■ عوامل حواسپرتی در نماز چیست؟
پاسخ: بعضی از اصلیترین عوامل حواسپرتی را در پایین بیان شده است.
• ضعف ایمان
هر درجه ایمان و اعتقاد قلبی انسان نسبت به خدا بیشتر باشد و عظمت و بزرگی و مهربانی و رحمت او را بیشتر درک کند و از نارضایتی و غضب او بیشتر ترسان باشد، در نماز احساس حضور و خشوع و خضوع بیشتری میکند و حواس جمعتری کمتری خواهد داشت.
• ناآشنایی یا بیتوجهی به اهمیت و آثار نماز
وقتی کاری برای کسی مهم باشد تمام حواسش را جمع می¬کند که آن را درست انجام دهند؛ مثل کسی که سر جلسۀ کنکور تمام ذهنش متوجه امتحان است؛ زیرا قبولی در آن آزمون برای او حیاتی است. همین¬طور اگر بدانیم نماز چه اثر مهمی در سعادت انسان دارد و بدانیم که خداوند در قرآن و اهل بیت در روایات خود چقدر به نماز سفارش کردهاند و اهمیت این موضوع را باور کنیم، آنگاه حواسپرتی ما در نماز از بین خواهد رفت یا به شدت کم خواهد شد.
• وسواس در قرائت نماز
یکی از عوامل حواسپرتی در نماز وسواس داشتن در قرائت آن است که موجب میشود بیشتر توجه نمازگزار، صرف ظاهر نماز شود تا باطن و حقیقت آن. اگر چه قرائت صحیح، از شرایط نماز است، نباید در توجه به آن افراط کرد.
• ارتکاب گناه
یکی دیگر از عوامل حواسپرتی در نماز، ارتکاب گناه است؛ چون همان¬طور که نماز، عامل بازدارندۀ از گناه است، فحشا و منکرات نیز مانع حضور قلب در نماز است. نماز و گناه رابطهای متقابل و متضاد دارند. کسی که اهل فحشا و منکر است، توفیق تحصیل حضور قلب در نماز را ندارد؛ زیرا گناه اثر منفی خود را در نماز میگذارد و از طرفی نماز به میزان حضور قلب در آن، بازدارندۀ از معصیت و بزهکاری میباشد.
■ منظور از نهي و بازدارندگي نماز از گناه در آیه:« إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» چیست؟
مفسرين در خصوص منظور اين آيه مبني بر اينكه نماز انسان را از فحشا و منكر باز مي دارد، پاسخ هاي متعددي را مطرح نموده اند كه در اينجا برخي از آنها را ذكر مي نمائيم:
الف – نهي نماز از فحشا و منكر نهي تشريعي است نه تكويني
از برخي روايات استفاده مي شود ...
■ اگر این شک به وجود بیاید که قرائت امام جماعت صحیح نیست، چه حکمی دارد؟!
ملاک صحت قرائت عبارت است از رعایت قواعد زبان عربی و ادای حروف از مخارج آن به طوری است که اهل لسان آن را ادای آن حرف بدانند و نه حرف دیگر؛ رعایت نکات و محسنات تجویدی لازم نیست و درصورت شک نیز اقتدا صحیح است.
اجوبة الاستفتائات، س 589 ...