■ اهميت نماز
راههاى پىبردن به اهميت نماز
* چه كنيم كه براى نماز صبح خواب نمانيم و يا اگر پدر و مادر صدا زدند از خواب بلند شويم؟
* در اينباره به نكات زير دقت و عمل كنيد:
1. كتابهايى درباره اهميت و ارزش نماز مطالعه كنيد، تا شناخت شما در مورد نماز بيشتر شود. وقتى بدانيم نماز به معناى ارتباط و سخن گفتن مستقيم با خداوند بزرگ است و اين بالاترين توفيقى است كه يك انسان مىتواند از آن برخوردار باشد، سعى مىكند همواره خود را آماده سازد.
قرآن كريم مىفرمايد: (...وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ)[27]؛ ... آنها كه به آخرت ايمان دارند به آن (قرآن) ايمان مىآورند و مراقب نمازهاى خويش مىباشند.
2. سعى كنيد براى نماز برنامهريزى كنيد؛ مثلا شبها كمتر غذا بخوريد و زودتر بخوابيد و از هر گونه سستى و تنبلى دورى كنيد، زيرا سستى و تنبلى به ويژه براى نماز صبح از وسوسههاى شيطان است. براى رهايى از وسوسههاى شيطان شايسته است به خداوند بزرگ پناه برد: (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس * مَلِكِ النَّاس * إِلَـهِ النَّاسِ * مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس * الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاس * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ)[28]؛ بگو پناه مىبرم به پروردگار مردم، پادشاه مردم، خداى مردم، از شر وسوسههاى شياطين از جنى و انسانى و....[29]
رفتار والدين در نشاندادن اهميت نماز
* رفتارهاى مناسب و مؤثّر پدر و مادر براى نمازخوان كردن فرزندان را بيان كنيد:
* برخى از رفتارهايى كه پدر و مادر در خصوص نمازخوان كردن فرزندان لازم به رعايت هستند، به شرح ذيل مىباشد:
1. بالا بردن سطح آگاهى و شناخت فرزندان به طور غير مستقيم نسبت به فوايد نماز و نقش آن در زندگى انسان.
2. زبان نرم و گويا با حكمت و موعظه و گفتوگوى جذاب و دلپسند درباره نماز و عمل به واجبات دينى: (ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَـدِلْهُم بِالَّتِى هِىَ أَحْسَن)[30]؛ به راه پروردگارت با حكمت و پند پسنديده فراخوان و به روشى كه آن [روش] بهتر است، با آنان مناظره كن.
3. فراهم كردن امكانات دلپذير (مانند: زيبا سازى محل، تهيه عطر، تهيه كردن سجاده براى فرزند)، كوتاه بودن برنامه نماز، تشويق و وعده جايزه، استمرار در برنامهها و... .
4. مشاوره با افرادى كه در اين زمينه مهارت دارند.
5. آگاهى دقيق از شرايط امر به معروف و نهى از منكر براى والدين.
6. تمرين عملى، به اين صورت كه پدر يا مادر از فرزند بخواهند كه هم زمان با آنها به نماز بايستد و هر آنچه آنها به زبان جارى كردند او نيز تكرار كند.
7. بردن به مساجد براى شركت در نماز جماعت: از سفارشات حضرت لقمان(ع) به فرزندش اين است كه فرزندم! نماز بسيار بخوان! و هرگز نماز را از اول وقت تأخير نينداز و با جماعت نمازبگذار، هر چند در سختترين حالات باشد.[31]
8. تهيه و نمايش فيلمهايى درباره نماز.[32]
تفاوت نمازخوان با تارك نماز
* تفاوت اهل نماز با كسانى كه يك روز نماز مىخوانند و يك روز نمىخوانند، در جهان آخرت چگونه است؟
* آگاهى از ارزش و اهميت نماز و دانستن جايگاه نمازگزار، ما را به تفاوت نمازگزار و كسى كه به نماز كمتر اهميت مىدهد رهنمون مىسازد.
نماز در دين مقدس اسلام، از اهميت ويژهاى برخوردار است و يكى از فروع دين و حتى ستون دين به حساب مىآيد و قرآن كريم، با تعبيرهاى مختلفى، مانند «اقيمواالصلوة و...» بر واجب بودن آن تصريح فرموده است، تا جايى كه اگر نماز قبول شود، كارهاى ديگر هم زمينه قبولى پيدا مىكنند.[33]
قرآن كريم به جا آوردن نماز را سبب رستگارى مىداند (قد افلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى)؛[34] به راستى رستگار شد هر كه پاكى ورزيد و نام پروردگارش را ياد كرد پس نماز گزارد. و نيز مىفرمايد: (وَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِالأَخِرَةِ يُؤمِنُونَ بِهِ وَ هُم عَلَى صَلاَتِهِم يُحفِظُونَ)؛[35] آنان كه به آخرت ايمان دارند، به آن [كتاب قرآن] ايمان مىآورند و مراقب نمازهاى خويش هستند. در اين آيه، از ميان تمام دستورهاى دينى، فقط به نماز اشاره شده است و نماز مظهر پيوند با خدا و ارتباط با اوست؛ به همين دليل، از همه عبادتها برتر و بالاتر است.[36]
اهميت نماز در روايات اسلامى نيز بر كسى پوشيده نيست؛ ازجمله: سلمان فارسى نقل مىكند كه در خدمت پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) نشسته بودم؛ آن حضرت شاخه خشكى را گرفت و تكان داد تا تمام برگهايش فرو ريخت، سپس رو به من كرد و فرمود: سؤال نكردى كه چرا اين كار را كردم؟ عرض كردم بفرماييد چرا؟ فرمود: هنگامىكه مسلمان وضو بگيرد و خوب وضو بگيرد و سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مىريزد؛ همانگونه كه برگهاى اين شاخه فرو ريخت.[37]
حضرت على(عليه السلام) از پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مىكند كه فرمود: نمازهاى پنجگانه براى امت من، مانند نهر آب جارى است كه بر در خانه يكى از شما باشد. آيا گمان مىكنيد اگر كثافتى در تن او باشد و روزى پنج بار در آن غسل كند، آيا چيزى از آن بر جسد او خواهد ماند؟! به خدا سوگند كه نمازهاى پنجگانه براى امت من، چنين است.[38] همچنين در روايتى مشهور كه از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است كه فرمودند: اولين چيزى كه بنده بدان محاسبه مىشود نماز است؛ اگر پذيرفته شد، اعمال ديگر نيز پذيرفته خواهد شد و اگر ردّ شود، ديگر اعمال نيز ردّ خواهد شد.[39]
اهميت نماز در آيات و روايات
* لطفاً درباره اهميت نماز توضيح دهيد؟
* خداوند متعال مىفرمايد: (اتْل مآ أوحى إليك مِن الكتـب و أقم الصّلوة إنّ الصّلوة تنهى عن الفحشآء و المنكر و لذكر اللَّه أكبر و اللَّه يعلمُ ما تصنعون)[40]؛ آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپادار، كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مىدارد و قطعاً ياد خدا بالاتر است و خدا مىداند چه مىكنيد. در آيه ديگرى مىفرمايد: (يـأيّها الّذين ءامنواْ استعينواْ بالصّبر و الصّلوة إنّ اللَّه مع الصّـبرين)[41]؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از شكيبايى و نماز يارى جوييد، زيرا خدا با شكيبايان است. همچنين مىفرمايد: و در دو طرف روز [اول و آخر آن]و نخستين ساعات شب، نماز را برپادار، زيرا خوبىها بدىها را از ميان مىبرد... .[42]
بنابراين، نماز يك تكليف الهى بوده و بر تمام انسانهاى مكلف واجب است و تمام تكاليف و دستورهاى خداوند، در راستاى خوشبختى و به كمال رسيدن انسان است.
گرچه خوشبختى تنها در نماز نيست،اما مىتوان از نماز و عبادت به بهترين و مؤثرترين عامل خوشبختى و عاقبت به خيرى انسان و بهترين و محبوبترين عمل نزد خداوند متعال نام برد؛ چنانكه از پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)سؤال شد: كدام اعمال نزد خداوند متعال محبوبترين است؟ فرمود: الصلاة لوقتها؛ نمازى كه در وقت خوانده شود.[43]
اميرمؤمنان على(عليه السلام) هم مىفرمايد: هيچ عملى نزد خداوند محبوبتر از نماز نيست؛ پس امور دنيا، شما را از اوقات آن و خواندن آن در وقت، باز ندارد و به خود مشغول نكند.[44]
نماز عامل خوشبختى است و عاقبت و سرنوشت انسان در روز قيامت به نماز بستگى دارد، زيرا امامباقر(عليه السلام)فرمود: اولين سؤال روز حساب از انسان، نماز است، اگر نماز انسان قبول شود، ديگر اعمال نيز قبول مىگردد.[45]
«نماز» از واجباتى است كه در قرآن كريم و روايات اسلامى بيشترين تأكيد و سفارش بر آن شده و تكليف واجبى است كه مكلف ـ حتى در حال مرگ ـ بايد آن را به جا بياورد و تحت هيچ شرايطى نبايد ترك شود و توصيه تمام انبياى الهى به امتهايشان بوده و در روز حسابرسى نيز اگر اين عمل (نماز) پذيرفته شود، ديگر اعمال نيز مقبول مىافتد.
* «حفاظت از نماز» در كدام سوره آمده است؟
* درباره حفاظت از نمازها، چهار آيه در چهار سوره آمده است كه در يك آيه، خداوند به حفاظت از نماز امر مىفرمايد و در سه آيه ديگر آن را صفتى براى مؤمنان و يا نمازگزاران ذكر مىنمايد.
1. (حَـفِظُواْ عَلَى الصَّلَوَتِ وَالصَّلَوةِ الْوُسْطَى)[46]؛ در انجام همه نمازها و ـ به خصوص ـ نماز وُسطى [=نماز ظهر]كوشا باشيد. 2. (وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِى وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ)[47]؛ [يقين بدان] آنها كه به آخرت ايمان دارند، به آن (=قرآن) ايمان مىآورند و بر نمازهاى خويش، مراقبت مىكنند. 3.سوره مؤمنون آيه9. 4. سوره معارج آيه34
نخستين پرسش در قيامت
* با توجه به آيه 4 سوره اعراف شكى نيست كه خداوند از همه خلايق سؤال مىكند، ولى پرسش اين است كه در يك حديث مىخوانيم كه نخستين سؤال در قيامت از دوستى با اهلبيت است، در حديث ديگرى مىخوانيم كه نخستين پرسش، از نماز است. وجه جمع اين دو حديث چگونه است؟
* همان طور كه اشاره شد در اصل سؤال هيچ جاى ترديدى نيست[48] اما در اين كه در قيامت نخست از چه چيزى سؤال مىشود، روايات متعددى داريم؛ امام صادق(عليه السلام)مىفرمايد: اوّل ما يحاسب به العبد على الصلاة فاذا قبلت قبل منه سائر عمله و اذا ردّت عليه ردّ عليه سائر عمله؛ نخستين چيزى كه آدمى بر آن محاسبه مىشود، نماز است. اگر نماز پذيرفته شد، ديگراعمال هم قبول مىشود و اگر نماز ردّ شد، ديگر اعمال هم ردّ مىشود.[49]
در روايت ديگر مىخوانيم: اول ما يسأل العبد اذا وقف بين يدى الله تعالى عن الصلاة فان زكت صلاته زكى سائر عمله و ان لم تزك صلاته لم يزك عمله؛ هنگامى كه آدمى در پيشگاه خداوند تعالى قرار گيرد، نخست از نماز سؤال مىشود. اگر نمازش پاك بود، ديگر اعمالش هم پاك مىشود و اگر نمازش پاك نبود، ديگر اعمالش هم پاك نمىشود.[50]
در حديث سومى، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مىفرمايد: اول ما يسأل عنه العبد حبنا اهل البيت؛ نخستين چيزى كه [در قيامت] از انسان سؤال مىشود، دوستى ما اهلبيت است.[51]
در روايت چهارمى امام صادق(عليه السلام) مىفرمايد: انّ اول ما يسأل عنه العبد اذا وقف بين يدى الله عزوجل الصلوات المفروضات و عن الزكاة المفروضة و عن الصيام المفروض و عن الحج المفروض و عن ولايتنا اهل البيت؛ هنگامى كه انسان در پيشگاه خداوند متعال قرار مىگيرد، نخست از نمازهاى واجب، زكات واجب، روزه واجب، حج واجب و ولايت ما اهلبيت سؤال مىشود.[52]
اين روايات با هم منافات ندارد، چون مراد از «اوّل» در اين روايات و امثال آن، اوّل اضافى و نسبى است به دو بيان:
1.در قيامت آن گاه كه از اعمال بندگان سؤال مىشود، نخست نماز سؤال و محاسبه مىشود؛ از همين رو در روايت اول و دوم كلمه «عمل» ذكر شده است و هنگامى كه از اعتقادات سؤال مىشود، نخستين سؤال از محبت اهل بيت مىباشد. شيخ صدوق در بيان عقايد اماميه مىگويد: «پس از معرفت (اعتقادات) نخستين عملى كه از ميان اعمال آدمى، محاسبه مىشود، نماز است».[53]
پس به يك معنا بنابر نظر مرحوم صدوق، سؤال از اعتقادات مقدم بر سؤال از نماز است. ضمن اين كه يكى از شرايط قبولى نماز و ديگر عبادات اعتقاد به ولايت اهلبيت است.[54] بر اين اساس نخستين چيزى كه سؤال مىشود، ولايت اهلبيت خواهد بود.
2.اين كه زمان هردوپرسش متفاوت است،زيراباتوجهبه رواياتى كهازپيامبررسيده :مادرهفت جايگاه به شما سركشى مىكنيم، هنگام وفات، درقبر، هنگام برانگيختهشدنازقبر، هنگامى كه پرونده عمل را اعطا مىكنند، وقت حسابرسى، وقت ميزان اعمال وهنگام عبورازصراط و درآنجا محبت ما كارساز است[55] و با توجه به اهميتى كه مسئله ولايت دارد[56]، مىتوان گفت زمان پرسش از ولايت علاوه برقيامت اول بار درعالم قبر و برزخ صورت مىگيرد.
[
[27]. انعام،آيه92.
[28]. ناس،آيه1ـ6.
[29]. ر.ك: همان، ج5، ص342.
[30]. نحل،آيه125.
[31]. كلينى، اصول كافى، ج8، ص348.
[32]. ر.ك: همان، تفسير نمونه، ج11، ص454ـ462; همان، ج17، ص47ـ48.
[33]. ر.ك: محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج10، ص394.
[34]. اعلى،آيه14 و 15.
[35]. انعام،آيه92.
[36]. ر.ك: همان، تفسير نمونه، ج5، ص347.
[37]. طبرسى، مجمعالبيان، ج5 و 6، ص307.
[38]. همان، 308.
[39]. ر.ك: همان، بحارالانوار، ج80، ص25.
[40]. عنكبوت،آيه45.
[41]. بقره،آيه153.
[42]. هود،آيه114.
[43]. همان، ج80، ص13.
[44]. همان.
[45]. علامه طباطبائى، الميزان، ج16، ص133 و ترجمه الميزان، ج16، ص209.
[46]. بقره،آيه238.
[47]. انعام،آيه92.
[48]. ر.ك: تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازى و ديگران ج 6، ص 86.
[49]. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص208.
[50]. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعه، ج4، ص110.
[51]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج7، ص260 و ج27، ص79.
[52]. همان، ج80، ص10; همان، وسائل الشيعه، ج4، ص123.
[53]. شيخ صدوق، امالى، ص641.
[54]. ر.ك: همان، وسائل الشيعه، ج1، ص118ـ125.
[55]. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج7، ص248.
[56]. همان، اصول كافى، ج2، ص21.