■ دوازدهمين اجلاس سراسري نماز
دوازدهمين اجلاس سراسري نماز
كرمان، شهریورماه 1381
بسم الله الرّحمن الرّحيم
اين گردهمايي را كه همهساله با حضور بلندپايگان علمي و سياسي كشور تشكيل ميگردد، بايد يكي از مهمترين گردهماييها شمرد؛ زيرا موضوع آن نماز است كه برترين فريضة ديني است و مخاطب آن همة آحاد ملتاند، و ازاينرو لازم است كه دستاندركاران اجرايي ذيربط نكاتي را كه در آغاز اين گردهمايي خطاب به آنان تذكر داده ميشود صرفاً يك توصية تشريفاتي نينگارند. در پيام سال گذشتة اينجانب به حاضران اين گردهمايي و ديگران چنين آمده است:
«انسان كه ازسويي گاه مظهر برترين و زيباترين حقايق هستي است، ازسویی ديگر، گاه محل بروز زشتيها و پستيهاي بيهمانند نيز ميگردد. اگر در جايي و زماني او را مظهر آگاهي و محبت و فداكاري يا خردمندي و آفرينندگي و پيشرفت در عرصههاي تعالي، يا آيت شوق و شور و اميد ميبينيم، در جايي و زماني ديگر او را دچار غفلت و كينه و خودخواهي، يا جهل و عادت و ركود، يا سستي و نوميدي و بدبيني مشاهده ميكنيم.
اين عنصر بااستعداد، ميتواند برترين موجود گيتي تا پستترين پديدة هستي گردد. او مجهز به همة ابزارها و زمينههاي تعالي و تكامل معنوي و مادي، آفريده شده است. سرشت او نيك، و راه نيكي بهروي او باز است. خرد و قدرت بر تصميمگيري و انتخاب، دو بال تواناي اويند و رسولان الهي راهنمايان و اميددهندگان و كمككنندگان به او.
اما او بااينحال ميتواند تسليم ضعفها و هوسها و خودخواهيها يا جهلها و غفلتها و عادتهاي خود شود وخود را از همة آن بشارتها و اميدها و معراجها محروم سازد. اين همان است كه آن را بايد «فسادپذيري انسان» ناميد و همان است كه در عمر دراز بشريت و نيز در عمر هريك از آحاد بشر، بزرگترين مصيبت او و خطرناكترين تهديد بهشمار رفته است و ميرود. براي پيشگيري و نيز درمان اين آفت بزرگ، دين خدا «ذكر» را به انسان آموخته است.
ذكر يعني حقيقت را به ياد آوردن، خود را در برابر خدا يافتن، به او گوش سپردن و به او دل دادن؛ يعني از دلمشغوليهايي كه آدمي را اسير وسوسة هوسها ميكند، يا ميل به برتريجویی و كينورزي و آزمندي او را ارضا ميسازد، خود را رها ساختن؛ يعني او را از جهنمي كه براي خود فراهم كرده است، به بهشت صفا و انس و بهجت و امن بردن؛ و نماز با تركيب هماهنگ دل و زبان و حركت، نابترين و كاملترين نمونه و وسيلة ذكر است.
انسان در زندگي شخصياش، گاه براثر محنتها و شدتها و مصيبتها، و در زندگي جمعياش، گاه با حوادث تحولآفرين مانند حركت عمومي بهسوي جهاد يا انفاق يا كمك به نيازمندان، به عامل ذكر نزديك ميشود، و گاه با سرگرميهاي هوسآلود و غرق شدن در سرخوشي و اشرافيگري و عيشبارگي، از آن دور ميافتد. عنصري كه ميتواند در همة اين احوال او را به بهشت «ذكر» نزديك يا نزديكتر كند، نماز است.
نماز در حالات آمادگي روحي، به آدمي عروج و حال و حضور بيشتر ميبخشد و در حالات غفلت و ناآمادگي، در گوش او زنگ آمادهباش مينوازد و او را به آن وادي نوراني نزديك ميسازد. لذا نماز در هيچ حالي نبايد ترك شود. درعين شدت و محنت، در بحبوحة ميدان جهاد، در هنگام فراغ و آسايش، و حتي در ميان محيط لجنآلودي كه انسان با هوسها و كينهها و شهوتها و خودخواهيها، پيرامون خود پديد آورده است. نماز يك شربت مقوي و شفابخش است. بايد آن را با دل و جان خود نوشيد و از هر نقطه كه در آن واقع شدهايم، يك گام يا يك ميدان به بهشت رضوان نزديك شد. ازاينروست كه نه «حيّ علي الجهاد» و نه «حيّ علي الصّوم» و نه «حيّ علي الانفاق»، نگفتهاند؛ ولي در هر روز بارها سرودهاند: «حيّ علي الصّلوة».
در دوران انقلاب و جنگ تحميلي، نماز، ما را در حركتمان مصممتر و نيرومندتر ميكرد، و امروز كه خطر غفلت و عيشبارگي و آرزوهاي حقير و تنگنظرانه و عادتها و روزمرگيها ما را تهديد ميكند، نماز به ما مصونيت ميبخشد و بنبستهاي پنداري را ميشكند و راه ما را روشن و افق را درخشان ميسازد. اين تنها برگي از كتاب مناقب نماز است، و همين براي بهراه انداختن حركتي جديتر از گذشته، ميتواند انگيزهاي ژرف و كارآمد پديد آورد.
همه بايد در اين حركت بزرگ كه شايسته است جهاد ناميده شود، خود را ملتزم و متعهد بدانند. علماي دين، روشنفكران، هنرمندان، جوانان، پدران و مادران و همسران، دارندگان منبرها و رسانهها، نويسندگان، و بیش از همه، مسئولان بخشهای حكومتی مانند وزارتهاي آموزش و پرورش، علوم و فنّاوري، ارشاد، صداوسيما، سازمانهاي تبليغاتي، مراكز توليد سينمايي، پژوهشگاهها، مديراني كه نيروي انساني كلاني در قبضة امرونهي آنهايند، مانند نيروهاي مسلح، وزارتخانهها، كارگاهها، دانشگاهها و مدارس، وسایل حمل و نقل و غيره و غيره، اينان هريك بهگونهاي ميتوانند و ميبايد در اين حركت همگاني سهيم گردند و نقش ويژة خود را بگزارند.
اين كار با سهلانگاري و كمهمتي به سرانجام خود نميرسد. از برترين شيوهها و فنيترين و هنريترين ابزارها بايد بهره گرفته شود. نمايش نماز جماعت مهجوري، با جمع معدودي، آنهم از فرسودگان بينشاط، ترويج نماز جماعت نيست. همچنانكه پخش صداي اذان از رسانههاي صوت و تصوير، كافي نيست. جوانهاي ما هزاران صف جماعت پرشور و حال در سراسر كشور تشكيل ميدهند؛ مردم زيادي از آنان كه فيلمهاي سينمايي در گزارش واقعيتهاي زندگي آنان ساخته ميشود، اهل نماز و نياز و تهجدند؛ حنجرههاي بسياري ازروي ايمان و تعبد در هنگام اذان، صدا به اين سرود معنوي بلند ميكنند؛ گروههاي انبوهي در هنگام نماز از كار روزانه دست كشيده، به مسجد رو ميآورند، اينها ميتواند در ساختهاي هنري، چهرة زيبا و ترغيبكنندة اين فريضة نجاتبخش را به همه نشان دهد.
در دانشگاهها و ديگر مراكز انساني انبوه، مسجد ميتواند جايگاه امن و صفا باشد، و امام جماعت، غمگساري و راهنمایی و همدلي را در كنار اقامة نماز، در آن مهبط رحمت و هدايت الهي به نمازگزاران هديه كند. مجامع دانشجويي و دانشآموزي درآنصورت، جذابترين مركز تجمع خود را مسجد دانشگاه و مدرسه خواهند يافت، و پايگاه تقوا، پايگاه فعاليت جوانان خواهد شد.
به مديران آموزش و پرورش، و علوم يادآوري ميكنم كه سهم مسجد، سازي و مسجدپردازي بايد در اعتبارات فعاليتهاي فوق برنامه، در رديف اول و بيش از سهم ديگر بخشهاي اين سرفصل باشد.
هجرت هفتگي روحانيون مستقر در مراكز نظامي و غيره، به روستاهاي همساية اين مراكز از توصيههاي پيشين من است كه بر آن تأكيد ميورزم. همچنين فراهم ساختن فضاي مادي و معنوي براي اقامة نماز در بوستانها و گردشگاهها و نمايشگاهها و امثال آن.
امامان محترم جماعت، اگر خود بر اثركهولت و غيره نميتوانند وظيفة رابطه و انس و راهنمايي را براي نمازگزاران، بهويژه جوانان فراهم كنند، در كنار خود فضلاي جوان و پرنشاط را بهكار گيرند و آنان را در كار با خود شريك سازند.
نمازهاي جمعه بايد پايگاه جذب و نصيحت و تعليم باشد. امامان محترم جمعه با كمك برگزاركنندگان مراسم نماز، همة سعي خود را در اين جهت مبذول دارند.
خدا را سپاس كه محيط عمومي كشور، محيط ذكر و نماز و معنويت است، و خدا را سپاس كه خيل عظيمي از مردم ما بهويژه جوانان، با نماز و نياز، پيوندي روحي و عاطفي و عقلاني دارند؛ ليكن اينهمه بايد گامهاي نهایی شمرده نشود و بيش از گذشته تلاش عالمانه و مدبرانه و نازكانديشانه در اين رويكرد بهكار رود».
اكنون اين سؤال بسيار جدي و مهم براي اينجانب مطرح است، كه مسئولان اجرايي مخاطب اين مطالبات تا چه حد به وظيفة خود عمل كردهاند؟ صداوسيما، آموزش و پرورش، وزارت علوم و ساير مراكز دانشگاهي، وزارت ارشاد اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي، مراكز توليد سينمايي، نيروهاي مسلح، مديريت حمل و نقل و مديريتهاي شهري و ديگران، چه اندازه وظيفهاي را كه در اين پيام از آنان، خواسته شده است به انجام رساندهاند؟
از رياست محترم جمهوري اسلامي و ديگر مسئولان عاليرتبه بهجد انتظار ميرود كه دستاندركاران را با اين سؤال اساسي مواجه سازند و پاسخ فعال آنان را مطالبه كنند.
توفيق همة حضرات را از خداوند متعال مسئلت ميكنم.
والسلام عليكم و رحمةالله
سيدعلی خامنهای
16/6/1381