■ بهبود شرايط مناسکي
حجت الاسلام کوشا، مرکز تخصصی نماز
از عواملي که ميتواند در رغبت و بي ميلي نمازگزاران نقش داشته باشد، پيش نماز است. اينکه پيش نماز شخص عادل، وارسته و خود ساخته باشد، سبب انگيزه و ترغيب افراد به نماز و در غير صورت سبب دلسردي آنها ميگردد. در تحقيقي که روي کارمندان وزارت کار انجام پذيرفته و قبلا نيز از آن سخن رفت، قريب 83% پاسخ دهندگان مقبوليت امام جماعت را به عنوان عنصر تاثيرگذار در استقبال کارکنان از نماز جماعت عنوان کرده اند و بيش از 50% معتقد بوده اند که از عوامل دلسردي افراد به نماز جماعت و اقتدا به پيش نماز، رفتار عادي پيش نماز در مواقع عادي است.[1] {شايد}از همين لحاظ، در روايات بر صلاحيت پيش نماز تاکيد شده است. رسول گرامي اسلام امام جماعت را نماينده مردم در نزد خداوند ميدانند و توصيه مينمايند که مومنين سعي کنند بهترينها را براي پيشنمازي برگزينند[2] و اگر چنانچهدر قومي فردي به پيشنمازي انتخاب گرديد و افراد بهتر از آن وجود داشت، وضعيت مردمآن قوم تا قيامت به سستي و ضعف خواهدگراييد.[3] هردو حديث فوق نشان ميدهد که هرکسي صلاحيت پيش نماز شدن را ندارد و سزاوار است مسئوليت پيش نمازي به کسي سپرده شود که به لحاظ علمي و اخلاقي اعلم و افضل باشد.
افضليت و اعلميت امام جماعت به اين خاطر برجسته و داراي اولويت ميباشد که امام جماعت هم منبع اطلاعات و معارف مذهبي مامومين و هم الگوي رفتاري براي آنان به شمار ميرود. حضرت سيد الساجدين در رساله حقوق حق اماجماعت را بيان فرموده و وساطت و نقش او را در فيض معنوي آشکار ساخته است. ايشان فرموده اند:
« حق امام جماعت اين است كه : بدانى او سفير و واسطه ميان تو و خداست و از تو در پيش خداوند نمايندگي ميکند. او از جانب تو سخن ميگويد(بدون اينکه تو از ناحيه او سخن بگويي) و براي تو دعا ميکند(بدون اينکه برايش دعا کني) و از خداوند براي تو فيض و رحمت ميطلبد(بدون اينکه براي فيض بطلبي) و تو را از بيم و هراس ايستادن در برابر خداوند كفايت مىكند. لذا، اگر در نمازت كاستى باشد به عهده اوست و اگر تمام باشد تو با او شريكى و او را نسبت به تو برترى نيست. او جان تو را با جان خويش و نماز تو را با نماز خويش حفظ كرده پس به همان اندازه از او سپاسگزار باش»[4]
به خاطر اهميت امام جماعت در سرنوشت ايماني ومعنوي افراد است که در روايات تاکيد شده است که انسانهاي کم خرد و فاسق را در مسند پيش نمازي راه ندهيد.[5] مفاهيم «وافد» به معناي نماينده و «شفيع» به معناي واسطه نشان ميدهد که نقش امام جماعت آسان سازي و امکان پذير سازي رابطه انسان با خداوند است. هنگامي رسيده به هدف تحقق مييابد که راه وصول به آن مطمئن و ايمين باشد. امام جماعت صالح و مومن و فاضل، معبر قابل اطمينان و راه ايمين براي نمازگزاران فراهم ميآورد.
نماز در محيط اداري شرايطي مخصوص به خود را ميطلبد جمعيتي که خسته و بخشي از روز را اربابان رجوع مختلف و با اخلاق و برخوردهاي متفاوت سپري کرده و در فواصل کار و يا در پايان ساعات کار در نماز حضور مييابند و بعد از نماز قرار است مراجعين ديگري را پاسخگو باشند. بر همين اساس، کارمندان و مديران نمازهاي طولاني و برنامههاي زمانبر را برنميتابند. بنا بر پيمايشي که صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران در سال 1391 نسبت به نگرش مردم تهران به نماز انجام داده است، «وقت نکردن» بيشترين فرواني را در ميان هشت گويه ديگر به خود اختصاص داده است.[6] فراواني فوق، نشان ميدهد که نماز از حيث زماني با برنامههاي کاري افراد تداخل نموده و همين امر موجب گرديده است که در نماز حضور نيابند.
