■ اذان؛ ندای آسمانی و ملکوتی
اذان؛ ندای آسمانی و ملکوتی [1]
نـوشتار حاضر بحثی است پیرامون اذان از ابعاد گوناگون مانند: محتوای اذان، تشریع اذان، جایگاه اذان از نـظر تـبلیغی، احکام فقهی اذان، حذف جمله «حی علی خیرالعمل» از اذان توسط خلیفه دوم و آثار و فواید اذان .
ندای ملکوتی
هر دولتی در هر عصر و زمانی برای برانگیختن عواطف و احساسات ملتخود و دعوت آنها به وظایف فردی و اجتماعی از شعارهایی استفاده میکند .
مسیحیان در گذشته و امروز با نواختن صدای «ناقوس» پیروان خود را به کلیسا دعوت میکنند، ولی در اسلام برای این دعوت از شعار «اذان» استفاده میشود که به مراتب رساتر و مؤثرتر است .
جذابیت این شعار اسلامی به قدری است که به قول نویسنده تفسیر «المنار»:
«بعضی از مسیحیان، هنگامی که اذان اسلامی را میشنوند، به عمق و عظمت تاثیر آن در روحیه شنوندگان
اعتراف میکنند»[2] .
اذان یک دعوت زنده است . انسان از لحظهای که صدای اذان بـه گوشش میرسد، گویی نماز را آغاز میکند . این ندا، زمین و آسمان را به هم پیوند داده و تواضع مخلوق را با عظمتخالق درهم میآمیزد .
چه شعاری از این رساتر که با نام خدای بزرگ آغاز شـود و بـا گواهی به وحدانیتخدا و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله، اوج گیرد و با دعوت به رستگاری و عمل نیک فرود آید . با کلمه «الله» شروع شود و با آن پایان پذیرد .
صدای اذان همانند نـدای آزادی و نسیم حیاتبخش استقلال و عظمت، گوشهای مسلمانان راستین را نوازش میدهد و بر جان بدخواهان اضطراب میافکند و این یکی از رمزهای بقای اسلام است، چنان که «گلادستون» - یکی از رجال معروف انگلستان - در برابر جمعی از مسیحیان اظهار داشـت:
«تا زمانی که نام محمد صـلی الله علیه و آله در ماذنهها بلند است و کعبه پابرجاست و قرآن رهنما و پیشوای مسلمانان است، امکان ندارد که پایههای سیاست ما در سرزمینهای اسلامی استوار و بـرقرار گـردد»[3] .
تـشریع اذان
پس از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به مـدینه، مـهاجر و انصار، کمکم در اطراف پیامبر صلی الله علیه و آله اجتماع کرده و حکومت اسلامی را برپا نمودند; مسجد ساختند و نماز جماعتبرپا نمودند و روز بـه روز بـر عـظمت و شکوه دین اسلام افزوده شد . بنابراین مسلمانان نیازمند وسیلهای شـدند تا مردم را هنگام نماز آگاه سازند . لذا پیشنهادهای مختلفی به پیامبر صلی الله علیه و آله داده شد، اما پیامبر هیچکدام را نپذیرفت; زیـرا بـعضی از پیـشنهادها رسم یهودیان بود . به همین خاطر در اولین سال هجرت، به فرمان خداوند، اذان; توسط جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل گردید[4] .
از امام صادق علیه السلام روایتشده است: هنگامی که جبرئیل اذان را بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل کرد، سر مبارک آن حضرت در دامان علی علیه السلام بـود . پس جبرئیل جملات اذان و اقامه را بیان کرد . وقتی حضرت بیدار شد، فرمود: ای علی! آیا شنیدی؟ گفت: آری! فرمود: آن را ازبر کردی؟ گفت: آری! فرمود: بلال را صدا کن . علی علیه السلام نـیز بلال را صدا زد . وقتی آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله اذان را به او تعلیم داد [5] و دستور داد در اوقات نماز با صدای بلند و رسا اذان بـگوید و او اولین کسی است که در تاریخ اسلام به مقام مؤذنی مفتخر گردید .
حال اگر مـلتهای دیـگر بـا نواختن ناقوسها و یا وسایل دیگر، مردم را به معابد دعوت میکنند در آیین اسلام، اذان مؤذن رمز اجـتماع مـسلمین برای پرستش خدا در مساجد است .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها الفـاظ اذان را به بلال تعلیم داد، بلکه اوقات آنها را هم به وی یاد داد و به مردم گفت: بلال یک مرد وقتشناس اسـت، هر موقع اذان بگوید، نماز بخوانید[6] . لذا هرگاه آهنگ ملکوتی اذان به موقع از سینه پرسـوز بـلال به گوش میرسید، همچون روحی بود که در کالبد مرده مردم دمیده میشد و آنها را زنده میکرد[7] .
اگـرچه در آن روزگـار، کسانی بودند که صوتی دلنشین و لهجهای فصیحتر از بلال داشتند، اما پاکدلی، ایـمان و خـلوص بلال او را تا آن منزلت رفیع بالا بـرد . از آن پس بـلال هـمواره همراه پیامبر بود و اذان میگفت .
جایگاه اذان از نظر تبلیغی
اذان یکی از ابزارهای تبلیغ است که در دعوت به اسلام سهم مهمی دارد . اذان مشتمل استبر مسائلی مـانند: تکبیر، توحید، شهادت به یگانگی و عظمتخداوند، گواهی به رسالت پیـامبر صـلی الله علیه و آله، توصیه به نماز و رسـتگاری و بـهترین اعمال و بالاخره با «لا اله الا الله» (توحید) تمام میشود . نکته قابل توجه دیگر در اذان، تکرار جملات است و این تکرار خود یکی از عوامل مؤثر در جلب توجه مخاطبین به اهمیت موضوع است .
همانگونه که کارشناسان تبلیغات نیز معتقدند، تکرار یک پیام از جمله عواملی است که در اقناع، تصدیق و ترغیب مخاطب تاثیر فراوان دارد .
اذان همیشه به عنوان جزئی از عبادت و شعار جاودانه اسلام و گلبانگ توحید مطرح بوده و خواهد بود .
پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید: «ان الشیطان اذا سـمع النـداء هرب»[8]. «هـرگاه شـیطان صـدای اذان را میشنود، فرار میکند» .
و «ان اهـل السماء لا یسمعون من اهل الارض شیئا الا الاذان » [9]. «اهل آسمان از اهل زمین چیزی جز اذان نمیشنوند» .
طبق ایـن دو روایت باید اذان به گونهای در صحنه باشد که از یک سو موجب طرد شیطان و نابودی مظاهر شیطانی گردد و از سوی دیگر انسان را در ملکوت اعلی سیر دهد و او را با روحیه عرفانی و معنوی آنچنان به معراج ببرد کـه گویی آسمانها ندای او را میشنوند و از آن ندا لذت برده و به شور و شوق میافتند .
احکام فقهی اذان
همه مذاهب اسلامی، اذان گفتن را «مستحب موکد» میدانند به جز حنبلیها که میگویند: «واجب کفایی» است[10] .
اذان بر دو قسم است: اذان اعلام و اذان نماز . اذان اعلام باید اول وقت گفته شود و اذان نماز، متصل به آن ادا شود، هرچند آخر وقتباشد .
اذان در نمازهای واجب یومیه مستحب است، اما در عصر عرفه و جمعه و عشای مزدلفه ساقط میباشد .
برخی گفتهاند: علتسقوط اذان در این سه مورد آن است که جمع بین دو نماز ظهر و عصر و مغرب و عـشا مستحب است . لذا با توجه به این که اصل اذان برای اعلام است، در صورتی که همگان آماده نماز دوم هستند، دیگر نیازی به اذان نیست . البته اذان برای هر نماز دوم که با نماز اول جمع شـود هم ساقط است[11] .
مستحب است که بعد از تولد کودک یا پیش از نامگذاری او، در گوش راستش «اذان» و در گوش چپش «اقامه» گفته شود، تا به روح بلند او مطالب دلنشین القا شده و در نفس او بذر خداشناسی و توحید پاشیده شود و در دوران کودکی و نوجوانی با همان بذرها بزرگ شده و با پاکیزگی کامل، انسانی مهذب به بار آید .
پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمودند: « يَا عَلِيُّ إِذَا وُلِدَ لَكَ غُلَامٌ أَوْ جَارِيَةٌ فَأَذِّنْ فِي أُذُنِهِ الْيُمْنَى وَ أَقِمْ فِي الْيُسْرَى فَإِنَّهُ لَا يَضُرُّهُ الشَّيْطَانُ أَبَدا[12] » . «یـا عـلی هروقت صاحب پسر یا دختری شدی در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بخوان که هرگز شیطان به او زیان نخواهد رساند» .
تصرف خلیفه در اذان
اذان دارای هیجده جمله است که بدون کم و زیاد تـوسط جـبرئیل نازل شـد که در عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله و دوران خلافت ابوبکر و آغاز خلافت عمر به همین شکل گفته مـیشد، ولی چون خلیفه دوم، حی علی خیرالعمل را از اذان حذف کرد، اهل تسنن (شـافعی، حـنبلی، حنفی و مالکی) اذان را پانزده جمله میدانند; یعنی جمله «حی علی خیر العمل» را جزء اذان نمیدانند و جمله «لا اله الا الله» نیز یـک بـار گفته میشود[13] . و در نماز صبح، به جای «حی علی خیر العمل» میگویند: «الصلاة خیر من النوم»: نماز از خواب بهتر است .
چنانکه گفته شد، عبارت: «حی علی خیر العمل» در عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله جزء اذان بود، ولی عمر آن را برداشت و در نماز صبح به جای آن «الصلوة خـیر من النوم» ابداع کـرد . (ایـن کار در زمانی صورت گرفت که به دستور خلیفه، مسلمانان سرگرم جنگها و فتوحات در مناطق مختلف بودند و جهاد در صدر سیاستخلیفه بود) . شخصی از عمر پرسید: به چه دلیل؟ عمر گفت:
«إِذَا سَمِعَ عَوَامُّ النَّاسِ أَنَّ الصَّلَاةَ خَيْرُ الْعَمَلِ تَهَاوَنُوا بِالْجِهَادِ وَ تَخَلَّفُوا عَنْهُ.[14]» . «هرگاه عوام مردم بشنوند که نماز بهترین عمل است، در مورد جهاد سستی میکنند و در نتیجه از رفتن به میدان جهاد سرپیچی مینمایند» . لذا مسلمانانی که بعد از عمر آمدند - به غیر از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و پیروان ایشان - از عمر پیروی نموده و «حی علی خیر العمل» را از اذان و اقامه حذف کردند! در صورتی که این جمله در طول تاریخ مورد تاکید اهلبیت علیهم السلام و پیروان آنها بوده و جزء ویژگیهای مذهب شیعه به شمار میرفته تا جایی که حسین; شهید فخ در زمـان هـادی، خلیفه عباسی، قیام کرد و دستور داد که مؤذن در اذان خود «حی علی خیر العمل» را بگوید .
ابن ابی عمیر از امام کاظم علیه السلام پرسید: چرا جمله «حی علی خیرالعمل» در اذان ترک شد؟ امام کاظم علیه السلام در پاسخ فرمود: علت ظاهری آن را میخواهی یا علتباطنی را؟ عرض کرد: هر دو را .
امام کاظم علیه السلام فرمود:
«علت ظاهری آن این بود که مبادا مردم با تکیه بر نماز، جـهاد را رها کنند اما علتباطنی آن این بود که عبارت (خیر العمل)، ولایت امامان علیهم السلام بر حق است[15] » .
لذا کسی که دستور داد تا جمله «حی علی خیر العمل» در اذان حذف شود، منظور او این بود که مردم به سوی «ولایت» امام حق توجه نکرده و احساساتشان به نفع ولایت تحریک نشود .
آثار و فواید اذان
اذان عبادتی است که دارای ابعاد مختلفی بوده و جملات آن دارای آثار و فواید تربیتی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که مهمترین آنها بدین شرح است:
1 . وقت نماز را برای بندگان تعیین مـیکند .
2 . مفاهیم عالی اعتقادی را تعلیم میدهد .
3 . مردم را به عبادت تشویق میکند .
4 . سبب یادآوری آگاهان و بیداری غافلان است .
5 . ندای اذان در بـرابر کـافران و منافقان نقش کوبندهای دارد و به قدری اثربخش است که آنها را عصبانی کرده و بـه یـاوهپردازی وادار مـیکند و بیخردی آنها را ثابت میکند: « وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ...» (مائده، 58).
«هنگامی که با اذان مردم را به سوی نماز دعوت میکنید، منافقان و کفار آن را به باد استهزاء و بازی میگیرند که این امر نشانه بیخردی آنهاست» .
6 . مسلمانان را به وقتشناسی و نظم در کارها دعوت میکند .
7 . بیانگر اهمیت نمازجمعه است: « إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ ...» . (جمعه، 9) .
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که برای نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوی ذکر خدا بشتابید ...» .
8 . انسان را خوشاخلاق میکند . امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی انسان بداخلاق شد، در گوش او اذان بگویید» . [16]
9 . زمینه را برای تربیت معنوی کودکان آماده میکند .
10 . اذان موجب غمزدایی است . غم و اندوه غالبا بر اثر از دستدادن یک چیز، اضطراب و نگرانی، مشاهده صحنههای تاثرانگیز، ارتکاب خطا و گناه و ... پیـش مـیآید . اذان در هـمه این موارد میتواند به نحو معجزهآسایی غم و اندوه را برطرف سازد; زیرا اذان انسان را بـه یاد نماز میاندازد و نماز آرامبخش دلهاست .
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
«هرگاه به علتحادثهای غمگین میشدم، دوست داشتم از رسول خدا صلی الله علیه و آله تقاضا کنم که برای حفظ حسن و حسین علیهما السلام اذان بگوید»[17] .
11 . اگر اذان از روی ایمان و اخلاص گفته شود، خداوند گناهان گوینده آن را میبخشد: «مَنْ أَذَّنَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ صَلَاةً وَاحِدَةً إِيمَاناً وَ احْتِسَاباً وَ تَقَرُّباً إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِهِ » [18].
«کسی که برای خدا، اذان یک نماز را از روی ایمان و اخلاص بگوید، خداوند گناهان گذشته او را میبخشد» .
پایان مقاله
[1] . مجله درسهایی از مکتب اسلام » خرداد 1382، سال 43 - شماره 3 (از صفحه 46 تا 52)
[2] . تفسیر نمونه، ج4، ص437 .
[3] . داعی السماء، عباس مـحمود عـقاد، ص437 و 438 .
[4] . سیره ابن هشام، ج1، ص154 .
[5] . وسایلالشیعه، حر عاملی، ج4، ص612 .
[6] . مجله مکتب اسلام، سال 9، ش5، ص20 .
[7] . بحارالانوار، ج22، ص245 .
[8] . کنزالعمال، متقی هندی، حدیث 20951 .
[9] . میزان الحکمة، ریشهری، ج1، ص82 .
[10] . دایرةالمعارف جـامع اسلامی، حسینی دشتی، ج2، ص62 .
[11] . هـمان، ص65 و 66 .
[12] . تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص14 .
[13] . الفقه عـلی المـذاهب الخمسة، محمد جواد مغنیه، ص119 .
[14] . بحارالانوار، ج84، ص156 .
[15] . اهمیت اذان و اقامه، ص37 .
[16] . (من لا یحضره الفـقیه، شیخ صدوق، ج1)
[17] . (بحارالانوار، ج84، ص157) .
[18] . (همان، ص124) .