■ عبادت در روایات (2)
قال الامام علي ـ عليه السّلام ـ : من قام بشرائط العبوديّة اهّل للعتق[1].
امام علي ـ عليه السّلام ـ : هر كه شرايط بندگي را به جاي آورد، سزاوار آزادي شود.
نقش شناخت در عبادت
قال الامام الرّضا ـ عليه السّلام ـ : أوّل عبادة اللّه معرفته[2].
امام رضا ـ عليه السّلام ـ : آغاز بندگي خدا، شناخت اوست.
قال الامام علي ـ عليه السّلام ـ : سكّنوا في أنفسكم معرفة ما تعبدون; حتّي ينفعكم ما تحرّكون من الجوارح بعبادة من تعرفون[3]
امام علي ـ عليه السّلام ـ : شناخت خدايي را كه ميپرستيد در جانهاي خود جاي دهيد تا خم و راست شدن هايتان براي عبادت كسي كه ميشناسيدش، شما را سود دهد.
عنه ـ عليه السّلام ـ : لا خير في عبادة ليس فيها تفقّه[4].
در عبادتي كه با شناخت توأم نباشد، خيري نهفته نيست.
عنه ـ عليه السّلام ـ : لا خير في عبادة لا علم فيها[5]
عبادتي كه همراه با آگاهي نباشد، ارزشي ندارد.
قال الامام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ : لا عبادة الاّ بالتفقّة[6].
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ : هيچ عبادتي جز با شناخت ارزش ندراد.
نقش يقين در عبادت
قال رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : لا عبادة الاّ بيقين[7].
پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : هيچ عبادتي جز با يقين ارزش ندارد.
قال الامام علي ـ عليه السّلام ـ (لمّا سمع رجلاً من الحروريَّة يتهجّد و يقرأ): نومٌ عَلي يقينٍ خيرٌ مِن صلاةٍ في شكٍَ.[8]
امام علي ـ عليه السّلام ـ چون صداي عبادت شبانه و تلاوت قرآن مردي از حروريه (خوارج نهروان) را شنيد، فرمود: خوابي كه با يقين همراه باشد، بهتر از نمازي است كه با شكّ توأم باشد.
آداب عبادت
قال رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : أُعبُد اللّه كأنّك تراه، فان لم تكن تراه، فانّه يراك[9].
پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : خدا را چنان عبادت كن كه گويي او را ميبيني; زيرا اگر تو او را نميبيني او تو را ميبيند.
عنه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : أُعبُد اللّه و لا تشرك به شيئا، و اعمَلُ للّه كأنّك تراه[10].
خدا را بندگي كن و هيچ چيزي را شريك او مگردان و براي خدا چنان كار كن كه گويي او را ميبيني.
عنه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : الاحسان أن تعبد اللّه كأنّك تراه، فان لم تكن تراه فانّه يراك[11]
احسان اين است كه خدا را چنان عبادت كني كه گويي او را ميبيني; زيرا اگر تو او را نميبيني او كه تو را ميبيند.
قال الامام الصادق ـ عليه السّلام ـ : (في قصّة يوسف و زليخا): لمّا همّت به و همّ بها، قالت: كما أنت! قال: و لِم؟ قالت: حتّي أُغَطِيَ وجه الصّنم لا يرانا، فذكر اللّه عند ذلك و قد علم أنّ اللّه يراه، فَفَرَّ منها[12].
امام صادق ـ عليه السّلام ـ (دربارهي داستان يوست و زليخا): چون زليخا آهنگ يوسف كرد و يوسف آهنگ زليخا، زليخا گفت: اندكي درنگ كن. يوسف گفت: چرا؟ زليخا گفت: تا صورت بت را بپوشانم كه ما را نبيند. در اين هنگام يوسف به ياد خدا افتاد و دانست كه خداوند او را ميبيند، لذا از زليخا گريخت.
قال الامام الباقر ـ عليه السّلام ـ (أيضا): فقال لها يوسف: ما صَنَعتِ؟ طرحت عليه ثوبا أستحي أن يرانا! قال: فقال يوسف: فأنتِ تستحين من صنمك و هو لا يسمع و لا يبصر، و لا أستحي أنا من ربّي؟![13]
در خبري ديگر، امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: يوسف به زليخا گفت: چه كردي؟ زليخا گفت: روي بت پارچهاي انداختم؛ زيرا خجالت ميكشم كه ما را ببيند. يوسف گفت: تو از بت خود كه نه ميشنود و نه ميبيند شرم ميكني و من از پروردگارم شرم نكنم؟
قال الامام الصادق ـ عليه السّلام ـ في قوله تعالي: (و لا تعملون من عمل الاّ كنّا عليكم شهودا) كان رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اذا قرأ هذه الآية بكي بكاءا شديدا[14]
امام صادق ـ عليه السّلام ـ دربارهي آيهي «هيچ عملي نميكنيد جز اين كه وقتي دست به آن ميزنيد ما بر شما گواه و ناظريم»، فرمود: رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ هر گاه اين آيه را ميخواند به شدّت ميگريست.
انواع عبادت
قال الامام علي ـ عليه السّلام ـ : التّفكّر في ملكوت السّماوات و الأرض عبادة المخلصين[15].
امام علي ـ عليه السّلام ـ : انديشيدن در ملكوت آسمانها و زمين، عبادت مخلصان است.
عنه ـ عليه السّلام ـ : التفكّر في آلاء اللّه نعم العبادة.[16]
انديشيدن در نعمتهاي خداوند، نيكو عبادتي است.
في حديث المعراج: يا أحمد، انّ العبادة عشرة أجزاء تسعة منها طلب الحلال، فان أطيب مطعمك و مشربك فأنت في حفظي و كنفي[17]
در حديث معراج آمده است: اي احمد! عبادت ده قسمت است كه نه قسمت آن طلب روزي حلال ميباشد; پس، اگر خوراك و نوشيد نيت پاك و حلال باشد در پناه و حمايت من هستي.
قال رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ العبادة عشرة أجزاءٍ، تسعة أجزاءٍ في طلب الحلال.[18]
پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : عبادت ده بخش است كه نه بخش آن طلب روزي حلال ميباشد.
عنه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : العبادة سبعون جزءا، و أفضلها جزءاً طَلَبُ الحلال.[19]
عبادت هفتاد جزء است و برترين جزء آن طلب روزي حلال است.
قال الامام علي ـ عليه السّلام ـ : انّ من العبادة لين الكلام و افشاء السّلام[20].
امام علي ـ عليه السّلام ـ : به نرمي سخن گفتن و سلام كردن به مردم عبادت است.
قال رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : نظر الولد الي والديه حبّا لهما عبادة[21].
پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : نگاه مهرآميز فرزند به پدر و مادر عبادت است.
قال الامام الصادق ـ عليه السّلام ـ : انّ فوق كلّ عبادة عبادة، و حبّنا أهل البيت أفضل عبادة[22]
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : برتر از هر عبادت، عبادتي است و دوست داشتن ما اهلبيت برترين عبادت ميباشد.
قال رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : النّظر الي العالم عبادة، و النّظر الي الامام المقسط عبادة، و النّظر الي الوالدين برأفة و رحمة عبادة، و النّظر الي أخ تَوَدُه في اللّه عزّوجّل عبادة[23].
پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : نگريستن به دانشمند عبادت است، نگريستن به پيشواي دادگر عبادت است، نگاه دلسوزانه و مهرآميز به پدر و مادر عبادت است و نگريستن به برادري كه براي خداي عزوجل دوستش داري عبادت است.
عنه ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : حسن الظّنّ باللّه من عبادة اللّه تعالي[24].
خوش گماني به خداوند، از عبادت خداي تعالي است.
قال الجبرئيل ـ عليه السّلام ـ : يا محمّد، لو كانت عبادتنا علي وجه الأرض لعملنا ثلاث خصال: سقي الماء للمسلمين، و اغاثة أصحاب العيال. و ستر الذّنوب[25].
جبرئيل ـ عليه السّلام ـ : اي محمد!! اگر قرار بود ما در روي زمين عبادت كنيم، سه كار ميكرديم، آب دادن به مسلمانان، كمك كردن به مردان عيالوار و پوشاندن گناهان (عيب پوشي).
قال المسيح ـ عليه السّلام ـ ـ لرجل: ما تصنع؟ قال: أتعبّد، قال: فمن يعود عليك؟ قال: أخي، قال: أخوك أعبد منك[26].
مسيح ـ عليه السّلام ـ به مردي فرمود: چه كار ميكني؟ عرض كرد: عبادت پيشه كرده ام. فرمود: پس چه كسي مخارج تو را تأمين ميكند؟ عرض كرد: برادرم. فرمود: برادرت از تو عابدتر است.
انواع عابدان
قال الامام علي ـ عليه السّلام ـ : انّ قوما عبدوا اللّه رغبة فتلك عبادة التجّار، و انّ قوما عبدو اللّه رهبةً قتلك عبادة العبيد، و انّ قوما عبدو اللّه شكرا فتلك عبادة الأحرار[27].
امام علي ـ عليه السّلام ـ : گروهي به هواي پاداش خدا را عبادت كردند، و اين عبادتِ سوداگران است; دستهاي از روي ترس، خدا را عبادت كردند، و اين عبادت بردگان است; و گروهي براي سپاسگذاري خدا را عبادت كردند، و اين عبادت آزادگان است.
قال الامام الصادق ـ عليه السّلام ـ : (انّ) العبّاد ثلاثة، قوم عبدوا اللّه عزّوجّل خوفا فتلك عبادة العبيد، و قوم عبدوا اللّه تبارك و تعالي طلب الثّواب فتلك عبادة الأُجَراءِ، و قوم عبدوا اللّه عزّوجّل حبّا له فتلك عبادة الأحرار، و هي أفضل العبادة[28]
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : عبادت كنندگان سه دسته اند: گروهي خداي عزوجل را از ترس عبادت ميكنند، كه اين عبادت بردگان است; گروهي خداي تبارك و تعالي را به طمع ثواب عبادت ميكنند، كه اين عبادت مزدوران است; و گروهي خداي عزوجل را از سر عشق و محبت به او عبادت ميكنند كه اين عبادت آزادگان است و اين برترين عبادت است.
عنه ـ عليه السّلام ـ : انّ النّاس يعبدون اللّه عزّوجّل علي ثلاثة أوجه: فطبقة يعبدونه رغبةً في ثوابه فتلك عبادة الحُرَصاءِ و هو الطّمع، و آخرون يعبدونه فَرَقاً من النّار فتلك عبادة العبيد و هي الرّهبة. و لكنّي أعبده حبّاً له عزّوجّل فتلك عبادة الكرام و هو الأمن؛ لقوله عزّوجّل: (و هم من فزع يومئذ آمنون) و لقوله عزّوجّل: (قل ان كنتم تحبّون اللّه...) فمن أحبّ اللّه أحبّه اللّه عزّوجّل، و من أحبّه الله عزوجل كان من الآمنين.[29]
مردم در عبادت خداي عزوجل بر سه گروهند: يك گروه او را به هواي پاداشش عبادت ميكند كه اين عبادت آزمندان است و آن طمع باشد; گروهي ديگر او را از ترس دوزخ عبادت ميكنند كه اين عبادت بردگان است و آن ترس باشد; اما من، خداي عزوجل را به خاطر عشق و محبت به او عبادت ميكنم و اين عبادت كريمان است و آن مايهي امن و امان باشد; به دليلِ اين سخن خداي عزوجل كه: «و آنان از ترس و هراس آن روز در امانند» و نيز به دليل اين سخن او عزوجل كه: «بگو اگر خدا را دوست داريد...» بنابراين، هر كه خدا را دوست بدارد خداي عزوجل نيز او را دوست دارد و هر كه خداوند عز و جل دوستش بدارد از وحشت وز قيامت در امان است.
پی نوشت ها:
[1]. غرر الحكم: 8529.
[2]. التوحيد: 34 / 2.
[3]. تحف العقول: 223 و 204.
[4]. همان.
[5]. تذكرة الخوّاص: 140.
[6]. تحف العقول: 280.
[7]. كنز الفوائد: 1 / 55.
[8] . نهج البلاغه، الحكمة 97.
[9]. كنز العمال: 5250، 5252، 5254.
[10]. كنز العمال: همان.
[11]. كنر العمال: همان.
[12]. البحار: 12 / 300 / 95 و ص 301 / 97.
[13]. البحار: همان.
[14]. مجمع البيان: 5 / 180.
[15]. غرر الحكم: 1792، 1147.
[16]. همان.
[17]. ارشاد القلوب: 203.
[18] . البحار: 103/18/81.
[19] . معاني الأخبار: 367/1.
[20]. غرر الحكم: 3421.
[21]. تحف العقول: 46.
[22]. المحاسن: 1 / 247 / 462.
[23]. أمالي الطوسّي: 454 / 1015.
[24]. الدرّة الباهرة: 18.
[25]. تنبيه الخواطر: 1 / 39 و ص 65.
[26]. همان.
[27]. نهج البلاغه: الحكمة 237.
[28]. الكافي: 2 / 84 / 5.
[29] . الخصال: 188/259.