سیره عملی امام موسی بن جعفر(ع) درباره عبادت و دعا

■ سیره عملی امام موسی بن جعفر(ع) درباره عبادت و دعا

سیره عملی امام موسی بن جعفر(ع) درباره عبادت و دعا

اسم مبارك امام هفتم، موسي عليه السلام و القاب مشهور آن حضرت، كاظم، عبدصالح، عالم و باب الحوائج، و كنيه مشهورش، ابوالحسن الاول است . (1) پدر بزرگوارش، حضرت صادق عليه السلام و مادر مكرمه اش بانويي بافضيلت به نام «حميده » است .

آن حضرت در هفتم صفر سال 128 ه . ق در سرزمين «ابواء» (يكي از روستاهاي اطراف مدينه) چشم به جهان گشود و در سال 183 (يا 186) ه . ق به دست سندي بن شاهك و به دستور هارون الرشيد مسموم شد و در زندان به شهادت رسيد .

مدت امامت آن حضرت كه از سال 148 ه . ق شروع شد، مانند پدر بزرگوارش 34 سال بوده و در اين دوران با چهار خليفه عباسي همزمان بوده است:

1 . منصور دوانيقي (136 - 158 ه . ق)

2 . محمد معروف به مهدي عباسي (158 - 169 ه . ق)

3 . هادي عباسي (169 - 170 ه . ق)

4 . هارون الرشيد (170 - 193 ه . ق)

و غالبا مدت مذكور را يا در زندان و يا در تبعيد سپري كرده است .

 

عبادت و دعا نياز فطري انسان

عبادت، دعا، پرستش و نيايش، نياز فطري و دروني انسان است; چرا كه انسان فطرتا به گونه اي آفريده شده كه در هر وضعيتي قرار داشته باشد مايل به عبادت و محتاج به پرستش است . به همين جهت، هيچ قوم و گروهي از انسانها عاري از پرستش و نيايش نبوده اند و دانشمندان هم معترف اند كه يكي از چهار ميل اساسي انسان (حس دانايي، حس نيكي، حس زيبايي و حس مذهبي) ميل به پرستش و نيايش است .

آلكسيس كارل، روان شناس معروف مي گويد: «فقدان نيايش در ميان ملتي برابر با سقوط آن ملت است; اجتماعي كه احتياج به نيايش را در خود كشته است، معمولا از فساد و زوال مصون نخواهد ماند .» (2)

و از طرف ديگر، عبادت و دعا راهي به سوي كمال، بلكه تنها راه رسيدن به كمال و سعادت ابدي دنيا و آخرت است . امام صادق عليه السلام فرمود: « إِنَّ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْزِلَةً لَا تُنَالُ إِلَّا بِمَسْأَلَة; (3) در نزد خداوند مقاماتي است كه بدون درخواست [و دعا، كسي] به آن نمي رسد .»

يكي از دانشمندان مي گويد: «وقتي كه مانيايش مي كنيم، خود را به قوه پايان ناپذيري كه تمام كائنات را به هم پيوسته است، متصل و مربوط مي سازيم .» (4) و اضافه مي كند: «امروز جديدترين علم; روان پزشكي، همان چيزهايي را تعليم مي دهد كه پيامبران تعليم مي دادند، چرا؟ به علت اينكه روان پزشكان دريافته اند كه دعا و نماز و داشتن يك ايمان محكم به دين، نگراني و تشويش و هيجان و ترس را كه موجب نيم بيشتري از ناراحتيهاي ما است، برطرف مي سازد .» (5)

 

