■ جايگاه نماز در سيره معصومين عليهم السلام
روايات و نقل هاي تاريخي كه بيانگر جايگاه و اهميت نماز در سيره معصومين عليهم السلام مي باشد بسيار مي باشد كه به دليل گستردگي آنها تنها به تعداد معدودي اشاره مي نمائيم.
يك – نماز رسول خدا صل الله عليه و آله
حضرت رسول صل الله عليه و آله چنان به نماز علاقه داشت كه مي فرمود:« من هرگز از نماز سير نمي شوم»[1]و در جايي ديگر مي فرمود:« همانا خداوند روشني چشم مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من نمود.»[2] آنحضرت هنگامي كه به نماز مي ايستاد چنان بي حركت مي شد كه گويا جامه اي پهن شده بر روي زمين بود.[3]و با اين كه بي گناه بود اما از خوف خداوند چنان در نماز مي گريست كه جانمازش خيس مي شد.[4]
رسول خدا (ص ) آنقدر به نماز مي ايستاد تا پاهايش متورم مي شد...، به آن حضرت گفتند: اي رسول خدا! مگر خدا گناهان گذشته وآينده تو را نيامرزيده است؟ فرمود: آيا نبايد خداي را بر آنچه انعام فرموده و ما را بدان آزمود سپاسگزا باشم؟[5]
دو – نماز اميرالمومنين علي (عليه السلام)
در حالات حضرت علي عليه السلام به هنگام نماز چنين نقل كرده اند كه چون وقت نماز فرا مي رسيد، علي (ع ) به خود مي پيچيد و مي لرزيد، به او مي گفتند: اي اميرالمؤ منين ! تو را چه شده است؟ مي فرمود: وقت اداي امانتي شده است كه خداوند آن را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرده وآنها از قبول آن ابا كردند واز آن بيمناك شدند.[6]
سه – نماز حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها )
حضرت زهرا سلام الله عليها نيز مانند پدر گراميشان آنقدر به نماز مي ايستاد كه پاهايش ورم مي كرد.[7]
پيامبر خدا ( صل الله عليه و آله ) در وصف عبادت آنحضرت فرموده است:« و اما دخترم فاطمه (س )... سرور زنان عالم از اولين وآخرينشان مي باشد، تا اينكه فرمود: هرگاه او در محرابش در برابر پروردگار خويش به نماز مي ايستد، نورش براي فرشتگان آسمان آن چنان مي درخشد كه مانند ستارگان براي اهل زمين مي درخشد آن گاه خداوند - عزوجل - به فرشتگانش مي فرمايد: اي فرشتگانم ! به كنيزم و سرور كنيزم فاطمه (س ) بنگريد كه در برابرم ايستاده است و از ترس من، بدنش مي لرزد و با تمام وجودش به عبادتم برخاسته است من شما را گواه مي گيرم كه شيعيانش را از دوزخ در امان دارم.»[8]
چهار – نماز امام حسن عليه السلام
آنحضرت به هنگام نماز بهترين جامه اش را مي پوشيد وقتي از او سوال مي كردند كه چرا بهترين لباس هاي خود را براي نماز پوشيده مي فرمود:« إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ»« خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد» سپس به اين آيه قرآن كريم استناد مي فرمود كه:« خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ»[9]؛« زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود برداريد!» [10]و هنگامي كه به نماز مي ايستاد تن مباركش مي لرزيد.[11]
پنج - نماز امام حسين عليه السلام
امام حسين عليه السلام عصر نهم ماه محرم امام حسين (ع ) به برادرش عباس فرمود:« اگر بتواني لشكر دشمن را از جنگ منصرف كني، چنين كن تا مگر امشب به درگاه پروردگارمان نماز بخوانيم، زيرا او مي داند كه من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.»[12]و فرداي آن روز در بدترين شرايط جنگ ظهر عاشورا هنگامي كه ابوثمامه صيداوي وقت نماز رابه امام حسين (ع ) تذكر داد، امام در حق او بهترين دعا را كرد و فرمود:« نماز را به يادآوردي، خداوند تو را از نمازگزاران يادآور قرار دهد»[13]سپس به اقامه نماز پرداختند.
ششم - نماز امام سجاد عليه السلام
امام چهارم شيعيان در شبانه روز هزار ركعت نماز مي خواند.[14]و هنگامي كه به نماز مي ايستاد، رنگ صورتش تغيير مي كرد و همانند بنده ذليل، در برابر خدا مي ايستاد، و از ترس مي لرزيد و نمازش هميشه نماز وداع بود؛ آن چنان كه گويي بعد از آن نمازي نخواهد خواند.[15]
روزي در حالي كه مشغول نماز بود عبا از شانه مبارك ايشان افتاد، ولي حضرت توجهي نكرد، وقتي از نماز فارغ شد يكي از اصحاب عرض كرد: عباي شما از شانه تان افتاد و شما بدون توجه نماز خود را دنبال كرديد، آن حضرت فرمود: واي بر تو! مي داني در برابر چه كسي ايستاده بودم؟ چنين فكري مرا از توجه به عبا منصرف ساخته بود.[16]
هفتم - نماز امام باقر عليه السلام
در حالات آن حضرت آورده اند كه روزي در حالي كه مشغول نماز بودند، چيزي بر سرشان افتاد حضرت به جهت تعظيم خداوند و حضور قلبي كه در نماز داشت، بدون اعتنا، به نماز خويش ادامه دادند تا اين كه امام صادق (ع ) آمد و آن چيز را از سر پدرش برداشت.[17]
هشتم - نماز امام صادق عليه السلام
آنحضرت هنگامي كه به نماز مي ايستاد، رنگ صورتش گاهي قرمز و گاهي زرد مي شد و چنان نماز مي گذارد مثل اين كه با كسي كه با چشم او را مي بيند مناجات مي كرد.[18]
از حالات ديگر ائمه (عليهم السلام ) به هنگام نماز روايات ديگري نيز نقل گرديده كه به دليل طولاني شدن از ذكر آنها صرف نظر مي نمائيم.[19]
[1] - بحارالأنوار، ج 79، ص 233
[2] - الكافي، ج 5، ص 321
[3] - بحارالأنوار، ج 81، ص 248
[4] - مستدركالوسائل، ج 11، ص 240
[5] - بحارالانوار، ج46، ص 57
[6] - همان، ج 81، ص 248
[7] - همان، ج 43، ص 76
[8] - همان، ج 28، ص 37
[9] - أعراف (7)، آيه 31
[10] - وسائلالشيعة، ج 4، ص 455
[11] - بحارالأنوار، ج 81، ص 258
[12] - اللهوف على قتلى الطفوف، ص 89
[13] - بحارالأنوار، ج 45، ص 21
[14] - همان، ج46، ص 61
[15] - همان، ج46، ص 61
[16] - همان، ج81، ص 265
[17] - همان، ج81، ص 252
[18] - همان، ج81، ص 248
[19] - ر ك : جامع آيات و احاديث موضوعي فصل شانزدهم