■ ذکر خدا و تأثیر تربیتی - روانی آن
اشاره:
ارتباط با پروردگار،یاد او را همیشه همراه داشتن و در خلوت و حلوبت حضور او را احـساس کردن،مصونیت آفـرین،آرامشبخش و حـرکتدهنده است.آنان که در زندگی انس و الفت با او ندارند همیشه بیتکیهگاه،بیپناه و تنها میمانند و در مقابل حوادث زورشکن و ضربهپذیر میشوند.«ذکر»آشنای روحهای پاک و آسمانی و دلپذیرترین آهنگ لحظههای خلوت قلبهای روشن و شفاف است مداومت مؤمن بر ذکر خدا از طـریق تسبیح و تکبیر گفتن(ذکر سبحان الله و الله اکبر و اسـتغفار و دعا و تلاوت قرآن در واقع موجب تزکیه و صفای نفس و احساس امنیت و آرامش درونی وی میشود:
الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب.
آنها کسانی هستند که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد او مطمئن(آرام)است.آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامـش مییابد.
پیامبر اکرم(ص)میفرماید:ذکر خدا موجب شفای دلها است،و نیز میفرماید گروهی دور هم جمع نمیشوند درحالیکه مشغول خدا باشند مگر این که فرشتگان آنها را احاطه میکنند و رحمت خداوندی آنها را دربرمیگیرد و آرامش الهی بر آنها نازل میشود و خداوند به یادشان خواهد بود.
اصولا مـسلمانان هـنگام ذکر خدا احساس میکند که به خداوند نزدیک است و تحت حمایت و سرپرستی او قرار دارد و همین موجب برانگیخته شدن حس اعتماد به نفس، قدرت،امنیت،آرامش و خوشبختی در او میشود.خداوند میفرماید:
فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُم
به یاد من باشید تا به یاد شما باشم.
خداوند میفرماید:مادام کـه بـنده من ذکر مرا بگوید و لبهایش به ذکر من حرکت کند من با او هستم و نیز آن حضرت فرمود: به یاد خدا باش و کتاب خدا را تلاوت کن زیرا ذکر خدا نوری در زمین و یادی در آسمان برای تـو اسـت.از آنجا که ذکر خدا در نفس انسان امنیت و آرامش به وجود میآورد بدون شک موجب درمان اضطرابی که هنگام احساس عجز و تنهایی در برابر فشارها و خطرهای زندگی به انسان دست میدهد خواهد بود.
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً
و هرکس از یاد من روی گردان شـود زندگی تـنگ و(سـختی)خواهد داشت.
ذکر خدا یکی از برترین عبادتها است- خداوند در فضیلت ذکر میفرماید:
إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَر
نماز(انسان را)از زشتیها و منکرات باز میدارد و همانا ذکر خدا بـزرگتر(و بـرتر از حـد اندیشه خلق)است و نیز پیامبر اکرم (ص)میفرماید:
«مثل خانهای که در آن ذکر خـدا مـیشود و خانهای که در آن ذکر خدا نمیشود مثل آدم زنده و مرده است.»همه عبادات نوعی ذگر یا مددکار ذکر هستند.مثلا نمازگزار در نماز به گـفتن الله اکـبر و تـلاوت قرآن گفتن تسبیحات در رکوع و سجود و حمد و ثنای خداوند و فرستادن درود پیامبر(ص) میپردازد و در پایان نـماز به استغفار و تسبیح و حمد و تکبیر خدا و دعا مشغول میشود و اینها ذکر هستند.خداوند درباره نماز میفرماید،
إِنَّني أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري
من الله هـستم مـعبودی جز من نیست مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من بپا دار.
روزه هم در واقـع طـاعت خدا و دوری از موجبات خشم الهی و تعظیم او و شکر به خاطر هدایت انسان است و اینها همه ذکر هستند.خداوند درباره روزه میفرماید:
وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون
و هدف این است که این روزها را تکمیل کنید و خدا را بر ایـن کـه شـما را هدایت کرده بزرگ شمرید و شاید شکرگذاری کنید.
در حج نیز انسان مسلمان خود را وقف نماز،دعا،مناجات با خدا و انـجام مـناسک حج مـیکند و معنای ذکر نیز همین است.در باره حج میفرماید:
وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميق* لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ في أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهيمَةِ الْأَنْعامِ...
و مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راهـ دور(به سـوی خانه خدا)بیایند.تا شاهد منافع گوناگون خویش(در این برنامه حیاتبخش)باشند و نام خدا را در ایام معینی بر چهار پایـان کـه بـه آنها داده است(هنگام قربانی کردن)ببرند.و درباره رمی جمرات میفرماید:
وَ اذْكُرُوا اللَّهَ في أَيَّامٍ مَعْدُودات
و خدا را در روزهای معین یاد کنید.
مؤمنی کـه مـیخواهد در طریق تقرب خدا گام بردارد تنها هنگام نمازهای روزانه به ذکر خدا اکتفا نـمیکند بـلکه خـارج از نماز نیز با تسبیح و تکبیر و دعا و تضرع به درگاه او به ذکر میپردازد.اصولا تقرب جستن به پروردگار از طـریق عـبادت،تلاوت قـرآن و او را و ادعیه باعث تعمیق ایمان و تثبیت امنیت و آرامش روح انسان میشود.
مراتب ذکر:
ابو حامد محمد غزالی در کـتاب کـیمیای سعادت برای ذکر چهار مرتبه و مرحله قائل میشود که مضمون آن از ایـن قـرار است:
اولین مرتبه ذکر زبانی است یعنی انسان اذکاری را زمزمه کند هرچند حضور قلب نداشته بـاشد.اگر مـدتی بر این مرحله ملازمت داشته باشد وارد دومین مـرحله ذکر میشود.
دومین مـرتبه ذکـر این است که همراه با ذکر زبانی قـلب نـیز متوجه است و به ذکر مشغول میشود البته این حضور قلب با نوعی تکلیف همراه اسـت و ذکـر هنوز در قلب متمکن نشده و ثبات و قـرار نـیافته است بـه طوری کـه بـا کمی بیتوجهی قلب از همراهی با زبان در ذکـر گـفتن طفره میرود و باز میماند اما اگر فرد مدتی بر همین مرحله تداوم داشته بـاشد بـه مرحله سوم ذکر پا میگذارد در مرتبه سـوم ذکر کاملا در قلب تمکن مـییابد و احـتیاج به تکیف و التفات ندارد به طـوری کـه گاهی زبان از ذکر باز مانده اما قلب فرد همچنان ذاکر حق است.در مرحله چهارم تـمام مـاهیت فرد ذکر میشود یعنی ذکر و ذاکـر مـحو مذکور میگردند.
چـنان پر شد سینه از دوسـت که یـاد خویش گم شد از ضمیرم
ثمرات ذکر:
علاوه بـر ثـواب اخروی و اینکه بهشت خاص و رضوان الهی ثمره ذکر خدا است، در دنیا نیز اثرات اعجابآور و بـاشکوهی دارد کـه به عمدهترین آنها در اینجا اشاره میکنیم.
12-جلای قلب
یکی از ثمرات والای ذکـر،نورانی شـدن قلب و بیداری و عـمارت و جـلای دل اسـت، مردن دل،افسردگی و از نشاط و امید افـتادن دل،از هولناکترین سینه روزیهاست به طوری که اولین سفارش حضرت امیر المؤمنین به فرزندشان امام حسن مجتبی(ع)این است کـه بـیش از هر چیز به عمارت دل خویش بپردازد ُ فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ أَيْ بُنَيَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ ... 1(نهج البـلاغه نامه 31)یکی از مؤثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوباره آن پناه بردن به ذکر خداست.ذکر حق،نور است و مداومت در آن قلب را از تـاریکی و افـسردگی و نـاامیدی و قساوت و زنگار نجات میدهد،شفافیت و لطافت و درک و شور و عـشق بـه آن مـیبخشد و گـرمی و تـپش و امـید و نشاط تازه در آن میدهد این ثمره ذکر را حضرت امیر المؤمنین چنین گوشزد میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَة2(نهج البلاغه خطبه 213).
خدای تعالی یـاد و ذکر خویش را موجب جلاء و صیقل و روشنی دلها قرار داده به طوری که به وسیله ذکر دلها بعد از کری بار دیگر شنوا و بعد از کوری دو مرتبه بینا و بعد از سرکشی دو مرتبه رام و مطیع میگردند.در دعای کمیل نیز حضرت امـیر ذکر خـدا را موجب شفای جسم و روح معرفی مینماید يَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفَاءٌ،یاد خدا همچون باد بهاری که کشتزار دل را از خزانزدگی و فسردگی بیرون آورده و شکوفه باران مینماید.