عبادت حضرت

حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام به شهادت تاريخ و حتي مخالفان، بخش مهمي از ساعات زندگي خويش را به عبادت و دعا و نيايش و مناجات گذراند و ارزشمندترين لحظات آن حضرت زماني بود كه با خداي خويش خلوت داشت . او با تمام وجود و احساس و عاطفه اش متوجه خداوند بود . هرگاه در حال نماز يا مناجات در پيشگاه خداي بزرگ قرار مي گرفت، اشكش چون باران جاري بود و از خوف عظمت خداوند مضطرب بود: «َ أَنَّهُ كَانَ يُصَلِّي نَوَافِلَ اللَّيْلِ وَ يَصِلُهَا بِصَلَاةِ الصُّبْحِ ثُمَّ يُعَقِّبُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ يَخِرُّ لِلَّهِ سَاجِداً فَلَا يَرْفَعُ رَأْسَهُ مِنَ الدُّعَاءِ وَ التَّمْجِيدِ حَتَّى يَقْرُبَ زَوَالُ الشَّمْس‏; (6) هميشه اين گونه بود كه نوافل شب را مي خواند و آن را به نماز صبح وصل مي كرد . آن گاه تا طلوع آفتاب به تعقيبات نماز مي پرداخت . سپس به سجده مي افتاد و سر از سجده و دعا و تمجيد (الهي) تا نزديك زوال برنمي داشت .»

 

هرگاه داخل مسجدالحرام مي شد، به سجده مي افتاد و با اشك جاري و اخلاص و خشوع عرضه مي داشت: «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِك‏; (7) گناه بنده ات بزرگ شد، پس بخشودگي از نزد تو چه زيبا است .»

 

و در زيارت نامه آن حضرت چنين مي خوانيم: «وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ ... الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الِاسْتِغْفَارِ حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ‏ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَةِ وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَةِ; (8) درود بر موسي بن جعفر عليه السلام وصي نيكان و پيشواي برگزيدگان ... آن كسي كه شب را تا سحر [زنده مي داشت و] به استغفار هميشگي و سجده هاي طولاني و گريه هاي سرشار و مناجات بسيار و ناله هاي پي در پي بيدار بود .»

 

حتي مخالفان آن امام نيز بدين امر اعتراف نموده اند; محمد بن طلحه شافعي درباره آن حضرت مي گويد: «انه الامام جليل القدر عظيم الشان كثير التهجد المواظب علي الطاعات المشهور بالكرامات مسهر اليل بالسجدة والقيام ومتم اليوم بالصيام والصدقة والخيرات المسمي بالكاظم لعفوه واحسانه بمن اسائه والمسمي بالعبد الصالح لكثرة عبوديته والمشهور بباب الحوائج اذ كل من يتوسل اليه اصاب حاجته . كراماته تحار منها العقول; (9) به راستي او (موسي بن جعفر) پيشواي جليل القدر و بزرگ منزلت است . او شب زنده دار و مواظب بر طاعات (پروردگار) است . مشهور به كرامات مي باشد، شب تا صبح به سجده و نماز [و عبادت] مي پردازد و روز را به روزه و اعانت و خيرات [به ديگران] به پايان مي رساند .

كاظم (فرو برنده خشم) ناميده شده، به خاطر گذشت و احسانش به افرادي كه به او بدي كرده اند . بنده صالح ناميده شده، به خاطر زيادي بندگي [و عبادت] . و به «باب الحوائج » مشهور مي باشد; زيرا هر كس به او متوسل شود به حاجتش مي رسد . كرامات او به قدري فراوان است كه عقلها از آنها در تحير مي ماند .»

مامون از پدرش هارون (كه دشمن جان حضرت و قاتل او بود) چنين نقل نموده است: «اذ دخل شيخ مسخد قد انهكته العبادة كانه شن قد كلم السجود وجهه وانفه; (10) پير مردي وارد شد كه صورتش از شب بيداري زرد شده و ورم كرده بود و عبادت او را رنجور و لاغر نموده و همچون مشك خشكيده شده و زيادي سجده پيشاني و بيني او را مجروح نموده بود .»

از عبدالله قزويني نقل شده كه روزي بر فضل بن ربيع وارد شدم، در حالي كه بر بام خانه خود نشسته بود و آن گاه كه نگاهش بر من افتاد، مرا نزد خود طلبيد و گفت: از اين روزنه نگاه كن چه مي بيني؟ گفتم: جامه اي كه بر زمين افتاده است . گفت: با دقت نگاه كن! چون دقت بيشتري به خرج دادم، گفتم: انساني مي نمايد كه به سجده رفته است . گفت: او را مي شناسي؟ گفتم: نه . گفت: اين مولاي تو است . گفتم: مولاي من كيست؟ گفت: تجاهل مي كني؟ گفتم: نه، من مولايي براي خود نمي شناسم . گفت: اين موسي بن جعفر عليه السلام است، كه من شب و روز مواظب حالات او هستم و او را جز به اين حال كه مي بيني، نمي يابم; چون نماز صبح را اقامه مي كند تا طلوع آفتاب مشغول تعقيبات است . آن گاه به سجده مي رود و به همان حال باقي است تا زوال شمس، و به كسي سپرده است كه هنگام زوال و ظهر به او خبر دهد، آن گاه بدون تجديد وضو مشغول نماز ظهر و عصر و نافله آن مي شود و باز به سجده مي رود تا غروب آفتاب و بعد از نماز مغرب و عشاء و تعقيبات آن افطار مي كند، و بعد از آن تجديد وضو نموده به سجده مي رود، بعد از سجده طولاني، به بستر خواب رفته، و بعد از بيداري و تجديد وضو مشغول عبادت و نماز مي شود تا اذان صبح ... از آن روزي كه او را نزد من آورده اند، پيوسته كار و عادتش اين است و چيزي جز عبادت از او نديده ام، عبدالله مي گويد: چون اين سخن را از او شنيدم گفتم: از خدابترس و قصد بدي نسبت به او نداشته باش كه باعث زوال نعمت از تو مي شود; زيرا هر كس به اين [خانواده] بدي كرده است، به سرعت در همين دنيا به جزاي خود رسيده است .

فضل گفت: بارها نزد من آورده اند كه او را به شهادت برسانم، ولي من زير بار نرفته ام و به آنها گفته ام كه اين كار از من ساخته نيست . (11)

آنچه در عبادات و دعاهاي آن حضرت قابل دقت و توجه مي باشد، اين است كه هرگز عباداتي خشك و بي روح و بي اثر و عاداتي خالي از توجه نبوده است; بلكه عبادات آن حضرت ويژگيهايي دارد كه به برخي از آنها اشاره مي شود .

ويژگيهاي عبادت امام هفتم عليه السلام

1 . عبادت عاشقانه

مهم ترين ويژگي كه به عبادت ارزش و عظمت مي دهد، و نيازهاي فطري انسان را برآورده مي كند و به قله سعادت و كمال مي رساند، عاشقانه عبادت نمودن است . پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «برترين افراد كسي است كه عاشق عبادت باشد; سپس به عبادت تن دهد و آن را از دل دوست بدارد و با جسد با آن مباشرت داشته و خود را براي آن فارغ نموده باشد ... .» (12)

وقتي كه طاغوت زمان، هارون الرشيد امام موسي بن جعفر عليهما السلام را در قعر زندانهاي تاريك و نمور زنداني نمود، و احساس كرد كه جاي خلوتي براي ابراز عشق و محبت به معبود خود يافته، دست به آسمان برداشته، عاشقانه عرضه داشت:

« اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّنِي كُنْتُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُفَرِّغَنِي لِعِبَادَتِكَ اللَّهُمَّ وَ قَدْ فَعَلْتَ فَلَكَ الْحَمْدُ.; (13) بارخدايا! به راستي من هميشه درخواست مي كردم كه به من محل خلوتي براي عبادت خود عنايت نمايي . خدايا! اين كار را انجام دادي، پس ستايش براي تو است .»

