اشارات جسمانی نماز . ویلیام چیتیک

■ اشارات جسمانی نماز . ویلیام چیتیک

اشارات جسمانی نماز . ویلیام چیتیک

اشارات جسمانی نماز[1]

مقالۀ حاضر ترجمۀ فصل دوم جدیدترین اثر از ویلیام چیتیک، نویسنده و پژوهشگر‌ توانای‌ عرفان و تصوف، به نام«در جستجوی قلب گمشده [2]است.نگارنده در این فصل به شیوه‌ای محققانه به تشریح‌ اشارات و معانی نهفته در حرکات نماز پرداخته و به گونه‌ای مـوجز خواننده را‌ به تعمق در این‌ امر‌ دعوت می‌نماید.تطبیق اسرار نماز با انسان‌شناسی و سیرانسان در قوس صعود و نزول(معراج) محور اصلی ایـن مـقاله را تشکیل داده است.

نویسندگان مسلمانی که اهمیت نماز را توضیح می‌دهند، آن را متضمن پایه‌ای‌ کامل در عمل اسلامی دانسته‌اند. مخاطب آن‌ها افرادی هستند که نماز را به جا می‌آورند و این عمل، عادت ثانویۀ آن‌ها شده است.این نویسندگان به ندرت مـفهوم حرکات نماز را مورد بحث قرار می‌دهند و تنها‌ در چارچوبیکه به عنوان«اسرار عبادات» شناخته شده، سخن می‌گویند.به طور معمول، نویسندگان چنین آثاری صوفی بوده و خود رامتعلق به گروهی از مسلمانان می‌دانند که با تفاسیر سطحی راضی نشده و این گروه معنایی‌ فراسوی‌ شکل و ظاهر را مورد تأکید قرار می‌دهند.

با این وجود، این آثار توجه بسیار بیشتری به اهمیت دستور العمل‌های متنوع و قرائت آیات قرآنی دارند تا به خودحرکات جسمانی.بی‌تردید بخشی از دلیل‌ این‌ سکوت مرتبط با این امر است که بدن با حکمت حرکت وفق یافته و درنتیجه بیان لفظی غیر ضروری به نظر می‌رسد.با این همه، معادجسمانی است و قرآن به ما می‌گوید‌ که‌ هریک‌ از جوارح به خاطر اعمالشان در‌ این‌ دنـیا، مورد‌ مؤاخذه قرار خواهند گرفت.[3]

پیامبر(ص) نماز را ستون دین نامید[4] لذا نماز به عنوان ستون دین، بقیه‌ی تعالم دین اسلام را نگه داشته و اساسی‌ترین عملی را‌ که‌ خدا‌ از بشر خواسته، بیان می‌کند. اگر بیان شهادت، اقرار به‌ تسلیم‌ شدن در مقابل حـب و رحمت خداست پس نماز توصیه‌شده‌ترین فعالیت جسمانی از سوی خداوند مـی‌باشد کـه بـه این امر(شهادت) اضافه شده‌ است.

مفهوم نماز‌ از بسیاری جهات می‌تواند مورد نگرش قرارگیرد.شاید[بتوان گفت]بهترین شیوه برای‌ شناخت حرکات نماز، قرار دادن این حرکات در بستر آموزه‌های اسلامی بـرای عالم صـغیر انسانی است.این تعالیم به وضوح بین بعد‌ سفلی ظلمانی، کثیف، ناخودآگاه‌ و پراکندۀ انسان که جسم نامیده می‌شود[و همچنین]بعد علوی، درخشان، لطیف، خودآگاه و یگانه که روح نامیده‌ می‌شود، تمایز‌ قائلند.جسم[انسان]تصویر جسمانی خداست [5]در حالی که روح، نفس خداست که در زمان سرشتن گل انسان در جسم او دمیده‌ شد.[6] [پس]تنهایک‌ روح‌ فطری(نفس خداوند)و تعداد بسیار زیادی از ابـدان انسان‌ها که همگی برصورت خدا ساخته‌ شده‌اند، وجود‌ دارد.در‌ هرفرد، روح و جسم در یک سطح میانجی(برزخ)به نام نفس با هم آمیخته‌اند.

نفس، نمایانگر برخورد بین کیفیات‌ روح‌ و جسم و منبع آگاهی و شخصیت است؛اما[نمی‌توان گفت]تنها معنوی یا به طور کامل مادی است؛بلکه درون‌ نـفس، نور‌ بـا ظلمت، دانش با جهل، وحدت با کثرت، ذکر با نسیان، زندگی به همراه مرگ و قدرت با‌ ضعف‌ عجین‌ است.[7] از طریق نفس، روح و جسم بایکدیگر ارتـباط برقرار کرده و برهم اثر می‌گذارند.این تعامل ظاهر‌ شده‌ و لحظه به لحظه در[ساحت‌های]اندیشه، گفتار وعـمل دسـت‌خوش تغییراتی می‌گردد.هدف از وجود انسان دراین‌ دنیا، ادغام‌ اسفل‌ در اعلی، مادیت در معنویت و انسانیت در الوهیت است.از این حیث، فرد مسلمان می‌کوشد جسمش را به نفس‌ و نفسش را به روح بسپارد.اما این امر به برقراری یک رابطه‌ی محکم و استوار‌ با‌ کانون الهـی و چنگ زدن به ریسمان الهی و بازگشت تمام فعالیت‌های متفرقه و پراکنده‌ی جسم و نفس‌ به‌ خداوند بستگی دارد.

نماز، مردم را در هـرسطح وجـودی کـه دارند به خودمی‌خواند.حرکات[نماز]، مدلی را‌ برای‌ تلفیق فعالیت‌های بدنی با حقیقت، ارائه می‌نماید. نماز نیز همچون انسان، دارای سه بـعد اسـاسی[روح، جسم و نفس]است. روح[نماز]، تمرکز حواس یا حضور‌ قلب‌ است؛در هرنمازی، مسلمانان به صورتی پایدار و محکم تلاش می‌کنند تـا قـلب در ذکـر خداوند، مبهوت‌ گردد.این‌ واقعیت که هرفردی که نماز را اقامه می‌کند‌ در‌ تثبیت کمترین[میزان‌ از]تمرکز حواس می‌کوشد، دقیقا مانند حقیقت زندگی بشر‌ است‌ که اثباتی برحضور روح می‌باشد.اما حضور کامل قلب به کمیابی خودآگاهی انسان که در سطح‌ روح‌ الهی واقع شده است.این آگاهی هدف[اصلی]وجود انسان‌ است‌ و تنها‌ پیامبران(ص)و‌ اولیاء‌ خداآن را تجربه می‌کنند.

هرحرکتی[در نماز]با آیات خاصی از قرآن و یا دستور العمل‌های نبوی که کلیدی‌ براهمیت‌ آن[حرکات را]ارائه می‌کنند، همراه است و[در واقع]آیات‌ و احادیث بـین شکاف موجود‌ میان‌ روح و جسم و تمرکز‌ حواس‌ و فعالیت بدنی پل زده و همچون برزخی میان روح و بدن نماز هستند.[این‌ آیات‌ و روایات]به منزلۀ نـفس نـماز‌ بوده‌ و درخشندگی روح نماز را‌ با‌ مادیت صورت در یک‌ جا‌ جمع می‌کنند.بدین ترتیب، کلمات یک سـرشت جـسمانی«بندبند»مانند حرکات[نماز]دارند اما معنای نهایی آن‌ها ورای تمام صورت ‌هاست.

در میان‌ متون‌ بسیاری که منابع و مآخذ برای‌ نشان‌ دادن اهمیت نماز‌ نقل‌ قول‌ کرده‌اند[این حدیث]به چشم می‌خورد:« الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِن‏.[8] معراج به معنای صعود پیامبر(ص)است که به موجب آن، او از طریق ملکوت به حضور‌ الهی رسید.کلمۀ‌ معراج در مـعنای تحت اللفظی یعنی‌ وسیله‌ای برای‌ بالا‌ رفتن‌ یا‌ نردبان، اما یکی از‌ نردبان‌ بالا می‌رود ودیگری از آن پایین می‌آید و اهمیت معراج نه تنها در عروج پیامبر(ص)که در بازگشت‌ او‌ به‌ جهان نیز هست.این دوحرکت[صعود و نزول]معرّف دو‌ مرحلۀ‌ مهم‌ از‌ کمال‌ معنوی‌ اسـت کـه در ساختار نماز نشان داده شده است.

طبق نـظریۀ پذیـرفته شدۀ عمومی، معراج پیامبر(ص)جسمانی بوده [9] و به عبارت دیگر، کمال بشر به ابعاد معنوی، نورانی و نامرئی مـحدود نـمی‌شود بلکه[همچنین]این‌ امر به بعد مادی، تیره و مرئی نـیز مرتبط است چون صورت الهی صفات خاصی را ظاهر می‌کند کـه مستلزم شکل مادی است.جسم یک مؤلفۀ اساسی در جستجوی خداست و درست مانندنفس، بدن نیز‌ دست‌خوش‌ دگرگونی‌های مناسب در سطح خود می‌شود.

نماز دارای چهار حالت اصلی است:

1.حالت ایستادۀ مستقیم(قیام)؛

2.رکوع، به طوری کـه پشت و سر موازی بـا زمین باشند؛

3.سجده با قرار دادن زانوها، دست‌ها و پیـشانی[و نوک انگشتان بزرگ‌ هردو‌ پا]برزمین؛

4.نشستن برروی زانو رو به جلو به طوری که پشت، صاف باشد(تشهد).

هرنماز واجب از دو، سه و یا چهار رکـعت تـشکیلمی‌شود:یک رکعت متشکل از ایستادن(قیام)، رکوع، دوباره قیام، سجده، سر از‌ سجده‌ برداشتن و نشستن، سجدۀ دوبـاره[سجده‌ی دوم]، سپس‌ سر‌ از سجده برداشتن و قیام کردن یانشستن جهت خواندن تشهد.البته این امر بستگی به این دارد که نمازگزار در حال انجام چه رکعتی است.

در بخش‌ نخست‌ هررکعت، شخص با[قرار دادن]دست‌هادر کنار‌ خود‌ یا به صورت متکتف؛دست‌ها به صورت تاخورده در مـقابل شـکم(بسته به متکب فقهی که نمازگزار تابع آن است)می‌ایستد.خداوند به تمام افراد فرمان داده تا مسئولیت مقام انسانی خود را به عهده گیرند و آن‌ها[نیز]با‌ ایستادن در پیشگاه او به عنوان بنده به او پاسخ می‌گویند.معنای قیام، وقتی که در تقابل با دو حالت رکوع و سجود[بررسی می‌شود]به وضوح مشخص می‌شود.ابن عربی خاطرنشان می‌کندکه رکوع، برزخی بین قیام‌ و سجود است.[10] این‌ بسیار قابل توجه است که قرآن فعل«سجده کردن» را اغلب اوقات درداستان بـه سجده افتادن ملائکه در مقابل آدم‌ به امر خداوند و سرپیچی شیطان از انجام این دستور به کار‌ می‌برد.سجده در‌ مقابل‌ خداوند، اذعان به برتری مقام اوست و بدین ترتیب شخص تسلیم بودن کامل خود را چه از نظر روحی‌ و ‌‌چه جسمی‌ در برابر امر خداوند نشان می‌دهد.شیطان از هوای نفس خود پیروی کرد و سرسختانه‌ از‌ پذیرش‌ هدایت حق تعالی سرباز زد. شعار او این بود:«من از او بهترم»[11].شیطان، آدم را پایین‌تر از خود پنداشته لذا‌ او را شایسته‌ی سجده ندانست. [پس] بنده‌ای [هم] که حاضر به سجده دربرابر خداوند نباشد[به نوعی]می‌گوید:من از او‌ بهترم.

در حالت قیام، بنده در‌ یک‌ صفت الهی سهیم است چرا که خدا«حیّ القیّوم»[12]است.اما[در مقابل]رکوع و سجود، فقط از ویژگی‌های بنده هستند و نه پروردگار، این حالت در مفاهیم خشوع، تواضع، فروتنی و خضوع مشترک است.همان گونه که ابن عربی اشاره می‌کند، از طریق سجده، بنده‌ در پی خـاستگاه خود که گل رس است، می‌باشد در حالیکه از طریق قیام او تلاش می‌کند تا به ریشۀ ویژگی‌های مثبتش که همان روح است برگردد.گل رس از آب و خاک ساخته شده‌ و دارای ویژگی‌هایی نظیر دنائت، ظلمت، تراکم، درشتی، کندی، انفعال، جهل و مرگ است.[در حالی که]روح، نفس الهی بوده و در جنس خـود بـا فرشتگان یکی است وخصوصیات ذاتی آن شامل:علو، درخشندگی، لطافت، سبکی، روشنایی، پویایی، علم و زندگی می‌باشد.قیام نمایانگر سرشت روحانی انسان، سجده مبیّن‌ طبیعت‌ جسمانی و رکوع، حوزۀ میانجی نفس است و در مجموع حرکات سه‌گانۀ[نماز]، حاکی از بندگی جمیع انسان‌هاست.

اگرچه روح در مقایسه با بدن، متعالی و نورانی است، اما در مقایسه با خداوند، پست و تاریک است.بنده بـا‌ تمام‌ وجود به تصدیق این موضوع که هرچیز مثبتی در روح از خدا ناشی شده، تعظیم می‌کند. رکوع نشان می‌دهد که بنده این تفکر راکه«من از او بهترم»را رد کرده چرا که می‌داند هرچه‌ دارداز‌ سوی‌ پروردگارش است.او[با رکوع]ادعای اسـتقلالی را‌ که نفس‌ در‌ زمانی که خود را در معرض تابش نور روح می‌بیند و با وسوسۀ [شیطان]تصور می‌کند که این نور از آن خود اوست، رد می‌کند.

کلماتی که‌ اغلب‌ هنگام‌ ‌رکوع قرائت می‌شوند از این جمله‌اند: شنوایی من، بینایی من، مغز من، استخوان‌ های‌ من و عصب‌های من[همگی] در پیشگاه تو[ای خدا]خاضعند. هرکدام از این اندام‌ها و قوا دارای ویژگی‌های خاص الهی هستند که به انسان اجازۀ‌ ادامۀ‌ حیات‌ می‌دهند و هریک ازاین دو ساحت[جسم و روح]در روز قیامت‌ مورد مواخذه قرارخواهند گرفت.رکوع نشان‌دهندۀ این نکته است که بنده تمام ادعاهایی کـه مبنی براحساس مالکیت بـراین اندام ‌ها باشد را‌ رد‌ کرده‌ و صرفا ریشۀ تمام آن‌ها را در خدا[مالک حقیقی]می‌داند.

سپس سجده نقطه‌ای را‌ نشان‌ می‌دهد که نده متعلق به آن است و به همان گل رس برخواهد گشت.از این‌رو، اصحاب صوفیه معتقدند‌ که‌ سجده‌ علامت ظاهری یکی ازمتعالی‌ترین مراحل کمال است.[سجده]تجربه و تشخیص بنده از فنا و نیستی‌ خویش‌ است و این امر فنای او در نورخداوند است.

نماز در حالت نشسته که بیانگر‌ ثبات‌ در‌ ساحت میانی(نفس)است به پایان می‌رسد.اینجاست که بنده از خدا رحمت به محمد رسول اللّه(ص)را مسئلت‌ می‌کند.وضعیت‌ نشسته صعود و رسالت-جانشینی به عنوان خلیفۀ خدا در جهان-، خضوع بدن و عبودیت‌ را‌ با‌ هم درمی‌آمیزد.سجده[نماد]بازگشت از معراج و نشانۀ تحقق کاملی از صورت الهی وبقا در صفات‌ خدا‌ بعد از گسستن از تمامی صفات خود است.سجده معنای این آیۀ قرآنی را‌ ترسیم‌ می‌کند:«هرکه‌ روی زمین اسـت دست‌خوش مرگ و فناست و زندۀ ابدی ذات خدای منعم با جلال و عظمت‌ است».[13]

 

 

[1] . «مجله کتاب ماه دین » شهریور 1391 - شماره 179 (از صفحه 115 تا 117)

[2] . In Search of the Lost Heart(Exploration in Islamic Thought).

کتاب«در جستجوی قلب گمشده(کاوش‌هایی در اندیشه‌یاسلامی)»در فوریه‌ی 2012 میلادی توسط انشارات سانی درآمریکا‌ منتشر‌ و هم‌اکنون توسط مـترجم ایـن مقاله در دست ترجمه است.

[3] . {/«إنّ السّمع و البصر و الفؤاد‌ کلّ أولئک کان عنه مسؤولا»/}(الاسراء:36).(تمام پانوشت‌ها افزوده‌های مترجم است.)

[4] . پیامبر(ص):الصلوة عماد دینکم:میزان الحکمه، ج 5، ص 370.

[5] . عهد عتیق، سفر تکوین:1:26-27:آدم‌ را‌ به صورت ما و موافق و شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان‌ آسـمان و بهائم و بر تمامی زمین و همه‌ی‌ حشرات‌ که‌ بـرروی زمـین می خزند حـکومت کند.پس خدا آدم را‌ به‌ صورت خویش آفرید، اورا به صورت خدا آفرید...؛ابن عربی، محی الدین، فصوص الحکم، بیروت:دار الکتب العلمیۀ، چاپ اول، 2003، ص‌ 41: فص‌ آدمی:فأنشأ صورته الظاهرة مـن حـقائق‌ العـالم‌ و صوره‌ و انشأ‌ صورته الباطنة علی صورته تعالی.

[6] . الحجر : 29 فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ

[7] . دکتر چیتیک پیشتر در کتاب مقدمهای برعرفان‌ و تصوف (Introduction to Sufism and Islamic Mysticism) فصلی را به‌ نفس‌ اختصاص داده بودند که حاصل‌ آن‌ این بود کـهنفس یـک انـسان در عمیقترین ساحت حقیقت خویش، هیچ کیفیتو ویژگی خاصی‌ ندارد.او‌ شناخت‌ناپذیر بـودن نفس را یک‌ امر‌ واقعیو‌ زیربنایی دانسته و در‌ اثبات گفته‌ی خود به‌ قرآن‌ استناد می‌کند.(ر.ک:ص 102 و 104)و به نظر میرسد در این بـیان کـوتاه بـیان خودرا‌ از‌ چیستی نفس در تصوف و عرفان‌ اسلامی‌ کامل کرده‌اند.

[8] . بحار الانوار، ج‌ 79، ص‌ 303.

[9] . دست کم چنانچه آیه‌ی‌ اول سوره اسراء می‌فرماید: سُبْحانَ الَّذي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ

[10] . .ر.ک:فتوحات(4 جلدی)، ج‌ 2، ص‌ 568.

[11] . ص: 76

[12] . البقره:255

[13] . (الرحمن:26-27)

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 2279 کلمه
مولف : ویلیام چیتیک، مترجم:معصومه نقدبیشی
1394/9/5 ساعت 12:14
کد : 925
دسته : نماز در علوم تجربی
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
سرار نماز
اسرار اجزای نماز
آثار بهداشتی نماز
علوم تجربی و نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز