■ نماز چگونه انسان را از گناه باز میدارد
ه گزارش روابط عمومی و امور استان های ستاد اقامه نماز در گزارشی خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس عنوان نمود : نماز بهترین اعمال دینی است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول میشود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود، همان طور كه اگر انسان شبانهروزی پنج نوبت در نهر آبی شستوشو كند، آلودگی در بدنش نمیماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك میكند و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسی كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسی است كه نماز نمیخواند، یكی از سؤالاتی كه در رابطه با نماز مطرح میشود این است كه منظور از نهی و بازدارندگی نماز از گناه در آیه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر»(1) چیست؟ واحد پاسخگویی مركز تخصصی نماز این گونه پاسخ میدهد:
مفسران در خصوص منظور این آیه مبنی بر اینكه نماز انسان را از فحشا و منكر باز میدارد، پاسخهای متعددی را مطرح كردهاند كه در اینجا برخی از آنها را ذكر میكنیم:
*نهی نماز از فحشا و منكر نهی تشریعی است نه تكوینی
از برخی روایات استفاده میشود كه خود نماز انسان را به صورت تشریعی از فحشا و منكر نهی میكند و انسان هم میتواند منهیات نماز را اطاعت كند و هم میتواند اطاعت نكند، كما اینكه در روایتی از پیامبر خدا(ص) نقل شده است: «لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَمْ یُطِعِ الصَّلَاةَ وَ طَاعَةُ الصَّلَاةِ أَنْ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَر»(2)؛ كسى كه اطاعت فرمان نماز نكند نمازش نماز نیست و اطاعت نماز آن است كه نهى آن را از فحشاء و منكر به كار بندد.
از همین رو برخی مفسران گفتهاند: نماز مانند یك انسانى كه دیگرى را از فحشاء و منكرات نهى مىكند، به شخص نمازگزار مىگوید: زنا مكن، ربا مخور، دروغ مگو و... و لیكن همان طور كه در آن انسان لازمه نهى این نیست كه شنونده گوش هم بدهد و از گفته او منتهى هم بشود، در نماز نیز چنین است، یعنى نماز مرتب به نمازگزار مىگوید كه چنین و چنان مكن و لیكن لازمه این نهى این نیست كه نمازگزار(به طور تكوینی) منتهى هم بشود و از آن كارها دست بردارد، مگر نهى نماز از نهى خدا مهمتر و مؤثرتر است، خداى تعالى در آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»(3)، به عدل و احسان و صله رحم امر مىكند و از فحشاء و منكر نهى مىفرماید و با این حال مردم هم چنان نافرمانىاش مىكنند و نهى او باعث بازدارندگی مردم نمىشود، نهى نماز هم مثل آن است.(4)
*بالاخره نماز انسان را از گناه باز میدارد ولو در آینده
برخی مفسرین با استناد به داستان جوانی از انصار كه با رسول خدا نماز میخواند و مرتكب فحشا میشد و پیامبر(ص) فرمود: بالاخره روزى نمازش او را از ارتكاب فواحش نهى مىكند و چیزى نگذشت كه او توبه كرد، چنین گفتهاند كه معناى آیه این است كه نماز در آینده صاحبش را از فحشا و منكر باز مىدارد(5)، هر چند هم اكنون گرفتار گناه و معاصی باشد.
*این بازدارندگی به واسطه رعایت احكام قبولی و صحت نماز
نمازگزار ناچار است كه به خاطر صحّت نماز و یا قبول شدن آن، یكسرى دستورات دینى را مراعات كند (از جمله غصبی نبودن لباس و مكان نماز، طهارت بدن، عدم شرب خمر و... ) كه رعایت آنها خود زمینهاى قوى براى دورى از گناه و زشتى است، آرى! كسى كه لباس سفید بپوشد، طبیعى است كه روى زمین آلوده و كثیف نمىنشیند.(6)
*این بازدارندگی به واسطه شكل گرفتن ملكه پرهیز از فحشاء و منكر در انسان است
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه بیان داشته: از آنجا كه نماز مشتمل بر ذكر خدا است و این ذكر، اولاً ایمان به وحدانیت خداى تعالى و رسالت و جزاى روز قیامت را به نمازگزار تلقین مىكند و به او مىگوید كه خداى خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده و از او استعانت بنما و درخواست كن كه تو را به سوى صراط مستقیم هدایت كرده و از ضلالت و غضبش به او پناه ببر.
و ثانیاً او را وادار مىكند بر اینكه با روح و بدن خود متوجه ساحت عظمت و كبریایى خدا شده، پروردگار خود را با حمد و ثنا و تسبیح و تكبیر یاد آورد و در آخر بر خود و هممسلكان خود و بر همه بندگان صالح سلام بفرستد.
علاوه بر این او را وادار مىكند به اینكه از حدث -كه نوعى آلودگى روحى است- و از خبث یعنى آلودگى بدن و جامه خود را پاك كند و نیز از اینكه لباس و مكان نمازش غصبى باشد، بپرهیزد و رو به سوى خانه پروردگارش بایستد.
پس اگر انسان مدتى كوتاه بر نماز خود پایدارى كند و در انجام آن تا حدى نیت صادق داشته باشد، این ادامه در مدت كوتاه به طور مسلم باعث مىشود كه ملكه پرهیز از فحشاء و منكر در او پیدا شود، به طورى كه اگر فرضاً آدمى شخصى را موكل بر خود كند، كه دائماً ناظر بر احوالش باشد و او را آن چنان تربیت كند كه این ملكه در او پیدا شود و به زیور ادب عبودیت آراسته شود، قطعاً تربیت او مؤثرتر از تربیت نماز نیست و به بیش از آنچه كه نماز او را دستور مىدهد دستور نخواهد داد و به بیش از آن مقدار كه نماز به ریاضت وادارش مىكند وادار نخواهد كرد.(7)
*بازدارندگی نماز
در قرآن آیهای داریم كه میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر»(8) با توجه به این آیه و اینكه اكثریت مردم مقید به خواندن نماز هستند، چرا با این وجود گناه میكنند؟
بر اساس آنچه از روایات و تفاسیر به دست میآید این است كه بازدارندگى از گناه جزئى از طبیعت نماز است، از همین رو نماز هر چند سطحی و ناآگاهانه باشد، غیر ممكن است كه هیچ گونه تأثیری در نمازگزار نداشته باشد، چرا كسانی كه نماز حقیقی نمیخوانند و آلوده به گناه هستند؛ اگر همان نماز ناقص و سطحی را نخوانند، از آن هم آلودهتر خواهند شد و اگر همین افراد اهتمامشان به نماز بیشتر شود، دوری آنها از گناه بیشتر خواهد شد.
لذا در یك مقایسه ساده میبینیم كسانی كه نام مسلمانی دارند و نماز نمیخوانند، روزه را هم مىخورد و حج هم نمىرود و زكات هم نمىدهد و بالأخره سایر واجبات را هم ترك مىكند و هیچ فرقى بین پاك و نجس و حلال و حرام نمىگذارد و هیچ چیزى را در راه خود مانع پیشرفت خود نمىبیند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ و نه هیچ چیز دیگر، اما اگر حال چنین شخصى را با حال كسى مقایسه كنیم كه نماز مىخواند و در نمازش به حد اقل آن یعنى آن مقدارى كه تكلیف از گردنش ساقط شود اكتفاء مىكند، خواهیم دید كه او از بسیارى از كارها كه بىنماز از آن پروا نداشت پروا دارد و اگر حال این نمازگزار را با حال كسى مقایسه كنیم كه در نمازش اهتمام بیشترى دارد، خواهیم دید كه دومى از گناهان بیشترى پروا دارد و به همین قیاس هر چه نماز كاملتر باشد، خوددارى از فحشاء و منكرات بیشتر خواهد بود.
اما علت اینكه افراد نمازخوان با وجود اینكه بازدارندگی از گناه جزئى از طبیعت نماز است، مرتكب گناه میشوند میتوان به دلایل متعددی اشاره نمود
الف: فقدان شرایط صحت نماز
یكی از علتهای ممكن است بعضی افراد دچار آن باشند، این است كه به دلیل كوتاهی در فراگیری مسائل فقهی و عدم آشنایی با احكام یكی از مقدمات نماز مانند وضو، تیمم یا غسل و یا بخشهای مختلف نماز مانند قرائت، ركوع و سجود و دیگر اجزا و شرایط، نمازشان صحیح نباشد و هرگاه نمازی از اصل باطل باشد، دیگر توقع اینكه چنین نمازی بتواند بازدارنده گناه باشد معنا ندارد.
ب: عدم قبولی نماز
از دیگر عواملی كه موجب میشود تا نماز اثر بازدارندگی خود را از دست بدهد عدم قبولی نماز است، امام صادق(ع) فرمودهاند: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ أَ قُبِلَتْ صَلَاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ»(9)؛ هر كس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه، ببیند كه آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه؟ پس به هر قدر كه نمازش او را از گناه بازداشته، به همان اندازه نمازش قبول شده است.
مراد از این روایت این است كه نماز ناهى و بازدارنده از معاصى است؛ پس هر كس كه اقامه نماز كند، ولى نماز او به صفت و ویژگىهایى كه حق تعالى آن را وصف كرده نباشد، به همان مقدار كه از این ویژگیها به دور بوده نماز او قبول نشده و به همان مقدار اثر بازدارندگی خود را از دست میدهد.
ج - عادت به نماز
ممكن است علت اینكه بعضى نمازگزاران مرتكب گناه مىشوند، این باشد كه نمازى كه مىخوانند از روى عادت است نه ترس از خدا؛ چون ترك عادت بسیار دشوار است، نماز را ترك نمیكند و معاصى را مرتكب مىشود.
د - وجود مانع در برابر این بازدارندگی
علامه طباطبایی در تشریح علت عدم بازدارندگی نماز از گناه در نمازگزاران گفتهاند: پیدایش صفت بازدارندگی از گناه اثر طبیعى نماز هست ولیكن به نحو اقتضاء، نه به نحو علیت تامه تا تخلف نپذیرد و نمازگزار دیگر نتواند گناه كند، بلكه اثرش به مقدار اقتضاء است، یعنى اگر مانع و یا مزاحمى در بین نباشد اثر خود را مىبخشد و نمازگزار را از فحشاء باز مىدارد، ولى اگر مانعى و یا مزاحمى جلو اثر آن را گرفت، دیگر اثر نمىكند و در نتیجه نمازگزار آن كارى كه انتظارش را از او ندارند مىكند،( مثلاً ممكن است هوا و هوسهاى درونى شخص مانع تأثیر نماز شوند و آن را از اثر بیندازند، نماز چنین فردی در حد توان خود جلوى دشمن درونى را گرفته و مانع از فحشا و منكر میشود، لیكن نفسامارهاش قوىتر بوده و مانع از این اثرگذاری میشود)، خلاصه یاد خدا و موانعى كه از اثر او جلو مىگیرند، مانند دو كفه ترازو هستند، هر وقت كفه یاد خدا چربید، نمازگزار گناه نمىكند و هر جا كفه آن موانع چربید كفه یاد خدا ضعیف مىشود و نمازگزار از حقیقت یاد خدا منصرف مىشود و گناه را مرتكب مىشود.(10)
هـ - خواندن نماز به جای اقامه كردن نماز
اگر دیده میشود افرادی نماز میخوانند، اما تأثیری در روح آنان دیده نمیشود، به این خاطر است كه آنان نماز را فقط «میخوانند» و نماز را «بر پا نمیدارند»، در قرآن لفظ « صلاة» معمولاً با فعل «یقیمون» و «أقیموا» و مشتقات «قیام» آمده، یعنی «نماز را بر پا داشتن»، بر پا داشتن نماز با خواندن نماز متفاوت است، فردی كه نماز را بر پا میدارد یعنی در تمام زندگی او نماز برپاست و در تمام حیات او توحید و صفات الهیه جاریست.
دیگر پرسشهای نمازی خود را در بخش «بپرسید» سایت قنوت مطرح كنید.