وضعيت تداخل نماز و فعاليتهاي روزمره در منابع ديني پيش بيني و راهبرد تلخيص و تخفيف براي حل آن پيشنهاد گرديده است. حضرت امير المومنين به عنوان امام و رياست عام بلاد اسلامي به يکي از مديران ارشدش(مالک اشتر نخعي) دستور ميدهد که
«هنگامى كه برخاستى و خودت را مهيا ساختى تا با مردم نماز گزارى ، نماز را چندان طولانى مخوان كه مردم را پراكنده سازى ، و سريع و تند هم مخوان كه آن را تباه كنى ، زيرا در ميان مردمى كه با تو نماز مىگزارند، كسانى هستند كه عليل و بيمار و ناتوانند، يا گرفتارى و كار دارند. من از رسول خدا (ص ) هنگامى كه مرا براى تبليغ اسلام به يمن مى فرستاد پرسيدم : چگونه با مردم نماز بگزارم ؟ حضرت فرمود: با آنها مانند ناتوانترين آنان نمازگزار، و بر حال مؤ منين ترحم كن.»[7]
حضرت امام علي آخرين يادگار مولايش رسول خدا را «مختصر برگزار کردن نماز و رعايت حال اضعف المامومين» ذکر مينمايند.[8]
شيوه پيامبرخدا و امامان معصوم در نماز رعايت حال نمازگزاران بوده است. رسول مکرم اسلام، به خاطر ضجهاي کودک نمازش را مختصر ميکند[9] و معاذ را به خاطر اينکه سورهاي طولاني قرائت کرده و يکي از مامومين به خاطر طولاني بودن سوره نماز جماعتش را تبديل به فرادا نموده بود اعتراض ميکند و اين کار را عامل فتنه و چندگانگي مسلمانان ميشمارند.[10] حضرت امام صادق عليه السلام نيز يکي از وظايف امام جماعت را هماهنگي نماز امام جماعت با ضعيفترين مامومين ذکر ميکند.[11] آنچه که در دلايل و شواهد فوق مشاهده ميشود اين است که شايسته است شرايط انساني نظير ضعف،خستگي و کار و گرفتاري افراد را در انتخاب دامنهاي زماني نماز لحاظ کنيم. همانگونه که حضرت امير يادآورگرديده اند شايد مامومين کاري داشته باشند که طولاني شدن نماز آنها را از کار شان بازدارد و از منظر دين موجه نيست که کار مامومين و ميزان توانايي آنها در نماز مدنظر قرار نگيرد. در فضاي اداري هم مراجعين و هم کارمندان و مديران نوعا کارها و وظايفي دارند که طولاني شدن نماز آنها را از فعاليت شان باز ميدارند و چه بسا باعث تضييع حقوق اربابان رجوع ميگردد. در هر حال بنا بر توصيههاي ديني براي تحريک و جلب گرايش کارمندان به نماز لازم است امامان و سياست گزاران مساجد و نمازخانههادر محيط اداري زماني اختصاص داده شده را شرايط شغلي کارمندان هماهنگ و سازگار سازند و گرنه همان اتفاقي که براي يکي از مامومين معاذ اتفاق افتاده بود براي تک نمازخانهها در مرور زمان اتفاق خواهد افتاد.
[1] رضاعلي اکبري معلم، بررسي نگرش کارکنان وزارت کار و امور اجتماعي نسبت به شرکت در نماز جماعت، ص43 و 58
[2] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِمَامُ الْقَوْمِ وَافِدُهُمْ فَقَدِّمُوا أَفْضَلَكُم» يعني؛ امام جماعت مردم نماينده آنها ميباشند پس بهترينها را براي اين کار برگزينيد». من لايحضره الفقيه، جلد1، ص378.
[3] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
«مَنْ صَلَّى بِقَوْمٍ وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرُهُمْ إِلَى سَفَالٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»
يعني؛
« هر كس بر گروهى امامت و پيشنمازى كند در حالى كه شخص ديگرى كه اعلم از اوست در ميان آن گروه باشد، كار دين آن قوم پيوسته تا روز قيامت رو به پستى خواهد رفت »
من لا يحضره الفقيه، ج1، ص: 378
[4] عن علي ابن الحسين زين العابدين(ع) انه قال:
«و اما حق امامك فى صلاتك فان تعلم انه قد تقلد السفارة فيما بينك و بين الله والو فادة الى ربك و تكلم عنك و لم تتكلم عنه و دعالك و لم تدع له ، و طلب فيك و لم تطلب فيه ، و كفاك هم المقام بين يدى الله و المسالة له فيك ، و لم تكفه ذلك ، فان كان فى شى ء من ذلك تقصير كان به دونك و ان كان اثما لم تكن شريكه فيه و لم يكن لك عليه فضل فوقى نفسك بنفسه و فى صلاتك بصلاته فتشكر له على ذلك»
شيخ صدوق، الخصال، قم، جامعه مدرسين، اول، 1362ش، جلد2، ص56
[5] قال رسول الله - صلى الله عليه وآله :
«ان امامك شفيعك الى الله - عز و جل - فلا تجعل شفيعك سفيها و لا فاسقا»
يعني؛
«همانا امام و پيشنماز تو، شفيع و واسطه تو به درگاه با عظمت الهى است ، پس هرگز كسى را كه فاسد و بى خرد است وسيله و شفيع خود به درگاه الهى قرار مده .
وسائل الشيعه ، ج 5، ص 492
[6] مرکز تحقيقات صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، بررسي نگرش مردم تهران به نماز،زمستان1391
[7]َ في کتاب امير المومنين (ع)
«إِذَا قُمْتَ فِي صَلَاتِكَ لِلنَّاسِ فَلَا تَكُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لَا مُضَيِّعاً فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ بِهِ الْعِلَّةُ وَ لَهُ الْحَاجَةُ وَ قَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص حِينَ وَجَّهَنِي إِلَى الْيَمَنِ كَيْفَ أُصَلِّي بِهِمْ فَقَالَ صَلِّ بِهِمْ كَصَلَاةِ أَضْعَفِهِمْ وَ كُنْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيم»
سيد رضى نهج البلاغة، قم، هجرت، اول، 1404ق، ص440
[8] و قال علىّ (ع):
«آخر ما فارقت عليه حبيب قلبى صلّى اللّه عليه و آله أنّه قال: «يا علىّ إذا صلّيت فصلّ صلاة أضعف من خلفك »
يعني؛
« آخرين سخنى كه با آن از محبوب دلم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله جدا شدم اين بود كه فرمود: اى على وقتى نماز ميكنى چنان نماز كن كه متناسب با حال ضعيفترين مأمومين پشت سرت باشد »
من لا يحضره الفقيه، ج1،ص283
[9] «وَ إِنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ ذَاتَ يَوْمٍ يَؤُمُّ أَصْحَابَهُ فَيَسْمَعُ بُكَاءَ الصَّبِيِّ فَيُخَفِّفُ الصَّلَاة» يعني پيامبر روزي با اصحاب نماز ميگزارد که صداي گريهاي کودک را شنيد و نمازش را کوتاه کرد» من لا يحضره الفقيه، ج1،ص390.
[10] در سيره پيامبر ذکر شده است که روزي در زمان پيامبر اسلام(ص) معاذ در مسجدي نماز ميخواند و سورههاي طولاني قرائت ميکرد. روي مردي به او اقتداء کرد و هنگامي که معاذ به قرائت سوره طولاني شروع کرد، مرد به صورت فرادا سوره خواند و نمازش را تمام کرد و برمرکبش سوار گرديد و به راهش ادامه داد. وقتي اين ماجرا به سمع پيامبرگرامي اسلام رسيد حضرت پيکي به معاذ فرستاد و هشدار داد که «اي معاذ! از فتنه انگيزي بپرهيز و سوره شمس و ضحيها و مشابهش را قرائت کن»
من لا يحضره الفقيه، ج1،ص390
[11] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: «يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ أَنْ يَكُونَ صَلَاتُهُ عَلَى صَلَاةِ أَضْعَفِ مَنْ خَلْفَهُ» يعني بر پيشنماز لازم است که نمازش با نماز ضعيفترين فردي که به او اقتداء کرده است هماهنگ باشد» من لا يحضره الفقيه، ج1،ص390