■ صدر وظایف قدرتمندان مؤمن
به جرأت میتوان گفت مهمترین فریضهای که خداوند بر عهده بشر گذارده و بارها بر آن تأکید نموده، نماز است. اسرار نماز و آثار پربرکت این وظیفه سترگ و بس مهم، بسیار پردامنهتر از آن است که در نوشتهای کوتاه یا حتی چندین و چند جلد کتاب بیان شود. آثار فراوان و بسیار ارزشمندی در این باب نگاشته شده؛ اما حقیقت این است که فقط بخشی از آنچه باید بررسی شود، گفته و نوشته شده است. به دیگر سخن، راه ناپیموده و راز ناگشوده بسیار است و شایسته است به مدد خداوند تبارک و تحقیق و پژوهش اندیشمندان، دانایان، عالمان و صفای باطن رهروان صالح، بخشی دیگر از این ناگفتهها به روی انسان گشوده شود.
نماز نیز مانند بسیاری از دیگر فروعات اسلامی دارای دو بعد اجتماعی و فردی است که جهت تحقق و اعتلای آنچه مد نظر این دین مبین است، باید هر دو بُعد آن محقق گردد. به عبارت دیگر، نماز هم دارای جنبة فردی است و هر فرد میتواند خود بهتنهایی آن را انجام دهد و هم جنبههای دیگری در همین فریضه ارزشمند وجود دارد که نهتنها وظیفه حکومت اسلامی به شمار میرود، بلکه برای اقامه این جنبه از نماز باید حکومت اسلامی ایجاد گردد.
این نکته بدیهی است که ساختن یک وضوی کامل یا انجام رکوع و سجود ـ چه به صورت جمعی و چه به صورت فردی ـ به حکومت اسلامی نیازی ندارد؛ اما نماز به همین حرکات و سکنات خلاصه نمیشود و ابعاد فراوان آن است که حکومتها را برای اسلامی شدن به چالش فرامیخواند. اگر بخواهیم با نگاه علمی به این بحث بپردازیم، نماز و حکومت اسلامی دو مقوله و موضوعی هستند که نیازمند پژوهش بیشتر محققان و تحقیق عمیقتر اندیشمندان است و موضوعیابی جهت نگاه علمی و تتبعمحور به این بحث، موضوع نگارش این مقاله است.
بنا بر آنچه نگارنده در این عرصه جستوجو نموده است، کتاب یا مقالهای یافت نشد که حاوی موضوعیابی در خصوص نماز و حکومت اسلامی باشد؛ هرچند جسته و گریخته مطالبی نوشته شده است. به هر حال آنچه به ضرورت موضوع میتوان در این مبحث ارائه نمود، به این قرار است:
اول، دعوت به نماز نشانه حکومت صالحان است. یکی از دلایل حکومت در اسلام، اقامه نماز است و امور اجتماعی مانند اقتصاد، رسانه و حتی حکومت منهای نماز، از منظر اسلام فاقد ارزش است. مهمترین نشانه این مهم نیز آیه 41 سوره مبارکه حج است که در آن نشانه حاکمان صالح را استفاده از امکانات و مکنتهای حکومت جهت بر پایی نماز و زکات دانسته است. این مسئله میتواند موضوع پژوهشهایی مانند اولین وظایف حکومت در اسلام، تفوق نماز بر دیگر امور در حکومت اسلامی، انجام وظیفه در برپایی نماز در حکومت اسلامی گردد.
دوم، افق پیش روی حکومت اسلامی در موضوع نماز است. در این بخش از پژوهش، محققان باید به این پرسش پاسخ دهند که دعوت به نماز از طرف حکومت اسلامی قرار است چه برج و بارویی را برای آحاد جامعه اسلامی بسازد و چه مدینه فاضلهای در این خصوص ترسیم شده است؟ این بخش به لحاظ علمی به چشمانداز موسوم است و پژوهشگران درصددند فضایی را ترسیم کنند که به واسطه انجام هدف مذکور محقق میشود.
سوم، پرسشهایی درباره این مقوله است که هدف از گسترش نماز در جامعه اسلامی چیست؟ و چه اهدافی در این زمینه متصور است؟ این بخش ادامه بخش گذشته و به نوعی ترسیم چشماندازی است که میخواهیم از نماز و گسترش اجتماعی آن در حکومت اسلامی به آن دست پیدا کنیم. شاید این فکر به ذهن بزند که این بخش بسیار ساده است؛ اما نگارش هدف و تبدیل چشمانداز به هدف، مرحلهای بسیار مهم، حیاتی و ظریف است؛ چراکه فاصله گرفتن اهداف تعیینشده از چشماندازهایی که در یک مقوله تصور شده است، تقریباً به معنای مرگ آن مقوله و هدررفت انرژی، وقت و نیرو است. بر همین اساس این بخش بسیار حساس و ظریف است و دقیقاً باید از برآیند تتبع محققان بسیار به نتیجه برسد.
چهارم، نماز جماعت و ترویج نمازخوانی در حکومت اسلامی است. این موضوع زیرمجموعه موضوع قبلی است و به نوعی خود یک سرفصل مستقل تلقی میگردد. به عبارت دیگر، نگاه موضوع قبلی به مقوله نماز و حکومت اسلامی بیشتر جنبه نظری داشت، اما این سرفصل به یکی دیگر از وظایف حکومت اسلامی به صورت عملیاتی اشاره دارد و درصدد است تا از چند و چون و چگونگی اجرای آن سخن به میان آورد. راهبردها در این زمینه چگونه خواهد بود؟ چه سیاستهایی می تواند در این زمینه راهگشا تلقی گردد؟ این مقولات به لحاظ علمی سیاستها نامیده میشود.
پنجم، این بخش نیز در ادامه بخش قبلی است و عملیاتی نمودن سیاستهایی است که در بخش گذشته به بحث و بررسی گذاشته و چکشکاری شد تا بتواند امکان اجرائی شدن یابد.
در کشور ما ستاد اقامه نماز مرجع و مسئول سیاستهای نماز و گسترش فرهنگ این فرع سترگ اسلام است و به طور طبیعی و بر حسب وظیفه ذاتی خود، سیاستهایی را در خصوص نماز در سطح کشور اسلامی ما ابلاغ کرده است. در این بخش پژوهشگران باید به دنبال راهکارهای عملیاتی نمودن این سیاستها باشند. برای مثال چنانچه در سیاستهای گسترش نماز، فراگیر شدن فرهنگ نماز و نمازخوانی در آموزش و پرورش از شیوههای مختلف باشد، محقق باید به دنبال این پاسخ باشد که چه عوامل و موانعی در این راه وجود دارد؟ این سیاست در رسیدن به هدف چه مزیتها و تهدیدهایی در پیش رو دارد و در محیط نهادهای آموزشی چه قوّتها و ضعفهایی وجود دارد؟ پس از آن و بر اساس این اطلاعات سؤالهای بعدی این است که چگونه میتوان در یک دوره پنج تا هفت یا ده ساله به مطلب مورد نظر رسید؟ چه برنامههایی در این راه میتواند راهگشا باشد؟ سؤالاتی از ایندست به نظر بسیار ساده مینماید، اما بدون پاسخ به این سؤالات، مستحکمترین اهداف و سیاستها ره به بیابان خواهند برد و نخواهند توانست به منصه ظهور برسند؛ همانگونه که برخی از سیاستهای فرهنگی که به نظر بسیار مستحکم و هوشمندانه نوشته شده بودند، ره به جایی نبردند.
بخش آخر، تتبع بر اساس موضوعات خاص است. به این معنا که هریک از شاخصها، ویژگیها یا عوامل دستاندرکار در خصوص نماز به طور جداگانه یا دستهجمعی بررسی شوند و پژوهشگر سؤالاتی در این خصوص از دل آنها بیرون کشیده و به دنبال پاسخ آن برآید. مسجد، منبر، فرهنگ نماز، فرهنگ همگرایی در نماز جماعت، مُهر و سجاده و همه و همه میتواند موضوع این بخش از تحقیق قرار گیرد و هریک راهگشای سؤالی از سؤالات باشد.