به راستي جز عشق به خدا و عبادت نام ديگري نمي توان بر جملات فوق گذاشت; چنان كه گاهي نماز و سجده انجام مي داد و يا دعا مي خواند تا با معشوق خويش سخن بگويد، و گاه قرآن تلاوت مي نمود تا خداي با او سخن بگويد، و انس شبهاي تار او صوت قرآن عارفانه او بود . از «المناقب » چنين نقل شده است: «كان الذكر الحكيم رفيق الامام في خلواته، و صاحبه في وحشته وكان يتلوه بامعان وتدبر وكان من احسن الناس صوتا به، فاذا قرا يحزن ويبكي السامعون لتلاوته; (14) قرآن حكيم يار تنهاييهاي امام (موسي بن جعفر عليهما السلام) و مونس وحشتش بود، هميشه قرآن را با دقت و تدبر تلاوت مي نمود، و داراي زيباترين صوت قرآني بود . هرگاه قرآن مي خواند، شنوندگان به خاطر تلاوتش محزون مي شدند و گريه مي كردند .»

 

حفص درباره قرائت حضرت مي گويد: «وكان قراءته حزنا فاذا قرا فكانه يخاطب انسانا; (15) خواندن قرآنش حزين بود . پس هرگاه قرآن مي خواند بگونه اي مي خواند كه گويا با انساني سخن مي گويد .»

 

2 . عبادت آگاهانه

عبادت حضرت با علم و معرفت بود; چرا كه او آگاه ترين فرد زمان خويش نسبت به مسائل ديني و صفات جمال و جلال خداوند بود . (16) پدر بزرگوارش، امام صادق عليه السلام درباره علم و معرفت او مي فرمايد: «، إِنَّ ابْنِي هَذَا الَّذِي رَأَيْتَ، لَوْ سَأَلْتَهُ عَمَّا بَيْنَ دَفَّتَيِ الْمُصْحَفِ لَأَجَابَكَ فِيهِ بِعِلْمٍ».; (17) به راستي اين پسرم را اگر از آنچه در قرآن آمده سؤال نمايي، آگاهانه جواب مي دهد .» و در جاي ديگر فرمود: « وَ فِيهِ عِلْمُ الْحُكْمِ، وَ الْفَهْمُ، وَ السَّخَاءُ، وَ الْمَعْرِفَةُ بِمَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ فِيمَا اخْتَلَفُوا- مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ-; (18) در نزد اوست علم حكمت و فهم، و سخاوتمندي، و شناخت نسبت به معارف ديني كه مردم به آن نياز دارند .»

شواهدي نشان مي دهد كه عبادت حضرت، از روي آگاهي و از سر شناخت اوج عظمت الهي بوده است، مثل:

الف) حضرت به يكي از فرزندانش فرمود: «يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ أَنْ يَرَاكَ اللَّهُ فِي مَعْصِيَةٍ نَهَاكَ عَنْهَا وَ إِيَّاكَ أَنْ يَفْقِدَكَ اللَّهُ عِنْدَ طَاعَةٍ أَمَرَكَ بِهَا وَ عَلَيْكَ بِالْجِدِّ وَ لَا تُخْرِجَنَّ نَفْسَكَ مِنَ التَّقْصِيرِ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُعْبَدُ حَقَّ عِبَادَتِهِ; (19) اي پسر عزيزم! مبادا خداوند تو را در گناهي كه از آن نهي كرده، ببيند، و مبادا تو را در عبادتي كه تو را به آن فرمان داده، نيابد و بر تو باد بر تلاش كردن، و هميشه احساست اين باشد كه در عبادت خدا و اطاعت او كوتاهي كرده اي; چرا كه خداوند آن گونه كه حق عبادت اوست، عبادت نمي شود . »

اينكه انسان هميشه خود را مقصر بداند، و درك كند كه حق عبادت خدا را نمي تواند ادا كند، نشانه عمق معرفت به عظمت و جلالت الهي است; چنان كه آن حضرت با همه تلاشهاي شبانه روزي در عبادت حق، خود را مقصر و عبادات خويش را ناچيز مي دانست .

 

ب) در جاي ديگر فرمود: «تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتَاحُ الْبَصِيرَةِ وَ تَمَامُ الْعِبَادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَى الْمَنَازِلِ الرَّفِيعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلِيلَةِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا وَ فَضْلُ الْفَقِيهِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْكَوَاكِبِ وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِي دِينِهِ لَمْ يَرْضَ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا.; (20) تفقه كنيد [و دين را بشناسيد] زيرا كه فقه [و فهم] كليد بصيرت، و كمال عبادت است، و راه رسيدن به جايگاههاي بلند و مراتب باعظمت در دين و دنياست و برتري دين شناس بر عبادت پيشه، همانند برتري خورشيد بر ستارگان است و هر كس فهم دينش را دنبال نكرد خدا از عمل او خرسند نگشت .»

در زيارت نامه آن حضرت مي خوانيم كه ايشان «عَيْبَةِ الْأَنْوَار» يعني صندوقچه جواهرات علم الهي بود . (21)

3 . عبادت پيوسته و مستمر

از ديگر ويژگيهاي مطلوب يك عبادت، مداومت و استمرار بر آن است . الكسيس كارل مي گويد: «البته نبايد فراموش كرد كه تنها صبح نيايش كردن و بقيه روز همچون يك وحشي به سر بردن، بيهوده است . بايد نيايش را پيوسته انجام داد و در همه حال با توجه بود تا اثر عميق خود را در انسان از دست ندهد .» (22)

 

حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام عبادت پيوسته، حضور دائمي و مناجات هميشگي داشت; لذا در زيارت نامه حضرت مي خوانيم: « حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَةِ وَ الضَّرَاعَاتِ الْمُتَّصِلَةِ الْجَمِيلَة; (23) سجده هاي طولاني و گريه هاي سرشار و مناجات زياد هميشگي و ناله هاي پي در پي داشت .»

از شافعي نقل شده كه درباره او گفته است: «كثير التهجد المواظب علي الطاعات; (24) زياد شب زنده دار و مواظب بر طاعات (پروردگار) است .» و مامون عباسي نيز درباره او گفته است: «آن قدر عبادت مي كرد كه صورتش زخمي شده بود .»

 

سبط ابن الجوزي مي گويد: «ويدعي بالعبد الصالح لعبادته واجتهاده وقيامه بالليل; (25) و [موسي بن جعفر] به خاطر عبادت و تلاش [پيوسته] و شب بيداري اش عبد صالح خوانده مي شد .»

 

احمد بن يوسف دمشقي قرماني نيز مي گويد: «هو الامام الكبير القدر ... الحجة، الساهر ليله قائما القاطع نهاره صائما; (26) او [موسي بن جعفر] پيشواي بزرگ منزلت و حجت [خدا] است كه شبها به حال نماز بيدار، و روزها روزه دار است .»

محمد خواجه بخاري درباره او گفته است: «كان يدعي بالعبد الصالح، وفي كل يوم يسجد الله سجدة طويلة بعد ارتفاع الشمس الي الزوال; (27) او به عبدصالح خوانده مي شد و در هر روز پس از بالا آمدن خورشيد تا ظهر خدا را با سجده طولاني، سجده مي كرد .» محمد بن الحسن شيباني شاگرد ابوحنيفه نيز همين نكته را بيان كرده است . (28)

از دعاهايي كه آن حضرت فراوان بر لب داشت اين بود: « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَاب‏; (29) خدايا! از تو راحتي لحظه جان دادن را [و بخشش بعد از مرگ را] و گذشت در نزد حسابرسي روز قيامت را درخواست مي كنم .»

 

4 . برترين عبادت

امام عليه السلام درباره عبادت برتر فرمودند: «صَلَاةُ النَّوَافِلِ قُرْبَانٌ إِلَى اللَّهِ لِكُلِّ مُؤْمِنٍ ... وَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْجَسَدِ صِيَامُ النَّوَافِلِ وَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ انْتِظَارُ الْفَرَج‏; (30) نمازهاي مستحبي نزديك كننده هر مؤمن به خداست ... و براي هر چيزي زكاتي باشد و زكات بدن، روزه هاي مستحبي است و برترين عبادت پس از شناخت، انتظار فرج است .» در اين روايت معرفت و انتظار فرج برترين عبادت شمرده شده است .

 

5 . عبادت هدايت بخش

عبادات و مناجات امام كاظم از خصيصه هدايتگري و نجات بخشي برخوردار بود كه به نمونه هايي از آن اشاره مي كنيم:

 

الف) تحول كنيز در زندان

نقل كرده اند كه هارون الرشيد، براي فريب دادن، يا شكنجه و يا تحقير نمودن آن حضرت عليه السلام در ديد مردم، فاحشه اي رقاصه و زيبا را به بهانه خدمتكاري نزد ايشان فرستاد و از طرفي غلامي را گمارد كه مواظب اوضاع باشد . وقتي كنيز را به محضر آن حضرت آوردند، فرمود: من نيازي به كنيز و خدمتكار ندارم; لذا او را برگردانيد . هارون الرشيد از اين كار ناراحت شد و گفت: ما با اجازه او، وي را زنداني نكرده ايم تا كنيز را نيز با اجازه او به آنجا بفرستيم و بعد دوباره دستور داد كنيز را به زندان برگردانند ...

مدتي گذشت . غلام، گزارش داد كه كنيز نيز به سجده افتاده و پيوسته و مرتب در سجده مي گويد: «قدوس قدوس سبحانك سبحانك سبحانك .» هارون گفت: موسي بن جعفر وي را سحر كرده است! ! او را با سرعت نزد من آوريد . وقتي كنيز را نزد او بردند، ديدند از خوف خدا مي لرزد و مرتب به آسمان نگاه مي كند; آن گاه مشغول نماز گشت . هارون پرسيد: چرا چنين مي كني، اين چه حالي است كه در پيش گرفته اي؟

كنيز گفت: من داستان بسيار عجيبي دارم، و آن اين است كه وقتي محضر امام كاظم عليه السلام شرفياب شدم، او مرتب مشغول نماز و دعا بود . سرانجام به وي عرض كردم: اي مولا و سيد من! آيا كاري داريد كه من آن را انجام دهم؟ فرمود: من با تو كاري ندارم . عرض كردم: مامور به خدمت شما مي باشم . فرمود: اينها چه بد فكر مي كنند . ناگهان متوجه باغ بزرگي شدم كه ابتدا و انتهاي آن پاياني نداشت; اين باغ با فرشهاي زيبا و پرارزش مفروش شده بود، و كنيزان و حورياني زيبا در آن صف كشيده بودند، و در دستهاي خود ظرفهاي آب و طشت براي شستن دستهاي آن حضرت آماده ساخته بودند، از آن به بعد به سجده افتادم تا لحظه اي كه غلام به بالين من آمد . هارون گفت: شايد اين قضايا را در خواب ديده اي؟ كنيز گفت: به خدا قسم همه اينها را قبل از اينكه به سجده روم با چشمان خود ديدم و سجده ام براي سپاس از آنها بود . هارون دستور داد از او مراقبت نمايند كه اين حرفها را به كسي نگويد . آن كنيز دوباره به سجده افتاد و مشغول نماز شد . هميشه كارش اين بود و مرتب مي گفت: عبدصالح نيز چنين مي كرد و من در عالم واقع ديدم كه آن كنيزان مرا خطاب كردند كه از حضور امام كاظم عليه السلام دور باشم و به من گفتند كه ما براي خدمت امام موسي بن جعفر برتر و مناسب تر هستيم . (31)

