■ اصول و روشهاي تربيتي ترغيب کودکان به نماز
چکيده:
نماز،داستان رهايي انسان از خود و رسيدن به خداست.انساني که در سراسر زندگي سراسيمه و پر شتاب در کندوکاو معناي خويش است و تا دست کم اندکي از اين معنا را درنيابد، از پا نمي نشيند، لاجرم در جستجوي فرصتي است که فارغ از نيک و بد حيات، به سرچشمه ناب همه معاني دست يابد، دمي با او خلوت گزيند و حکايت دل با او باز گويد.
زمينهسازى و فراهم کردن شرايط و بهرهگيرى از زمينههاى مختلف مادى و معنوى، لازم است بيشتر در دوران کودکى و نوجوانى و قبل از سن بلوغ شرعى تحقق يابد تا والدين بتوانند در اين سن فرزندانشان را با نماز و نحوه ارتباط با خدا آشنا سازند و گرنه در سن بلوغ و بعد از آن دچار مشکل خواهند شد.
ذهن کودک، لوح سفيدي است که هرچه بر آن نگاشته شود، به آساني زدوده نمي شود به همين دليل است که معصوم(ع) فرمود العلم في الصغر کالنقش في الحجر در اين ميان نقش والدين در آموختن ارزشها، هنجارها و امور ديني و معنوي به کودک بسيار اساسي است، اما بايد به نکاتي نيز در اين امر خطير توجه داشت.
مقاله حاضر در 5بخش ساماندهي شده است: مقدمه، اهميت و اسرار تربيتي نماز، اصول تربيتي، تبيين اصول منتخب و نهايتاً روش هاي ترويجي و ترغيبي تربيتي. در اين مقاله، ابتدا اهميت و اسرار نماز در مسأله تربيت کودک تذکر داده شده و سپس اصول تربيتي و ترغيبي در ترويج امر نماز در کودکان، با تفکيک اصول به اصول ايجابي (بايدها) و سلبي (نبايدها) ذکر شده و تبيين برخي از اصول منتخب، تشريح شده است.
نگارنده پس از ذکر اصول نظري و ملاحظات اخلاقي، به روشهاي اجرايي و شيوههاي عملياتي و کارکردي و کاربردي در دروني سازي نماز براي کودکان، پرداخته و تلاش کرده است که ترکيبي مناسب و تلفيقي متناسب از مباحث نظري و عملي، عرضه دارد.
1. مقدمه:
«و أمر أهلک بالصلاة و اصطبر عليها؛
اي پيامبر!اهلت را به برپايي نماز فراخوان و در اين امر پايداري و صبوري پيشه کن».(سوره طه،آيه ۱۳۲)
آدمي در دنياي امروز، در جلوه نمايي آزمنديها و مطامع، محتاج فرصتي است که از برون خسته و افسرده، اندکي گريخته و سري به درون متعالي خويش زند.
پردههاي عصيان و معرفت را کنار زده، چشمي به روشنايي باز کند و واسطهاين کار، جز نماز چيست ؟
کساني که باطن نماز را مي بيند و با هر اذان مشتاقانه به سوي آن پر مي کشند، انتظار آنان بر سجاده از انتظار عاشق در طلب معشوق شيرين تر است، و ذکر آنان با خدا از نجواي ياران مشتاق با يکديگر است، طرب انگيزتر.(آيا راههاي جذب کودکان و نوجوانان به نماز را مي دانيد؟، دي ۱۸, ۱۳۹۰)
نماز
تشويق فرزندان به نماز، اختصاص به پيامبر ندارد. همه ما (والدين و مربيان) نسبت به فرزندان و شاگردان مسئوليم و بايد در تربيت آنها کوشا باشيم.
در روايت است که به فرزندانتان از سن هفت سالگي نماز تمريني ياد بدهيد.
روح انسان در زمان جواني حالت قابل انعطافي دارد و هر چه انسان بزرگتر ميشود از انعطاف آن کمتر ميشود.
(تعليم و تربيت در اسلام، مرتضي مطهري،ص ۷۸) نماز بر نونهالان گر چه واجب نيست، ليکن امري نيکو و پسنديده است و زمينه ساز دوران جواني است.
ژان پياژه درباره اهميت تربيت فرزندان در اين دوره و آماده کردن آنان براي دوره جواني ميگويد:
«… کودکِ در خطر اخلاقي را بايد در رديف انحرافات جواني قرار داد، زيرا اگر از آن جلوگيري نشود سقوط در تبهکاري او فراهم ميشود».(روانشناسي کودک و اصول تربيتي جوانان، ژان پياژه، ص23)
مولوي مثلي راجع بهاينکه هر چه انسان بزرگتر ميشود،صفات او قويتر و ريشهدارتر ميگردد، بيانکرده، و ميگويد: مردي درختي را در گذرگاهي کاشت و مردم از اين کار در رنج بودند. او قول داد که سال ديگر آن را بکند و سال ديگر نيز کار را به سال بعد موکول کرد و سالهاي بعد نيز به همين ترتيب عمل کرد.
از طرفي درخت سال به سال ريشه دارتر ميشد و از طرف ديگر خارکن ضعيفتر ميگرديد.يعني ميان رشد درخت و قوّت او نسبت معکوس برقرار بود.حالات انسان مانند خاربن و خارکن است.
روز به روز صفات در انسان عميقتر و اراده انسان ضعيفتر ميشود،بنابراين قدرت يک جوان در اصلاح نفس خود از يک پير بيشتر است.(تعليم و تربيت در اسلام، ص ۷۹ ـ ۸۰٫)
والدين و مربيان اگر بخواهند فرزندان را با نماز آشنا کنند بايد از سنين کودکي و نوجواني شروع کنند،چرا که فردا دير است.
2. ضرورت و اهميت نماز در امر تعليم و تربيت:
کارکردهاي تربيتي نماز، چنان عميق و دقيق است که اختصاص به کودک نداشته و اسرار آن اگر از کودکي با نهاد خرسال عجين شود، سِير و سيره و سبک زندگي او را متأثر ميکند؛ از همين رو، و از باب اختصار به نمونههايي از اسرار نماز، بسنده ميکنيم.
نمونههايي از اسرار نماز:
در نماز فلسفه و اسراري نهفته است که در سخنان پيامبر و امامان آورده شده است. در اين جا به برخي از آنها اشاره مي شود:
زنده کردن ارزشها و پيوستن به ذات زيباي خداي مهربان است.
بزرگترين درس نظم و تربيت است.
موجب رسيدن به سلامتي و آرامش جسمي و رواني است.
کامل ترين پاسخ به عالي ترين نياز انسان است.
نور معرفت، شناخت و رضايت پروردگار است.
اظهار فروتني و دعوت به سوي حق است.
موجب قبولي دعا و برکت و گشايش در امور زندگي است.
اتحاد و همبستگي بين همه روحهاي پرستنده، بويژه مسلمان است.
تسليم و تعظيم محض در برابر قدرت لايزال خداوند است.
نماز هم داراي آثار فردي و هم داراي آثار اجتماعي است.از آثار فردي آن مي توان به مسائلي چون آرامش قلبي، توکل به خداوند در انجام امور و دعاها، دلبستگي به خداوند،اميد به رحمت خدا، نظم و ترتيب، طهارت، وقت شناسي،تقويت نظم، قدرداني. حق شناسي، تقويت اراده، رهايي ازاحساس تنهايي اشاره کرد.
