■ خفقان محيط اداره و فراهم نساختن بستر خردورزي
حجت الاسلام دکتر ساجدی، مرکز تخصصی نماز
يكي از عوامل ترك نماز در كارمندان و عدم توجه انها به توصيه هاي مسئولان به نماز، خفقان حاكم بر محيط اداره است كه فضاي فرهنگي ان را تيره و تار ميسازد، و به كارمند اجازه نمي دهد كه مشكلات محل كار و نقدهاي خود به اداره و مديران را طرح كند. اگر مديران مايل باشند كه كارمندان به توصيه هاي انان عمل كنند انان نيز بايد درد دل كارمندان را بشنوند و در حد توان به حل انها اقدام كنند. محيط بستة اداري، مدير تنگ نظر و فاقد سعة صدر، تحمل طرح اشكال، ترديد و انتقاد را از كارمند ميستاند و محيط مناسبي براي اقناع كارمندان فراهم نميسازد. ممكن است كارمند نسبت به نماز شبهاتي داشته باشد، در صورت حاكميت فضاي خفقان او شبهه خود را نزد مسئول فرهنگي يا روحاني اداره مطرح نمي كند.ميتوان ديگران را به زور از ابراز عقيده باز داشت اما نميتوان راه انديشه را بر ديگران بست. انسان گرچه در زندان قرار گيرد، قدرت انديشه از او سلب نميشود، چنانچه قرآن نيز به اين حقيقت اشاره دارد كه عقيده، تكوينا اكراه بردار نيست: (لا اكراه فى الدين)[1] البته لازمة اين امر سلب مسؤوليت از آدمي در برابر خداوند نيست. در جايي كه خداوند به پيامبر خود (ص) ميفرمايد تو بر آنان تسلطى ندارى[2] و نيز به صورت استفهام انكاري ميفرمايد اي پيامبر، آيا تو ميتواني مردم را با جبر و اكراه مؤمن گرداني؟[3] تكليف ما روشن ميشود.
حل اين مشكل در باز كردن فضاي فكري و رواني اداره است. مسئولين فرهنگي ادارات نبايد در برخورد با كارمندان، سادهانگاري كنند و افكار و اميال انها را تحت كنترل كامل خود بپندارند. نيكوتر آن است كه در فضاي اداري محيط مناسبي براي انديشهورزي فراهم شود و به روش صحيح اجازة طرح پرسشها داده شود تا كارمندان لااقل در حضور مربيان فرهنگي و تربيتي اداره، بتوانند پرسش خود را مطرح كند و دچار خودسانسوري نشوند.
قرآن كريم بر فراهمسازي بستر فهم و انديشه تأکيد ويژهاي دارد تا جايي كه ميفرمايد:
وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشرِكِينَ استَجَارَك فَأَجِرْهُ حَتى يسمَعَ كلَمَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِك بِأَنهُمْ قَوْمٌ لا يعْلَمُونَ (توبه:6)
و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد به او پناهده تا كلام خدا را بشنود (و در آن بينديشد) سپس او را به محل امنش برسان چرا كه آنها گروهى ناآگاهند.
علامه طباطبايى در تفسير اين آيه آن را شاهدي روشن بر عنايت كامل به فراهمسازي بستر هدايت بر مردم و حفاظت از آزادي انسان و چشم پوشي از تحكم و تحميل عقايد ميداند. خداوند اراده كرده است كه آدمي با دليل و برهان به سوي هدايت يا ضلالت حركت كند تا حجت بر مردم تمام باشد. وي همچنين اين فوق را دليل لزوم علم قطعي به اصول دين ميداند.[4]