‏آيند. آن دو وضعيت عبارتند از:

ترس‏ها

ترس‏هاي بسياري در اين مرحله از عمر براي نوجوانان پديد مي‏آيد که اهمّ آنها عبارتند از:

- ترس‏هاي بهداشتي و زيستي مثل ترس از اختلال بدن، نقص اعضاء، مرگ...

- ترس‏هاي جنسي ناشي از پيدايش صفات اوليه و ثانويه جنسي، نقص در آن و...

- ترس‏هاي مدرسه‏اي چون ترس از عدم موفقيت در امتحان، تکليف درسي، مردودي...

- ترس‏هاي خانوادگي مثل ترس از بيماري يا مرگ والدين، نزاع و مشاجره و طلاق و...

- ترس‏هاي اخلاقي مثل ترس از انحراف و ارتکاب خطا، عدم تطابق رفتار با اخلاق و...

- ترس‏هاي اقتصادي مثل ترس از فقر، بيکاري، افت‏اقتصادي، عدم توان تهيه مايحتاج...

- ترس از روابط اجتماعي مثل برخورد با افراد شلوغ، شوخي، درگيري و نزاع و...[1] .

اين ترس‏ها با همه عوارضي که دارند زمينه ‏ساز بسياري از بيداري‏ها و هشياري‏ها، و نيز مراقبت و صيانت، پيشگيري از واقعه‏ها و... نيز مي‏تواند باشند و وجودشان تا حدودي ضروري و لازمه رشد است.

[1] روانشناسي نوجواني صفحه 144.

اضطراب

و آن احساس ترس از خطري است که هنوز نيامده است و يا حالت آزاد و نشر يافته ترس است که به هيچ شيئي يا عنصري بستگي ندارد.[1] از ديد کلي مي‏توان گفت اضطراب شامل آن ترسي است که ريشه‏هاي آن در عمق جان و از نظر ظاهر ناپيداست.

تحولاتي که در دوران نوجواني و بلوغ پديد مي‏آيد، بروز صفات ثانويه جنسي در نوجوان، رشد قد و دستگاه‏هاي دروني و بيروني او را دچار نوعي بهت‏زدگي و تحير، و زماني نوعي اضطراب و تشويش مي‏سازد که خواب و قرار را از او مي‏گيرد. اين حقيقتي است که اذعان کنيم بسياري از فرزندان ما در ضمن دوران کودکي و دوران بلوغ دچار ناامني و پريشاني‏هاي هيجاني نسبتاً شديدي مي‏شوند.[2] اين حالت در آغاز دوران بلوغ دختران هم زياد مي‏شود...و حتي علائم بيماري ماليخوليا نيز در آن به علل مختلف ديده مي‏شود.[3] .

خطر اين تشويش‏ها در آنان بسيار و يکي از آنها تجلي و بروز رفتارهاي نامتعادل، غير معقول، سرکشي‏ها، نافرماني‏ها، انحرافات جنسي، تن دادن به خواب و لميدن‏ها، بي‏توجهي به درس و بحث مدرسه، بيقراري، زود به جوش آوردن، تصميم‏گيريهاي نينديشيده و سريع... است. از موارد خطر اين تشويش‏ها و دلسردي‏ها گاهي بروز فکر خودکشي در آنهاست.[4] .

 [1] نوجواني دکتر جعفر کرماني صفحه 78.

[2] سيري در بلوغ صفحه 71.

[3] روانکاوي دختران صفحه 36.

[4] روانشناسي کودکي و نوجواني و جواني صفحه 58.

 

ضرورت توجه به نماز

با اين مقدمه پايه‏گذاري‏هاي فکري نسبتاً طولاني و به عنوان نتيجه‏گيري‏ها از مباحث فوق بايد گفت: اين مجموعه ايجاب مي‏کند نوجوان، به سوي نماز روي آورد. حتي اگر نماز به قصد قربت هم نباشد لااقل براي تأمين سلامت جسم، ذهن و روان، امري واجب و ضروري است.

ايمان ستوني است که آدمي را در طوفان زندگي و در موارد تزلزل دروني تکيه‏گاه است و يا ايمان به خدا و مذهب همانند عصائي است که آدمي را از افتادن و مغلوب شدن نگاه مي‏دارد... بر اساس تجارب و بررسيهاي روانشناسان، حتي آنها که پاي‏بند به مذهب نيستند و آنکس که به قدرت بينهايتي در اين جهان وسيع و دشوار خود را متصل نبيند همانند غريقي است در اقيانوسي بي‏پايان و يا بلاتکليفي است که در درياي شک و ترديد دست و پا مي‏زند. به گفته ي عالمي او هر روز و هر ساعت عقيده‏اي دارد، با خود و طبيعت و با اهل دنيا پيوسته در جدال و کشمکش است.[1] .

اعتقاد به خدا عامل حل بسياري از تضادها و درگيري‏هاي فکري، موجبي براي حل و رفع کشمکش‏هاي دروني و سببي براي دستيابي به آرامش است. به گفته اليزابت گوج اگر خدا را از بين ببري مسئله خود را حل نکرده‏اي، بلکه خود را تنها گذاشته‏اي، آن هم در يک تنهائي مخوف و ترسناک.[2] در بينش قرآني ياد خدا مايه آرامش دلهاست (اَلا بِذِکر اللَّه تَطْمَئِنُ الْقُلُوب).[3] .

تربيت ديني در نوجواني، توجه دادن او به نماز و عبادت، ايجاد رابطه انس بين او و خدا، نه تنها احساسات مذهبي او را اقناع مي‏کند، بلکه تمايلات طبيعي و هواهاي نفساني او را هم مهار کرده و رفتار او را تحت کنترل در مي‏آورد. و از همه آنها مهمتر اينکه احساس رنج دروني، فشار عاطفي، نگراني، ترس، آشفتگي، احساس گناه شديد را که از ويژگي‏هاي اين دوره است[4] از بين مي‏برد.

[1] شادکامي صفحه 43.

[2] سيري در بلوغ صفحه 151.

[3] آيه 28 سوره رعد.

[4] روانشناسي رشد (جمعي از نويسندگان و صاحبنظران) صفحه 482.

 

بي‏توجهي نوجوان به نماز

از شکوه‏هاي والدين و گله‏مندي‏هاي مربيان اين است که برخي از نوجوانان، به ويژه آنها که از پايه‏گذاري تربيتي قبلي و مناسبي در گذشته برخوردار نبوده‏اند، به نماز توجهي ندارند. حتي برخي از آنان از پدران و مادران متديّني برخوردارند که مصداق اين ضرب المثل است که از نور ظلمت پديد مي‏آيد و از ظلمت نور.

ما با والدين منزّه و مقدسي مواجهيم که اهل عبادت و تقوايند ولي فرزندان آنها افرادي بي‏توجه به دين و نمازند و

بر عکس به افرادي بر مي‏خوريم که والدينشان سست و بي‏مايه‏اند و يا جنبه اعتقادي درستي ندارند ولي فرزندان آنها افرادي متدين و اهل نمازند.

همچنين فرزنداني را مي‏شناسيم که والدينشان متدين و سالم بوده‏اند ولي خود در مرحله نوجواني و بلوغ از نابساماني و فساد سر در آورده‏اند. روح ياغيگري و عصيان در آنها رشد کرده و نه تنها آنان را عليه مسائل و جريانات به قيام واداشته، بلکه در برابر مسائل واجبي چون نماز سهل انگار ساخته است.

البته به اين نکته توجّه کنيم که چنين وضع و حالت در نوجواناني که تمرينات مذهبي را از سنين کودکي و حتي خردسالي بصورت امري تفريحي، لذتبخش، با چشيدن عواطف گرم والدين و بدون تحمل فشار آغاز کرده‏اند بندرت ديده مي‏شود و اين خود نشان دهنده اهميت دوران کودکي و پايه‏گذاري‏هاي اوليه است.

دستور رسول خدا (ص) به امّت که کودکان خود را از کودکي به نماز واداريد (مُرُوا اَوْلادَکُم بِالصَلوةِ...)[1] خود اشاره‏اي به اين اثرگذاري و اهميت آن است و ما اهميت اين اقدامات پيشگيرانه و پايه‏گذارانه را در عبارات و روايات اسلامي مي‏بينيم که مسئله را با ديدي وسيع در آموزش و تربيت ديني ذکر کرده‏اند. از جمله اين سخن امام صادق (ع) که فرمود: (بادِرُوا اَحْداثَکُم (اَوْلادَکُم) بِالحَديثِ قَبْلَ اَنْ يَسْبِقَ اِلَيْهِمُ الْمُرجِئه)[2] (پيش از اينکه محوري گمراه کننده بر شما و فرزندان‏تان سلطه آورد آنها را به جريانات ديني آشنا سازيد). و يا فرمود: يُؤْخَذ الْصَّبيُّ بِالصَلوةِ بَيْنَ سَبْعَ سِنينَ و ستَ سنينَ[3] (از سنين بين 7- 6 کودک را بايد به نماز واداشت و در ترک آن مؤاخذه‏اش بايد کرد).

[1] مکارم الاخلاق- پيامبر(ص).

[2] کافر ج 6 صفحه 46.

[3] وسايل الشيعه ج 2 صفحه 5.

 

علل بي‏توجهي به نماز

بحث از علل بدان خاطر مطرح است که تا از ريشه و اساس امري سر درنياوريم در آن زمينه اقدامي سازنده نمي‏توانيم داشته باشيم. قبل از هرگونه تصميم‏گيري در مورد واداشتن نوجوان بي‏اعتقاد به نماز و يا به انجام فرائض مذهبي بررسي و تعمقي در اين رابطه لازم است که دريابيم چرا نماز نمي‏خواند؟ حرف و سخن او چيست؟ آيا مدّعي است که هنوز نماز بر او واجب نشده؟ نماز را عملي بيهوده و بي‏حساب مي‏شناسند؟ از والدين و مربيان، يا از الگوهاي دين و عبادت و نماز سرخورده است؟ مي‏خواهد عصيان و نافرماني خود را از اين طريق نشان دهد؟ تنبل و بي‏حوصله است؟ وقت ندارد؟ و...

بررسيهاي ناشي از مصاحبه، سئوال و جواب‏ها، مشاهده‏ها و حتي آزمايش‏ها، همچنين استفاده از تجارب دست‏اندرکاران، تحقيقات روانشناسان تربيتي، کسب اطلاع از والدين و معلمان اطلاعاتي را در زمينه علل در اختيار مي‏گذارد که مهمترين آنها عبارتند از:

علل مربوط به خود نوجوان

در اين زمينه از علل و عواملي بسيار مي‏توان سخن گفت که شناخته‏ترين آنها بدين قرارند:

- ناداني از اهميت مسئله، عدم درک تعليم مذهبي و ارزش آن، ناآشنائي به وظيفه و تکليف...

- تنبلي و تن پروري، به ويژه که برخي از آنان در نوجواني احساس لَختي کرده و دائماً در گوشه‏اي لميده‏اند.

- غفلت و مسامحه کاري و اوقات را بي‏حساب گذراندن و اتلاف وقت تا قضاي نماز.

- بي‏حالي و رخوت، بي‏حوصلگي، که آن نيز نشانه‏اي از عدم درک لذت ارتباط با خداست.

- اثبات وجود و نشان دادن اين که کسي است و مي‏تواند ياغي و عاصي باشد.

- احساس گناه از لغزش گذشته و اين تصور که آب از سر ما گذشته، ديگر نماز را چه فايده‏اي است!

- و بالاخره عدم عادت به عبادت و در نتيجه نداشتن روحيه لازم براي اين برنامه.

 

 

علل مربوط به خانواده

در اين جنبه هم از علل و عوامل بسياري مي‏توان نام برد که مهمترين آنها عبارتند از:

- عدم ايجاد عادت در او به نماز از دوران خردسالي بدان حساب که هنوز وقت نماز او نشده.

- عدم دعوت او به نماز در شرايط کنوني و کار و برنامه او را در اختيار خود او قرار دادن.

- دعوت او به نماز از روي خشونت و قهر و عقده‏سازي و آزرده ساختن او.

- سلب اعتماد او از روحانيت خانواده و احساس رياکاري در والدين و يا تقدّس خشک و تحجّر در آنان.

- احساس اين مسئله که والدين او ستمکارند و عبادتشان تلاشي بي‏حاصل است.

- احساس آزادگي از گذشته زندگي خود و احساس فشار و زور از دعوت به عبادت در گذشته.

- آلودگي در غذاي خانواده از نظر طيّب بودن که رابطه‏اي است بين غذاي طيّب و عبادت و عمل صالح (يا اَيُهاَ الرُسُل کُلُوا مِنَّ الطَّيِباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً)[1]

[1] آيه ي آل سوره ي مؤمنان.

علل مربوط به گروه همسالان

غرض گروهي هستند که نوجوان با آنها جرگه اجتماعي را تشکيل مي‏دهد.[1] با آنها مأنوس، همراز، هم‏سخن و همبازي است. اين گروه ممکن است با نوجوانان به صورت کامل همسن نباشند ولي هم شرايط و همفکر و هم‏انديشند.

نقش گروه همسالان در حدّي است که گاهي مي‏تواند انديشه‏اي را واژگون کند و حتي در دين و اعتقاد افراد اثر گذارد (اَلْمَرءُ عَلي دينِ خَليله وَ قرينِهِ)[2] چه بسيارند افرادي که بر اثر معاشرت‏ها با گروه دوستان به بيراهه و فساد کشانده شده‏اند، و چه بسيار ديگر که بر اثر آنها به راه خير و صلاح آمده‏اند.

نقش گروه معاشران يا همسالان هم‏چنان به قوت در تمام مراحل حيات تأثير دارد و اثر آن در سنين نوجواني بيش از ديگر دوره‏هاي زندگي است. تابعيت و همرنگي با دوستان، انس‏ها و دوستي‏ها در اين مرحله با تعصب همراه و غالباً ابرآلود و مبهم است.

در دوران نوجواني قواعد اخلاقي خارجي و اجتماعي افراد، جاي خود را به تقليد از نمونه‏ها و سرمشق‏هاي زندگي مي‏دهد و شخصيت ناپايدار نوجوان از اشخاص نمايشي بهره‏مند مي‏شود.[3] در امر ترک نماز و زماني هم رغبت و عادت به نماز، الگوها و معاشران نقش اساسي دارند.

[1] زمينه جامعه شناسي.

[2] علي (ع) تحف العقول.

[3] تعليم و تربيت و مراحل آن صفحه 179.

 

علل مربوط به جو و محيط

دوران نوجواني دوران تجسس است. اين تجسس در همه مؤسسات قانوني، سياسي، مالي، مذهبي صورت مي‏گيرد. او سعي دارد با مشاهده آنچه که در دور و بر او و در مؤسسات مي‏گذرد، بر طبق ذوق و سليقه خويش مدل مناسبي را براي خويش جستجو کند. اگر جوّ و شرايط محيط مناسب و مثبت باشد او را بدان سوي گرايش است و بر عکس.