در مورد آثار اجتماعي نماز نيز مي توان مواردي چون: پرهيز از منکرات، عدالت طلبي، وحدت مسلمين، انفاق و مبارزه با ظلم و... را ذکر کرد.
3. اصول آموزش نماز به کودک و نوجوان:
اصول تربيتي همان بايدها و نبايدهااست؛راه رسيدن از وضعيت موجود به وضعيت مطلوب. همان ويژگيهاي ايجابي و سلبي ضروري در امر آموزش کودک؛ فلذا در اين بخش به تفکيک، مهمترين اصول ايجابي (بايدها) و اصول سلبي (نبايدها) را ذکر ميکنيم:
الف) اصول ايجابي (بايدهاي تربيتي کودک در ترغيب به امر نماز)
روشها و شيوههاي آموزش نماز در کودکان و نوجوانان بر اصولي استوار است، که به ذکر مهمترين آنها در اين نوشتار پرداخته شده است:
۱ـ اصل فطري بودن مسائل ديني.
۲ـ اصل اختياري بودن مسائل ديني.
۳ـ اصل تدريجي بودن آموزش مسائل ديني.
۴ـ اصل اعتدال و ميانه روي در آموزش مسائل ديني
۵ـ اصل تکرار و مداومت در آموزش مسائل ديني
۶ـ اصل آسانگيري در آموزش مسائل ديني.
۷ـ اصل هماهنگي خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانهها و…) در آموزش مسائل ديني.
8-اصل توجه به بُعد اقناعي و تبيين مباحث مطرح شده و استفاده از منطق و استدلال لازم در هر سن.
9-اصل توجه بهايجاد رابطه بين دين و زندگي، بگونهاي که کودک و نوجوان بتواند دين را دستورالعمل زندگي روزمره و روشي براي زندگي تلقي کند
.10-اصل تکيه بر جنبههاي مهر و محبت و عنايت خداوند در عين بيان قهر و خشم او
11-اصل رعايت شرايط سني
12- اصل توجه به جنسيت
13-اصل توجه به تفاوتهاي فردي
14-اصل آموزش در مکان مناسب
15- اصل داشتن صبر و حوصله کافي در آموزش
16- اصل تفهيم خواست دين از انسان در گفتار، کردار و مواضع مختلف انسان در زندگي:
ب) اصول سلبي (نبايدهاي تربيتي کودک در ترغيب به امر نماز)
در کنار ضرورتهاي ايجابي و مثبت، ممانعتهاي سلبي و نفيي و يا نبايدهاي تربيتي نيز از جايگاه والايي برخوردار بوده و مربي در اين مسير بايد از مسائل زير پرهيز کند:
1- آميختن حقايق و تعاليم ديني با اوهام و خرافات و مسائل بي ريشه و بي اساس
2- توجيهات بي منطق درباره سئوالاتي که پاسخ آنها را نمي دانيم.
3- دروغگويي براي تبليغ دين
4- منسوب کردن افکار و انديشههاي خود (والدين) به دين.
5- نااميد نکردن افراد از رحمت و عنايت خداوند
6- خسته کردن کودکان و نوجوانان درانجام اعمال مذهبي
7- مسخره کردن، توهين و تحقير کودک در صورت ارتکاب خطا در اعمال ديني
1. شرح اصول منتخب ترغيبي-تربيتي:
اکنون به شرح و بررسي بعضي از اصولی که در پست قبلی به آن اشاره کردیم مي پردازيم:
۱ـ اصل فطري بودن مسائل ديني:
نياز به پرستش و نيايش، يکي از نيازهاي اساسي و عميق در عمق روان بشر است. در بررسي تاريخي، اين موضوع ثابت شده که پرستش، جزئي از وجود و کشش فطري انسان است. گاهي که ميل و روح پرستش از سوي انبيا در مسير صحيحي قرار گرفته، به خدا پرستي ختم شده است. و گاهي بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشياي گوناگون پرستش شده اند.
طبق نص صريح دين اسلام، براي ما مسلّم و متقن است که ميل به پرستش، نيايش، کمال طلبي، حقيقت جويي و… در کودک امري فطري و دروني است. اين موضوع را شواهد تاريخي ـ همچون: پرستش بت، خورشيد و گاو و ساختن بهترين مکانها براي معابد ـ و آيات و روايات تأييد ميکند. خداوند ـ تبارک و تعالي ـ در قرآن مجيد ميفرمايد: «فأقم و جهک للدين حنيفاً فطرهَ الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلک الدين القيم ولکن اکثر الناس لايعلمون» (روم / ۳۰) (پس روي خود را با گرايش تمام به حق، به سوي اين دين کن، با همان سرشتي که خدا مردم را بر آن سرشته است. در آفرينش خدا تغييري نيست. اين است همان دين پايدار ولي بيشتر مردم نميدانند.)
اگر ملاحظه ميشود که گروهي از کودکان و نوجوانان نسبت به مسائل ديني رغبت و تمايلي از خود نشان نميدهند، مربوط به عوامل محيطي است که فطرت کودک را از مسير خودش تحريف کرده است.
متأسفانه، بعضي از والدين به دليل حساسيت نداشتن و اهميت ندادن به مسائل ديني، و بعضي به دليل سخت گيريها، آموزشهاي غلط و نا آشنايي با سيره و روش معصومان (عليهم السلام) و روشهاي تربيتي، به گونهاي با کودک رفتار ميکنند که آنان نسبت به مسائل ديني بي تفاوت، کم رغبت و حتي متنفر ميشوند.
با کمال تأسف، بايد گفت که بعضي از والدين حساسيت و دقتي را که دربارهي امور دنيوي ـ همچون: تغذيه، لباس، مسائل درسي، کلاس کنکور، معلم خصوصي و… ـ فرزندانشان از خود نشان ميدهند، نسبت به مسائل معنوي و ديني اظهار نميکنند. براستي، اين گروه از والدين مصداق کلام نوراني رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ ميباشند که فرمودند: واي بر فرزندان آخر الزمان از دست پدرانشان. گفته شد: يا رسول الله! منظور شما پدران مشرکند؟
فرمودند: خير، بلکه پدران مؤمني که واجبات ديني را به فرزندان خود آموزش نميدهند. و اگر آنان خود بخواهند احکام دين را فرا گيرند، ايشان جلوگيري ميکنند، (و حال آنکه) اگر کالايي به دست بياورند، از آنان راضي و خوشحال خواهند شد. من از ايشان بيزارم و آنان نيز از من بيزارند.(نوري، مستدرک الوسائل، ج ۲، ۶۲۵).
با توجه بهاين اصل که خدا جويي امري فطري و دروني است، بايد علماي اسلامي و دانشمندان تعليم و تربيت، به فکر تهيه و تدوين کتابهايي باشند که شيوههاي صحيح رشد و پرورش اين حس را بر مبناي اصل فطري بودن به والدين آموزش دهند تا آنان متوسل به شيوهها و روشهاي نادرست نشوند.
2ـ اصل اختياري بودن مسائل ديني:
انسان به اقتضاي داشتن فطرت الهي، وجود چند بعدي و کرامت وجودي، موجودي مختار است که کرامتش را با اختيار خود ميتواند کسب کند. در واقع از ديدگاه اسلام، انسان ميلها و جاذبههاي معنوي دارد، که ديگر موجودات آن را ندارند. انسان قادر است که در برابر ميلهاي دروني خود ايستادگي کند و فرمان آنها را اجرا نکند، يا به بعضي از آنها پاسخ گويد و بعضي ديگر را کنترل نمايد، يا از آنها در جهتي خاص استفاده کند.
اين توانايي انسان، به حکم نيروي اراده است که به فرمان عقل عمل ميکند. اين توانايي بزرگ، از مختصات انسان است. اساس اين توانايي، آن است که انسان موجودي آزاد، انتخابگر و صاحب اختيار ميباشد (مطهري، راهنمايي و مشاوره از ديدگاه اسلام، ۴۲).
در دعوت کودکان و نوجوانان به دين، بايد به گونهاي عمل نماييم که احساس آزادي کنند. با توجه بهاين موضوع که انسان فطرتاً خداجو است، لازم است که با تذکر روشهاي صحيح، اين فطرت را در وجود آنان بيدار کنيم و به طرف پذيرش دين سوق دهيم. پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ نيز با نرمخويي و با زبان نرم، افراد را به دين اسلام دعوت ميکردند. به تجربه هم ثابت شده است که با زور و اکراه، نميتوان کسي را به راه راست هدايت کرد. خداوند ـ تبارک و تعالي ـ ميفرمايد:«افانت تکره الناس حتي يکونوا مؤمنين» (پس آيا تو مردم را به اجبار وا ميداري کهايمان بياورند.) (يونس / ۹۹) اگر به مفاد آيهي: «لا اکراه في الدين، قد تبيين الرشد من الغي…» (بقره/256) توجه نماييم، معلوم ميشود که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ وظيفه تبيين دارند. لذا پس از تببين، ديگر جاي اکراه و جاي انتخاب کردن به جاي مردم وجود ندارد. همچنين خداوند ميفرمايد: «فانما عليک البلاغ» (آل عمران /20) (پس بر تو تبليغ است و بس). کار پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ بيان، توضيح، تشبيه، ابلاغ، انذار و بشارت است. کار پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ اجبار نيست، که به جاي مردم بخواهد انتخاب کند و آنها را مجبور نمايد.
بهتر است که هيچگاه، کودکان يا نوجوانان را به دينداري مجبور نکنيم. همچنين، به خاطر اينکه آنان ديندار شوند، بهتر است به آنان پاداش خيلي زياد ندهيم. اگر بدون استفاده از اين دو حربه تهديد و تطميع بتوانيم آنان را به عقيدهاي معتقد کنيم، آن اعتقاد دروني خواهد بود; يعني اعتقادي که نه به خاطر جلب منفعت، و نه ترس از قدر داني به وجود ميآيد.(ارونسون، روان شناسي اجتماعي، ۳۴٫) وقتي نوجوان مجبور به دينداري نشود ـ و در دوره کودکي سالم و عاري از انحراف پرورش يافته باشد ـ و دين به نحو منطقي و در شرايط مناسب به او عرضه گردد، با توجه بهاينکه به تفکر انتزاعي رسيده است، دين يا مذهب محکم و قابل دفاع را خواهد پذيرفت. اين دينداري او وراثتي، ريا کارانه و همراه با ناخالصي نخواهد بود، بلکه «دين خالص»خواهد داشت و سپس به دستورهاي ديني عمل خواهد کرد.
در دين اسلام تأکيد فراوان ميشود که اصول دين تقليدي نيست، بلکه فرد بايد با آگاهي و آزادي آن را بپذيرد. بنابراين، بايد تلاش کرد که کودک و نوجوان را به طريقي مثبت و ترغيب کننده، به دين دعوت کرد و از افرادي که مبناهاي اعتقادي و فکري قوي دارند، کمک گرفت. بايد توجه داشت که کودک و بويژه نوجوان، در مقابل برخوردهاي آمرانه مقاومت ميکند.(کاظمي، آموزش و پرورش از خردسالي تا نوجواني، ۸۷٫) خانم زهرا مصطفوي، فرزند امام خميني (ره) نقل ميکند: «همسرم به جهت عادت خانوادگي، دخترم را از خواب صبحگاهي بيدار ميکرد و به نماز وا ميداشت. امام (ره) وقتي از اين ماجرا خبردار شدند، برايش پيغام فرستادند: چهره شيرين اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن. اين کلام آنچنان مؤثر افتاد و اثر عميقي بر روح و جان دخترم به جاي گذاشت که بعد از آن خودش سفارش کرد که براي نماز صبح بموقع بيدارش کنم» (ستوده، پا به پاي آفتاب، ج ۱،123(
والدين اگر ميخواهند فرزندانشان نماز خوان و معتقد بار آيند، موارد ذيل را در نظر بگيرند:
اولاً، خودشان معتقد به دستورها و تعاليم ديني باشند، و به دور از ريا و با خلوص نماز را به پا دارند.
ثانياً: در دوران کودکي، فرزندانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبي مأنوس کنند. از اين رو، لازم است خاطرات خوشي را در ذهن آنان ايجاد نمايند و بشدت از سختگيري، اجبار و اکراه خودداري کنند. پدري که براي بيدار کردن دختر تازه بالغ خود براي اداي نماز صبح، دستي به گيسوان او ميکشد و با نوازش و محبت او را از خواب شيرين صبحگاهي بيدار ميکند، انجام دادن اين تکليف ديني را با شيريني محبت پدرانه خويش ميآميزد و عبادت را در کام فرزندش شيرين ميسازد.
ثالثاً: والدين نسبت به مسئله نماز و مسائل اعتقادي همچون ديگر مسائل، حساسيت نشان دهند. اگر والدين و مربيان به سفارشها و سيرهي معصومان ـ عليهم السلام ـ و بزرگان دين عمل کنند، قطعاً فرزنداني معتقد و نماز خوان خواهند داشت.
۳ـ اصل تدريجي بودن آموزش مسائل ديني:
آموزش معارف و مسائل ديني، مراتب و درجاتي دارد، که اصول و مقتضيات آن بايد مراعات شود. اين مراتب و درجات، به دليل تفاوتهاي فردي در رشد استعدادهاي ذهني و روحي، تفاوت در معلومات و تجربيات، و شرايط گوناگون اجتماعي و فرهنگي در متعلمان است(.سادات، راهنماي آموزش تعليمات ديني در مدارس، ۲7) لذا، بايد مطالب و مفاهيم آموزشي و ديني، متناسب با سطح درک و قواي ذهني و رواني متعلمان باشد. والدين و بزرگسالان نبايد توقع و انتظار داشته باشند، که کودکشان خيلي سريع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت دادن او به نماز و آموزش او، بايد بر اصل تدريج مبتني باشد. کودک نبايد يکباره بار سنگيني از وظايف بار ديني را بر دوش خود احساس کند، و خود را به انجام دادن آن موظف بداند.(محمدرضا مطهري،اصول آموزش نماز به کودک و نوجوان، مجله مسجد، ش50، ص21) امام باقر عليه السلام مي فرمايد:
در سه سالگي کلمه توحيد (لااله الااللّه)را به طفل بياموزيد. در چهار سالگي(محمد رسول اللّه)را به او ياد دهيد. در پنج سالگي رويش را به قبله متوجه کنيد و بگوييد سر به سجده بگذارد. در شش سالگي رکوع و سجده را به او بياموزيد و در هفت سالگي بگوييد دست و روي بشويد و نماز بگذارد.
