■ مفهومشناسى نماز
معناى لغوى و اصطلاحى نماز
* آيا واژه «نماز» درفارسى و «صلاة» در عربى از ابتدا به معناى همين افعال و حركاتِخاص به كار رفته است؟
* عدهاى معتقدند واژه نماز درلغتِ فارسى از لفظ پهلوى نماك (namac)گرفته شده كه آن هم از ريشه ايرانِباستان واژه«نم»(nam) به معناى خم شدن و تعظيم كردن گرفته شدهاست.[1]
از جملهمعانى نماز در كتابهاى لغت فارسى عبارتند از: بندگى، اطاعت، سجود، پرستش، خدمتكارى و فرمانبردارى.[2]
برخى معتقدند «صلاة» از ريشه عبرى گرفته شده و به معناى كنيسه يهوديان است؛ به نظر نولدكه[3] «صلوة» از لفظ عبرى «صلوها» مشتق است.[4] چنانكه لفظ «صلوات» در آيه 40 سوره حج: (...لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ) نيز به همين معنا مىباشد.[5]
راغب مىنويسد: اصل «صلاة» براى دعا بوده و از باب نامگذارى كل به نام اجزايش، بر نماز كه بخشى از اجزاى آن دعا است[6] اطلاق گشته. صاحب قاموس هم به دنبال ديدگاه مرحوم علامه طباطبائى(رحمه الله) «صلاة» را به معناى توجه و انعطاف گرفته است وافعالى را كه مسلمانان باآن كيفيت خاص انجام مىدهند، نيز يكى از مصاديق توجه و انعطاف به خداوندمىداند.[7]
اين واژه در اصطلاح بر عبادتى مخصوص با كيفيتى خاص اطلاق مىشود.[8] درآيه: (هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلاَئِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً)[9] نيز صلاتى كه به خداوند نسبت داده شده، به معناى رحمت ويژه خداوند در حق مؤمنان است.[10]
تكرارواژه صلاة ومفهوم آن درقرآن
* واژه «صلاة»(نماز ـ دعا) چند بار در قرآن به كار رفته و در كدام آيات و سورهها، است؟ لطفا موارد كاربرد آن رابيان كنيد.
* واژه «الصلوة» بدون مشتقات، 61 بار و با مشتقات، 98 بار در قرآن به كار رفته است؛[11] از جمله آياتى كه درباره نماز سخن گفتهاند عبارتنداز: سوره ابراهيم، آيه 31،37و40؛ اسراء، آيه78؛لقمان، آيه4و17؛ انعام،آيه72؛ اعراف، آيه170 و ماعون، آيه4و5. در قرآن سورهاى كه به نماز اختصاص داشته باشد وجود ندارد، لكن برخى از سورهها كه آيههاى بيشترى از آنها به امر نماز پرداخته عبارتند از:
1.بقره آيههاى 3،43،45،83،110،153،157،177،238و277.
2.نساء آيههاى:43،77،90،101،102،103،142،162.
3.مائده آيههاى:6،55،58،91،106.
واژه «صلى» در قرآن، دو ريشه دارد: يكى به معناى افروختن آتش يا چيزى شبيه آن: «صلى يصلى» مانند: (جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ)[12] و (تَصْلَى نَاراً حَامِيَةً)[13] اين معنا ارتباطى با «صلاة» ندارد. ديگرى خود واژه «صلوة» است؛ «صلى يصلو» كه درقرآن به چند معنا به كار رفته است:
1. دعا، تبريك و تمجيد: (...وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ...)[14] و (إِنَّ اللَّهَ وَمَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلَّوا عَلَيْهِ...)[15].
2. عبادت خاص (نماز): (فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُوا اللّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتاً)[16].
3. عبادت: (وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاءً وَتَصْدِيَةً...)[17].
4. رحمت خداوند: (أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ...)[18].
5. كنيسههاى يهوديان: (لَهُدِّمَت صَومِعُ وبِيَعٌ وصَلَوتٌ ومَسـجِدُ يُذكَرُ فِيهَا اسمُ اللّهِ كَثيرًا...)[19].
معناى اقامه نماز
* منظور از «به پا داشتن نماز» در قرآن كريم چيست؟
* قرآن كريم، درباره «اقامه نماز» بسيار تأكيد كرده است؛ تا آن جا كه 46 بار، نماز را با واژه «اقامه» در تعبيرهاى گوناگون، تكرار كرده است.
عبارت: (أقيموا الصلوة) نماز را به پا داريد؛ بارها در قرآن بيان شده است؛ مانند:(وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ...)[20]؛ انجام دادن كارهاى نيك و برپاداشتن نماز را به آنها وحى كرديم؛ چنان كه ملاحظه مىشود، كارهاى نيك با تعبير «فعل» (انجام دادن) ذكر شده، ولى در ميان كارهاى نيكو، نماز با تعبير «اقامه» (برپايى)
مطرح شده است.
براى اقامه نماز چند تفسير ارائه كردهاند:
1. منظور از «اقامه» اين است كه تنها خودتان نمازخوان نباشيد؛ بلكه چنان كنيد كه آيين نماز در جامعه انسانى برپا شود و مردم با عشق و علاقه، به آن روى آورند.
2. به گفته بعضى مفسران، تعبير «اقامه نماز» به جاى «خواندن» يا «بهجاآوردن نماز»، بيانگر اين نكته است كه نماز شما تنهايك سرى از وردها اذكار و حركات نيست، بلكهبايد آن را به طور كامل بپا داريد؛ آن گونه كه آثار نماز در چهره و زندگى شما ديده شود؛ تنها لقلقه زبان و راست و خم شدن نباشد، بلكه روح نماز ـ كه همان تسليم مطلق در برابر خدا در همه امور است ـ در زندگى شما جلوه كند و حضور دل و توجّه قلبى به خدا ـ كه روح نماز است ـ در نماز حاصل شود.[21]
3. اقامه نماز آن است كه با حدود و فرائضش انجام شود.
4. برخى «اقامه» را به معناى ادامه دادن مىدانند؛ يعنى كسى نماز را به درستى بر پا مىدارد كه هميشه آن را ادامه دهد نه گهگاهى نماز بخواند:(فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ)[22]؛ پس واى بر نمازگزارانى كه در نماز خود سهلانگارى مىكنند.
با مرورى به آيههاى قرآن مىتوان همه اين معانى را در اقامه منظور كرد، زيرا اقامه نماز ـ كه بدان مأموريم ـ مىتواند معناى جامعى داشته باشد و همه اين معانى را فراگيرد و آن اين كه نماز كامل، پيوسته و با خشوع و اثر گذار در جامعه باشد. (الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ دَآئِمُونَ)[23]؛ (الَّذِينَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَـشِعُونَ)[24] از لوازم متقى بودن و برپا كردن نماز اين است كه نمازگزاران علاوه بر خواندننماز، براى برپا داشتن آن در جامعه نيز تلاش كند.[25]
[1]. بن خلف تبريزى،برهان قاطع،تحقيقمحمد معين، ج4، ص2167.
[2]. همان;برهان قاطع،فرهنگدهخدا،ج14،انتشارات دانشگاه تهران،ص22731.
[3]. دانشمندآلمانى كه آثارى در زمينهعلوم قرآن دارد.
[4]. ر.ك:دكتر محمد خزائلى،احكام قرآن، ص 338.
[5]. ر.ك:راغباصفهانى،مفردات الفاظالقرآن،ماده صلا.
[6]. ر.ك: همان، مفرداتالفاظالقرآن.
[7]. ر.ك:سيدعلى اكبرقرشى، قاموس قرآن، ج4، ص149ـ148. جهت مطالعه بيشتر ر.ك:دكتر محمد خزائلى،احكام القرآن، ص338ـ340.
[8]. همان; برهان قاطع، همان مفردات الفاظ القرآن، محمد سيدگيلانى، ص285.
[9]. احزاب، آيه43.
[10]. ر.ك:علامه طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، ج16، ص335.
[11]. ر.ك:محمدفؤادعبدالباقى،المعجمالمفهرس، واژه(صلى).
[12]. ص،آيه56.
[13]. غاشيه،آيه4.
[14]. توبه،آيه103.
[15]. احزاب،آيه56.
[16]. نساء،آيه103.
[17]. انفال،آيه35.
[18]. بقره،آيه157.
[19]. حج،آيه40.
[20]. انبياء،آيه73.
[21]. ر.ك:آية الله مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 1، ص 209، دارالكتب الاسلامية; محمد محمّدى اشتهاردى، نماز از ديدگاه قرآن و عترت.
[22]. ماعون،آيه5ـ6.
[23]. معارج،آيه23.
[24]. مؤمنون، آيه2; ر.ك: على اكبر قرشى، قاموس قرآن، واژه قيام.
[25]. علىاكبر هاشمى رفسنجانى و ديگران، تفسير راهنما، ج 1، ص 107.
[26]. طه،آيه14.