■ آسيب شناسي معرفتي نماز در محیط اداری
حجت الاسلام غلام حید کوشا، مرکز تخصصی نماز
مقدمه: ضرورت كشف گره هاي معرفتي
آسيبشناسي معرفتي نماز در محيط سازماني و اداري سهم قابل ارجي در برنامهريزي و فرهنگ سازي نماز در جامعه، علي الخصوص ادارات دارد. تحليل و بررسي آسيبها و چالشهاي معرفتي نماز، به فهم عميقتر و واقعبينانه تر وضعيت نماز در جامعه کمک ميکند و در سطح برنامهريزي زمينه را براي برنامههاي درستتر و موثر تر فراهم ميکند. نميشود از کيفيت نماز در ادارات سخن گفت و راهکارهاي فرهنگ سازي نماز را در فضاي کاري و شغلي طرح نمود، اما از آسيبهاي معرفتي که برنامهها، راهبردها و فعاليتهاي مذهبي را تهديد ميکند، تغافل ورزيد.اگر چنين شود حرف و حديثها، بحث و بررسيها و برنامهها سطحي و غير واقعبينانه خواهد بود.
اغلب رفتارها، نگرشها و جهتگيرهاي نسنجيده و نادرست افراد ريشه در ناداني و کم اطلاعي آنها دارد. جهل و ناداني خاستگاه اصلي دوري از حقيقت است. همانگونه که حضرت امير المومنين علي عليه السلام تصريح نموده اند «جهل ريشهي تمام شرارتهااست».[1] انسان جاهل، به ضعف دانش و عدم توانايي در شناخت حقايق ممکن است به رفتار و اقداماتي دست بزند که هم خود و پيرامونش متضرر شود. در امور عبادي و مذهبي نيز انسانهايي که از دانش مذهبي ضعيفتري برخوردار هستند در مظان تخطي و گناه هستند. بنا بر تعبير پيامبرگرامي اسلام ص، جاهلان کساني هستند که در برابر خداوند عصيان ميکنند، فرقي ندارد که آنها از چه موقعيت اجتماعي و جذابيت ظاهري برخوردار اند.[2] بر اين اساس کسي که از فرمان خداوند تبارک و تعالي سرپيچي ميکند و نماز را که ستون دين و از بالاترين عبادتهاست، کنار ميگذارد، او جاهلترين فرد است؛ حتي اگر عاليترين مدارک علمي را از بهترين دانشگاهها دريافت کرده باشد، يا در بهترين منصبها و موقعيتها قرار داشته باشد. تفاوتي ندارد، مديران و کارمندان در چه سطحي از سازمانها حضور دارند، نحيف اند يا قوي، زيباهستند يا زشت، موقعيت اداري عالي دارند يا داني، اگر دانش شان در مورد مسائل مذهبي به خصوص نماز اندک باشد، احتمال دارد نسبت به نماز کم توجهي کنند و آنطوري که بايد به پرپايي نماز اهتمام نورزند.
انچه جهل، فهم غلط، يا عدم باور، به ان مانع پاي بندي به نماز و رفع انها سبب مهم شمردن ان مي شود به سه دسته قابل تقسيم است: باورهاي بنيادين يا اصول دين، اموزه ي نماز يا برخي از ساير اموزه هاي فرعي دين.
باورها، زيربناي هنجارهاي اجتماعي و رفتارهاي فردي است. انسان، با تاثير پذيري از باورها و ارزشهاي مورد قبول خود، رفتار مي کند و با همان معيار رفتار خود و ديگران را ارزيابي ميکند. نماز به عنوان يک رفتار مذهبي نيز از اين ضابطه مستثنا نيست. گرايش و عدم گرايش به نماز، ميزان اهتمام به انجام آن، کيفيت نماز همه و همه تابع بنيادهاي اعتقاد افراد مي باشد. ترديد در هر يك از اصول دين (توحيد، نبوت و معاد) فرد را در انجام نماز مردد مي سازد. امام صادق عليه السلام سبک شماري نماز را به ضعف باور افراد نسبت ميدهند و يادآوري مينمايند:
هرگاه افراد به نماز ميايستد و نمازش را سبک ميشمارد، خداوند به فرشتگانش ميفرمايد: «بندهي مرا ميبينيد؟ انگار برآوردن نيازهاي خود را در دستان غير از من ميبيند، غافل از اينکه برآوردن حاجات او در اختيار من است»[3]
حديث شريف قدسي، سبک شماري نماز را به اصل اعتقادي افراد ارتباط ميدهد و از اين نکته که ميزان اعتقاد افراد به توحيد، در اهتمام و عدم اهتمام به نماز نقش دارد، پرده بر ميدارد. اگر اعتقاد به خدا در فرد راسخ باشد و او خداوند را خالق، مدير و مدبر عالم بداند نماز را ترك نمي كند. اگر او فراتر رود و حتي نيازهاي مادي و معنوي خود را از او بخواهد، هيچگاه به خاطر انجام کارهاي مربوط به زندگي نماز را به تاخير نمياندازند و به بهانه کار و ضرورت کاري نماز را با عجله و بدون توجه به عمق عرفاني و معنوي آن به انجام نميرساند. بنا براين يکي از دلايل اصلي کم توجهي به نماز سست بودن بنيادهاي اعتقادي افراد است.
قران كريم دو وصف «باور داشتن به قيامت» و «نمازگزاري» را در كنار هم قرار مي دهد تا متقيان را توصيف كند.[4] همچنين خداوند معذبين در قيامت را با دو وصف «عدم تصديق انبياء» و «ترک نماز» توصيف مي كند و اين دو را در كنار هم قرار مي دهد.[5] ايات ذكر شده اشاره به همين نكته دارند که دو متغير (باور و نماز) باهم ارتباط وثيق دارند. باور به اصول اعتقادي با نماز و شک و ترديد به اصول اعتقادي با ترک نماز در ارتباط باهمديگر تحقق پذير ميشوند. در آيات 3 سوره مبارکه نمل و 92 سوره مبارکه انعام اين ارتباط به صورت روشنتري بيان شده است. در سوره نمل خداوند فرموده است «کساني نماز ميخوانند و زکات ميپردازند درحالي كه آنها به روز قيامت ايمان دارند .»[6] در سوره انعام به طرز ديگري اين حقيقت عيان شده است. در آيه 92 سوره انعام آمده است«کسانيکه به قيامت ايمان دارند به اين كتاب ايمان مي اورند واز نمازهاي خود محافظت مينمايند.»[7]
سخن از بي ايماني افرادي که مومنند و در ادارات يک کشور اسلامي خدمت مي کنند سهل و ممتنع به نظر ميرسد، ليکن «توحيد» به عنوان يک اصل اعتقادي اسلام داراي سلسله مراتبي است مانند: «توحيد در وجوب وجود»، «توحيد در خالقيت»،«توحيد در ربوبيت تکويني»، «توحيد در ربوبيت تشريعي»، «توحيد در عبوديت»، «توحيد در استعانت»، «توحيد در خوف»، «توحيد در رجاء»، و «توحيد در محبت». طبعا، افرادکمي به تمام مراتب توحيد دست مي يابند. البته حد نصاب توحيد به عنوان اصل اعتقادي اسلام توحيد در عبوديت است که کمتر از آن کفر به شمار ميرود. مراتب بعدي ان در تکامل ايمان نقش دارد و تکامل معنوي را اوج ميبخشد و نوعا در فضاي ايماني رخ ميدهد.[8] ممکن است كسي به خاطر ضعف «توحيد در خوف» از ما فوق خود بترسد و کار اداري را بر نماز ترجيح دهد.و...
ترديد در برخي اموزه هاي اعتقادي
پاره اي تحقيقات بيانگر اين است كه ريشه ترك نماز در برخي افراد سست بودن پايه هاي اعتقادي و ترديد انان نسبت به وجود معاد، حيات اخروي و و عقاب و پاداش است. نگارنده نيز در گفتگوي شفاهي با برخي افراد اين را دريافتم. برخي نيز به دليل شبهات ذهني خود نسبت به پاره اي از اموزه هاي ديني، نماز را ترك مي كنند. براي مثال دختري نماز نمي خواند. مادر او از وضعيت دختر خود نزد نگارنده شكايت و درخواست مشاوره كرد. وي همراه با دختر خود كه دانشجو بود نزد اينجانب امد و مطالبي مطرح كرد. ريشه نماز نخواندن ان دختر، نگاه منفي نسبت به ديدگاه اسلام در باب حقوق زن بود. يك پرسشي كه وي پاسخ ان را نمي دانست چنان او را نسبت به دين بدبين كرده بود كه حاضر نبود به اوليات اسلام عمل كند.
منشا ترك نماز يا كاهلي در ان، گاه ضعف اعتقادي مربوط به اصول دين يا پايه هاي مشترك تمام اموزه هاي ديني و گاه مربوط به برخي اموزه هاي ان، غير از نماز، و گاه ناظر به نماز است. است. شبهات نوع اخير نيز مي تواند نگاه منفي كارمندان به نماز و ترك يا سبك شمردن ان را در پي داشته باشد. امروزه ما در دوراني زندگي مي كنيم كه دشمنان اسلام به اشكال مختلف درصدد تضعيف باورهاي ديني نسل حاضرند. نمي توانيم از انها انتظار نماز خواندن داشته باشيم بدون انكه از فضاي ذهني انان باخبر باشيم. كم نيستند جواناني كه شبهات، سبب ترك نماز يا سهل انگاري انان در انجام اين فريضه شده است. تحقيقات انجام شده در برخي دانشگاهها در سالهاي قبل از 1384 حكايت از ان دارد كه جوانان زيادي قبل از ورود به دانشگاه نمازخوان بودند اما به تدريج تا فارغ التحصيلي به زمره تاركين نماز پيوستند. يكي از مهمترين عوامل ترك نماز در سطح دانشجويان پرسشهايي است كه پاسخ ان را نيافته اند. شبهات نسبت به نماز فقط محدود به برخي دانشگاهيان يا روشنفكران دين گريز نيست بلكه به دامنه جامعه و بازار و اصناف و ... هم سرايت كرده است و يك منشا مهم ان، برنامه هاي شبكه هاي ماهواره اي است. نمونه هايي از اين شبهات را در فصل بعد اشاره مي كنيم.
بي اطلاعي و معرفت کافي نداشتن نسبت به اهميت نماز و جايگاه آن در نظام معرفت ديني، يکي از عواملي است که مانع اهتمام افراد به نماز ميگردد. انسانها بنا بر گرايشهاي درونذاتي اعمال خود را براساس اهميت آنها دسته بندي ميکنند. آنها عملي را جدي مي گيرند که راجع به اهميت ذاتي و کارکردهاي بيروني آن اطلاع داشته باشند. بنا بر مطالعات و تحقيقات انجام شده راجع به علل بي توجهي افراد به نماز و نماز جماعت، عادت نداشتن در دورههاي سني قبل، بي اطلاعي از فلسفهي نماز و اطلاع رساني ناکافي در اين باب، يکي از عوامل بازدارنده جوانان از نماز و نماز جماعت است.[9] طبق تحقيقي که بر روي دانشآموزان دورههاي بالاتر انجام شده است، عدم آگاهي از حكمت و نقش نماز يكي از دلايل ترك نماز يا بيتوجهي به آن توسط دانشآموزان است.[10] در تحقيقات مشابه، عواملي از جمله محيط خانواده، عدم آگاهي و بينش درست نسبت به محتوي نماز و درک پايين از تاثيرات آن و آشنا نبودن با فلسفه عبادات و همنشين ناباب و... از علل سستي، کاهلي و کم توجهي به نماز شمرده شده است.[11] از مطالعات بدست آمده اين نکته قابل استخراج است که کم توجهي، بي رغبتي، جدي تلقي نکردن و سستي ريشه در اين دارد که افراد نسبت به اعمال رفتار دانش کافي و وافي ندارند و به همين جهت گاهي در تداخل کارها، اعمالي را که اطلاعاتشان نسبت به آن ناکافي است به تاخير مياندازد و يا جدي نميگيرند.
با توجه به مسائل فوق در منابع ديني مدام بر اهميت نماز و فضيلت و کارويژههاي آن تاکيد شده است. شايد تاکيد مکرر بر اهميت و فضيلت نماز به خاطر اين باشدکه افراد به لحاظ بينشي تغذيه و از جهت معرفتي اشباع شوند. در سوره جمعه از اهميت نماز بر کارهاي شخصي و تجاري سخن رفته و تاكيد شده است که نماز بهتر و برتر از تجارت است و اگر مردم اين را بفهمند نماز را برسایر امور مقدم ميدارند.[12] گويا خداوند تلويحا متذکر ميشود که مشغوليت افراد به امور زندگي و دادستدهاي تجاري و بازاري هنگام نماز ناشي از اين است که آنها به بهتر بودن نماز به آن کارها و فعاليتها علم ندارند و يا برتري نماز بر فعاليتهاي روزمره را باورد ندارند. در روايات فضيلت نماز و نماز جماعت مورد تاکيد قرار گرفته و بيست و چهار برابر پاداش براي کساني که نماز را در مسجد و بيست و پنج برابر براي کساني که در جماعت ميخوانند در نظر گرفته شده است.[13] روشن است کسي که نماز را عبادتي ساده ميپندارد و از جايگاه آن اطلاعي کافي و لازم را ندارد، به راحتي آن را ترک خواهد کرد، اما وقتي از اهميت ويژه شارع مقدس نسبت به نماز آگاهي پيدا کند، در انجام اين فريضة الهي کوتاهي نخواهدکرد. فهميدن اينکه نماز ستون دين و قبولي ساير عبادات منوط به قبولي نماز است، نماز سلامت اخلاقي و رفتار را تضمين نموده و اوج تکامل معنوي را ميسور و ممکن ميسازد و اينکه نماز با جماعت و در اول وقت فضيلت بي شمار دارد، انگيزه قوي براي حضور در نماز را فراهم خواهد کرد.
بي اطلاعي از پيامدهاي ترک نماز
رفتار انسان تابع انگيزشها و ضمانتهاي اجرايي است. پيگرد و بازپرسي در صورت عدم انجام فعل، از ضمانتهاي اجرايي متداول است. نمازخواندن که جزء رفتارهاي مذهبي ما است نيز از همين قاعده پيروي ميکند. در اسلام براي انجام رفتار و اعمال ديني از يکسو پاداش و ثواب در نظر گرفته شده و از سوي ديگر، براي ترک اعمال گناه و عقاب لحاظ شده است. اغلب افراد از پيامدهاي وضعي و تکليفي اعمال چيزي نميدانند به همين خاطر انجام ندادن و ترک اعمال به نظرشان آسان جلوه ميکند. از طرفي اگر فرد به هزينههايي که بابت ترک يک عمل متحمل ميشود، علم داشته باشد، قطعا، در نحوه انجام و ميزان جديت خود تجديد نظر ميکند.
[1] « اَلجَهلُ أَصلُ كُلِّ شَرٍّ». غرر الحکم، ص73.
[2] «إِنَّ الجاهِلَ مَن عَصَى اللّه وَ إِن كانَ جَميلَ المَنظَرِ عَظيمَ الخَطَر». بحارالانوار، جلد1،ص160.
[3] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
«إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِي الصَّلَاةِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ أَ مَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِي كَأَنَّهُ يَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِيَدِ غَيْرِي أَ مَا يَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِيَدِي»
الکافي،جلد3، ص269.
[4] «.....المتقين * الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» سوره بقره آيه2 و3.
[5] «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى» سوره قيامت آيه 31.
[6] « الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ»
[7] «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» مرحوم علامه طباطبايي در تفسير اين آيه فرموده است محافظت از نماز اختصاصي ترين ويژگي مومنان است. مرحوم طبرسي نيز از آيه فوق استفاده کرده است که « كسى كه نبوت و قيامت را قبول دارد، به نماز اخلال نميكند». ر.ک. محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، پنجم، 1417ق.جلد7، ص280. همچنين ر.ک. فضل بن حسن طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسر، سوم، 1372، جلد4، ص517.
[8] براي اطلاع بيشتر ر.ک. محمدتقي مصباح يزدي، معارف قران؛ خداشناسي، کيهان شناسي، جهان شناسي، قم، موسسه در راه حق، اول 1368، صص47-55.
[9] ر.نصير زاده و ن. عرفان منش، تفاوتهاي جنسيتي و تاهل بر نگرش و پايبندي به نماز و ادراک محدوديتهاي آن در بين دانشجويان، مجله زن در فرهنگ و هنر، شماره 2، ص49-67.
[10] ر.ک. محمد داودي، نقش معلم در تربيت ديني، ص 196.
[11] براي اطلاع بيشتر ر.ک. م.خليلي، نقش نماز در شخصيت جوانان، قم، انتشارات زائرآستانه مقدسه، اول 1388، ص52-62.
[12] « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» سوره جمعه، آيه9.
[13]قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام
«إِنَ الصَّلَاةَ فِي الْجَمَاعَةِ تَفْضُلُ عَلَى صَلَاةِ الْفَرْدِ ثلاث [بِثَلَاثٍ] وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً تَكُونُ خَمْساً وَ عِشْرِينَ صَلَاةً»
يعني؛
«نماز در جماعت بيست و پنج برابر نماز فرادا برتري دارد»
به نقل از ابن بابويه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الشريف الرضي، دوم، 1406 ق،ص37.
در حديثي ديگري امام صادق عليه السلام فرموده اند:
«إِنَّ الصَّلَاةَ فِي الْمَسْجِدِ فَرْداً بِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ صَلَاةً وَ الصَّلَاةَ فِي مَنْزِلِكَ فَرْداً هَبَاءً مَنْثُوراً لَا يَصْعَدُ مِنْهُ إِلَى اللَّهِ شَيْءٌ وَ مَنْ صَلَّى فِي بَيْتِهِ جَمَاعَةً رَغْبَةً عَنِ الْمَسَاجِدِ فَلَا صَلَاةَ لَهُ وَ لَا لِمَنْ صَلَّى مَعَهُ إِلَّا مِنْ عِلَّةٍ تَمْنَعُ مِنَ الْمَسْجِدِ»
يعني؛
«نماز در مسجد فرادا بيست و چهار برابر نماز درغير مسجد برتري دارد و نماز در منزل پا در هوا است و چيزي از آن به سوي خداوند صعود نميکند. کسي که نمازي را منزل به خاطر اعراض از مسجد به جماعت به جاي آورد نماز او و نمازي کساني که با او ميخواند به جز محروميت از مسجد چيزي عائدشان نميکند»
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج80 ؛ ص367.