از اين سخنان ارزشمند، در مي يابيم که پيشوايان معصوم عليهم السلام تا چه اندازه براي آموزش گام به گام و بهنگام در امور ديني و عبادي اهميت مي گذاردند.
4- اصل رعايت شرايط سني:
هر مرحله از رشد و هر سني، مقتضياتي دارد که مربي، بويژه مربيان ديني بايد به آنها توجه کند. بيان يا آموزش هر مطلبي، در سن خاصي بايد انجام گيرد. بي توجهي بهاين امر، ممکن است کودک و نوجوان را تا مرز دين گريزي پيش ببرد.
5- اصل توجه به جنسيت:
اگر چه اصول ديني و اعتقادي و مناسک و اعمال عبادي همه انسانها را در بر مي گيرد اما به دليل تفاوتهايي که بين دختران و پسران از لحاظ بدني، سن بلوغ و رسش عقلي و عواطف و احساسات وجود دارد را بايد بهاين امر در آموزشهاي ديني توجه داشت.
6-اصل توجه به تفاوتهاي فردي:
همان گونه که بچهها از نظر ظاهر با هم متفاوت هستند، از نظر ويژگيهاي روحي و رواني نيز تفاوت دارند برخي از آنها پرحرف، برخي کم حرف هستند. برخي پر جنب و جوش و برخي تنبل هستند. برخي زودفهم و برخي ديرفهم هستند. برخي خونگرم و برخي خونسردند. برخي زودجوش و برخي ديرجوش اند و برخي اهل قهر و برخي اهل آشتي اند. از ديگر وظايف والدين است است که در دعوت و آموزش فرزندان به نماز، بهاين گونه گوني روحيهها و احساسها در فرزندان به نيکي توجه شود.
7-اصل آموزش در مکان مناسب:
والدين آگاه، بايد براي آموزش نماز به فرزندان، به مکان آموزش نيز دقت کنند؛ زيرا هر اندازه مکانهاي آموزشي مقدس تر و معنوي تر باشد، امکان فراگيري ژرف و بهتر فراهم تر است. فرصتهايي که در سفر به اماکن متبرکه و مقدس دست مي دهد، بهترين لحظهها براي آموختن احکام و معارف نماز است. همچنين براي اينکه محيط خانه نيز براي آموزش نماز مناسب باشد، بهتر است فضاي عمومي خانه را در همه حال معنوي نگاه داشت. نصب تابلوهايي از آيههاي قرآن، احاديث، شعرهاي مذهبي و ديني، تصاوير اماکن مقدسه و نيز پخش اذان و نيايش، در ايجاد فضاي معنوي در خانه تأثيرگذار خواهد بود. با اين حال، گاهي برخي والدين، بدون توجه بهاين نکته، محيط خانه را به سويي مي برند که شوق فرزندان به نماز از ميان مي رود يا از رغبت آنان کاسته مي شود. چگونه ممکن است، در خانهاي که نوارهاي موسيقي مبتذل گوش داده مي شود يا فيلمهاي گمراه کننده به نمايش در مي آيد، فرزندان گرايشي خودجوش يا آسان به يادگيري نماز داشته باشند.
ايجاد فضايي هماهنگ با نماز، در جذب فرزندان به دنياي نماز، تأثير بسزايي دارد.
8- اصل داشتن صبر و حوصله کافي در آموزش:
پدر و مادر وظيفه دارند، با آرامش و حوصله کافي، در تربيت و اصلاح رفتار و فرزندان خود بکوشند، به پرسشهاي آنان با دقت پاسخ دهند و از تکرار آن خسته نشوند تا قدرت فراگيري فرزندان افزايش يابد. آورده اند که روزي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي خواست نماز بخواند، امام حسين عليه السلام که کودکي خردسال بود، پهلوي آن حضرت ايستاده بود. وقتي پيامبر مي خواست تکبير بگويد، امام حسين عليه السلام نتوانست تکبير بگويد. رسول خدا صلي الله عليه و آله با صبر و حوصله هفت مرتبه ذکر تکبير را تکرار کرد تا امام حسين عليه السلام توانست اللّه اکبر را بر زبان جاري سازد.
از شرطهاي اصلي تأثيرگذاري والدين در پرورش عبادي فرزندان، صبر و حوصله است، زيرا کج خلقي و عصبانيت، سبب بيزاري فرزندان از کارهاي عبادي و مذهبي مي شود.
5. روشهاي آموزش نماز به کودک و نوجوان:
پس از ذکر اصول تربيتي و ترغيبي در ترويج امر نماز در کودکان، و تفکيک اصول به اصول ايجابي و سلبي و تبيين برخي از اصول منتخب، به روشهاي اجرايي و شيوههاي عملياتي و کارکردي و کاربردي در دروني سازي نماز براي کودکان، مي پردازيم.
روش، راهکارهاي اجرايي کردن اصول و ابعاد عملياتي و کاربردي هر اصل است. به زبان ديگر، براي هر اصلي روشهايي وجود دارد، روشها نسبت به اصول جزئي تر هستند. امّا براي شروع چه بايد کرد؟ از چه روشهايي استفاده کنيم؟ مؤثرترين روشها و عوامل ترغيب و جذب کودکان به نماز کدامند؟در ذيل به بعضي از روشهاي ترغيب کودکان به نماز مي پردازيم:
1-بصيرت بخشي (آگاه ساختن از آثار و اسرار نماز(:
بصيرت چنين تعريف شده است: «قواي قلب،نوراني به نور قدسي است که به واسطه آن حقايق اشيا و بواطن را ميبيند، همانطوري که چشم، صورت اشيا را ميبيند». (التعريفات، ص ۲۰(
يکي از اصول تربيت اسلامي اين است که باطن انسان بر ظاهرش اثر ميگذارد؛ يعني هر گاه رفتار مطلوب در ظاهر کسي پيدا شود،ميتوان آن را ناشي از وضعيت دروني دانست. البتهاين سخن بدين معنا نيست که تمام همّ و غمّ ما صرف ظاهرسازي شود،بلکه اصل باطن است و بايد در درجه اول در صدد تغيير و تحوّل باطن برآمد. اسلام در دستورهاي عبادي خود که اصولاً بر تعبّد و تسليم مبتني است، به عنصر دانش و بصيرت اهتمام ميورزد. مسلماني که وظيفه دارد در هر شبانه روز پنج بار عبادت بزرگي همچون نماز را به جا آرد،بايد رمز و راز آن را بداند و بفهمد که براي چه بايد نماز بخواند.
چه خوب است اهميت نماز و تاثيرات آن را به فرزندمان بياموزيم که نماز مايهي آرامش روح، منزه شدن از آلودگيها، درمان همهي دردهاي دروني و باعث سبکي و آرامش قلبي است. نماز لحظهاي است که فرزندمان، همچون بندگان با محبوب و معبود خود گفت و گو مي کند. نماز همهي دين است و صدها آثار مثبت روحي و رواني در آن گنجانيده شده است. اگر بتوانيم با زباني کودکانه از همان ابتدا به کودکانمان بفهمانيم که، نماز باعث تعالي و رشد آنها در طول زندگي ميباشد، مسلماً کودکان در دوران نوجواني رغبت بيشتري به نمازنشان ميدهند.
۲-الگوسازي:
از جمله روشهاي مؤثر و سريعالانتقال مطرح در روانشناسي رشد، روش الگوپذيري است، اگر پدر و مادر، والدين و اولياء قبل از اينکه بخواهند کودک را با آداب اسلامي آشنا کنند، خود متخلق به اخلاق نبوي و اسلامي باشند و خود عمل کنند، کودک نيز تقليد کرده و عمل خواهد کرد، زيرا از سن 1 تا 7 سال کودک بدون دانستن فلسفه کار صرفاً آن را تکرار ميکند و اين مساله در همه جوامع پذيرفته شده است و حتي نسبت به افراد بزرگسال نيز تاثيرگذار است، لذا در آموزههاي ديني بر آن تاکيد شده است، مثلاً در روايتي از صادق آل محمد عليهمالسلام آمده است «کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ اَ لسِنَتِكُم، لِيَرَوا مِنكُم الوَرَعَ وَالجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ، فَاِنَّ ذلِكَ داعيَةٌ»؛ «مردم را به غير از زبان خود، دعوت کنيد، تا پرهيزکارى و کوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببينند، زيرا اينها خود دعوت کننده است».(کافى، ج 2، ص 78، ح 14)
بنابراين اگر در محيط خانواده فرهنگ نماز گسترش و ژرفا يابد، اگر ترنم نماز فضاي خانه را معطر کند، اگر فرزندان پدر و مادر را به قصد نماز بيابند، بي هيچ ترديد آنان نيز الگوي خويش را از خانواده خواهند گرفت و انس و الفت با نماز خواهند يافت که ره آور آن پرهيز از فحشا و منکر و گريز از آلودگي و همسايگي با پاکي و تهذيب صفا و صداقت خواهد بود.
امام صادق (ع) ميفرمايد: «کونوا دعاة الناس بأعمالکم و لا تکونوا دعاة بالسنتکم» مردم را با رفتار خود به حق رهبري کنيد نه با زبان خويش. چشم و گوش فرزندان چون آيينهاي است که هر چيزي در آن منعکس ميشود. و مادر ميتواند با رفتار خود، خصلتها؛ امانت، صداقت، وفاي به عهد، حق جويي و… را در فرزند احيا کند و يا آنها را از ميان ببرد. فرزندان با مشاهده رفتار پدر و مادر هنگام شرکت در نماز جماعت و ديدن فيلمها و پوسترهاي مربوط به نماز به طور غريزي از آنان تقليد نموده و اعمال و حرکات مشاهده شده را تکرار ميکنند.
معلّم و مربّي به خاطر نفوذ معنوي با تمام رفتارشان، الگوها و سرمشقهايي در اختيار شاگردان قرار ميدهند.شخصيت معلم داراي اثري عميق و پايدار در افکار و قلوب شاگردان ميباشد. نوجوانان در سنيني از عمر قرار دارند که تمام جلوهگاهاي افکار و احساسهاي دروني معلّم را که به گفتار و رفتار او ميانجامد، معياري براي افکار و اعمال خويش قرار ميدهند. وقتي بچهها نظاره گر نماز و راز و نياز پدر، مادر و مربيان يا معلمان محبوب خود باشند، راه يافتن پاسخ مطلوب به نياز فطري خود را پيدا مي کنند، به شرطي که عشق و عطش پدر، مادر و مربيان خود را در روح وجسم شان در هنگام نماز ببينند.
اگر براي فرزندمان، الگويي که علاوه بر جذابيت رفتار و گفتاري، قابل اعتماد نيز باشيم، آنان بيشتر به رفتار مذهبي بويژه نماز گرايش پيدا مي کنند.(آيا راههاي جذب کودکان و نوجوانان به نماز را مي دانيد؟، عطر نماز، 1390) درتربيت اسلامي به ارائه الگو توجه فراواني شده است و آياتي از قرآن مجيد، پيامبر اسلام (ص) را الگو معرفي مينمايند و مردم را به تأسي از او هدايت ميکنند.
3-روش تبشير و انذار:
الف) تبشير:
يکي از روشهاي تربيتي پيامبران الهي براي هدايت مردم به سوي ارزشهاي الهي، بشارت دادن بوده است؛ يعني به مردم بشارت ميدادهاند که بعد از انجام اين تکاليف چه عطايايي نصيب شما مي شود، قرآن براي عدهاي از انسانهاي وارسته از نعمت رضوان در بهشت سخن ميگويد؛ امّا چون همه مردم بهاين مقام نميرسند براي عدّهاي ديگر از خوراکيها و پوشيدنيها سخن ميگويد.اين بشارتها مبين نکته تربيتي مهمي براي مربّيان و معلمان است و آن اين که براي همه نبايد از نوع تربيتي واحدي استفاده کرد؛ زيرا امري ممکن است در يک فرد شوقي بسيار ايجاد کند و همين امر براي فردي ديگر نه تنها شوقي ايجاد نکند؛ بلکه انزجار و نفرت ايجاد کند.
ب) انذار:
انذار را به خبر دادن که همراه با ترساندن باشد، معنا کردهاند. (مفردات الفاظ قرآن) مقتضاي عدل الهي اين است که پيش از وقوع مجازات، آگاهي کافي نسبت به آن ايجاد شود، زيرا کسي حقيقتاً قابل مجازات است که از روي آگاهي و عمد به کار خلاف دست زند و قرآن به عنوان انذارگر براي بشر معرفي شده است. «انّها لاحدي الکبر. نذيراً للبشر»(سوره مدثر، آيات۳۵و۳۶) و از طريق انذار بشر را از عاقبت کارهاي ناشايست آگاه ميسازد.
بر حسب طبيعت انساني و اقتضاي سن، مربي ميتواند دانش آموزان را از عاقبت ترک نماز و سبک شمردن، آنان را انذار کند و به سوي نماز سوق دهد.
4-روش تشويق:
يکي از روشهاي بسيار مؤثر در تربيت، تشويق کارهاي خوب است.تشويق در روح جوان اثر ميگذارد و او را ترغيب ميکند.تشويق صورتهاي مختلف دارد و به سن و درک او و نوع عمل او بستگي دارد.گاه به صورت دلجويي، گفتن يک عبارت محبت آميز است،برخي اوقات يک نگاه توأم با لبخند و … ميباشد.و براي اينکه امر تشويق، زيان و خطري را براي فرد موجب نشود، رعايت نکات ذيل حائز اهميت است:
ـ «بايد عمل يا اخلاق نيک جوان را تحسين کرد، نه خود او را؛
ـ تشويق صورت رشوه به خود نگيرد؛
ـ علت تشويق بايستي معين شود؛
ـ تشويق و تحسين در حضور جمع اثر بيشتري دارد؛
ـ تشويق وسيله است و نبايد به صورت غايت و هدف در آيد».
5-همنشيني با دوستان نماز خوان:
نقش دوستان در شکل دهي شخصيت انسانها بويژه در سنين نوجواني و جواني را نبايد ناديده گرفت. دوستان شايسته و خوب در سوق دادن انسان به سوي سعادت و کمال مؤثرند. بنابراين سعي کنيم تا فرزندمان با دوستاني رفاقت کند که آنان به نماز گرايش مثبت دارند.(آيا راههاي جذب کودکان و نوجوانان به نماز را مي دانيد؟، ۱۳۹۰) والدين سعى کنند بـا خانوادهها و افراد متدين ارتباط و رفت و آمد داشته باشند، چرا که چنين خانوادههايى فرزندان متدين و نمازخوانى دارند کـه مىتوانند بـر افکار و اعمال کودک آنان اثر مثبت و سازنده بگذارند. همچنين لازم است کودک و نوجوان ترغيب شود تا دوستانى برگزيند که براى نماز و آداب اسلامى اهميت قايل هستند، زيرا در مواقعى، تأثير رفتار و گفتار کودکان بر يکديگر بيشتر از سايرين است.
علاوه بر اينها عمل نمازگزاران کودک و نوجوان در جمع همسالان خود ميتواند احساس نياز به شخصيت جمعى آنها را ارضا کند، تکرار اين گونه موارد موجب اُنس و علاقه آنان به نماز خواهد شد.
6-آرايش ظاهري (اعمال، رفتارها، مکانها و…)
ظواهر زيبا و جاذبههاى گوناگون به خودى خود شوقآور و رغبت انگيزند، اين ظواهر و جاذبهها (صادق يا کاذب) بر روح کودک و نوجوان تأثير بيشترى مىگذارد، به طورى که در بسيارى مواقع بدون داشتن دليل درست به سوى چيزى که داراى ظاهرى زيبا است، کشيده مىشود.
والدين مىتوانند از آنچه که مربوط به ظواهر نماز است، در ترغيب فرزندانشان بهره گيرند تا به تدريج به نماز عادت کرده و سپس به باطن نماز اُنس يابند به عبارت ديگر، از شور و اشتياق ظاهرى بـه شعور باطنى و آگاهى درباره نماز نايل شوند،براي مثال: برنامهها و مراسم ديني را گيرا و جذاب برگزار کنيم، مثلا محل برگزاري مراسم در مدرسهها و مکانهاي ديگر را زبيا و معطر نماييم.
براي دختران چادر نمازهاي رنگي و زيبا و براي پسران سجاده و جانمازي زيبا با طرح ورنگهاي آرام بخش استفاده کنيم. مکان تميز و خاصي از اتاقهاي خودمان در منزل را براي اقامه و نماز اختصاص دهيم و به فرزندمان ياد آوري کنيم که هنگام نماز از عطرهاي خوشبو استفاده کند. در واقع، اگر والدين مطابق ميل و خواسته کودک و نوجوان برايشان سجاده زيبا، مهر و تسبيح دلخواه، عـطـر، لباس مناسب بـراى پسران و مقنعه و چادر نماز براى دختران تهيه کنند، به يقين کار ارزنده و صحيحى را انجام دادهاند، خواندن نماز بـا صوت و قرائت زيبا و دلانگيز و يـا تهيه سرودهاى دلنشين درباره نماز مىتواند زمينههاى رغبت آنان را به عمل صالحى چون نماز فراهم کنند.
7-دوري از تحکم و اجبار:
فرزندان ما دين گريز يا دين ستيز نيستند، بلکه از تحکم و فرمانهاي اجباري فرار مي کنند. براي جذب آنان به نماز، بايد از عطوفت و مهرباني به جاي تند خويي و شيوههاي سختگيرانه بهره بگيريم يا از شيوههاي مثبت وجذاب استفاده کنيم.
8-سهل گيري در نماز:
خداوند، براي مردم آساني مي خواهد، نهاين که آنان در تنگنا و فشار قرار دهد (يريدالله بکم اليسر و لايريد بکم العسر) پس ما بايد دين و احکام و آداب آن را به شکل آسان، زيبا و قابل فهم ارائه بدهيم.
9- طولاني نکردن نمازهاي جماعت يا مراسم مذهبي:
شرايطي را بوجود نياوريم که جوانان، نوجوانان و حتي کودکان در نمازهاي جماعت يا مراسمهاي ديني و فعاليتهاي مذهبي احساس خستگي کرده و زده شوند، بايد سعي کنيم مدت دعاها و برنامه را کاهش دهيم. همچنين در نمازهاي جماعت، امام جماعت بهتر است زمان نماز را طولاني نکند.
10- ايجاد احساس مثبت و خوشايند نسبت به نماز:
بهتر است مادران، پدران و مربيان در ارتباط با نماز، احساس خوشايند خود را با گفتن خاطرات و تجربيات جذاب و لذت بخش با بچهها در ميان بگذارند.
11- توام کردن نماز با تجارب خوشايند:
براي فرزندمان، نمازش را با تشويق مناسبي لذت بخش کنيم يا از او بخواهيم وقتي ناراحت و گرفتار است، با خواندن نماز آرامش را در خود تجربه کند و.... مادران، پدران و مربيان مي توانند در ارتباط با نماز، احساس خوشايند خود را با گفتن خاطرات و تجربيات جذاب و لذتبخش با بچهها در ميان بگذارند. بدين منظور، حتى بيان خاطرههايى درباره نماز اهل بيت(ع)، عالمان دينى و بزرگان مذهبى، در جذب کودکان و نوجوانان به نماز بسيار تأثيرگذار است.
پيامبر(ص) براي تشويق امام حسن (ع) امام حسين (ع) به نماز، بارها و بارها سجادهي آنان را پهن مي کرد و براي ترغيب هرچه بيشترشان علاوه بر تشويق کلامي مقداري شيريني در زير جانمازشان مي گذاشت تا بعد از اداي نماز بخورند.
12- برگزاري جشن تکليف جذاب براي فرزندان:
جشن تکليف فرزندمان را زيبا با اهميت وجذاب برگزار کنيم و با دادن هديههاي معنوي (سجاده زيبا، عطرهاي خوشبو، چادر نمازي زيبا، قرآن و …) يا هداياي ديگر، خاطرهي به ياد ماندني از جشن تکليف براي فرزندمان بسازيم.
13- دعوت فرزندمان به نماز با کلامهاي عاطفي زيبا:
هيچ گاه فرزندمان را براي خواندن نماز از جهنم يا تنبيه شدن توسط خدا نترسانيم، بلکه پيوند اورا با خدا زيبا وجذاب سازيم، براي مثال اگر فرزندمان درخواندن نمازسستي مي کند به جاي اين که بگوييم:«خدا تو را به جهنم خواهد برد»، بگوييم:« خدا منتظر شيندن صداي يکي از فرشتههاي زبياي خود است، او را زياد منتظر نگذار»
14-فضاسازي معنوي:
فرزندي که در خانوادهاي لبريز از ياد و محبت خدا به دنيا ميآيد، هيچگاه نيازي ندارد که آموزش ويژه براي نماز ببيند، زيرا از همان آغاز تولد در گوشش اذان و اقامه ميگويند و او را به «صلوه» و «فلاح» و «خيرالعمل» دعوت ميکنند، در خانهاي که والدين به مناجات شبانه بر ميخيزند و اهل خانه همگي معتقد و مقيد به آداب ديني هستند، چگونه ممکن است فرزندشان گريزان و روي گردان از خدا باشد؟-Shia -news.com شيعه نيوز
جابر بن عبدالله انصاري از رسول خدا سوال کرد «يا رسول الله! دانستيم که چگونه خود را از آتش جهنم نگه داريم؟ با انجام واجبات و پرهيز از محرمات! اما ندانستيم که فرزندان و خانواده خود را چگونه از آتش جهنم حفظ کنيم؟»، آن حضرت در پاسخ فرمودند:
«1- اعملو الخير، خود عامل عمل خير باشيد،
1- واذکروهم بالله، ياد خدا را در دلهايشان زنده کنيد،
2- وامروا هم بالمعروف، (اين گونه نباشيد که آنها را رها کنيد، بلکه با رفق و مدارا و ملايمت) آنها را به معروف هدايت و راهنمايي کنيد؛
3- وانهاهم عن المنکر،(آنها را در ميان امواج متلاطم دنيا رها نکنيد)بلکه او را از آنچه فساد و تباهي ميکشد، بازداريد».
وقتي فرزند محبت لازم را داشت، آرام، آرام بهاين کار انس ميگيرد، لطف خدا را در نماز در مييابد و پرده غفلت براي او کنار ميرود.
15- پاسخ به کنجکاويهاي کودک:
کنجکاوي کودک يک ويژگي طبيعي اوست که پاسخ آن ضمن ايجاد آرامش روحي و رواني کودک، فرصت مناسب در اختيار والدين قرار ميدهد تا بتوانند رفتارهاي مناسب و مطلوب در او به وجود آورند، بر اين اساس وقتي که فرزندان از مادر در مورد مسائل اعتقادي و نماز ميپرسند، فرصت مناسب براي ما به وجود آوردهاند، تا بتوانيم با پاسخهاي مناسب و يا طرح سؤالات مؤثر در او اثر تربيتي بگذاريم، به عنوان مثال وقتي که فرزندي از پدر يا مادر خود سوال ميکند « اين ميوه چقدر شيرين و خوشمزه است، از کجا آمده و يا درست شده است؟، اين ماهي چگونه در آب زندگي ميکند و نميميرد؟، اين آسمان و ستارههاي زيبا را چه کسي آفريده است؟ و هزاران سؤال ديگر، به همين شکل که همه ناشي از حس کنجکاوي کودک است، از طريق همين سوالها با همان زبان کودکانه که مناسب دريافت اوست ميتوان او را به سازنده و خالق رهنمون کرد، به او در مقابل همهاين دادهها و نعمتها آموخت که چگونه بايد تشکر و قدرداني کرد و به نماز به عنوان بهترين شيوه تشکر کردن اشاره کرد.
16-آموزش مستقيم:
پدر و مادر بايد اين را باور کنند که همان گونه که در تامين نيازهاي مادي کودک مسؤوليت دارند، در قبال تامين نيازهاي معنوي نيز موظف هستند، امام باقر عليهالسلام در يک گفتار حکيمانه مراحل تربيت معنوي فرزندان را شرح داده و چگونگي تربيت آنان را در سنين مختلف بيان ميدارد، طبق رهنمود آن حضرت، والدين بايد در سه سالگي کلمه توحيد «لا اله الا الله» را به کودک ياد دهند، در چهار سالگي کلمه رسالت «محمد رسول الله» را به او بياموزند و در پايان پنج سالگي او را آزمايش کنند، اگر راست و چپ را ميشناسد، صورتش را به سوي قبله متوجه ساخته و به او بگويند رو به سوي قبله سجده کند، در شش سالگي اجزاء نماز، رکوع و سجده صحيح را يادش دهند تا سن او به آخر سال هفتم برسد، در آن موقع به او بگويند: دستها و صورتش را بشويد و آنگاه به نماز بايستد».(مکارم الاخلاق، ص 222(
17-حضور در مجامع و محافل نماز:
مشاهدات انسان يکي از عوامل مؤثر در تربيت انسان است، قرآن در آيات متعدد انسانها را به «ديدن» و «فکر کردن» دعوت ميکند، بين «ديدن» و «باور کردن» رابطه مستقيم وجود دارد، بايد کاري کنيم که فرزند ما با صحنههاي گوناگون اقامه نماز و آماده شدن براي اقامه نماز مواجه شود، شرکت در نمازهاي جماعت مسجد محله، شرکت در نماز جمعه و موارد مشابه آن ميتواند در تقويت روحيه نمازگزاردن فرزندان ما مؤثر باشد.
در گير کردن حس کودکان در مساجد با نورپردازي زيبا و معنوي، بوي خوش و تميز و مرتب بودن مساجد در تشويق و انگيزه هرچه بيشتر کودکان نيز مي تواند مؤثر باشد. همچنين اگر در مساجد مکان خاصي به همراه مربي و جايزه براي کودکان در نظر گرفته مي شد قطعاَ يکي از خاطره انگيز ترين مکان ها براي کودکان مساجد مي شد.
و اي کاش هرگز افراد مسن، کودکان را با اخلاق تند خود از مساجد نمي راندند و تداعي خوش و شيرين را براي هميشه در ذائقه کودکان باقي مي گذاشتند.
18-زيبا سازي نماز:
انسان يک موجود زيبا دوست است و به دنبال زيباييها ميرود و اين ويژگي را خداوند در وجود آدمي قرار داده است، به خصوص کودک و نوجوان که بيش از بزرگسالان زيباييها را ميبيند و دوست دارد، با ترتيب دادن يک سجاده زيبا و چادر نمازي قشنگ براي دختران، جانماز و لباس زيبا براي پسران ميتوان رغبت آنها به نماز خواندن و حضور در جمع نمازگزاران را فزوني بخشد، هرقدر والدين بتوانند زيباييها را با نماز خواندن پيوند بزنند، به همان اندازه موفقتر خواهند بود. (گروه فرهنگي / حوزه آئين و انديشه،1392مرداد،www.shia-news.com(Bottom of Form
19-طرح و گفتگو درباره نماز:
اگر والدين در حضور کودک و نوجوان مسايل و معارف مربوط به نماز را طرح و درباره آن گفتوگو کنند، به طور غير مستقيم بر آنها تأثير خواهد گذاشت، صـحـبـت و گفتوگو دربـاره نـمـاز مىتواند در قالب شعر و سرود، قصه و حکايت، توضيح مـطالب مربوط به نماز، طرح و نقاشى و مانند آن انجام شود تا در ذهن و روان کودک و نوجوان اثر گذاشته بـا تـوجه به حس کنجکاويى که دارند، خود به فعاليت فکرى و عملى در اين موضوع وادار شوند.
نکته قابل ذکر اينکه، والدين نبايـد چنين فکر کنند که نسبت به مسايل نماز آگاه هستند پس، چه ضرورتى دارد اين مطالب را بين خود مطرح کنند؟ طرح و گفتوگوى عمدى دربـاره نماز بيانگر اهميتى است که والدين بهاين امر مىدهند و موجب جلب توجه کودک و نوجوان به جايگاه ارزشي نماز مىشود.
20-نماز در حضور کودک و نوجوان:
يکى از عواملى که ميتواند باعث شوق و علاقه به نماز و آداب الهى در کودک و نوجوان شود، آموزش بصرى است، زيرا اينگونه آموزشها به دليل اثربخشي و تأثير بيشتر موجب يادگيرى، تغيير رفتار يا ايجاد رفتار تازه مىشود، علاوه بـر ايـن، آموزش بصرى عميقتر بوده و ديرتر فراموش مىشود و زودتر از آموزشهاى ديگر تأثير مىگذارد.
والدينى که هر چند وقت يکبار، کودک و نوجوان خود را با اخلاق حسنه و دعوت محبت آميز به مساجد و اماکن مذهبى مىبرند، در علاقهمند کردن فرزندان خود به نماز، موفقتر از ديگرانند، البتهاين کار در صورتى موفقيت آميز است که به خستگى و دلزدگى کودک و نوجوان منجر نشود.
نماز خواندن در منزل و در حضور کودک نيز اثر مثبت و سازندهاى خواهد گذاشت، مثلاً اگر والدين در اتاقى که کودک مشغول بازى و يا نقاشى است، سجاده خود را پهن کرده به نماز بايستند اثر معنوى ماندگارى خواهد گذاشت.
چنانچه نمازهاى واجب را در مسجد و به جماعت مىخوانيم خوب است نمازهاى نافله و قضا را در منزل بخوانيم تا براى کودک و نوجوان تداعى نشود که مثلًا پدرم چرا امشب نماز نخوانده است، بنابراين وقتى کودک و نوجوان نماز ديگران، خاصه والدين را درک کند و ببيند، تأثير مىپذيرد، اين تأثيرپذيرى باعث تحرک و فعاليت او در انجام عبادت و ساير آداب اسلامى مىشود. (چگونه کودکان را به نماز علاقهمند کنيم،www.farsenews.com(
21- ايجاد انگيزه در فرزندان:
ايجاد انگيزه، در مراحل ابتدايى نمازگزارى فرزندان بسيار کارساز است. تشويق، تأييد، پاداش و هديه دادن، از ابزارهاى اين روش است که والدين مىتوانند در تربيت دينى و جذب فرزندانشان به نماز از آن بهره بگيرند.
در مراحل اوليه نمازگزارى، وقتى کودک روى زمين دراز مىکشد و صورت خود را به سجاده و مُهر مىمالد، به جاى آنکه پاى او را گرفته، حالتش را به صورت سجده بزرگسالان درآوريم، بهتر است همان رفتار کودکانهاش را تشويق و تأييد کنيم. تشويق سبب مىشود کهاين رفتار مطلوب بارها و بارها تکرار شود و به موازات رشد ذهنى و حرکتى کودک زمينه يادگيرى (سجده کردن) هم فراهم مىشود. اگر کودک جملهاى و حتى کلمهاى از نماز را به زبان آورد، بايد او را جدا تشويق کرد. هنگامى که کودک کلمه «اللّه اکبر» يا «لا اله الا اللّه»را به زبان جارى کند، مستحق پاداش پدر و مادر است.
در مرحلههاى بعدى همراه با رشد جسمى و ذهنى فرزند، مىتوان با خريد وسايل ويژه نماز همانند: مهر، سجاده، تسبيح، گرفتن جشن تکليف با شرکت گروه همسالان و بردن ايشان به پارک، سينما، مکانهاى مقدس، فرزند خود را به نماز علاقهمند سازيد.
22-روش عبادت جمعى و تأثيرآن در نمازخوانى:
براى آنکه پدر و مادر از نقش الگويى و آموزشى خود به خوبى برآيند، بهتر است به همراه فرزندان و ديگر اعضاى خانواده فريضه نماز را به صورت دسته جمعى به جا آورند. بدينترتيب، هم امکان سهلانگارى در نماز به کمترين اندازه مىرسد و هم فريضه دينى به شکل گروهى و منظم انجام مىگيرد. اگر عبادت در خانه به شکل دسته جمعى به جاى آورده شود، افزون بر آنکه شوق به نماز در دلها کاشته مىشود، سبب افزايش ارتباط عاطفى و روحيه همدلى و همبستگى ميان اعضاى خانواده مىشود.
23-روش تنوع:
گوناگونى در برنامههاى نماز، در ادامهدار شدن نمازگزارى کودکان و نوجوانان بسيار مؤثر است، بدين معنا که نماز جنبههاى مختلفى دارد و تنها به بعد فردى محدود نمىشود. فرزندان در خانواده تنها با بعد فردى نماز آشنا مىشوند، ولى براى آشنايى با جنبههاى فرهنگى، اجتماعى و سياسى نماز شرکت دادن آنان به همراه افراد خانواده در نماز جماعت، مسجد و نمازجمعه ضرورى است. شرکت دسته جمعى افراد خانواده در جمع نمازگزاران، ضمن اينکه نوعى نشاط و طراوت را در نماز به همراه دارد و آن را از يک نواختى و کسالتبار بودن خارج مىکند، سبب نهادينه و استحکام جايگاه نماز ميان اعضاى خانواده مىشود و ميل و رغبت به نماز را بالا مىبرد.
24-روش پرهيز از رفتارهاى ناخوشايند:
والدين براى واداشتن فرزندان به نماز، اجازه هرگونه رفتارناخوشايند را ندارند، تا سبب رنجش خاطر فرزندان شوند يا در ذهن آنها خاطره تلخى از آموزههاى دين همچون نماز پديد بياورند. کارهايى که لازم است از آنها پرهيز شود، عبارتند از:
ـ اعمال قدرت و مجبور کردن کودک و نوجوان به نماز.
ـ گرفتن وقت تفريح کودک و نوجوان.
ـ مقايسه فرزندان خود با کودکان نمازخوان ديگران.
ـ دعوت کودک به نماز در زمانى که به تازگى تنبيه شده است.
ـ خسته کردن کودک يا نوجوان با برنامههاى اضافى و تعقيبات نماز
بىشک، اگر والدين در واداشتن فرزندان خود به نماز اين پيشنهادها را رعايت نکنند، اثر بدى بر روحيه نمازگزارى کودک و نوجوان بر جاى مىگذارد تا آن جا که ممکن است آنان را براى هميشه از نماز بيزار کند. (راههاي جذب کودکان و نوجوانان به نماز، مرکز خدمات مشاوره شهيد محلاتي - ۱۳٩٠)
25- دعاي والدين در جهت عاقبت بخيري و اشتياق کودکان به نماز:
ما هرگز نمي توانيم از تاثير دعا بر زندگي خود غافل باشيم؛ به خصوص دعاي پدر و مادر در حق کودک که جايگاه ويژه تري خواهد داشت. هنگامي که پدر و مادر از خالق هستي عاجزانه مي خواهند که لذت گفتگو و تشکر از خود را به کام فرزند خود نيز بنشاند،قطعاَ مورد اجابت خالق قرار خواهد گرفت.
نویسنده مقاله: مرثا نورانی