عوامل متعددي از جامعه و محيط در او اثر مي‏گذارند و در او احساس و تصوري براي ترک مذهب و نماز پديد مي‏آورند و آنچه از بي‏اعتنائي نسبت به نماز در او مي‏بينيم زائيده شرايط ذيل است.

- وسوسه‏هاي مکاتب الحادي و ايجاد شک و ترديد در اذهان

- احساس اينکه علما و امرا فاسدند و در طريق اجراي تعاليم مذهب نيستند و در آنها فساد وجود دارد.

- تصور رياکاري از اولياي دين و احساس اين امر که درصدد فريب دادن مردمند و افرادي چون او آلت دستند.

- احساس تحجّر، بي‏منطقي و خشکي در تقدّس آنهائي که مورد علاقه او هستند.

- آلودگي محيط و جوّ که حال و روح او را مي‏گيرد، مثل فساد در کوچه و خيابان

- جدائي اخلاقي و معنوي بين او و روحانيت به هر علت و انديشه‏اي

- تبليغات عليه مذهب و دين و توسعه اين انديشه که دين قديمي شده

- احساس يا تصور عدم تطابق دين با زندگي و بي‏ارزشي عبادتي چون نماز

 

عوامل دامن زننده

عوامل و شرايط بسياري هستند که بر اين علل دامن زده و بر شدّت و حدّت آن مي‏افزايند. ممکن است خود نوجوان در شرايطي باشد که زمينه براي کم اعتنائي او به نماز فراهم است و درصدد فرار بيشتر و در رفتن از زير بار وظايف است. در چنين بحراني وضع چنان مي‏شود که سقوط او تسريع و يا اسير او به سوي مقصد کند مي‏شود. آن عوامل دامن زننده، متعدّد و از آن جمله‏اند:

عقده‏سازي‏ها، ايجاد زمينه براي بدبيني‏ها، بر افراشتن چوب تکفير و وارد آوردن انگ لامذهبي، يا بي‏ديني بر نوجوانان، تحويل نگرفتن او در مجامع ديني و يا به حساب نياوردن او، او را به صد وعده و وعيد به مسجد ببرند و او در آنجا با موقعيت خلاف انتظاري مواجه گردد... و اين گونه عوامل در او اثري بسيار مي‏گذارند به ويژه از آن بابت که...چراغ عقل در او ضعيف و کم فروغ و احساسات نيرومند و آتشين است[1] و هم بدان دليل که در طبيعت آنها تحقير نسبت به طرز زندگي و امور معمولي هم ديده مي‏شود.[2] .

[1] جوان ج 1 صفحه 114.

[2] روانشناسي کودکي، نوجواني و جواني صفحه 62.

در طريق اصلاح

در طريق اصلاح و به عنوان امري مقدماتي نخست توجه به نکاتي براي ما اصلي و ضروري است. قبل از هر چيز بايد گفت در رفع عارضه‏اي و اصلاح يک نابساماني بايد از همان راهي در نوجوان وارد شد که عوامل و شرايط در او وارد شده و نفوذ کرده‏اند. براي خشکاندن درخت فتنه بهتر اين است ريشه‏ها را بخشکانيم و براي زدودن آثار و عوامل امري بهتر است به علت‏ها توجه کنيم.

بدينسان، مادام که در فرد ريشه يا عامل جهل و غفلت و تن پروري و بي‏رغبتي زدوده نشود، مادام که خانواده‏ها سر و سامان نداشته و يا بي‏توجه و بي‏برنامه باشند، مادام که دوستان و معاشران ناباب فردي را احاطه کرده و در ميان گرفته‏اند، و تا زماني که جوّ جامعه و شرايط محيط نابسامان و آشفته است اميد به صلاح بسيار ناچيز و اندک خواهد ماند. برنامه‏ريزي براي اصلاح نوجوان در محيط خانه و زندگي يک سوي قضيه است، و تلاش براي کنترل جامعه و محيط سوي ديگر آن، و اين دو در هم داراي تأثير و تأثرند، از آن بابت که حيات انسان چهره‏اي اجتماعي دارد.

 

حل تضادها و تعارض‏ها

ما معتقديم رابطه‏اي است بين شرايط حيات سياسي- اجتماعي انسان، با حيات فردي و معنوي او. شايد اين سئوال به ذهن عدّه‏اي خطور کند که چه رابطه‏اي است بين رشوه‏خواري فلان مسئول اداري با بي‏نمازي فلان نوجوان و جوان؟ يا چه رابطه‏اي است بين فساد فلان روحاني و بي‏دين فلان فرد؟

در وجود ارتباط بين اين مسائل ظاهراً جداگانه ترديدي نيست. و اتفاقاً اين ارتباط شديد هم هست. اين مسئله هم مورد تأييد مذهب است و هم در دنياي علم از آن بحث بعمل مي‏آيد. از نظر علمي رفتار آدمي لااقل در گرو دو عامل است:

1- انديشه که جاي آن در ذهن و روان است و طراحي‏ها در آنجا صورت مي‏گيرند.

2- اجراي انديشه که در اختيار و در گرو اعضاست و بر طبق فرمان و طرح صورت مي‏پذيرند.

طراحي‏هاي فکري در سايه رهبري عالمان و صاحبنظران و مشاهده عملي فرمانروايان است. بيش از 1400 سال قبل اين عبارت معروف از رسول خدا (ص) آمده است که: صِنْفانِ مِنْ اُمَتي اِذا صَلُحا صَلُحَ اَلناسَ و اِذا فَسَدا فَسَدَ الناسُ: اَلعُلَماءَ وَ الاُمَراء.[1] دو گروه از امت هستند که اگر آنها صالح و شايسته باشند جامعه صالح مي‏شود و اگر آنها فاسد و تباه شوند مردم فاسد خواهند شد: آن دو گروه عبارتند ازعلما، که رهبران فکري مردمند و امرا که رهبران اجرائي مردمند. بدينسان وجود چنان شرايطي ولو انذک، در يک جامعه تضادآفرين است و اصلاح نوجوان و جوان در گرو حل آن است.

[1] کافي، کليني.

 

رابطه درون و بيرون

دامنگيري مفاسد، جاذبه‏هاي تباه کننده موجود در اجتماع، زلف‏ها و بدنهاي عريان، صحنه‏هاي بدآموز و تحريک کننده، نواها و نغمه‏هاي حرام چنان پرده‏اي بر دلها مي‏کشند که آن را توان مشاهده و ارتباط با ظرائف و لطائف معنوي نيست.

چشمي که در ساعات روز به تماشاي صحنه‏هاي لغزاننده در خيابان و بازار مشغول بوده و با فيلم و سينما و نوارهاي ويدئوئي انس گرفته آيا مي‏تواند عالم ملکوت را ببيند؟ دلي که در گرو حرکات و رفتار فلان رقّاص، در فلان فيلم داخلي يا خارجي است آيا مي‏تواند در گرو محبّت خدا قرار گيرد؟

مگر نه اين است که ما از نظر علمي و ديني قائل به ارتباط درون و بيرون هستيم؟ مگر باور نداريم که چشم جاسوس دل است؟ مگر نپذيرفته‏ايم که حواس ما دريچه‏هائي از جهان خارج به داخلند؟ مگر انقلابات دروني و بيروني، تجليات متقابل ندارند؟ در آنصورت براي اصلاح درون بايد بيرون را ساخت، و براي پاکي دل ظاهر را هم بايد آراست.

مي‏خواهيم بگوئيم وسوسه‏هاي جهان کوچه و بازار، تحريک‏سازي نوارها و فيلم‏ها و سينما و تلويزيون، مصونيت دل را از نوجوان سلب مي‏کنند و روح تقوا و عبادت را از او مي‏گيرند. حتي ممکن است نوجوان در اثر تماشاي زلف‏هاي دختري اروپائي احساس لذت در عين گناه داشته باشد و با خود حساب کند ديگر نماز به چه دردي مي‏خورد؟ من که تماشاچي فلان صحنه گناهم و اهل جهنم، ديگر چه فايده‏اي براي نماز من؟ غرض اين است که تا اين جنبه‏ها سامان نيابند آن مشکل حل نخواهد شد.

 

شيوه‏هاي جلب و جذب

در عين حال، و در عين حضور چنان شرايط و جوّ، وظيفه تربيت از والدين و مربيّان سلب نمي‏شود. ما را وظيفه هدايت و ارشاد است. بايد بازوي نوجوان را گرفت و از هر راه ممکن در امر جهت‏دهي او اقدام بعمل آيد. امّا اقدامات در چند جبهه بايد صورت گيرد:

 

در رابطه با خود نوجوان

تلاشهائي که در اين زمينه بايد صورت پذيرند عبارتند از:

- جهل زدائي از طريق والدين و مربيان، با استفاده از توان بياني، کتب، مجلات، نوشته‏ها

- ايجاد رغبت در او از طريق برقراري رابطه انس با او، پذيرش، رفاقت با او.

- استفاده از حساسيت و شور و هيجان مذهبي و شور عرفاني نوجوان و نشان دادن صحنه‏هاي مهيج مذهبي

- ايجاد اعتقاد در او به احاطه و نظارت بي‏انقطاع خدا بر اعمال و رفتار از طريق بحث‏هاي خانوادگي و جلسه‏اي

- استفاده از فکر انتزاعي او براي ادراک پديده‏ها و قدرت خداوندي که او در اين سن مي‏تواند روابط لازمي که بين انواع مختلف پديده‏ها وجود دارد درک کند و روابط علت و معلولي را بفهمد.[1] .

- آشنا کردن او با حقيقت اين جهان که اين کار مستلزم شهامت بسياري است.[2] .

- قرار دادن تربيت بر پايه رشد با توجه به خصايص نوجوان که مورد نظر اسلام است (سَبْعَهُ يُظلّهُم اللَّهُ في ظِلِهِ يَوْمَ لا ظَلَّ اَلاَّ ظِلُّه و شابٌ نَشَأَ في عِبادَة اللَّهِ)[3] .

- يادآوري نعمتهاي خداوند (وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْکُمٌ وَ ميثاقَهُ الَذي وَ اَثقَکُمْ بِهِ)[4] .

- پاسخ به پرسش‏هاي مذهبي و تجهيز آنان به دفاع از مذهب

- زمينه سازي براي خوديابي، خودسازي، محاسبه نفس.

اين نکته را نيز بايد افزود که اصولاً دعوت به مذهب و از جمله نماز منحصر به سه طريق است:

بيان حقايق و معارف تفصيلي، موعظه و نصيحت، مباحثه و بحث

البته دادن بينش و آگاهي به افراد و آنگاه تقويت عزم و اراده افراد، در جهت يابي فرد به سوي مذهب و تعاليم آن نقش اساسي دارد. به اين آيه قرآن توجه فرمائيد که مقصد و منظور ما را به وجهي نيکو روشن مي‏سازد.

زَعَمَ اللدينَ کَفَرُوا اَنْ لَنْ يَبْعَثُوا قُلْ بَلي وَ رَبي، لَتُبْعَثُنَّ، ثُمَّ لَتُنْبَئُونَ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِکَ عَلَي اللَّهِ يَسيرٌ. فآمِنوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ...[5] .

[1] روانشناسي کودکي، نوجواني و جواني صفحه 44.

[2] سيري در بلوغ صفحه 153.

[3] رسول خدا (ص) تفسير مجمع ج 2 صفحه 385.

[4] آيه ي 7 سوره مائده.

[5] سوره ي تغابن، آيه 7.

 

در رابطه با خانواده

در اين زمينه نکات و برنامه‏هائي است که رعايت آنها در جلب و جذب افراد مؤثر است. اهمّ آنها عبارتند از:

- بعد الگوئي خانواده بگونه‏اي که پدر و مادر به هنگام نماز همه کارها و برنامه‏هاي خود را تعطيل کنند و به سوي نماز روي آورند و اين خود درسي سازنده و عملي است.

- استفاده از جاذبه‏هاي صوتي و کلامي براي جلب و جذب، مثل قرائت نماز با صداي خوب، با لحن خوب و جذب کننده، با سخنان آهنگ‏دار و...

- ايجاد رابطه با نوجوان با استفاده از عواطف گرم خانوادگي، از اعلام محبّت، نشان دادن رحمت و عنايت، تحريک عواطف، و گاهي هم بهره‏گيري از مهر و قهر به صورت توأم.

- استفاده از زمينه تشخيص طبي، مسئوليت خواهي، مشاور و همدم گرفتن، ياري و معاونت خواهي در امور و در نتيجه به موقع جهت دادن او.

- کنترل‏هاي غيرمستقيم و مراقبه درباره نوجوان، زيرنظر داشتن برنامه او، به موقع تذکر دادن و واداشتن او به نماز و اين تذکر نبايد صورت خشونت، رسواگري و تنبيهي داشته باشد.

- و بالاخره توجه به اين نکته علمي و اسلامي که دل مي‏تواند دل را هدايت کند. سخني از مربّي در ديگران مؤثر است که برخاسته از جان و دل باشد. خلوص‏ها و القاآت نشأت گرفته از ايمان و باور دروني، کارسازند و نمونه‏ها در اين موارد بسيار.

 

در رابطه با معاشران

مي دانيم نوجوان در دوستي آسان‏پذير، افراطي و اسير رفاقت است. و اين حالت از سنين اول نوجواني آغاز مي‏شود، بگونه‏اي که سن 11 را سن رفاقت بازي خوانده‏اند.[1] دوست و معاشر اصولاً در جان و دل انسان اثر مي‏گذارد و حتي باور و ايمان او را تحت تأثير قرار مي‏دهد (اَلْمَرءُ عَلي دينِ خليله و قَرينهِ)[2] و تأثير آن در اين مرحله شديد است تا حدي که به گفته هلن دوچ: آنها خود را براي دوست به زحمت مي‏اندازند و البته چنين حالتي در دختران شديدتر است.[3] .

معاشرت‏ها همانگونه که عامل مصونيت اخلاقي هستند در مواردي عامل فساد و انحراف مي‏گردند. اگر بتوانيم شرايطي فراهم سازيم که او را با دوستان و معاشران مذهبي و تربيت يافته همدم سازيم خود بخشي مهم از اين راه طولاني و عظيم تربيت مذهبي او را طي کرده‏ايم.

 نقش گروه همسالان در سه مرحله از شرايط حيات از نقش پدر و مادر هم بيشتر است، از جمله در سنين بلوغ و نوجواني...[4] چه بسيار از نوجوانان که خود را کاملاً با دوستان خود همگون مي‏کنند و بر اساس آن يا ساخته و پرداخته مي‏شوند و يا خاندان نبوت خود را گم مي‏کنند!

[1] مراحل تربيت فصل 5.

[2] رسول گرامي اسلام.

[3] روانکاوي دختران صفحه 38.

[4] زمينه جامعه شناسي آگ برن نيم کوف.

 

هدايت نوجوانان به سوي نماز (1)

هدايت نوجوانان به سوي نماز (3)

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 4103 کلمه
مولف : علي قائمي
1395/5/3 ساعت 13:34
کد : 1451
دسته : نوجوانان و نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
دعوت نوجوانان به نماز
شیوه های دعوت
نوجوان و نماز
شخصیت شناسی نوجوان
خانواده و نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز