■ چگونه نوجوانان را به نماز تشویق کنیم؟
انسان موجودی است که در زندگی خود، خواه ناخواه با اضطرابات و نگرانی هایی روبه روست. گاهی این نگرانی ها برای برخی محدود به مسائل مادی است و گاهی از این حد گذشته و جنبه غیرمادی و معنوی هم پیدا می کند.
چگونه نوجوانان را به نماز تشویق کنیم؟
انسان موجودی است که در زندگی خود، خواه ناخواه با اضطرابات و نگرانی هایی روبه روست. گاهی این نگرانی ها برای برخی محدود به مسائل مادی است و گاهی از این حد گذشته و جنبه غیرمادی و معنوی هم پیدا می کند. این حالت گاهی برخی از انسان ها را چنان به خود مشغول می دارد که تمام عمرشان را در بر می گیرد و با همان حالت از دنیا می روند و در برخی دیگر، مدتی از حیاتشان را اشغال و زمانی سر بلند می کنند که مدت زیادی از عمرشان سپری شده است. اما عده ای از افراد آگاه با تدبیر خاص جلوی این حالا ت درونی خود را گرفته و ناآرامی درونی خود را آرامش می بخشند. برای همه ما این نکته حائز اهمیت بسیاری است که بدانیم عامل این آرامش چیست و چگونه آن اضطراب به طمانینه تبدیل شده و آرامش تضمین و تامین می گردد. آری خداوند با یک جمله کوتاه و مختصر پاسخ این سوال را داده اند که «بدانید با یاد خدا دلها آرام می گیرد.» اما باید گفت که این کلام الهی برای بسیاری از افراد حتی تحصیل کرده های ما شاید مبهم بوده و تفسیر آن روشن نیست.
علا مه طباطبایی (رحمه الله) صاحب تفسیر ارزشمند المیزان در تبیین و تفسیر این آیه می فرمایند: «در این آیه و کلا م الهی تذکر و توجهی برای مردم است که قلب ها را متوجه و متمایل به یاد ذکر او سازند. زیرا هیچ تلا شی و همتی برای انسان در زندگیش نیست مگر برای رسیدن به سعادت و نعمت و هیچ ترسی ندارد مگر ترس از افتادن در بدبختی و سختی و شقاوت و خداوند تنها سبب و یگانه عاملی است که امور خیر در دست اوست و نیزهمه خوبی ها به او برمی گردد و او قادر بر بندگان و ضامن سعادت ایشان است. پس توجه و اعتماد و اتصال به او موجب نشاط و شادابی و کمال مطلوب است. پس قلب ها به یاد او از نگرانی ها و اضطرابات مطمئن می شوند و تسکین می یابند.» در روایت وارد شده است که وقتی این آیه (آیه ۲۸ سوره رعد) نازل شد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به اصحابش فرمود آیا می دانید معنی این آیه چیست؟ اصحاب گفتند خدا و رسولش بهتر می دانند. فرمود: «کسی که خدا و رسول او و اصحاب پیامبر را دوست بدارد». و در روایت دیگر دارد که خدا و رسول و اهل بیت و پیروان و شیعیان ما را دوست داشته باشد.
ذکر در لغت به معنای حفظ مطالب و معارف آمده با این فرق که حفظ به معنای به دست آوردن در ابتدای امر گفته می شود و ذکر به ادامه و حاضر داشتن آن. که آن حضور گاهی قلبی است و گاهی قولی و به همین خاطر ذکر را به دو قسم قلبی و زبانی تقسیم کرده اند. و اما مصداق ذکر: برای ذکر افراد و مصادیق زیادی در قرآن و سنت بیان شده است ولی آنچه از فحص و بررسی در آیات و روایات به دست می آید این است که نماز، فرد واقعی و مصداق حقیقی ذکر الهی است چون نماز دستوری است که در همه شرایع و ادیان الهی جزو فرائض و واجبات بوده است و خداوند در قرآن کریم تصریح کرده است که مراد از ذکر الهی، نماز است. اقم الصلا ه لذکری «نماز را بپا دار تا به یاد من باشی». و در آیه دیگر می فرماید: ولذکرالله اکبر «نماز بزرگترین ذکر الهی است» اینکه نماز را برترین مصداق ذکر خدا یاد کرده شاید بدین جهت باشد که در حال قیام به نماز، نفس آدمی در اثر توجه به مبدا» اعلی و خالق یکتا از اضطراب درونی دور شده و سختی ها و ناملا یمات را از یاد می برد و شاید وجه کمک گرفتن از نماز در آیه استعینوا بالصبر والصلا ه «یعنی از صبر و نماز استعانت بجوئید» همین باشد. در تفسیر آیه ۹۱ سوره مبارکه مائده «شیطان می خواهد در میان شما به وسیله شراب و قمار عداوت ایجاد کند و شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد آیا خودداری خواهید کرد.» گفته شد که: «به این دلیل خداوند در این آیه نماز را جدای از ذکر خدا اسم برد با توجه به اینکه نماز هم ذکر خداست که نماز فرد کامل از ذکر الهی است و خداوند اهتمام بیشتری به امر آن دارد و در روایت صحیح هم وارد شده که نماز پایه و ستون دین است» و نیز از کلمه «موقوت» در آیه ۱۰۳ سوره مبارکه نسا» که فرمود: ان الصلا ه کانت علی المومنین موقوتا. «استفاده می کنند که وقت در نماز کنایه از ثبات و تغییرناپذیر بودن این فریضه الهی است یعنی نماز یک فریضه ثابتی است که در هیچ حال ساقط نمی شود و هرگز تبدیل به چیز دیگر نمی گردد آنطور که مثلا روزه در مقام اضطرار تبدیل به فدیه می شود.»
بنابراین کمترین تردید در این مطلب روا نیست که یاد خدا آرام بخش دلها از همه یاس ها و ناآرامی ها بوده و نماز روشن ترین مصداق و فرد اکمل از ذکر الهی است. نتیجه اینکه نماز تنها عامل بازدارنده از همه لغزش ها و تنها تکیه گاه امن و مامن مستحکم برای انسان ها خصوصا جوانان است که هرگز نفس خویش را از افتادن در مهلکه حوادث مصون نمی بینند و شاید به همین سبب باشد که در کتاب آسمانی قرآن کمتر عبادتی چون نماز مورد اهمیت قرار گرفته است تا آنجا که حدود صد و چهارده مورد این کلمه در قرآن به کار رفته و در پانزده مورد امر به آن شده است و در صدق و درستی ادعای ما همین بس که جوانی از انصار نماز را با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بجا می آورد و با این وصف آلوده به گناهان زشتی نیز بود. این مطلب را به عرض پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) رساندند. حضرت فرمود: اما پرسشی که ایجاد می شود این است که چرا در میان نوجوانان و جوانان برخی آن چنان که باید، به نماز اهمیت نمی دهند یا اینکه چرا بعضی از آنان ارتباط چندانی با نماز ندارند یا عده ای از نوجوانان و جوانان در حالی که از خانواده مذهبی و مسلمان هستند نماز نمی خوانند؟ این سوالی است که ما به دنبال علل و عوامل و پاسخ صحیح آن بوده نخست سعی داریم که عوامل آن را شناسایی کرده سپس راه حل ها را ارائه دهیم.موضوع مزبور به عنوان یک سوال و موضوع تحقیق در میان عده کثیری از دانش آموزان دبیرستانی، دانش پژوهان مراکز پیش دانشگاهی و دانشجویان مطرح شد تا بدون هیچ حدس و گمانی از طرف نگارنده علل را از میان خودشان جویا شویم که در این صورت قضیه از ظن و گمان خارج و به واقعیت عینی نزدیکتر گردد.آنان در این نظر سنجی علل و عواملی را برشمرده اند که بسیار جالب توجه است.لازم به ذکر است که برخی از این علل از درصد بالا یی برخوردار بوده که اکثریت آن را بیان داشته اند و بعضی دیگر درحد متوسط و ضعیف مطرح شده اند. ما به این ترتیب اهمیت، آن عوامل و علل را بر می شماریم سپس نحوه از بین بردن آنها یا راه حلها را با استمداد از آیات و روایات با بضاعت اندک علمی ارائه خواهیم داد.
● محیط خانواده و بی توجهی والدین
بی توجه بودن یا کم توجهی پدر و مادر یا مربی خانواده نسبت به فرزندان در محیط خانه و سطحی نگری آنان در ابتدای نوجوانی فرزندان یا احیانا بی مبالا تی اعضای خانواده نسبت به مسائل دینی خصوصا فریضه نماز تاثیر بسزایی در تربیت فرزندان به جای می گذارد. بعنوان مثال فرزند اگر در خانه ای رشد کند که در آن خانه کسی به نماز اهمیت ندهد یا در قبال مسائل دینی خود را مسوول ندانند یا خود اهل نماز باشند ولی فرزند خانواده را تحریص و تشویق به نماز ننمایند قطعا فرزند آن خانواده اهل نماز و عبادت نخواهد شد البته شاید در آینده بر اثر عوامل دیگر به نماز روی آورد که این احتمال ضعیفی است.نوجوانی نوشته بود که چگونه از من انتظار نماز خواندن برود در حالیکه در خانه ما هیچ یک اهل نماز نیستند و دیگری بیان کرد که توقع نماز خواندن از کسی که هیچ یک از اعضای خانواده اش اهل نماز نباشند، توقع بی جایی است. بسیار روشن و مسلم است که چنین فرزندی به زودی به عبادت تن در نخواهد داد. کانون خانواده مهمترین عامل در این زمینه محسوب می شود چون کانونی که جوان در آن رشد یافته کانون بی تفاوتی بوده است و هرگز کسی از طریق محبت و تشویق یا از راه قهر و تهدید او را به امور عبادی وادار نکرده یا از او نخواسته است. چه بسا این جوان نسبت به سایر امور زندگی فردی سر به زیر و تسلیم پذیر و با شخصیتی از دیدگاه خانواده باشد و لیکن اهل نماز و دیانت نیست. این بدان جهت است که والدین در آن امور تاکید داشته اما در امور دینی اصراری به خرج نداده اند و اگر در بعد دینی توجه داشتند قطعا خللی در او مشاهده نمی کردند.
● عدم آگاهی و بینش کافی از فریضه نماز
عالم نبودن به محتوای نماز، درک پایین و بسیار اندک نسبت به تاثیر آن، عدم توجه به جایگاه نماز در اسلا م، نداشتن انگیزه و هدف در اقامه و برپایی آن، آشنا نبودن به اسرار و فلسفه نماز ودرخواست امور مادی از خدا و عدم دست یابی به آن یکی از عواملی است که جوانان را از این فرضیه الهی دور نگه داشته است. درگفته ها و نوشته های بسیاری از آنان این نکته جلب توجه می کرد که ما نمی دانیم برای چه باید نماز خواند. اگر نماز را نخوانیم چه می شود. با ترک نماز چه چیزی را از دست خواهیم داد و ظاهرا مشاهده می شود آنان که نماز را برپا می دارند با کسانی که تارک نمازند فرقی نمی کنند. اگرنماز باید در زندگی افراد موثر واقع شود پس چرا این اثر ملموس نیست و چرا این مرزبندی را عملا ما نمی بینیم؟ مگر خدا به دو رکعت نماز ما محتاج است؟ جوان باید قلبش پاک باشد، انسان باید با دوستان و همسایگان و نزدیکان و همنوعان خود رفتار شایسته ای داشته باشد. خدا این ها را از ماخواسته است. نه این که نماز بخوانیم و در عین حال صد ها عمل ناشایست را مرتکب شویم. اصل این است که ما انسان خوبی باشیم حال چه قائم به نماز باشیم یا تارک آن. پس ملا ک انسان خوب بودن، نماز خواندن نیست بلکه دل و قلبی پاک داشتن است.همه این گفته ها حاکی از آن است که شناخت لا زم و آگاهی کافی از فضائل نماز و جایگاه آن در اسلا م برای کثیری از نوجوانان و جوانان حاصل نشده است.
● سستی و تنبلی
بعد از دو عامل مذکور، علت دیگری که در ترک یا بی توجهی به نماز بیان شده است عنصر و عامل تنبلی است. غالبا نوجوانان و جوانان به آسانی تن به فعالیت نمی دهند مگر در اموری که بیشتر جنبه احساسی و هیجانی داشته یا در اموری که با انگیزه و شناخت قبلی همراه باشد. برای فردی که چند سال است به سن تکلیف رسیده قدری مشکل است در هوای سرد زمستان آستین خود را بالا زند و با آب سرد وضو بگیرد یا کفش و پوتین از پایش در آورد و مسح نماید به همین خاطر گاهی از نماز خواندن طفره می رود یا برای او دشوار است که از خواب نوشین صبح گاهی بزند و نمازش را بخواند و...
● همنشینی با دوستان ناباب
بدیهی است که نقش بسیار مهم دوستان در شکل دهی شخصیت انسانی خصوصا در سنین نوجوانی و جوانی را نباید نادیده انگاشت. دوستان شایسته و خوب در سوق دادن انسان به سوی سعادت و کمال موثرند و دوستان ناشایست درانحراف آدمی به سمت ناهنجاری های اخلا قی. چه بسا جوانانی که در مسائل دینی علا قمند و به دینداری خود را غبند و لیکن در محیط های مختلف از قبیل محل هایی که در آن زندگی می کنند یا محیط کار و تحصیل که در آن ساعاتی را سپری می سازند با افرادی آشنا شوند که به تدریج او را در دام بی دینی و لا ابالی گری گرفتار می کنند.
● فساد اخلاقی
برخی از جوانان در علت دوری از نماز و تعالیم دینی و مذهبی، مفاسد اخلا قی را بسیار موثر می دانند. البته این عامل در خانواده ها و محیط های مختلف دارای شدت و ضعف است و در بروز و ظهور آن می توان عللی را برشمرد که هرکدام از آن عوامل به تنهایی می تواند در ایجاد آن و انحراف شخص کافی باشد.
● مزاحم دانستن نماز برای کارهای شخصی
برخی چون در وقت نماز مشغول کار ها و اعمال شخصی خود هستند فرصت این که نماز را در اول وقت آن اقامه کنند ندارند و وقتی که فرصت های اولیه برای اقامه و برپایی نماز از دست برود تدریجا بعد از استراحت چون دوباره مشغول فعالیت می شوند اقامه نماز را مانعی برای انجام کار های خود می دانند. البته خواهیم گفت که این عامل به بهانه شبیه تر است یک علت برای ترک یا بی توجهی به نماز.
● تکبر و غرور
عامل دیگری که درترک نماز و سایر فرایض عبادی می تواند موثر باشد غرور جوانی و تکبر و بزرگ منشی برخی از افراد است. صفت غرور از پست ترین اوصاف انسانی است که شاید بتوان گفت منشا تمام گناهان و معاصی می گردد. هرگاه این خصلت در کسی پا بگیرد و استقرار یابد فرد را به مهلکه های بزرگی می کشاند با متصف شدن به این صفت فرد چنین می پندارد که اگر در مقابل خدای خود سجده کند کوچک می گردد بنابراین برای اینکه بزرگی و غرورش محفوظ بماند در مقابل هیچ کس نباید سر تعظیم فرود آورد ولو در مقابل خداوند متعال. فلذا این خیالبافی شاعرانه و تصورات جاهلا نه او را از همه اوامر متعبدانه دور ساخته و مانعش می شود که او در مسیر سعادت خویش گام بردارد. این همان وصفی است که وقتی در ابلیس ظاهر و آشکار شد در مقابل دستور صریح خداوند سر باز زد و حاضر نشد امر الهی را در سجده بر آدم امتثال نماید.
● تسویف (واگذاری امور به آینده)
برخی از جوانان با توجه به اینکه چند سالی است که وارد سن تکلیف شده و در مقابل تعالیم و دستورات دین مکلف می باشند و بر آنها واجب است که به احکام دینی گردن نهند ولی با این توجیهات که ما هنوز جوانیم و تازه اوایل عمر ماست و بهانه هایی از این قبیل اعمال دینی را ترک می کنند. جوان در بسیاری از مواقع نماز نخواندن خود را این چنین توجیه می کند که من بعدا می خوانم یا قضای آن را به جا می آورم. عمر طولا نی در پیش است پس می توان اعمالی که امروز از من ترک می شود در سنین پیری و زمان بیکاری انجام داد یا توبه کرد. بنابراین عملی که در آینده قابل جبران باشد و از طرفی مغفرت و بخشش الهی آن را شامل گردد جای نگرانی نیست.
● ضعف اعتقادی
عامل دیگری که در روحیه جوانان می تواند تاثیر زیادی را بگذارد باورهای دینی و تقویت روحیات مذهبی است که بخش عمده این مسوولیت برعهده مبلغان دینی می باشد. امروزه بخش عظیمی از جوانان که بهترین و مهم ترین، قشر جامعه محسوب می شوند از ضعف اعتقادی رنج می برند. در کتب درسی خوانده اند که خدا و قیامتی هست و مسائل دینی تا حدودی به آنان گفته شده و لیکن به باور و یقین نرسیده است. اصول اعتقادی را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارد. تعالیم دین را با انگیزه و اعتقاد انجام نمی دهد و بیش از آنکه با درایت و بینش همراه باشد با احساس و عاطفه با امور دینی برخورد دارد. این ضعف در عقیده و عدم استواری آن بر پایه منطق موجب می گردد که جوان به مسائل دینی آن اهمیت خاص را قائل نباشد یا پای بند کامل به تعالیم دینی را نداشته باشد. به همین جهت بسیار دیده می شود که بعضی از افراد، نماز خواندنشان موسمی و فصلی است. این نیست مگر از ضعف اعتقادی فرد و تا این ضعف جبران نگردد، مشکل فوق قابل حل نخواهد بود.
● رفتار نامناسب مبلغان دینی
ابتدا این نکته را متذکر شوم که منظور از عنوان مزبور، انکار یا زیر سوال بردن مبلغان متعهد و متدین خصوصا روحانیون وارسته ایی که حیات خویش را صرف تبلیغ دین نموده اند نیست بلکه توجه دادن به این نکته است که باید برخورد با جوانان بسیار با ظرافت و دقت انجام گیرد. چون چه بسا جوانانی که مقید به موازین دینی باشند ولی با یک عکس العمل فردی که لباس دین بر تن کرده است از دین بیزار گردند. تحقیقات و نظرسنجی ها گویای این حقیقت است که برخی از جوانان به خاطر دوستی و صمیمیت و ارتباط نزدیکی که با طلا ب و روحانیون خصوصا طلبه جوان پیدا کرده که باید از آن به عنوان یک پدیده میمون و مبارک نگریست رفتاری را مشاهده می کنند یا سخنانی را می شنوند که موجب سستی و وهن آنها از دین می گردد. به عنوان مثال اگر جوانی مشاهده کند که یک روحانی در محفلی نشسته و مشغول صحبت و احیانا غیبت دیگران است و توجهی به نماز در اول وقتش ندارد یا در رفتار با کسی تندی می کند این اعمال، تاثیر منفی اش را بر روحیه دیگران باقی می گذارد. این هم عاملی است که برخی از جوانان بیان می دارند. علا وه بر موارد دهگانه ایی که بیان شد عاملی چون مشکلا ت مادی، کاستی در تبلیغات، نداشتن مشوق، مشکل ازدواج، وجود آلودگی اخلا قی برخی از محیط های محلی، عدم جاذبه کافی مساجد و مکان های عبادی و عدم رعایت مسائل بهداشتی در مساجد و نمازخانه ها از دیگر عواملی هستند که در ترک و رویگردانی یا کم توجهی نوجوانان و جوانان به مسائل عبادی خصوصا نماز تاثیر بسزایی دارند که باید در رفع و حل آن کوشا بود.
● نتیجه گیری
کانون خانواده اولین و بهترین مدرسه ای است که نسل های جوامع بشری از آنجا رشد می یابند بنابراین اگر والدین یا مربیان خانواده افراد مدیر و با مسوولیتی باشند قطعا کانون خانواده محیط سالمی برای تعالی و رشد افراد آن خانواده خواهد بود و بالعکس اگر مربی خانواده انسان غیرمسوول و بی قید و شرطی باشد قطعا افرادی که از آن خانه وارد اجتماع می شوند انسان های مفیدی برای اجتماع نخواهند بود و به همین خاطر دین مسوولیت سنگین و خطیری را برعهده خانواده گذاشته و ادب و تربیت فرزند را به عنوان بهترین عمل صالح وارثی ماندگار یاد کرده است. در نصوص و روایات که از ائمه معصومین (علیهم السلا م) و رسول گرامی اسلا م (صلی الله علیه وآله و سلم) به ما رسیده بخش عمده ای از آن را احادیث اخلا قی و تربیتی تشکیل می دهد که توجه به آنها می تواند تاثیر بسزایی در تربیت دینی فرزندان ایران اسلا می داشته باشد.