ب) بيداري شقيق

شقيق مي گويد: «در سال 149 هجري براي زيارت خانه خدا عازم مكه شدم و در بين راه چشمم به جواني افتاد كه در گوشه اي نشسته بود و لباس پشمي بر تن داشت . با خود گفتم: به خدا سوگند! اين جوان از «صوفيه » است، الآن مي روم و او را تحقير مي كنم . چون به نزديك او رسيدم، به من گفت: اي شقيق! از بدگماني دوري گزينيد، زيرا بعضي از گمانها گناه است . (32)

با شنيدن اين جمله از او دور شدم و با خود گفتم: او از قلب من خبر داد! و با نام و نشانم با من سخن گفت! تصميم گرفتم از وي درخواست كنم كه مرا جزء دوستان خود قرار دهد تا از او استفاده نمايم . بنابراين، به دنبال او رفتم ولي هرگز به او نرسيدم و او از چشمم ناپديد شد; اما من هميشه به فكر او بودم و آرزو مي كردم كه او را دوباره ببينم . ناگاه در سرزميني به نام «واقصه » ديدم كه او مشغول نماز است و از شدت خضوع و خشوع اعضايش مي لرزد و اشك از چشمانش فرو مي ريزد . تصميم گرفتم به حضور او رسيده، از وي عذرخواهي نمايم . چون از نماز فارغ شد قبل از آنكه سخن بگويم فرمود: «يا شقيق! اتل « وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏» ; (33) اي شقيق! بخوان [اين آيه قرآن را كه خداوند مي فرمايد:] به راستي من مي بخشم كسي را كه توبه نموده، ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت يابد .»

شقيق مي گويد: او وقتي آيه را خواند به راه خويش ادامه داد و من به فكر فرو رفتم و با خود گفتم: خدايا! اين كيست كه دو بار از قلب من خبر داد؟ لابد از ابدال و اولياي الهي است . براي بار سوم او را در كنار چاهي مشاهده كردم، او مي خواست از آب چاه مشك كوچك خود را پر از آب كند، ناگهان طناب مشك پاره شد و به درون چاه افتاد . او دعايي خوانده، از خدا خواست كه مشكش را برگرداند، ناگاه چاه پر از آب شد و آن جوان مشك را با دستش گرفت، و سپس از آب چاه وضو گرفته، مشغول خواندن نماز شد . بعد از انجام چهار ركعت، در گوشه اي مشغول خوردن غذا شد . من محضر او رفته، بعد از سلام عرض كردم: اجازه مي دهيد من هم از طعام شما استفاده كنم؟ آن جوان فرمود: اي شقيق! پيوسته نعمتهاي ظاهري و باطني خدا شامل حال ما است، تو نيز حسن ظن به خدا داشته باش و اينك بيا و از طعام موجود استفاده كن .

شقيق در كنار سفره آن جوان قرار گرفت و از غذاي او كه نوعي حلوا بود خورد و از آب مشك نوشيد . او مي گويد: اين غذا را لذيذترين غذاها يافتم و تا چند روز ديگر ميل به غذا و آب نداشتم . او اضافه مي كند كه با آن جوان وداع كردم و ديگر او را نديدم، تا سرانجام در مكه معظمه شبي او را از دور ديدم، ساعات آخر شب بود، او مشغول نماز و مناجات بود، و مرتب زاري و گريه مي كرد . چون فجر طلوع كرد به نماز صبح مشغول شد و طواف كعبه را انجام داد و هنگامي كه خواست از كعبه دور شود، جمعيت زيادي دور او را گرفتند ... من از يكي از آنان پرسيدم، اين جوان كيست؟ جواب داد: اين امام كاظم، موسي بن جعفر عليهما السلام است . (34)

ماييم و عنايت امام كاظم                    يك سينه ولايت امام كاظم

چون ذره به سر منزل خورشيد رسيم       در ظل هدايت امام كاظم

اين زمزمه در عرش برين است امشب     پيدايش نور شمس دين است امشب

مژده به محمد و علي و زهرا               ميلاد امام هفتمين است امشب

پي نوشت:

1) و گاهي در روايات به ابوالحسن الماضي نيز ياد شده است تا ردي باشد بر عقايد واقفيه كه قائل به زنده بودن آن حضرت بودند .

2) نيايش، آلكسيس كارل، به نقل از تفسير نمونه، ج 1، ص 640 .

3) اصول كافي محمد بن يعقوب كليني، ج 2، ص 338، ح 3 .

4) آيين زندگي، ص 156 به نقل از تفسير نمونه، ج 1، ص 641 .

5) همان، ص 152 به نقل از تفسير نمونه، ج 1، ص 642 .

6) الارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 231; كشف الغمة، اربلي، ج 3، ص 18; اعلام الهداية الامام موسي بن جعفر (مجمع عالمي اهل بيت، چاپ اول، 1422)، ج 9، ص 28 .

7) اعلام الهداية، ص 29; وفيات الاعيان، ج 4، ص 293; تاريخ بغداد، ج 13، ص 27; انوار البهية، شيخ عباس قمي، ص 190 .

8) مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، صلوات بر امام موسي كاظم عليه السلام، ص 791; ر . ك: چهارده معصوم، حسين مظاهري، (كانون پرورش فكري قم، 1363، چاپ اول) ص 106; منتهي الآمال، ص 123 .

9) چهارده معصوم، ص 109; ر . ك: منتهي الآمال، ج 2، ص 122 - 123 .

10) منتهي الآمال، ج 2، ص 123 .

11) همان، با تصرف و تغيير .

12) أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا ...» ر . ك: منتخب ميزان الحكمه، محمدي ري شهري، سيد حميد حسيني، (قم، دارالحديث، چاپ دوم، 1380) ص 325، ح 3931 .

13) اعلام الهدايه، ج 9، ص 29; حياة الامام موسي بن جعفر عليه السلام، ج 1، ص 140 .

14) اعلام الهدايه، ج 9، ص 31; المناقب، ج 4، ص 348 .

15) اعلام الهدايه; و ر . ك: الدرالنظيم في مناقب الائمه، يوسف بن حاتم شامي .

16) الارشاد، ج 2، ص 225 .

17) اعلام الهداية، ج 9، ص 27 .

18) همان .

19) تحف العقول، ص 746، ح 15 .

20) همان، ص 748 .

21) چهارده معصوم، ص 109 .

22) نيايش، به نقل از تفسير نمونه، ج 1، ص 640 .

23) مفاتيح الجنان، صلوات بر امام موسي كاظم عليه السلام، ص 791 .

24) چهارده معصوم، ص 109 .

25) تذكرة الخواص، ص 312; اعلام الهداية، ج 9، ص 23 .

26) اعلام الهدايه، ص 24; اخبار الدول، ص 112 .

27) اعلام الهدايه، ج 9، ص 25 .

28) همان، ج 9، ص 29; حياة الامام موسي بن جعفر عليه السلام، ج 1، ص 140 .

29) منتهي الآمال، ج 2، ص 123; اعلام الهدايه، ج 9، ص 24; و ر . ك: نورالابصار عبدالمؤمن شبلنجي، ص 218 .

30) تحف العقول، ص 734 .

31) بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، ج 48، ص 238; جلاء العيون شبر، ج 3، ص 70; مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 297 .

32) حجرات/12 .

33) طه/82 .

34) اثبات الهداة، حر عاملي، ج 3، ص 216; محجة البيضاء، فيض كاشاني، ج 4، ص 268; مناقب الاخبار، ص 34; روض الرياحين، ص 58; فصول المهمة، ص 215 .

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 4299 کلمه
مولف : سید جواد حسینی
1398/12/29 ساعت 17:18
کد : 934
دسته : امام کاظم (ع) و نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
عبادت
دعا
امام کاظم
فطرت
استغفار
زندان هارون
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز