: بررسی جلوه های نماز در کشف المحجوب مرصاد العباد و مصباح الهدایه

■ : بررسی جلوه های نماز در کشف المحجوب مرصاد العباد و مصباح الهدایه

: بررسی جلوه های نماز در کشف المحجوب مرصاد العباد و مصباح الهدایه

چکیده

هدف از‌ این‌ نوشتار‌ بررسی نماز،به عنوان مهمترین رکن دین اسلام،در کتاب‌های کشف المحجوب،مرصاد العباد و مصباح الهدایه و نیز‌ تشریح دیدگاه‌های هرکدام دربارۀ نماز است.

از نظر هجویری نماز عبادتی اسـت که مریدان و سالکان از طریق آن‌ راه‌ حق رامی‌یابند و مقامات آن‌ها به وسیلۀ نماز بر آن‌ها مکشوف مـی‌شود.او بـرخی از مراحل سیر و سلوک به سوی حق را با ارکان نماز تطبیق می‌دهد؛ برای مثال توبه به جای طهارت،تعلق به‌ پیر به مثابت روی آوردن به قبله و ذکر به منزلۀ قرائت است.هجویری اشاره‌ای هم به فرقه‌های مختلف نمازگزار و نیز معانی نماز دارد.

نجم رازی نماز را از اجزای ظاهری شرع می‌داند،اما‌ آن‌ را سفر روح به عالم ملکوت معرفی می‌کند.او معتقد است که روح انسان برای پیوستن به بدن،پس ازجدایی از بارگاه الهی،مقام‌های مختلفی از جمله نباتی و حیوانی را پشت سرگذاشته تا‌ به‌ مقام انسانیت رسیده است.از نظر او،روح با کمک نماز مسیری را که از بارگاه الهی برای پیوستن به قالب طی کرده بود،دوباره بازمی‌گردد و به مقامقرب الهی می‌رسد.نجم رازی مراحل‌ حیوانی‌ و نباتی را با ارکان نماز متناسب ومشابه می‌داند.

عز الدین‌ محمود، نماز را هدیه پیامبر می‌داند‌ که‌ هنگام‌ بازگشت از معراج،برای مؤمنان با خود آورده است.او ارکان هفت گانۀ نماز را به منزلۀ هفت آسمان می‌داندکه پیامبر هنگام معراج پشت‌ سر‌ گذاشت‌ تا‌ به مقام قرب الهی رسید؛ بنابراین معراج مؤمن نیز با‌ گزاردن‌ نماز انجام می‌شود.در مصباح الهدایه علاوه بـر مـعانی نماز(به عنوان یکی از حرم‌های الهی)،به شرایط لازم بـرای ادای نماز،وظایف نمازگزار و اهمیت‌ نماز‌ جماعت اشاره می‌شود.

 

مقدمه

دین از ویژگی‌های خاص‌ انسان‌ها است و آن را یکی از عوامل مهم،در تفاوت زندگی انسان‌ها، با دیگر جان‌داران برشمرده‌اند.هیوم در این زمینه می‌نویسد:

«دین وجه‌ اصلی‌ امتیاز بشر است،تاکنون هیچ حیوانی نشانه‌ای از وجود حیات دینی بروز نـداده‌ اسـت‌ و با هیچ کاری نکرده است که بتوان آن را به عنوان تمهیدی برای زندگی پس از‌ مرگ‌ او‌ به حساب آورد.برعکس در تاریخ بشرهیچ قبیله‌ای را نمی‌توان یافت که به‌گونه‌ای‌ دین‌ نداشته‌ باشد.»1

نماز نیز یکی از ارکان مهم در ادیان مختلف بـوده است و در دین‌ اسلام،جایگاهویژه‌ای‌ دارد.نماز‌ اولین امر عبادی است که بر مؤمنان واجب شده است.

«نماز در مکتب انسان‌ساز اسلام،از‌ جایگاه‌ ویـژه‌ای بـرخوردار بـوده و هیچ عملی از اعمال دینی و افعال عبادی با آن‌ قابل‌ مقایسه‌ نمی‌باشد و اگـر خـواسته باشیم تعالیم و دستورات دین را درجه‌بندی نموده و مراتبشان را‌ مشخص نماییم،نماز‌ در بالاترین درجه و مرتبۀ تعالیم دینی قرار دارد و ازچنان ارزشی بـرخوردار‌ اسـت‌ کـه‌ سایر ارزش‌های دینی در عرض آن قرارنمی‌گیرند.»2

نماز،اقرار به ربوبیت پروردگار،نفی هرگونه شرک نسبت به او‌ و نـشانگر بـندگی انسان‌ها نسبت به خداوند است.«نماز عبادت بسیار مهمی است که حاصلش‌ نیزتنزیه‌ خالق‌ هستی از هر عیب و نقصی اسـت و می‌توان نماز را نماد جلال وشکوه الهی‌ دانست.»3

پیامبر(ص)،ترک نماز‌ را فاصلۀ بین کفر و ایمان برمی‌شمرد:«بین الایمان والکـفر تـرک الصلاه»؛4این عمل‌ عبادی‌ در بینش امامان، به‌خصوص حضرت علی(ع)از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است،به‌گونه‌ای که ایـن امـام بزرگوار،نماز راستون دین اسلام‌ معرفی‌ می‌کند:«وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ »5

شاعران و نویسندگان در دوره‌های‌ مختلف‌ به مـسئله نماز توجه داشته و دراهمیت‌ و شرایط‌ آن بسیار سخن گفته‌اند.در این پژوهش،علاوه بر‌ بررسی‌ ومقایسۀ جـلوه‌های نماز در کـشف المحجوب هجویری،مرصاد العباد نجم الدین رازی و مصباح الهدایه‌ عز‌ الدین محمود کاشانی،دیدگاه هرکدام در‌ این‌باره‌ ذکر وتـشریح‌ می‌شود.

کشف المحجوب

کشف المحجوب هجویری،قرن پنجم،نخستین کتابی است که‌ در‌ تصوف به زبانفارسی نوشته شده است.«این کـتاب،جزو آثـار تـعلیمی صوفیه به‌شمار می‌رود‌ و درآن از موضوع‌های مختلفی مانند اثبات‌ علم، فقر، تصوف، فرق صوفیه و... سخن می‌رود»؛6هجویری در‌ این‌ کتاب،در باب«کشف الحجاب الخـامس فـی‌ الصـلوة»است‌ که به فریضۀ نماز پرداخته و دیدگاه خود و برخی از نظرهای رایج‌ در‌ میان صوفیه را در آن بیان‌ کرده‌ است.

-معنای لغوی نماز در‌ کشف‌ المحجوب

برای نماز سه معنا‌ ذکر‌ شده است:معنای اول،اطاعت و فرمان‌برداری و بندگی،معنای دوم پرستش و اطاعت خداوند مـتعال و مـعنای‌ سوم‌ پاک و طاهر است.7 هجویری،بعد از ذکر‌ ی آیه و حدیثی‌ از‌ حضرت رسول دربارۀ نماز،سخن‌ خود را با معنی کـردن آن آغاز کرده است.از نظر او، نماز در لغت به‌معنی ذکر و انقیاد‌ است.«نمازبه‌معنی ذکر و انقیاد باشد از‌ روی‌ لغت‌ و انـدر‌ جـریان عبارت،فقها را‌ عبارتمخصوص‌ است بر این احکام که معتاد است،و آن از حق-تعالی-فرمان است که پنج نماز اندر پنج وقت‌ بگذارید.»8

-شرایط ورود‌ به نماز

هجویری برای ورود به نماز هفت‌ شرط‌ برمی‌شمرد: شرط‌ اول‌ او‌ طهارت‌ است؛طهارت ظاهر از نجسات و طهارت باطن کـه از شهوات است.شرط دوم،طهارت جامه از لحاظ ظاهر و باطن می‌باشد؛طهارت ظاهر لباس آن است که از نجسات پاک باشد، و از‌ وجه حلال تهیه شدن لباس را طهات باطنی آن مـی‌داند.جای نمازگزار باید از آفت ظاهر و نـیز از فساد و معصیت مطهر و پاک باشد.چهارمین شرط ورود به نماز روی به قبله‌ کردن‌ است؛قبلۀ ظاهر همان کعبه و قبلۀ باطن، عرض خداوند و قبلۀ سرّ مشاهده است.قیام شرط پنجم است: «قیام ظاهر اندرحال قدرت و قیام باطن اندر روضۀ قربت،به شرط دخول وقت آن‌ به‌ ظاهرشریعت و دوام وقت اندر درجۀ حقیقت.»9خلوص نیت شرط ششم و تکبیرشرط هفتم است که باید در مقام هـیبت خـوانده شود.10

نماز و تطبیق‌ آن‌ با مراحل سیر و سلوک

از نظر‌ هجویری،نماز عبادتی است کـه مریدان و سالکان از طریق آن راه حق را می‌یابندو مقامات آنها به وسیلۀ نماز بر آن‌ها مکشوف می‌شود.او برخی‌ از‌ مراحل و شرایط سیر و سلوک‌ به سوی حق را با ارکان نماز تطبیق می‌دهد.

«توبه مریدان را به جای طهارت بود، و تعلق به پیری به جای اصابت قبله، و قیام به مجاهدت نفس به جای قیام، و ذکر وام‌ به‌ جای قرائت، و تواضع به جای رکوع و معرفت النفس به جای سجود و مقام انس به جای تـشهد و تـفرید از دنـیا و برون آمدن از بند مقامات به جای سلام.»11

نماز،معراجی برای‌ پیامبر

هجویری،علت «أَرِحْنَا يَا بِلَال‏» گفتن‌ پیامبر را این‌چنین توضیح می‌دهد، که چون پیامبربه معراج رفت و به مقام قرب الهی رسید،از خدای خواست‌ که او را دیگر به دنیا وسرای بلا بازنگرداند،اما خداوند به‌ او‌ گفت‌ که باید برای اقامۀ شرع به دنیا برگردی.بعد از بازگشت پیامبر به زمین،هرگاه که مشتاق آن مقام ‌‌معلی‌ می‌گشت،می‌گفت«ارحنا یا بلال،بالصلوه»؛پس هر نماز برای وی معراجی بود و اندر آن قربتی.12

دیدگاه هجویری‌ نسبت‌ به دو مسئلۀ مطرح دربارۀ نماز

1-لزوم انجام نماز:

گروهی از صوفیه بر این عقیده هستند که‌ بعد از طی مراحلی،سالک به انجام نماز ودیگر اعمال شریعت نیاز ندارد؛زیرا«چنین انسانی‌ به مرتبه‌ای رسیده بس‌ فراتر‌ ازعوام الناس؛بنابرانی اگر از آنان اعمالی سر زند که در ظاهر مخالف با دین باشد،نباید دربارۀ آنها شک کرد.»13هجویری با این دیدگاه مخالف است و این را از سـخنملحدان مـی‌داند که«بنده‌ اندر دوستی به درجتی رسد که طاعت از وی برخیزد.»14از نظر او محال است که انسان تا زمانی‌که از صحت کامل عقلی برخوردار است حکم تکلیف از او برداشته شود؛زیرا«اجماع است که‌ شریعت‌ محمد مصطفی-صلّی اللّه عـلیه و سـلّم-هرگز منسوخ نشود،و چون از یک کـس روا باشد برخاستن آن در حال صحّت، از همه‌کس روا باشد؛و این زندقۀ محض باشد.و باز مغلوب و معتوه را حکمی‌ دیگر‌ است و عذری دیگر.»15به نظر او،آن‌چه که می‌تواند ازانسان برداشته شود،رنج حاصل از عبادت می‌باشد نه خـود عبادت و آن هنگامی است که بین بنده و خداوند رابطه محبت و دوستی‌ عمیقی به وجود آید.«امّا روا باشد که بنده را خداوند-تعالی-اندر دوستی خود به درجتی رساند که رنج گزاردن طاعت از وی برخیزد؛ از آن‌چه رنج امر بر مقدار محبّت‌آمیز صورت گیرد.هرچند که‌ محبت‌ قوی‌تر‌ بود رنج طاعت سهل‌تر بود.»16هم‌چنین‌ او‌ روا‌ می‌داندکه انسان هنگام عبادت،طاعت خود را در میان نبیند تا دچـار عجب وخودپسندی نگردد، نه این که اصلا به عبادت نپردازد.در این‌ زمـینه‌ او‌ به سخن پیامبر(ص)استناد می‌کند:

«روا باشد ه اندر حال‌ گزارد‌ فرمان حق،رؤیت طاعت از بنده برخیزد؛کماکان للنّبی علیه سلام:«و انّه لیغان علی قـلبی ‌ ‌حـتّی کنت اسغفر اللّه فی کل‌ یومسبعین‌ مرّة»،هر‌ روزی هفتاد بار من بر کردار خویش اسـتغفار کـنم؛از آنـ‌چه‌ به خود و به کردار خود می‌نگریست تا معجب شدی به طاعت خود از تعظیم امرحق،می‌نگریست و می‌گفت: طاعت من‌ سزای‌ من‌ است.»17

2-نماز،آلت حضور یا غیبت؟؟

نظر دیگری که هجویری به نقد آن پرداخته،این‌ است‌ که نماز آلت حضور است،یاآلت غیبت،او ابتدا دیـدگاه دو گروه را در این‌باره مطرح می‌کند.گروهی که می‌گویند‌ نماز‌ آلت‌ حضور است و گروهی دیگر برآنند که نماز آلت غیبت است،اما هجویری‌ این‌ دو‌ دیدگاه را نمی‌پذیرد و بر این باور است که نماز امر و فرمان خداوند است،نه‌ آلت‌ حضور‌ یا غیبت؛زیرا آن‌چه که امر و فرمان است نمی‌تواندآلت چیزی گردد و چنان‌چه نماز‌ آلت‌ غیبت بود،می‌بایست که غایب با ترک‌کردنآن،حاضر می‌شد و اگر علّت حضور بود،می‌بایست که‌ غایب‌ را‌ حاضر می‌کرد.«چون غایب و حاضر را به ترک آن عذر نیست،آن خود اندر نفس‌ خود‌ سلطانی است،اندر غیبت و حضور نبشته است.»18

گروه‌های به‌جای آورندۀ نماز

اهل مجاهده،یکی از گروه‌هایی هستند‌ که‌ هجویری‌ از آنان نام می‌برد که بسیارنماز می‌گزارند.هجویری علت نماز خواندن زیاد این گروه را آن‌ مـی‌داند‌ کـه تن خود را به عبادت عادت دهند؛«پس نماز اهل مجاهدت بیشتر کنند‌ و فرمایند؛چنان‌که‌ مشایخ و مریدان را در شبانه‌روز چهارصد رکعت نماز فرمایند، مر عادت تن را بر عبادت.»19گروه دیگر‌ اهل‌ استقامت‌ هستند که نماز بسیار ادا کـنند؛«مر شـکر قبول را در حضرت.»20ارباب احوال‌ نیز‌ در به جای آوردن نماز به دوگروه تقسیم می‌شوند:گروهی که در مقام جمع باشند،شبانه‌روز نماز می‌خوانند؛اما‌ آن‌ها‌ که در مقام تفرقه هستند،تنها آن اندازه که نماز بر آن‌ها واجب شده‌ اسـت،به‌ جـای مـی‌آورند.«پس آنان که اندر نماز مـجتمع‌ بـاشند،روز‌ و شـبان در نماز باشند و آنان که متفرق‌ باشند،به‌جز‌ فرایض و سنن زیادتی کمترکنند.»21

نماز در کردار و گفتار برخی از عارفان

هجویری به‌ دلایل‌ گوناگونی،به سخنان برخی از عارفان‌ و صوفیان در‌ رابطه‌ با‌ نمازاستناد کرده است،که در این نوشتار،برای‌ شناخت‌ نوع دیدگاه،هم‌چنین چگونه نمازگزاردن این عارفان،برخی از سخنان آن‌ها ذکر می‌شود:سهل بن عبد‌ اللّه‌ معتقد است که خداوند بر انسان‌های صادق‌ فرشته‌ای را گمارده است‌ که‌ انسان را به وقت خواندن نماز، به‌ گزاردن‌ نماز برمی‌انگیزد و اگر خواب باشد،او را از خواب بیدار کند.22(برای آشنایی بـا چگونه‌ نمازخواندن‌ عارفان نیز سخنی از حاتم‌ اصمبیان‌ می‌شود:از‌ حاتم اصم پرسیدند‌ که‌ چگونه نماز می‌خوانی؟ گفت:

«چون وقت‌ نماز‌ اندرآید،وضویی ظاهری و باطنی بکنم، ظاهر به آب وباطن به توبه.آن‌گاه اندرآیم و مسجد حرام‌ را‌ شاهد کنم و مقام ابراهیم را‌ میان دو‌ ابروی خود‌ نهم، و‌ بهشت‌ را بر دست راست‌ خود دانم و دوزخ را بر دست چپ خود، و صراط را زیر قدم خـود و مـلک‌ المـوت‌ را از پس‌پشت خود.آن‌گاه تکبیری کنم با‌ تعظیم،و‌ قیامی‌ به‌ حرمت،و‌ قرائتی با هیبت‌ و رکوعی به تواضع و سجودی به تضرّع و جلوسی به حلم و وقار و سلامی به شکر.»23

مرصاد العباد

کتاب مرصاد‌ العباد،یکی از آثار منثور و متون صوفیه‌ فارسی‌ است‌ که‌ در‌ قرن هفتم‌ به نگارش درآمده است.

«در این کتاب اصول و عقاید متصوفه با چنان نظم و روشنی تمام جامۀ لفظ پوشیده است که تا جاودان،عارف و عامی را گنج حقایق‌ و خزانۀ اسرار الهی خواهدبود، تا روندگان آن به رسم و با پایمردی آن به صراط مستقیم هدایت جویند وجویندگان حقیقت از فصول و ابواب آن به رسم و راه اهل‌ تصوف‌ آشنایی یابند.»24

-نماز جزء ظاهر شرع

از نظر نجم رازی، شریعت دو بخش ظاهر و باطن دارد.ظاهر شریعت اعمال بدنی است که شامل نماز و روزه و زکوة می‌باشد.«شریعت را ظاهری است و باطنی، ظاهر آن اعمال بدنی است که کلید طلسم‌گشای صورت قالب آمد و آن کلید راپنج دندانه است، چون: نماز و روزه و زکوة و حج و گفت‌ کلمۀ شهادت.»25

نماز،سفر روح

از دیدگاه نجم‌ رازی،هریک‌ از ارکان شرع روح را از جایگاه و مقام قرب الهی،که روح در ابتدا آن‌جا بود،خبر می‌دهد و او را به بازگشت به آن‌ مقام‌ اول هدایتمی‌کند.26اشکال و حرکات‌ نماز‌ و صفت مناجات نماز به دو صفت،روح را خبرمی‌دهد:«اشکال و حرکات نماز او را از آمدن بدین عالم خبر دهد،و به مـراجعت آن عـالم دلالت کند.»27تشهد،سجده،رکوع، قیام و تکبیر اشکال و حرکات‌ نمازاست‌ که نجم رازی هرکدام از این حرکات و اشکال نماز را با یکی از مقام‌هایی که روح در پیـوستن به بدن پشت‌سر گذاشته است،مطابقت می‌دهد.

*تشهد

«تشهد خبر می‌دهد از شهود در حضور‌ او[خداوند]،در‌ حضور حضرت‌ عزّت پیش از آن‌که به این‌جا[دنیا]آمد.»28

*سجده

روح هنگامی‌که به زمین آمد،به اولیـن مـقامی کـه پیوست،مقام نباتی است که نباتات همه‌ در سجود هـستند و سجده برای روح یادآور این مقام است.29

*رکوع

رکوع نیز‌ روح‌ را«خبر می‌دهد که از مقام نباتی به مقام حیوانی آمد و حیوانات جمله در رکوع هستند.»30

*قیام

قیام نیز برای ‌‌روح‌ یادآور این است که از مقام حیوانی به انسانی پیوست.31

*تکبیر

در تکبیر،روح باید از‌ اغراض‌ دنیوی‌ روی برگرداند و دنیا و آخرت را براندازد واز هرچه در نظر نفس بزرگ است،نگاه‌ بردارد.

«از خود سفر کن،اول از قیام انسانی،که شکل تجبّر و تکبّر و انـانیت‌ است به رکوع حیوانی آی،که‌ شکل‌ تواضع و خضوع و انکسار است،و از آنجا به سجود، کهشکستگی و فکندگی و افتادگی و مذلت نباتی است آی، تا به تشهد شهود وحضور اول بازرسی که« وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ ».32نجم رازی معتقد‌ است که روح انـسان برای پیوستن به بدن پس از جدایی از بارگاه الهی،مقام‌های مختلفی از جمله نباتی وحیوانی را پشت‌سر گذاشته تا به مقام انسانیت رسید.از نظر او،روح با کمک نماز مسیری‌ را‌ که برای پیوستن به قالب طی کرده بود،دوباره بازمی‌گردد و به مقام قرب الهی می‌رسد.درحقیقت نماز وسیلۀ سفر روح است برای بازگشت به پیشگاه الهی.این سفر با گفتن تکبیر آغاز می‌شود‌ و با رکوع،روح به مقام حیوانی می‌پیوندد و بـا سجده به مقام نباتی می‌رسد و با گفتن تشهد دوباره در بارگاه الهی حاضر می‌شود.

مناجات نماز نیز انسان را از مرتبۀ حیوانی‌ و خواسته‌های نفسانی می‌رهاند و به مقام ملکی می‌رساند و انسان را هم‌کلام با خداوند می‌کند.33

مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه

مصباح الهدایه از مهم‌ترین آثار عرفانی قـرن هشتم است که کاشانی آن‌ را‌ بهدرخواست‌ دوسـتانش نـوشته اسـت؛این کتاب شامل‌ ده‌ باب‌ و هر باب دربردارندۀ ده فصل است.

-معنای نماز

یکی از مباحث مطرح در مصباح الهدایه دربارۀ نماز،اشتقاق لفظ صلات است.عزت الدین در این‌باره‌ نظر‌ دو‌ گروه را بیان می‌کند:«دیدگاه اول این که مشتق‌ از‌ لفظ«صلی»است و به معنای در آتـش رفتن می‌باشد و دیدگاه دیگر این که صلات از «صلت»است؛یعنی مصلّی حقیقی آن است‌ که‌ در‌ حال صلات به غلبۀ نور شهود معبود و تلاشی رسوم وجود،از‌ خلق منفصل و به حق متصل بود.»34

درحقیقت نماز آن است که«بنده به جمیع اجزای وجود، قولا و فعلا و علما‌ و حالا،سیّد خود را-سبحانه و تعالی-از سر تضرّع و ابتهال بخواند و همگی‌ او گویا زبانی شود؛چنان‌که هیچ ذرّه از ذرّات وجود او،ظاهرا و باطنا از دعا متخلّف نبود.»35

-شرایط ورود به‌ نماز

*طهارت

عز الدین،شرط‌ صحّت نماز را طهارت می‌داند؛زیرا نماز مواصلت بین بنده باخداوند است؛بنابراین شایسته‌ نیست‌ که‌ بنده در پیشگاه الهی،نجس و آلوده باشد،همچنین شیطان بر بنده مؤمن،به‌خصوص در موقع ادای نماز،بسیار‌ حسد می‌برد‌ و سپاه خود را به جنگ او می‌فرستد؛ در این مبارزه،سلاح نمازگزارطهارت اوست.«طهارت که نوری است‌ از‌ انوار ایمان و اثری از آثار شرع، مؤمن را به مثابت سلاح است در‌ دفع‌ شیطان.»36

این نویسنده،طهارت را به دو نوع تقسیم می‌کند: طهارت از خبث که در بدن،لباس و مصلاّ‌ است‌ و طهارت از حدث که شامل غسل و وضو می‌شود.37

عز الدیـن،اهل طـهارت را‌ به‌ سه‌ گروه تقسیم می‌کند:عامۀ مؤمنان که طهارت آن‌ها بر ظاهر و پاک بودن لباس،بدن و مکان است؛گروه‌ عوام‌ صوفیه و خواص مؤمنان که طهارت آنها بر ظاهر و باطن است و طهارت‌ باطن«تزکیۀ‌ نفس بود ازاخلاق ذمیمه و تصفیۀ قلب از لوث دنیا.»38گروه دیگر،خواص صـوفیه و اخص خواص مؤمنان‌ می‌باشند‌ که«ایشان‌ با طایفۀ اول و دوم در طهارت ظاهر و باطن مشارک باشند و به‌ طهارت سرّ از لوث ملاحظۀ اغیار،منفرد.»39

عز الدین بر گروهی که به طهارت ظاهر بیش از باطن‌ اهمیت‌ می‌دهند، خرده می‌گیرد و کار این گروه را منافی بـا سیره اصحاب رسول می‌داند؛چرا‌ که‌ از اصحاب رسول افرادی بودند که با پای‌ برهنه‌ راه‌ می‌رفته‌اند و به زمین بی‌سجاده نماز می‌کرده؛اما‌ همه در‌ تطهیر باطن بی‌نهایت می‌کوشیده‌اند.40

*ترک تعلقات

نمازگزار پیش از ورود به نماز،باید که دل خود‌ را‌ از امور دنیوی و آنچه‌ کـه‌ سبب پراکندگی خاطر‌ و توزّع‌ باطن می‌شود،دور دارد«تا در صلات حاضر‌ بود‌ که چه می‌کند و چه می‌خواند و مست غفلت نباشد تا خطاب« لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‏ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ » در‌ حق او متوجه نبود.»41

-وضوداشتن و تقدیم سنت بر فریضت

دیگر از‌ شرایط‌ نمازداشتن وضو پیش از وقت نماز است و«دگر آن‌که در تقدیم سنت بر‌ فریضت‌ اهمال روا ندارد؛تا گر اثری‌ از‌ آثارکدورت‌ و تفریق به‌ هت‌ مخاطت با خلق و صرف‌ بعضی از اوقات درضرورات عادات به اندرون او راه یافته باشد، به برکت نور سنت‌ برخیزد‌ وباطن صلاحیت صلات و شایستگی مناجات‌ یابد‌ و طریق‌ هیوب‌ نفخات‌ الهی و نزول برکات نامتناههی‌ در فریضه موسّع گردد.»42

وظایف نمازگزار هنگام خواندن نماز

نمازگزار باید تمام تلاش خود را به کار‌ گیرد‌ تا نماز خود را به‌صورت کامل‌ ودرست‌ به‌ جای‌ آورد‌ و تا ذوق‌ و خشوعی که لایق هریک از ارکان است،به جان او نرسد،رکن دیگری را شروع نکند؛هم‌چنین نمازگزار در گفتن‌ ذکرهای‌ نماز باید‌ که به معانی آن اذکار آشنا و متصف‌ باشد.«چنان‌که‌ معنی‌ آن‌ ذکر،صورت حال‌ او باشد؛مثلا در رکوع چـون گـوید:«سبحان ربّی العظیم و بحمده»،باید که دل او غرق تجلّی عظمت الهی بود.»43

نماز حرمی از حرم‌های الهی است.در این حرم الهی چندین مواقف‌ است و درهر موقفی چندین نزل می‌باشد.

«تا دوستان و آشنایان،چون از باب تکبیر درآیند،اول در بارگاه قیام از جلوۀ کبریای پادشاه محظوظ شوند و نزل مکالمت و مشاهدت بردارند و آن‌گاه‌ به بارگاه‌ رکوع آیند و جلوۀ عظمت بیابند و نزل تواضع و خضوع بردارند و علی‌هذا در جمیع هیئت،تا آن‌گاه که ارباب تسلیم بیرون شوند.»44

عز الدین از گفته‌های مذکور نـتیجه مـی‌گیرد که‌ نمازگزار‌ باید که پنبه غفلت را ازگوش خود بیرون آورد تا از مشاهده و مکالمه با معبود و بهره‌مند شدن از نزل‌هایاین حرم الهی‌ محروم‌ نشود.

نماز،هدیۀ پیامبر به مؤمنان

عز الدین‌ محمود،نماز‌ را هدیه پیامبر می‌داند که هـنگام بـازگشت از مـعراج،برایمؤمنان با خود آورده است. «سبب اندراج سرّ معراج در صورت صلات،آن است که رسول-صلوات اللّه علیه-از نهایت‌ شفقت‌ و رحمت بر امّت‌ خواسته‌ است که ایشان را از جملۀمقامات علّیه و احوال سنّیه خود محظوظ و بهره‌ور گـرداند،لاجرم چـون او را ازمعراج سماوات بگذرانیدند و بر بساط قرب و مکالمت و منادی جای‌ دادنـد،خواست‌ که از این کرامت،تحفه‌ای و از این مائده،نواله‌ای به جهت امّت بیاورد صلات را که صورت حال او داشت،با وی همراه کردند تا به قدوم ازسفر معراج،به رسم العراضه با امت‌ درمیان‌ نهاد.»45

از نظر‌ او،هرکدام از ارکان هفت‌گانه نماز؛یعنی دو قـیام،رکوع،دو سجود و دوقعود به مثابت هفت آسمان هستند که پیامبر‌ هنگام معرج پشت سر گذاشت تا به مقام قرب الهی رسید؛بنابراین معراج‌ مؤمن‌ نیز‌ با گزاردن نماز انجام می‌شود و به پیشگاه الهی می‌رسد.قعود آخـر که هنگام تشهد است،«مطلع آفتاب شهود ومنتهای ‌‌سیر‌ وجود است.»46و سلام نماز که تحیت و درود بر خداوند،رسول او و بر بندگان‌ صـالح‌اش‌ است،«بر‌ مثال افتتاح کلام سید المرسلین-صلّی اللّه علیه وسلّم-به تحیت ربّ العالمین در حـال انـفاق صـبح«دنی‌ قتدلّی»و طلوع آفتاب« ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‏ »[است].»47

اهمیت نماز جماعت

عز الدین مردم را دعوت به نماز‌ جماعت می‌کند.از نظر او، در‌ نماز‌ جماعت نوعی اتحاد بین نمازگزاران ایجاد می‌شود و در اثر این اتحاد،اگر کسی یکی از اشکال نماز را درست به جای نـیاورد، به دلیل آن‌که دیگری آن را درست ادا کرده است،حکم نادرست بودن‌ از نماز او برمی‌خیزد.«اگر یکی از ایشان در هیئتی از هـیآت صلات، غافل و مقصر بـود و دیگری حاضر و مکمل،اثر حضور حاضر،حکم غفلت غافل زایل گرداند و صلات ناقص او حکم کامل یابد.»48جامی‌ نـیز‌ درابیات زیر به این موضوع اشاره دارد:

بنگر در نماز وقت عمل            که جماعت در آن بود افضل

ز آن‌که از اجـتماع قـوم و امـام      می‌شود نشانۀ نماز تمام

ور یکی را بود قیام و رکوع          خالی‌ از هیئت خشوع و خضوع

دیگری خاشع آن‌چنان باشد             که در احوال او عـیان بـاشد

ور یکی از آن میان پریشانده             باشد از فکرهای بی‌حاصل

دیگری از خیال دور بود                  غرق جمعیت و حضور بود

یک‌ نماز‌ از هـمه شـود حـاصل           که به میزان دین بود کامل49

نتیجه‌گیری

نماز از نظر هجویری، امر و فرمان است از جانب خداوند بر بنده که نه وسـیلۀ حضور و نه آلت غیاب می‌باشد.به اعتقاد‌ او،هیچ‌وقت‌ حکم‌ تکالیفی مانند نماز و روزه‌ ازبندگان‌ برداشته‌ نمی‌شود؛بلکه ممکن است که رنج حاصل از عبادت به سبب دوستی میان عابد و معبود کم شود.هجویری برخی از مسائل مطرح در‌ سیر‌ و سـلوک را با اشکال و اجزای نماز مطابقت می‌دهد؛مانند‌ توبه‌ با طهارت در نماز،تواضع بارکوع و معرفة النفس با سجده.دیدگاه هجویری نسبت به نماز-هرچند که رابطه عمیقی بین نماز و سلوک‌ عرفانی‌ ایجاد کرده است-بیشتر دیدگاه شرعی و فریضه‌ای است تا عرفان محض‌ و سیر در ملکوت.

نجم الدین رازی نیز نماز را جزو ظاهر شریعت می‌داند و از نظر او،روح انسان پس‌ از‌ پیوستن‌ به قالب خاکی،تنها از طریق نماز است که می‌تواند دوباره درپیشگاه‌ الهی‌ حضور بیابد،او هرکدام از اشکال نماز را با یکی از منازل و مراحلیکه روح از مقام‌ قرب‌ الهی‌ برای پیوستن به قالب خاکی طـی کرده است،تطبیق می‌دهد؛او رکوع را با مقام‌ نباتی،سجود‌ را‌ بـا مقام حیوانی،تشهد را با شـهود درحـضور خداوند و قیام را با مقام انسانی‌ مشابه‌ می‌بیند.نماز‌ در نظر رازی،نوعی رجوع به عالم ملکوت و بازگشت به عالم معنوی،از همان مسیر عـبور‌ و نـزول بهعالم مادی است.

از نظر عز الدین محمود،طهارت ظاهر و باطن،ترک تعلقات،وضو داشتن‌ پیش‌ ازوقت‌ نماز،انجام سنت پیـش از فرایض،ازجمله کارهایی است که نمازگزار پیش ازادای نماز باید انجام‌ دهد.در‌ هنگام گزاردن نماز نیز نمازگزار باید که ذوق و خشوعی که خاص هریک از‌ ارکان‌ نماز‌ اسـت را با جان درک کند،بعد رکن دیگر را شروع بکند.به باور او،نماز هدیۀ پیامبر است‌ به‌ مؤمنان که بعد از معراج-از روی شفقتی که نسبت به آن‌ها داشت-برای آن‌ها‌ آورده‌ است.کاشانی،نماز‌ را موهبتی می‌داند که وسیلۀ کمال و معراج بـرای تمام مـؤمنان است.

پی‌نوشت‌ها

(1)- آقایانی چاوشی،اکبر و دیـگران:«بررسی رابطۀ‌ نماز‌ بـا‌ جهت‌گیری مذهبی و سلامت روان»،مجلۀ علوم و فناوری،دورۀ 2،ش 2،ص 157.

(2)-خلیلی،مصطفی:نقش نماز‌ در‌ شخصیت جوانان،ص.

(3)-اخوان،محمد:نماز در قرآن،ص 2.

(4)-محمدی‌ری شهری،محمد:میزان الحکمه،ج 5،ص 403.

(5)-نهج البلاغه،ترجمه از محمد دشتی،نامه 7.

(6)-عابدی،محمود:مقدمه کشف المحجوب.

(7)-خزائلی،محمد:نمازشناسی،ص 8.

(8)-هجویری،ابو الحسن عـلی بـن عـثمان:کشف المحجوب،ص 439.

(9)-همان،ص 439.

(10)-همان.

(11)-همان،ص 440.

(12)-همان،ص 442.

(13)-حقیقت،عبد الرفیع:مکتب‌های عرفانی در‌ دوران‌ اسلامی،ص 137.

(15)-همان،ص 457.

(16)-همان.

(17)-همان،ص 437.

(18)-همان،ص 441.

(19)-همان.

(20)-همان.

(21)-همان،ص 442.

(22)-همان،ص 443.

(23)-همان،ص 440.

(24)-نجم الدین‌ رازی،عبد اللّه بـن مـحمود:مرصاد العـباد،ص 65.

(25)-همان،ص 162.

(26)-همان،ص 166.

(27)-همان،ص 167.

 (28)-همان.

(29)-همان.

(30)-همان.

(31)-همان.

(32)-همان،ص 168.

(33)-همان.

(34)-عز الدیـن کـاشانی،محمود:مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه،ص 207.

(35)-همان.

(36)-همان،ص 202.

(37)-همان،ص 204 و 205.

(38)-همان،ص 203.

(39)-همان.

(40)-همان.

(41)-همان،ص 210.

(42)-همان.

(43)-همان،ص 209.

(44)-همان.

(45)-همان،ص 207 و 208.

(46)-همان،ص 207.

(47)-همان،ص 207.

(48)-همان،ص 210.

(49)-جامی:هفت اورنگ،ص‌ 163‌ و 264.

منابع

 -قرآن کریم

-نهج البلاغه:ترجمه از محمد‌ دشتی،چ‌ 1،تهران:انصاری،1388.

-آقایانی چاوشی،اکبر و دیگران:بررسی رابطۀ نماز با جهت‌گیری مذهبی وسلامت روان،مجله علوم‌ رفتاری،دوره‌ 2،ش 2،1387.

-اخوان،محمد:نماز در قرآن،چ 1،مرسل:کاشان،1386.

-جامی:هفت اورنگ،تصحیح‌ و مقدمه از مرتضی‌ مدرس‌ گیلانی،تهران:مهتاب،1375.

-حقیقت،عبد الرفیع:مکتب‌های عرفانی در دوران‌ اسـلامی،چ‌ 1،تهران:کوشش،1380.

-خزائلی،محمد:نمازشناسی،(با استفاده از احکام قرآن)،تهران:جاویدان،1358.

-خلیلی،مصطفی:نقش نماز در شخصیت جوانان،چ 6،قم:زائر،1379.

-عز الدین کاشانی،محمود:مصباح الهدایه‌ و مفتاح الکفایه،تصحیح از عفتکرباسی،محمد رضا‌ برزگر‌ خالقی،چ‌ 1،تهران،1382.

-محمدی ری شهری،محمد:میزان‌ الحکمه،قم:مکتبه‌ اسلامیه،1372.

-نجم الدین رازی،عبد اللّه‌ بن‌ محمد:مرصاد العباد،به اهتمام محمد امین ریاحی،چ 10،تهران:علمی و فرهنگی،1383.

-هجویری،ابو الحسن علی بـن عـثمان:کشف المحجوب،تصحیح‌ از‌ محمود عابدی،چ 2،تهران:سروش،1383.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 4633 کلمه
مولف : ظاهری عبده وند،ابراهیم، حجت اللّه رئیسی، ابراهیم ظاهری عبده‌وند، دکتر جهانگیر صفری
1394/9/5 ساعت 12:17
کد : 926
دسته : اهمیت و جایگاه نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
کلید واژه‌ ها: نماز
اسرار نماز
حضور قلب
عرفان
کشف المحجوب
مرصاد العباد
مصباح الهدایه
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز