■ نگاه ما به نماز، دقیق و علمی نیست
گفتگوی محمدرضا نظری با حجتالاسلام دکتر ساجدی
اشاره: یکی از حوزههایی که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده، مسئله حکومت و نماز است. به همین منظور در این شماره سعی کردیم با حجتالاسلام دکتر ساجدی این مسئله را به گفتگو بنشینیم. ایشان علاوه بر اینکه از محضر بزرگانی چون وحید خراسانی، تبریزی، مصباح یزدی استفاده نمودهاند، دارای مدرک دکتری از دانشگاه مونترال کانادا نیز میباشند. تدریس و تألیف چندین جلد کتاب دربارة نماز و مدیران، بهانه خوبی بود تا مسئله نقش مدیران و نماز را از زبان ایشان بشنویم.
با تشکر از وقتی که در اختیار نشریه قنوت قرار دادید، در اولین سؤالم موضع حکومت در برابر نماز را چگونه ارزیابی میکنید؟
از نظر اسلام، دولت دینی نسبت به اعتقادات مردم وظیفهای ویژه دارد و دولت دینی در راستای تحقق اهداف انبیاء باید نقشی کلیدی را برای نماز قائل شود؛ چه در کیفیت و چه در ارتقای کیفیت نماز. ارتقا کیفیت نماز میتواند ما را به اهداف الهی نزدیک کند. از این جهت این مسئله جزء وظایف اصلی کارگزاران دولت دینی قرار میگیرد. قرآن در خصوص هدف بعثت انبیاء میفرماید: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبين». در سوره جمعه آیه دوم وظیفه پیامبران را تزکیه و تعلیم ذکر کرده است. بر این اساس کارگزاران دینی باید در متابعت از فلسفه بعثت حرکت کنند و در همین مسیر باید برای تزکیه و تعلیم جامعه حرکت کنند. برای تحقق این هدف، باید مقدماتش را فراهم آورد و یکی از مقدماتش بیتردید فرهنگسازی اقامه نماز در جامعه است. فرهنگسازی اقامه نماز یعنی بسترسازی برای تقید به نماز و ظهور برکات آن در عرصههای مختلف فردی و اجتماعی در نهادهای مختلف اجتماعی که یکی از مهمترین آن نهادها، سیاست و حکومت است.
در صدر اسلام نیز حضرت پیامبر (ص) وقتی میخواهد معاذ بن جبل را به عنوان فرمانده به یمن بفرستند، به ایشان چند دستورالعمل میدهند. مثلاً باید قرآن را بر همگان بیاموزی، مردم را بر اساس اخلاق پسندیده تربیت کنی، سنتهای جاهلی را از میان برداری، دستورهای اسلام را در جامعه زنده و آشکار کنی و اینکه بیشترین توجه را به برپایی نماز داشته باش. این مسئله نشان میدهد ازجمله حقوق مردم بر حکومت، این است که عملاً توجه ویژهای به برپایی و اقامه نماز در جامعه داشته باشد.
معنای این توصیه اسلام این است که مقدماتش را هم باید فراهم کنیم. در روایات متعددی وارد شده که اگر به نماز پایبندی صورت گیرد، وجدان اخلاقی مردم تقویت شده و فطرت توحیدی احیا میشود. در این صورت در ساحتهای مختلف زندگی فردی و اجتماعی، در بخشهای مختلف اعم از نهاد خانواده، تعلیم و تربیت، آموزشهای رسمی، غیررسمی، رسانه و حکومت آثارش را خواهیم دید. به همین جهت حکومت به همان اندازه که به سلامت جسمی اهمیت میدهد و حتی بیش از آن، در مسئله نماز سرمایهگذاری کند و کارشناسان فراوان و حتی وزارتخانه ویژهای به آن اختصاص دهد تا بتواند این هدف در سطح جامعه محقق گردد. ثمره این مسئله برقراری پیوند روح انسانها با خدا است.
به نظر حضرتعالی ما چقدر با این مدل مطلوب فاصله داریم؟
فاصله زیادی داریم؛ زیرا در جامعه ما، بهخصوص در میان اولیای امور، به تربیت روحی و معنوی و نماز نگاه کارشناسانه و علمی نداریم. همه دلسوزند و میدانند که نماز و ارتباط معنوی با خدا لازم است؛ اما کسانی که مسئول اداره امور هستند، از کارشناسان متخصص به حد کافی استفاده نمیکنند. خودشان هم به این باور نرسیدهاند که کار کردن روی ارتقای کیفیت نماز به اندازۀ کار کردن روی ارتقای وضعیت سلامت جسمی جامعه اهمیت دارد. اگر همانطور که به ویروسی که میخواهد وارد کشور شود و سلامت جامعه را تهدید کند، حساسیت نشان داده، به ویروسهای مسری مضر به اخلاق و معنویتی که از خارج وارد میشود، حساس باشیم، بسیاری از مشکلاتمان حل میشود.
متأسفانه مسئولان خطر عظیم ویروسهای ضد معنویت و ضد اخلاق اسلامی را درک نکردهاند. علاوه بر آن کارشناسان ما درک لازم را از این مسئله ندارند. سیوچند سال از وقوع انقلاب میگذرد؛ مهمترین انتظاری که از ما میرود این است که به دنیا نشان دهیم که نماز میتواند چنین قدرتی داشته باشد. جامعه نمازگزار متفاوت از جامعههای دیگر است. اگر جامعه نمازگزار متفاوت است، ما باید ابزارهای لازمش را فراهم کنیم که یکی از آنها شناسایی ویروسها است. درحالیکه الان نگاه سادهلوحانه و ضعیف به نماز میشود. علتش هم این است که نگاه ما به نماز، نگاه علمی و دقیق نیست. ما از سیستم تربیت انسان و نقش نماز در تربیت غافلیم.
یعنی نخبگان هم به گونهایی مقصر هستند، از این جهت که نتوانستهاند مدیران را تغذیه کنند؟
نخبگان مدیران را تغذیه نکردهاند، اما فراموش نکنیم یک سری از مدیران هم اصلاً از نخبگان نخواستند. یعنی این مسئلهای چندسویه است. بنابراین این یک مشکل جدی است. ما در قسمتهای مختلف کشور شاهد اموری هستیم که نشاندهنده نگاه غیرعلمی به فرهنگ، نماز، رابطه میان نماز، فرهنگ و تربیت است.
آسیب دیگری که به نظر میرسد در این زمینه وجود دارد، تضاد بین قوانین و آییننامهها و نماز است. مثلاً هنوز در بسیاری از ادارات نماز جماعت اصلاً برگزار نمیشود.
متأسفانه بعضی از جاها نگاه بسیار منفی به نماز دارند و فضا، فضائی نیست که افراد بتوانند به نماز اهمیت دهند. حکومت باید این فضاها را ایجاد کند. مثلاً در مراکز اداری لازم است کارشناسان قوی به کار گمارده شوند و آموزشهای لازم را بدهند تا فرهنگ ادارات فرهنگ ضد دینی نشود.
این وسط قوانین هم مانعی بر سر انجام نماز است؛ مثلاً ساعت کاری را از هشت صبح الی دو و نیم بعدازظهر تعریف میکنیم و در آن، جایی برای نماز قرار ندادهایم.
چه اشکال دارد به خاطر نماز نیم ساعت به ساعت اداری اضافه کنیم؟ تا هم کارمند به نماز برسد و هم نگویند که نماز به کار ضربه وارد میکند. در کتابی که راجعبه نماز در ادارات نوشتم، به این بحث پرداختهام. دولت میتواند با آموزش به کارمندان خود نقش اساسی در فرهنگسازی نماز داشته باشد.
لازم است نگاهی کلان به بحث جایگاه نماز در کشور داشته باشیم و بر همان اساس اصلاحات را صورت دهیم و بودجه لازم را به آن اختصاص دهیم. اگر فرهنگسازی نماز در ادارات بودجه میطلبد، به اندازه بودجه سلامت به آن بودجه دهیم.
به نظر میرسد جمهوری اسلامی باید کاری کند که نگاه مردم به نماز دگرگون شود. این رسالت دولت اسلامی است که کاری کند که نگاه مردم به نماز عوض شود. قبل از انقلاب نگاه مردم به نماز این بود که نماز هیچ تأثیری در زندگی ندارد و حتی ضد پیشرفت و تکامل است. مرتجعها و عقبماندهها نماز میخوانند. این تصویر غلط از نماز و نمازخوانی باید عوض شود که این امر، وظیفه دولت است.
خیلیها معتقدند دولت نباید در امر دین دخالت کند؛ زیرا دین را دولتی میکند و نباید دین دولتی شود. نماز هم یک گزاره دینی است که با این وظیفهای که برای دولت تعریف کردید، نماز دولتی میشود.
اینکه دین نباید دولتی شود درست است. مقام معظم رهبری هم فرمودند که دین نباید دولتی شود به این معنا که از دل دولت، دین صادر شود و دولت از دین برای اهداف خودش سوءاستفاده کند. اما اینکه دولت به دین که یک امر باارزش و گوهر گرانبهایی است، کمک کند، امری مطلوب و پسندیده است.
امروزه تحقیقات روشن کردهاند که نماز با سلامت و امنیت پیوند ویژه دارد. دولتی که هدفش خدمترسانی به جامعه است، باید در خدمترسانی بالاترین فضائل و ارزشها و نعمات را برای جامعه بخواهد و بالاترین ارزشها، ارزشهای الهی و دینی است. احیای نماز یعنی احیای گوهر گرانبها در وجود انسان. لذا دولت باید در کنار کمک مادی به مردم، برای رسیدن به اهداف معنوی آنان نیز تلاش کند.
من میخواهم به موضوع این مصاحبه و بحث مدیران و نقش آنها در تسهیل امر نماز برگردم. به نظر حضرتعالی چه راهکارهایی برای تسهیل نماز از سوی مدیران میتوان در نظر گرفت؟
اگر بخواهیم نماز در کشور تعالی پیدا کند، باید تمام نهادهای مؤثر در تربیت را هدایت کنیم. باید وظیفه نهادهای مؤثر در تربیت، خانواده، تعلیم و تربیت، چه آموزشهای رسمی در دانشگاه و مدرسه، چه آموزشهای غیررسمی در فرهنگسراها، پارکها، مراکز تفریحی و نهاد رسانه برای رسیدن به این هدف تعیین شود. اگر چنین چیزی صورت نپذیرد، ممکن است یک نهاد کاری را انجام دهد و نهاد دیگر آن را خنثی کند. یکی از مشکلات جامعة ما، عدم هماهنگی بین نهادها است. البته عوامل بیرونی نیز مثل ماهواره و اینترنت، تأثیرات سوئی به دنبال دارند. باید ببینیم وظیفهمان چیست. سپس در یک ستاد برنامهریزی جامعی صورت پذیرد و وظیفه تمام نهادها برای رسیدن به این هدف تعیین شود. چطور خانوادهها را میتوانیم در فرهنگسازی نماز درون خودشان کمک بکنیم؟ چطور میتوانیم کاری کنیم که مدرسه وظیفهاش را در این مسیر درست انجام دهد؟ چطور میتوانیم کاری کنیم که دانشگاه وظیفهاش را درست انجام دهد؟ برای هر یک از این موارد قوانین و مقررات لازم را تهیه کنیم.
بنابراین باید روی نهادها برنامهریزی کنیم و بر فعالیت آنها نظارت ویژه داشته باشیم. در طول سال بعد ببینیم که نهادهای ما چه مقدار در مسیر عمل به این مقررات پایبند بودهاند. هرسال آسیبها را کشف کنیم و بعد از چند سال ببینیم به سمت مثبت حرکت کردهایم یا به سمت منفی.
بنابراین یک کار عمده بررسی کلان و تعیین وظیفه برای همة نهادها و نظارت بر آنها و ارتقا کیفیت است.
فرض کنید که حکومت نمیخواهد احساس مسئولیت کند. قرار است مثلاً مدیران با همین عده و عُده کار کنند. برای اینها چه کارهایی میشود کرد؟
به نظر میرسد ما کوتاهیهایی هم داریم. برخی مدیران ما میخواهند کارهایی انجام دهند، اما نمیدانند چه کار کنند.
ما در کتاب مدیران ما این مطلب را مفصل بیان کردهام که خوب است آن نکات به کار گرفته شود. آنجا گفتهایم که در گام نخست باید بینش لازم داده شود. برای اعطای بینش باید جایگاه نماز را روشن سازیم و آثار و کارکردهایش را بیان کنیم. برای تکتک آثار نماز، تحقیقات میدانی صورت گیرد و پایاننامههای مستندی نوشته شود. اینها سبب میشود ادبیات غنی در باب نماز و آثار آن در بُعد علمی تولید کنیم.
برای تبیین آثار نماز فیلمهای کوتاهی تولید شود و مثلاً در مساجد و ادارات نمایش داده شود.
یک بخش مهم کار ما، پاسخگویی به شبهات است. مثلاً میگویند نماز با خرافه پیوند دارد، نماز سبب عقبماندگی است، چرا اصلاً باید کمال معنوی پیدا کنیم؟ فضاهایی را ایجاد کنیم که مردم و مخصوصاً جوانان سؤالاتشان را مطرح کنند و ما هم جواب دهیم. این گام بسیار مهمی است.
گام مهم دیگر در این زمینه، تقویت گرایش به نماز است. صرف شناخت برای ایجاد میل کفایت نمیکند. یکسری گرایشها در ما وجود دارد که مانع از گرایش به نماز میشود؛ مثل تنبلی یا وسواس. یکسری عادات رفتاری خاص نیز مانع نماز میشود. مثلاً دوست دارند نماز بخوانند، ولی در فضای اداره تحمل نگاه تحقیرآمیز را ندارند.
مدیران ارشد هم نقش مهمی دارند. وقتی آنها به نماز کمتوجه داشته باشند، بقیه هم جرئت میکنند به راحتی نماز نخوانند. اگر مدیر در نماز اول وقت شرکت کند، قطعاً کارمندان بهطور گسترده شرکت میکنند.
برای تقویت این موضوع میتوانیم هم راهکارهای درونسازمانی را پیشبینی کنیم و هم راهکارهای برونسازمانی. یکی از راهکارهای درونسازمانی این است که شرایط محیطی لازم را برای نماز فراهم کنیم. مثلاً آراستگی ظاهر محل نماز یا میتوانیم بین نیازهای معیشتی و نیازهای معنوی پیوند بزنیم.
بهبود شرایط انسانی هم مهم است. مثلاً کارمندان را در برگزاری نماز جماعت شرکت بدهیم. به انجام مقدمات برگزاری نماز تشویقشان کنیم. بُعد دیگر بهبود شرایط خود نماز است؛ مثل دعوت از پیشنماز شایسته و مختصر برگزار کردن نماز. اینها راهکارهای درونسازمانی است.
راهکارهای بیرونسازمانی هم همانهایی است که در بالا ذکر کردم و اگر موانع برونسازمانی کنترل شود، رغبت زیاد به نماز ایجاد میشود.
امروزه از طریق کانالهای مختلفی مسائل شهوانی، مادی و تجملگرایی را به جامعه تزریق میکنند. تقویت این مسائل، مانع تقویت گرایشهای معنوی در انسان میشود. حکومت اسلامی نسبت به این مسئله وظیفه دارد. یعنی موظف است فضایی را از طریق ابزارهایی که در اختیار دارد، فراهم آورد تا فضای معنویتگرایی رشد یابد و اگر کسی که در کشور ما قدم بگذارد، بفهمد این کشور با کشوری که دولتش اسلامی نیست، کاملاً تفاوت دارد.