ذکر حق پاک است و چون پاکی رسید رخت بر بندد برون آیـد پلیـد چون بر آرد نام پاک اندر دهان نی پلیدی ماند و نی آن دهان
2-اطمینان قلب
از ثمرات دیگر ذکر زدوده شدن اضطرابهای درونی و ایجاد اطمینان و آرامش قلبی است.دنیای محدود مادی که طبعا جایگاه تزاحم و تـضاد اسـت،کمبودها، به بنبست رسیدنها و ناکامیها را به دنـبال دارد بـرای قلب حساس انسان،اسباب غم و نگرانی در دنیا کم نیست مخصوصا اگر تفکر درباره مرگ و پس از مرگ و گناهان گذشته را در نظر بگیریم جایی و بهانهای برای آرامش قلب باقی نمیماند.رفع این اضطرابها از سـرپنجه عـلم و تکنیک ساخته نیست که عـلم،حد اکـثر توانش کاهش اضطرابهای بیرونی است.
علم به مهار کردن طوفان برآمده از بیرون قادر است و نه طوفان برآمده از روح ناپیدا و ناشناخته انسان.تنها عامل مطمئن ریشه کن نمودن هرگونه اضطراب روحی پناه بردن بـه ذکـر خداست که خود فرموده است:
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب3(سوره رعد آیه 28).آگاه باشید که دلها تنها به یاد خدا است که آرام میگیرند.
ذکر حق و یاد آوردن اسما و صفات خدا انسان را به یک قدرت لا یزال متصل مینماید.به بزرگواری که فشار روحـی ناشی از احـساس گناه را بـا پیام مغفرت و توبه از قلب فرد گنهکار برمیدارد احساس اضطراب و ناامنی ناشی از فقر و کمبودها را با تذکر غنای بیکران الهـی،نگرانی حاصل از زیان و صدمه دشمنان را با یاد آوردن قدرت مطلقه خدا و اضطراب نـاشی از بـن بست رسـیدن علل طبیعی را با امدادهای غیبی او در جان انسان ریشه کن میسازد. توجه به رزاقیت،آمرزش،رحمانیت و بینیازی حق،هرگونه نگرانی و ناامیدی و احساس تـنهایی و بـیکسی را از فضای روح انسان محو مینماید.
ذکر حق و جلای قلب باعث اشتیاق فرشتگان به فرد و نزول آنها بـه قـلب انـسان میشود فرشتگانی که ارزانیکننده سکینه و آرامش بر دلها هستند.به این ثمره ذکر نیز حضرت امیر المومنین ایـنچنین اشاره فرمودهاند:
قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَنَزَّلَتْ عَلَيْهِمُ السَّكِينَة4 نهج البلاغه خطبه 213
ملائکه آنها را(اهل ذکر را)در برمیگیرند و اطمینان و سـکینه را بر آنها نازل مینمایند.
نفس مطمئنه کـه والاتـرین مرحله کمال روح انسانی و عامل درآمدن به بهشت خاص الهی است ثمره تداوم بر ذکر خداست.
3-بصیرت شناخت شیطان
یکی از عوامل اصلی سقوط انسان و سیه روزی او،درافتادن به دامهای ناپیدای شیطان است و ذکر حق به انسان بصیرتی میدهد کـه وسوسههای پنهان و دامهای ناپیدای شیطان را به سهولت بشناسد و در دام او نیافتد.
إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون5(سوره اعراف آیه 200)اهل تقوی آن هنگام که دچار وسوسه گروهی از شیاطین شوند به یاد خدا افتاده و در آن وقت است که بینا میگردند.
4-حکمت و علم
یکی دیـگر از ثـمرات ذکر،پختگی عقل و کمال و حکمت است.ذکر باعث فروزان شدن قوه ادراک انسان و جوشش فکر و اندیشه میشود.جان فرد شایستگی این را پیدا میکند که منعکسکننده حقایق غیبی در خود گردد و خداوند به اندیشه و عقل این افراد مدد رساند.این حـقیقت را امـیر المؤمنین صریحا بیان نموده و بزرگانی هم آن را تجربه کردهاند،شیخ الرئیس ابن سینا و صدر المتألهین تصریح دارند که در یک مسئله علمی و فلسفی به بنبست رسیده و قادر به حل آن نبودهاند و به ذکر و نماز پرداخته و مـطلب بـرایشان آشکار شده است. حضرت امیر المؤمنین میفرماید:
وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ يَقَظَةٍ فِي الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَة (نهج البـلاغه خـطبه 213) و همواره برای خدا تعالی(که نـعمتهایش بزرگ اسـت)در هـر برههای بعد از برهه دیگر و در زمانهای نبودن پیامبران و سستی دین، بندگانی بوده است که خداوند در اندیشههایشان با آنان راز گفته و در عقلهایشان با آنان سـخن میگوید.
اینان چـراغ هـدایت را به روشنایی بیداری،در دیدهها و گوشها و دلها افروختند.
اینقدر گفتیم باقی فـکر کـن فکر اگر خاموش بود و ذکر کن ذکر آرد فکر را در اهتراز ذکر را خورشید این افسرده ساز
5-دور شدن از زشتیها
نماز باعث دور شدن از زشتیها و گناهان میشود و میدانیم که خـود نـماز یکی از مـصادیق بزرگ ذکر است.
اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُون 9 (سوره عنکبوت آیه 45).
آنچه را که کتاب بر تو وحی شده بر خوان و نماز را به پایـ دار کـه نـماز از فحشا و منکر باز میدارد و ذکر خدا برتر است و خداوند به آنـچه مـیکنید آگاه است.
6-باطن بینی
به وسیله تداوم در ذکر میتوان دیده ملکوت بین پیدا کرد و درهای آسمان معنی را به سوی خود گـشود ُ وَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء11(نهج البلاغه خطبه 213).
نور ذکر،باطن امور را بر ما میگشاید. حتی به حقایق آخرت و جـهان دیـگر مـیتوان آگاهی یافت حضرت امیر المؤمنین در خطبهای که صفات اهل ذکر است حقیقت را بیان فرمودهاند:
فَكَأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنْيَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ هُمْ فِيهَا فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذَلِكَ فَكَأَنَّمَا اطَّلَعُوا غُيُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِي طُولِ الْإِقَامَةِ فِيهِ وَ حَقَّقَتِ الْقِيَامَةُ عَلَيْهِمْ عِدَاتِهَا فَكَشَفُوا غِطَاءَ ذَلِكَ لِأَهْلِ الدُّنْيَا حَتَّى كَأَنَّهُمْ يَرَوْنَ مَا لَا يَرَى النَّاسُ وَ يَسْمَعُونَ مَا لَا يَسْمَعُون (نهج البلاغه خطبه 213).
گویا دنیا را بـه پایـان رسـانده و به آخرت درآمده و مساهدهکننده صحنه آخرتند و گویا بر احوال پنهان اهل برزخ در مدت اقامتشان در آنجا آگـاهند و قـیامت تمامی وعدههای خویش ار جلو چشم ایشان محقق ساخته و در همان حالت که هنوز در دنیا هستند پرده غـیبت از جـلو چـشمشان کنار رفته بطوری که میبینند آنچه را که دیگر مردم نمیبینند و میشنوند آنچه که دیگران قادر به شنیدن آن نیستند.
7-جلب نـعمتهای الهی
یکی دیـگر از ثمرات والای ذکر جلب نعمتهای بیکران الهی و ریزش خزانه رحمت خدای تعالی بر زندگی فـرداست و ایـن حقیقت را در آیـه معروف
فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُم (سوره بقره آیه 147)به صراحت بیان فرموده است در این آیه شریفه خداوند دستور فرموده که هرکس ذکـر خـدا کـند خداوند هم ذکر او کند،ذکر کردن خداوند فرد را سلام و درود فرستادن و یاد کردن خدا از کسی زبانی و لفـظی نـیست.بلکه از جنس فیض و رحمت و نعمت است.
8-تشدید محبت الهی
ذکر خدا به تدریج قلب انسان را از محبت خدا لبریز و آتش شوق لقـای حـق را در دل فرد برمیافروزد.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون (سوره انفال آیه 2)
جز این نیست که مـؤمنین کـسانی هستند کـه چون ذکری از خدا به میان آید قلبهایشان بـه تـپش آمده و آن هنگام که آیات او برای آنها تلاوت گردد بر ایمان آنها بیفزاید و بر خـدا تـوکل میکنند.
9-عدم از خود بیگانگی
یکی از موجبات عمده رکود و بـیثمری انسان درافـتادن به ورطـه خـودفراموشی و از خـودبیگانگی است قرآن کریم تنها عامل خود فـراموشی را خـدا فراموشی معرفی میکند که به وسیله ذکر و یاد خدا میتوان از این ورطه هـولناک نـجات یافت.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون (سوره حـشر آیه 18)
مانند آن افرادی میباشید که خـدا را فـراموش کردند و پس خدا هم آنان را از یـاد خودشان بـرد و اینان همان فاسقاناند.
10-مقبولیت و پذیرش
یکی از نشانههای اینکه فرد بداند مورد رضایت خدا هست یا نه؟این است کـه-ببیند اهل ذکـر است یا نه.آنان که مـیبینند تـوفیق ذکر خـدا را دارند باید مـطمئن بـاشند که مقبول خدای تعالی و مـورد عـنایت او هستند. تا وقنی که خداوند از بندهای خشنود نباشد اجازه نمیدهد نام پاکش بر دهان او جاری شود و مـداومت در ذکـر داشته باشد.کسانی که میبینند ذاکر خدای تـعالی هـستند باید اطمینان داشـته بـاشند کـه خدا نخست ذاکر آنها بـوده است.
11-کنترل قوای فکر
یکی دیگر از ثمرات ذکر کنترل قوای فکری و حواس است.در مسیر تهذیب نفس انسان باید به تدریج بـر قـوای درونی و همه ابعاد گفتاری و رفتاری وجود خـود مـسلط شود.یکی از عـناصر گـریزپا و سـرکش درون انسان قوه تـفکر اوسـت.سرکشی این بعد را میتوان در نماز به خوبی درک کرد. یکی از عوامل بسیار مؤثر در کنترل فکر مداومت در ذکر است.ذاکری که مـثلا اراده کرده در روز دوشـنبه فقط متوجه اسم«یا لطیف»باشد و بیش از هزار بار ایـن ذکـر را زمـزمه کـند و بـه هـیچ چیز در اثنای ذکر جز معنای همین اسم خدا نیندیشد به تدریج قادرمیشود تمرکز حواس شدیدی کسب کند و هر لحظه به هرچه اراده کرده بیندیشد و فکر را از سرکشی مانع شود.و با این قدرت در ابعاد بـسیاری چنین فردی به تدریج خواهد توانست فکر خویش را در خواب هم به ساحت خاصی متوجه سازد و خواب و رویاهای خویش را هم به تملک خود درآورد.
از ثمرات ذکر گفتیم و در اینجا متذکر میشویم که یکی از مصادیق والای ذکر قرآن اسـت.بنابراین تـمام آثاری که بر قرآن مترتب است و همه بهرهمندیهایی که انسان از رهگذر قرآن کریم میتواند به آن برسد خود ثمرات و یادآوردهای ذکر خواهد بود و نیز تمام اثرات عظیمی که بر نماز مـترتب است نـیز در شمار ثمرات ذکر است زیرا نماز نیز یکی از مصادیق والای ذکر است و نیز خداوند در قرآن کریم در آیات متعدد، کتاب خویش را ذکر نامیده است.پرداختن به ذکر پروردگار گـذشته از ایـن تأثیرات، تأثیرات ژرف و عمیق دیگری دارد که فـقط باید چـشید و دید.خداوند همهء ما را از ذاکران قرار دهد و از غفلت و بیخبری جدا کند.
منابع:
(1)-الدلیل(نهج البلاغه)غیاث الدین دامپوری
(2)-الدلیل(صحفیه سجادیه)محمد حسین مظفر
(3)-انسان و ایمان دکتر مرتضی مطهری،دفتر انتشارات اسلامی
(4)-بهداشت روانی در اسلام دکتر علی اکبر حسینی
(5)-چهل سخن مـحمد حـسین حجازی
(6)-قرآن و روانشناسی دکتر محمد عـثمان،ترجمه عـباس عرب،انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی،آستان قدس رضوی
(7)-کلیات مفاتیح الجنان عباس قمی
(8)-مجله تربیت سال نهم شماره 8،اردیبهشت،1373
(9)-مجله تربیت سال دهم شماره 1،1373
(10)-نماز شب امام خمینی
(11)-نیایش دکتر علی شریعتمدار