■ «حاج غلامعلی» مشکلگشا/ استقبال حاج آقا از نمازگزاران تازهوارد
گروه مسجد و کانونهای مساجد: درباره کارکردهای مساجد سخنان فراوانی شنیدهاید و خواندهاید، شاید هم، نه؛ و درباره اجراییشدن این کارکردها نیز شاید داستانها شنیدهاید، و شاید، هم نه.
اما من که به دلیل علاقه شخصیام، برخی شبها به مساجد تازهای می روم و با حال و هوای آنها آشنا میشوم، خاطرهها دارم از عملیاتیشدن برخی کارکردهای مساجد.
مسجدگردی من مشاهدات چندان خوشایندی ندارد زیرا کاهش روزمره پذیرندگی مردم از مساجد را شاهد هستم؛ اما مساجدی را دیدهام که در چنین وانفسایی همچنان پویا و سازنده هستند.
سرتان را درد نیاورم، بعدازظهر 12 شهریورماه 1397، کمابیش یک ساعت مانده به اذان مغرب، به مسجد صاحب الامر(عج) چهارراه فرزانه تهران رسیدم و مخاطب رویدادی شدم که پیشنیهای در زندگی 33 سالهام ندارد.
پیرمردی با مو و ریشهای سفید و پیراهن یقه آخوندی آبی رنگ بر تن نزد من آمد و بی هیچ آلایشی، و درحالی که من به یکی از ستونهای مسجد صاحب الامر(عج) تکیه داده بودم، روبرویم نشست و پس از سلام و احوالپرسی گرم و مهربانانهای، پرسید«آیا تا به حال به این مسجد آمده بودی، شما را تا به حال زیارت نکردهام؟»
من پاسخ او را دادم و پوزش طلبیدم از اینکه به ستون تکیه داده بودم، چون روز نسبتا بدی داشتم.
نام من را پرسید و من نیز؛ و او گفت که «غلامعلی نادری» است، بازنشسته وزارت امور خارجه و از سال 1342 به مسجد صاحب الامر(عج) میآید.
او گفت که چند سالی است با دیدن هر فرد تازه واردی به این خانه خدا، نزدش میرود و سلام و احوالپرسی گرمی میکند و اگر زمینه مهیا شود، به آن فرد میگوید، اگر کاری از دستم برمی آید، درخدمتم؛ یا اگر مشکلی دارید که من بتوانم حل کنم، آماده هستم.
نادری گفت که چند هفته پیش فردی اهل لرستان به مسجد صاحب الامر(عج) وارد شد و با آگاهی از مشکلش، شمارهاش را گرفت و چندین بار پیگیر حل این مشکل شد.
اگر هر فردی با ورود به مسجدی با فردی مانند غلامعلی نادری روبرو شود و به این صورت مسجد را همچون پایگاه آسایش و آرامش روحی و روانی خود بیابد، آیا دلگرم نمیشود که باز هم به آن مسجد برود؟
ای کاش همه مساجد جهان یک غلامعلی نادری داشته باشند تا همه غریبهها در بدو ورد به این خانههای خدا با چهرهای خندان و فردی دلسوز و مهربان روبرو شوند.
البته در جهان واقعی وجود چنین مساجدی دور از واقعیت است، همانطور که احسان، شخصیت اصلی فیلم سینمایی «اینجا بدون من» که صابر ابر این نقش را بازی میکند، هرچقدر میکوشد به خواستههایش نمی رسد تا اینکه در سکانس یکی مانده به آخر این فیلم، تصمیم به خودکشی میگیرد؛ اما در سکانس بعدی، فضای تیره و تار این فیلم پایان مییابد و تماشاگر احسان را همراه خانوادهاش در میانه باغی سرسبز و مشغول شادی و تفریح میبیند.
به هر روی آرزو بر جوانان عیب نیست و من مثل شما امیدوارم به وجود نمازگزارانی که با روی خوش و چهرهای خندان به پیشواز مردم در مساجد میروند.
حاج غلامعلی پس از گپ و گفت با من، به گوشهای از مسجد رفت و سرگرم راز و نیاز با خدایش شد ....
منبع: شبستان