■ ويژگي هاي مسجد نمونه
مسجد نمونه اسلام عهده دار نقشهاي مهمّي در عرصه هاي عبادي، تربيتي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و نظامي است. مطالعه اين نقشها، سيماي مسجد نمونه را براي ما روشن مي كند. اكنون در چند فراز به بررسي اين رسا لتهاي مهمّ مي پردازيم.
الف ـ ويژگي هاي عباديِ مسجد نمونه
در فرهنگ ديني نام مسجد يادآور بندگي كرنش در پيشگاه خداوند متعال است. مسجد يعني جايگاه سجده؛ و سجده اوج عبادت و بندگي انسان براي خداست؛ كه: «السُّجودُ مُنتَهَي العِبَادَة مِن بَني آدَمَ».[1]
در حقيقت در آيين پاك محمّدي ـ صلّي الله عليه و آله ـ با آن كه همه گستره خاك، مسجد است كه: «جُعِلَت لِيَ الاَرضُ مَسْجِداً ....»[2] ولي برترين و اصيل ترين محفل براي عبادت و تقرّب جستن به خداوند متعال مسجد است.
از اين رو، در قرآن كريم بر جنبه هاي عبادي مسجد بيش از هر بُعد ديگر آن تأكيد شده است.
مسجد جايگاه عبادت و پرستش خالصانه خداوند است. «وَ اَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُو مَعَ اللَّهِ أَحَداً»[3]
در گفتار معصومان ـ عليهم السّلام ـ كه ترجمان قرآن است ـ نيز بر اين بُعد مسجد فراوان تأكيد شده است.
بر پايه حديثي قدسي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خداوند مسجد را زيارتگاه خويش برشمرده؛ كه:«اَلا طُوبَي لِعَبْدٍ تَوَضَّأ فِي بِيْتِهِِ ثُمَّ زارَني فِي بَيْتي»[4]: خوشا به حال بنده اي كه در خانه خويش وضو بگيرد، آنگاه مرا در خانه ام زيارت كند.»
اين زيارت و اُنس و قُرب در سايه عبادت خالصانه مؤمنان در مسجد فراهم مي آيد. انوار تابناك اين پرسش پاك و بي آلايش، براي عرش نشينان پرتو افكني مي كند؛ آنسان كه ستارگان آسمان براي ما خاك نشينان نور افشاني مي كنند. كه:«اِنَّ بُيُوتي في الأرْضِ المَساجِدُ تُضِيءُ لِأهْلِ السَّماء كَمَا تُضِيءُ النُّجُومُ لِاَهْلِ الاَرْضِ.»[5]
حضور در مساجد و عبادت در خانه خدا افزون بر آن كه خود توفيقي بزرگ و كما لي ارزشمند است، كمالات روحي ديگري را نيز در پي دارد. رحمت خاصّ خداوند، [6] آمرزش ا لهي[7]، بهشت برين،[8] همنشيني و همدمي با فرشتگان ا لهي[9] از آن جمله است.
كوتاه سخن آن كه يكي از نقشهاي اساسي مسجد آن است كه زمينه را براي عبادت پر حضور و خا لصانه فراهم نمايد؛ تا مؤمنان در آنجا با پرداختن به نماز و ذكر و دعا، زنگار غفلت از دل و جان بشويند و با خداوند متعال به معناي واقعي كلمه اُنس بگيرند. پس هر اندازه مسجد در ايفاي اين نقش حياتي موفّقتر و كار آمدتر باشد، به مسجدي كه قرآن و سنّت آن را ترسيم نموده، يعني همان«مسجد نمونه» نزديكتر است.
ب ـ ويژگيهاي تربيتي مسجد نمونه
پس از جنبه هاي عبادي مسجد، نوبت به بررسي ابعاد تربيتي آن مي رسد. ا لبتّه از نگاهي آنچه در بخش پيشين، تحت عنوان جنبه هاي عبادي مسجد مورد بحث قرار گرفت، نيز به گونه اي به ابعاد تربيتي مسجد ـ به معناي عامّ آن ـ باز مي گردد؛ زيرا عبادت پرورش دهنده روح و روان آدمي و پاسخ گفتن به يك نياز طبيعي و مهمّ اوست. كسي كه نيازهاي جسمي و رواني خود را به طور منطقي پاسخ گويد، شخصيّتي متعادل مي يابد. برعكس، عدم پاسخ منطقي به نيازهاي واقعي و فطري، شخصيّت انسان را دچار تباهي و يا دست كم، نقصان و كمبود مي كند.
عبادت و راز و نياز با خداوند، نياز واقعي و فطري هر انسان و مكمّل، بلكه مقوّم شخصيّت اوست. گر چه عبادت در هر مكاني اين نياز روحي را به طور نسبي تأمين مي كند؛ ولي اين نياز در مسجد و عبادتگاه بهتر و كاملتر تأمين مي شود.
بر اين پايه، انسان بنا به فطرت خويش معبد و مسجد را دوست مي دارد و بدان عشق مي ورزد. تاريخ نيز به درستي اين سخن گواهي مي دهد؛ پژوهش هاي تاريخي نشان مي دهد كه معبد با انسان همراه و همزاد بوده است.
از همين رو معصومان ـ عليهم السّلام ـ در سخنان خويش مسجد را آشيانه و پناهگاه مؤمن بر شمرده اند؛[10] پناهگاهي كه انسان در آن جا از دغدغه و اضطراب فاصله مي گيرد و به آرامش و سكون دست مي يابد.
آري مسجد گرد ملال و اندوه را از چهره جان مي زدايد. «افسردگي» را كه يك بيماري شناخته شده روحي است، برطرف مي كند و شادماني و نشاط را كه نشان سلامت و تكامل روحي است، جايگزين آن مي كند.
از اين رو امام صادق ـ عليه السّلام ـ به مسلمانان سفارش مي كنند كه به هنگام رويارويي با مشكلات و اندوههاي دنيويّ، به نماز و مسجد پناه ببرند.[11] راز اين امر روشن است. آن گاه كه مؤمن به مسجد وارد مي شود، در فضايي آكنده از قُدس و طهارت قرار مي گيرد؛ خانه اي ساده و عاري از پيرايه هاي مادّي امّا انباشته از جلوه هاي معنوي و الهي.
با آن كه گناه در همه جا نكوهيده و زشت است، اما در مسجد قباحتي دو چندان مي يابد؛[12] پس مؤمن بايد تلاش و كوشش بيشتري كند تا در آن مكان مقدّس به گناه آلوده نشود؛ سخنان ظالمان بر زبان نياورد؛[13] به آبروي ديگران تجاوز نكند؛[14] غيبت[15] و سخنان لغو و بي فايده را كنار نهد[16] و از گفت و گوهايي كه بوي دنيا پرستي و دنيا خواهي مي دهد، پرهيز كند.[17]
در حقيقت، مواظبت بر به كار بستن اين گونه امور، خود نوعي تمرين بر كارهاي خير و دوري از بديهاست. همان گونه كه حاجي با احرام بستن، دوري از دنيا و گناه را تمرين مي كند و نمازگزار آن گاه كه تكبيرة الاحرام مي گويد، در آزمون بريدن از خلق و پيوستن به خالق شركت مي كند. آثار سازنده و تربيتي حضور در مسجد رفته رفته به ديگر اعمال مؤمن نيز سرايت مي كند زيرا حضور در مسجد، حضور در خانه خداست به طور طبيعي كسي كه با خانه خدا اُنس دارد، تلاش مي كند تا در خارج از مسجد نيز عملكردي متناسب و همگون با حضور در مسجد داشته باشد. اين نقش تربيتي، آن گاه مؤثّرتر خواهد بود كه مؤمن به ياد آورد كه هنگام حضور در مسجد بايد علاوه بر زينتهاي مادّي، زينتهاي معنوي خويش همچون صدق و صفا و خلوص را نيز با خود برگيرد و فرمان:«خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ»[18] را با عمل پاسخ گويد و گر نه پروردگار، او را به خانه خود راه نمي دهد؛ و اولياي بزرگ خدا نيز دست ردّ به سينه اش خواهند زد.[19] از جنبه هاي ديگري كه در حقيقت به ابعاد تربيتي مسجد برمي گردد، نقش مؤثّري است كه اين كانون مقدّس در پيوند دادن دلدادگان خود با انسانهاي صالح و برگزيده ايفا مي كند. امروزه از نظر آگاهان مسائل تربيتي، نقش دوست خوب در سعادت انسان، نقشي ممتاز به شمار مي آيد.
مسجد با ايجاد آشنايي و پيوند ميان مؤمن با نخبگان و صالحان جامعه، بستري مناسب براي پرورش و تربيت روحي انسان فراهم مي كند. كسي كه با خوبان پيوند خورد، حتّي اگر به آنان درجه از تكامل نرسد كه به سبب ترس از خداوند به گناه دست نيازد، دست كم از سر حيا و شرم از برادران ديني خود، راه انحراف را در پيش نمي گيرد.
در مكتب تربيتي اسلام و بسياري ديگر از مكتبهاي تربيتي، «انزوا طلبي» و«جمع گُريزي» يك بيماري روحي شناخته مي شود؛ در حالي كه اجتماعي بودن و جمع گرايي ـ در حد معقول آن ـ نشان سلامت روح و روان انسان و تعادل فكري او به حساب مي آيد. مسجد با فرا خواني پيوسته مسلمانان به جمع، روح جمع گرايي، انعطاف و نظم پذيري را در آنان تقويت مي كند و درون گرايي افراطي و بيگانگي از جمع را از آنان مي زدايد.
افزون بر آنچه گذشت، مسجد معمولاً جايگاه طرح مشكلات و نارسايي هاي اجتماعي است. به طور طبيعي، حضور در چنين مكاني روح تعهّد و دردمندي را در فرد مي دمد. پرورش اين خوي پسنديده در اشخاص، خود نوعي مبارزه با روح بي تعهّدي و بي تفاوتي است؛ روحيه اي كه هر گاه در افراد جامعه اي ـ بويژه نسل جوان آن ـ پيدا شود، آسيبهاي اساسي بر پيكر آن اجتماع وارد خواهد شد.
ج ـ ويژگي هاي فرهنگي ـ آموزشي مسجد نمونه
اكنون به بررسي نقش فرهنگي ـ آموزشي مسجد نمونه مي پردازيم.
مي توان گفت: اين نقش مسجد پس از حنبه هاي عبادي آن، سرآمد ديگر ابعاد است.در حقيقت بناي مسجد النّبي كه مسجد نمونه اسلام است، تنها تأسيس يك عبادتگاه نبود؛ كه به شهادت مورّخان و محققّان و حتّي خاورشناسان، پي ريزي يك مدرسه بزرگ اسلامي بود.
كشورهاي اسلامي از آغاز اسلام تا چند قرن پس از آن، با پديده اي به نام مدرسه روبرو نبودند. تاريخ تأسيس مدارس هر وقت كه باشد، محقّقان و مورّخان پذيرفته اند كه پيش از پيدايش مدرسه، مسجد يگانه مركز مهم آموزشي ـ فرهنگي در كشورهاي اسلامي بوده است.
هر چند برخي محقّقان از جايگاههاي آموزشي ديگري مانند مكتبهاي خانگي و دارالقرّاء نيز ياد كرده اند.[20]
شايد خوانندگان عزيز تعجّب كنند روزگاري اين مسأله در ميان فقيهان مطرح بوده كه آيا تأسيس مدرسه جايز است يا نه؟[21]
گرچه طرح اين مسأله در فضاي كنوني براي ما شگفت انگيز مي نمايد؛ ولي اين مسأله در زمان خود كه مسجد يگانه پايگاه آموزشي بوده و به ناگاه سخن از ايجاد مدارس به ميان آمده، دست كم مسأله اي قابل طرح بوده است.
البتّه فقيهان اعمّ از شيعه و سنّي هيچ گاه منعي در احداث مدارس نديده اند؛ آنان همواره گسترش مدارس را مورد تأييد قرار داده اند؛ بلكه برخي از آنان به بناي مدارس مهمّي دست زده اند. غرض از طرح اين نكته، تنها تأكيد بر اين است كه روزگاري مسجد، يگانه پايگاه مهمّ آموزشي در كشورهاي اسلامي بوده است.
[1] . بحارالانوار، علاّمه محمد باقر مجلسي، ج 82، ص 164، مؤسسة الوفاء، بيروت، دوره 110 جلدي، چاپ دوّم، 1403 هـ .ق.
[2] . وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج 3، ص 422، باب 1 از ابواب مكان المصلّي، روايت 2، دوره 20 جلدي، اسلاميّه تهران، چاپ ششم، 1403 هـ .ق.
[3] . جنّ سوره 72، آيه 18.
[4] . وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج 1، ص 268، باب 10 از ابواب وضو، روايت 5،
[5] . همان.
[6] . اشاره به حديث:«من اختلف الي المسجد اصاب احدي الثمان ... او رحمة منتظرة» ـ (همان، ج 3، ص 480، باب 3 از ابواب احكام المساجد، روايت 1.)
[7] . اشاره به حديثي در مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، ج 3، ص 361، باب 3، از ابواب احكام المساجد، روايت 13. تحقيق و نشر مؤسسة آل البيت، چاپ اوّل، 1408 هـ .ق، مشهد.
[8] . همان.
[9] . وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج 5، ص 372، باب 1 از ابواب صلوة الجماعة، روايت 7.
[10] . مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، ج 3، ص 361، باب 3، از ابواب احكام المساجد، روايت 14.
[11] . وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج 5، ص 263، باب 31 از ابواب بقيّة الصلوات المندوبة، روايت 3.
[12] . ر.ك: كشف الغطاء، شيخ جعفر جناحي حلّي، كتاب الصلاة، ص 211، دارالطباعة سيّد مرتضي، 1317.
[13] . اشاره به حديثي در بحارالانوار، علاّمه محمّد باقر مجلسي، ج 80، ص 377.
[14] . اشاره به حديثي در «روضة الكافي» محمّد بن يعقوب كليني، ص 39، دارالتعارف، بيروت، 1411 هـ .ق.
[15] . اشاره به حديثي در وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج 3، ص 85، باب 2 از ابواب المواقيت، روايت 4.
[16] . اشاره به حديثي در همان منبع، ص 86، روايت 8.
[17] . همان، ج 3، ص 493، باب 14 از ابواب احكام المساجد، روايت 4.
[18] . اعراف، سوره 7، آيه 31.
[19] . ر.ك: وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج 6، ص 12، باب 3 از ابواب ما تحب فيه الزكاة و ما تستحبّ فيه، روايت 7.
[20] . همان، ص 40 به بعد.
[21] . ر.ك: همان كتاب، ص 217 به بعد
نقطه آغازين اين حركت نيز ـ همان گونه كه گذشت ـ بناي مسجد النّبي بوده است.
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مسجد خويش آيه هاي قرآني، احكام و معارف ديني و حتي مسائل تاريخي را به مردم آموزش مي داد.[1]مطالبي كه در اين جلسات ارائه مي شد، متناسب با ميزان توان فكري شنوندگان بود.[2] اين جلسات از نظر فاصله زماني به گونه اي تنظيم شده بود كه باعث خستگي و ملال شنوندگان نشود. عبدالله بن مسعود گفته است:
«پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جلسات سخنراني را همه روزه برگزار نمي كرد؛ زيرا بيم آن داست كه شنوندگان خسته شوند.»[3]
شواهد نشان مي دهد كه اين جلسات پس از برخي نمازها مانند نماز صبح و شام كه شمار بيشتري از مردم در مسجد حضور مي يافته اند، بيشتر برگزار مي شده است.[4] شور و نشاط فراواني در حفظ و ثبت مطالبي كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بيان مي نمود، در ميان شنوندگان وجود داشت.
افرادي كه احياناً به دليلي توفيق حضور در اين جلسات را نمي يافتند، به ديگران سفارش مي كردند تا گفته هاي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را كلمه به كلمه ثبت و حفظ كنند و در فرصت مناسب براي آنان بازگو نمايند.[5]
علاوه بر جلسات رسمي سخنراني، جلسات آموزشي و پرسش و پاسخ نيز در مسجد پيامبر تشكيل مي شد. در اين جلسات تنها يك نفر سخن نمي گفت؛ بلكه به صورت گفتگو و محاوره اي ادامه مي يافت. آن حضرت بسياري اوقات پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب در مسجد مي ماندند. بخشي از اين وقت صرف پاسخگويي به پرسشهاي ديني و حتّي تعبير خوابهايي كه مسلمانان ديده بودند، مي شد.[6]
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ همچنين براي تازه مسلمانان ـ كه طبعاً به آموزشهايي ويژه نياز داشتند ـ جلساتي جداگانه تشكيل مي دادند.[7] گاه در حضور آن حضرت مراسم مسابقه شعر و سخنراني برپا مي شد و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جوايز برگزيدگان را به آنان اهدا مي فرمود.[8]
فعاليتهاي آموزشي مسجد پيامبر در غياب آن حضرت و هنگامي كه ايشان در جبهه هاي جنگ حضور مي يافتند، تعطيل نمي شد؛ بلكه كساني چون عبدالله بن امّ مكتوم و عبدالله بن رواحه، اداره امور مسجد را بر عهده مي گرفتند.[9] جلسات آموزشي نيز با نبود آن حضرت ادامه مي يافت؛ زيرا استاد و مدرّس كلاسهاي آموزشي مسجد النّبي تنها پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نبود. افراد ديگري نيز كه از صلاحيّتهاي علمي لازم برخوردار بودند، اداره اين جلسات را بر عهده داشتند.
عبدالله بن رواحه كه يك چهره علمي بود، جلسات مربوط به توحيد و معاد و مسائل اعتقادي را اداره مي كرد.[10] پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ حتّي در هنگام حضور، گاه در چنين مجالسي شركت مي نمود و به عنوان شنونده و تماشاگر، گفت و شنودهاي علمي را نظاره مي كرد. آن حضرت درباره چنين مجالس مي فرمود: «كم نشستن در چنين مجالسي را بر نشستن در جلسات دعا و نيايش ـ كه در گوشه اي ديگر مسجد برپا بود ـ ترجيح مي دهم؛ زيرا من براي آموزش و تعليم مردم، به پيامبري مبعوث شده ام.»[11]
اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ نيز گاه در حالي كه يك پلّه پايين تر از جايگاه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي نشست، بر منبر براي مردم سخن مي گفت.[12] پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كوشش مي نمود تا دامنه اين تلاشهاي آموزشي به ديگر مساجد نيز سرايت كند. بر پايه شواهد تاريخي، مسجد قبا نيز داراي شور و نشاط علمي و فعاليتهاي فرهنگي بوده است.[13] به دليل شرايط خاصّ سياسي، حضور علمي امام باقر و امام صادق ـ عليهم السّلام ـ در مسجد النّبيّ نسبت به ديگر امامان رشدي فزاينده يافت.[14] شاگردان آن دو امام بزرگوار همچون: ابان بن تغلب، مُعاذ بن مسلم، حمران بن اعين و زرارة بن اعين نيز داراي جلسات علمي بودند.[15]
اينها همه به ما مي فهماند كه مسجد براي هميشه جايگاه آموزش و فراگيري معارف اسلامي است.
نكاتي چند پيرامون ابعاد فرهنگي مسجد نمونه
در اين جا لازم است چند نكته را پيرامون ابعاد فرهنگي ـ آموزشي مسجد مورد تأكيد بيشتري قرار دهيم:
1 ـ همان گونه كه اشاره شد، ابعاد فرهنگي آموزشي مسجد، يك رسالت اساسي و بنيادين اين نهاد در تمامي عصرها و مكانهاست. مسجد يا ويژگيهايي كه دارد، براي هميشه آموزشگاه مباني ديني و معارف اسلامي است. از اين رو، مسجدي كه نقش مؤثر خود را در زمينه هاي فرهنگي آموزشي ايفا نكند، در حقيقت از اداي بخش مهمّي از رسالت خويش باز مانده و از«مسجد نمونه» بسي فاصله گرفته است.
بر پايه همين ارزيابي است كه امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ مسجدي را كه در آن از هدايت، تبليغ و ترويج دين نباشد، مسجد خراب برشمرده است.[16]
2 ـ بي ترديد شكوفايي علمي مسجد و طرح دانشهاي گوناگون در آن، كمالي براي مسجد به شمار مي آيد؛ ولي پرداختن به اين امور، نبايد سبب شود تا رسالت اوليّه مسجد كه پراختن به دانشهاي ديني است، فراموش شود. از نگاه اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ يكي از رسالتهاي مهمّ و اساسي مسجد آن است كه به معناي حقيقي كلمه، «كانون هدايت» مسلمانان باشد.[17]
3 ـ دانشهاي ديگر جز علوم اسلامي را در صورتي مي توان در مسجد مورد بحث و گفتگو قرار داد كه دست كم داراي دو ويژگي باشند:
اوّل آن كه آموختن آن شرعاً روا باشد.
دوّم اين كه حدّ اقل سودي دنيوي داشته باشد؛ يعني لغو و بي فايده نباشد.
بر همين اساس، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به مردمي كه در مسجد، گرد شخصي جمع شده بودند و با او درباره شعرهاي جاهليّت و رخدادهاي آن زمان سخن مي گفتند، فرمود:«اينها دانشي است كه دانستن آن سودي ندارد و ندانستن آن نيز ضرري دربر ندارد.»[18] اين گفتار پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حقيقت يك ضابطه و معيار به ما ارائه مي دهد.
4. در ميان همه مباحث و علوم ديني، پرداختن به علوم قرآني در مسجد داراي اهمّيتي ويژه است؛ زيرا قرآن و مسجد پيوندي خاصّ با يكديگر دارند. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين باره فرموده است:«اِنّما نُصِبَتِ المَساجِدُ لِلقُرآن»[19]: «مساجد را براي(خواندن و فهميدن) قرآن بنا كرده اند.» و نيز: «مَن اَحَبَّ القُرآنَ فَليُحِبَّ المَساجِدَ»:[20] «دوستدار قرآن، دوستدار مسجد نيز هست.»
5. مطالعه تاريخ مساجد از آغاز تاكنون، نشان مي دهد كه مسجد و كتابخانه همواره همراه بوده اند. از همان آغاز كه قرآن به صورت مكتوب درآمد، مسلمانان قرآنهاي نوشته را به مسجد اهداء و يا وقف مي كردند. با افزايش شمار كتابها، كتابخانه هاي مساجد نيز رشدي فزاينده يافت. اين كتابخانه ها نقشي بزرگ در شكوفايي فرهنگ و تمدّن اسلامي داشته اند.[21]
6. روايتهايي كه مسجد زن را خانه او دانسته،[22]بر آن نيست كه زنان را از آمد و شد به مسجد بازدارد؛ بلكه همان گونه كه بسياري از فقيهان فرموده اند، مقصود اين روايات، تأكيد بر لزوم رعايت حجاب و پاكدامني است.[23] زنان بخش عظيمي از هر جامعه را تشكيل مي دهند. حضور آنان در مسجد، فرصت مناسبي براي بهره گيري معنوي از اين جايگاه مقدّس و آشنايي با معارف اسلامي است. بلكه براي برخي از آنان، اين تنها فرصت است.
ويژگيهاي اجتماعي ـ سياسي مسجد نمونه
آنچه اكنون به عنوان«معبد» در ديگر اديان مطرح است، ارتباطي عميق و ريشه دار با جامعه و مسائل اجتماعي ندارد.
به عنوان نمونه كليسا تنها مكاني است براي اعتراف كردن نزد كشيشان و به دست آوردن خشنودي خداوند. مراسمي كه در آن جا برگزار مي شود، تنها جنبه فردي دارد. حتّي كليساهايي كه دارايي مؤسسّات امور خيريه است، نيز با مسائل مهمّ اجتماعي بيگانه است. اين گفته درباره خانقاهها، زاويه ها و جاهايي مانند آن نيز صادق است. امّا مسجد در ارتباط با مسائل اساسي و بنيادين جامعه، نهادي مؤثر و داراي موضع است.
ما در اين نوشتار از مجموع نقشهايي كه مسجد نمونه بايد در رابطه با مسائل مهمّ اجتماعي و سياسي ايفا كند، زير عنوان ابعاد سياسي ـ اجتماعي مسجد بحث مي كنيم. در اين جا پاره اي از اين ابعاد را به اختصار مورد بحث قرار مي دهيم.
مسجد، كانون رايزني و مشورت
مي دانيم كه مشورت و مراجعه به آراي عموي در مسائل اجتماعي، نقشي بسزا در تكامل جامعه دارد. تبادل آرا در مسائل اجتماعي، رشد و شكوفايي را به ارمغان مي آورد. مسجد در جايگاه اصيل خويش، محلّ رايزني هاي سياسي ـ اجتماعي است. خداوند متعال پيامبر خويش را فرمان داده بود تا در كارهاي مهمّ با مردم مشورت كند.[24] مسجد، پايگاهي بود كه رسيدن بدين مهمّ را عملي مي ساخت. از اين رو نويسندگاني كه مسجد را«مجلس شوراي مسلمانان» نام نهاده اند، سخني گزاف نگفته اند.
رسم مسلمانان در زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين بود كه هرگاه حادثه اي مهمّ رخ مي داد، جارچي ندا مي كرد: «الصلاة جامعة»؛ يعني:«براي نماز در مسجد جمع شويد.» اين جمله براي مردم آن زمان معنايي خاصّ داشت. آنان از اين ندا مي فهميدند كه امر مهمّي مطرح است.
شواهد گويايي نشان مي دهد كه مسلمانان حتّي پيرامون مسائل نظامي نيز در مسجد به شور و مشورت مي پرداخته اند.[25] بر اين پايه مي توان گفت: مسجدي كه نمازگزاران آن با مسائل مهمّ اجتماعي ـ سياسي رابطه اي فعّال دارند و در آنجا پيرامون مسائل مهمّ جامعه به رايزني و تبادل آرا مي پردازند، به مسجد نمونه نزديكتر است.
[1] . ر.ك: التراتيب الادراية، عبدالحيّ الكتّابي، ج2، ص 221 ـ 222 و ص 345، دو جلد، دارالكتاب العربيّ، بيروت،(بي تا).
[2] . بحارالانوار، علاّمه محمّد باقر مجلسي، ج1، ص85، شماره 7.
[3] . التراتيب الادريّه، عبدالحيّ الكتابي، ج2، ص 232.
[4] . همان، ص 218 و 237.
[5] . همان، ص 236.
[6] . ر.ك: الطبقات الكبري، محمّد بن سعد، ج 2، ص445، دوره هشت جلدي، دار بيروت، بيروت، 1405 هـ .ق.
[7] . ر.ك: سيماي مسجد، تأليف و نشر نگارنده، ج2، ص 110 ـ 115، قم، چاپ اوّل، 1373 هـ .ق.
[8] . همان، ص 115 ـ 119.
[9] . همان، ص 123 ـ 125.
[10] . التراتيب الادرايّه، عبدالحيّ الكتّاني، ج2، ص 221.
[11] . همان، ص 220 ـ 221.
[12] . بحارالانوار، علاّمه محمّد باقر مجلسي، ج40، ص 45.
[13] . ر.ك: سيماي مسجد، تأليف نگارنده، ج2، ص125.
[14] . ر.ك: سيماي مسجد، تأليف نگارنده، ج2، ص150 ـ 154.
[15] . همان منبع.
[16] . نهج البلاغه(خطبه ها، نامه ها و كلمات عليّ بن ابي طالب (عليه السّلام) ، تنظيم: صبحي صالح، ص 540، حكمت شماره 369، مركز البحوث الاسلاميّة، ايران، 1395، افست از چاپ بيروت، 1387 هـ .ق.
[17] . همان و نيز: من لا يحصره الفقيه، شيخ صدوق، ج1، باب فضل المساجد و حرمتها، ص 237، حديث 713
[18] . اصول الكافي، محمّد بن يعقوب كليني، ج1، ص 32، كتاب فضل العلم، باب صفة العلم و فضله و فضل العلماء، حديث1، دارالكتب الاسلاميّة، تهران، چاپ سوّم، 1388 هـ .ق، تصحيح: علي اكبر غفّاري.
[19] . وسائل الشيعه، محمد بن حسن عاملي، ج 3، ص493، باب 14 از ابواب احكام المساجد، روايت 1.
[20] . مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، ج 3، ص355، باب 1 از ابواب احكام المساجد، روايت 2.
[21] . ر.ك: نقش كتابخانه هاي مساجد در فرهنگ و تمدّن اسلامي، محمّد مكّي السباعي، ترجمه: علي شكوفايي، تهران، 1373، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي.
[22] . وسائل الشيعة، محمد بن حسن عاملي، ج3، ص510، باب 30 از ابواب احكام المساجد، روايات 1 ـ 5.
[23] . براي ملاحظه بحثي در اين باره، ر.ك: سيماي مسجد، تأليف نگارنده، ج1، ص 113 ـ 117.
[24] . آل عمران، سوره 3، آيه 159.
[25] . مغازي، محمّد بن عمر و اقدي، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، ص 152 ـ 156
مسجد و تعاون اجتماعي
گفتگو پيرامون مشكلات اجتماعي و چاره انديشي براي رفع آنها، هنگامي به نتيجه نهايي مي رسد كه اقداماتي عملي را نيز در پي داشته باشد. مسجد، پايگاه عمومي مسلمانان و محلّ حضور قشرهاي گوناگون است. از اين رو جايگاه مناسبي براي تعاون اجتماعي مسلمانان و مشاركت آنان در راستاي رفع نارسايي هاي اجتماعي.
امام رضا ـ عليه السّلام ـ در گفتاري نوراني يكي از فوايد و آثار سازنده نماز جماعت را ـ كه معمولاً در مسجد برپا مي شود ـ همياري و تعاون مسلمانان بر«بِرّ و تقوا» بر شمرده است.[1] اين سخن امام ـ عليه السّلام ـ ، باب علمي است كه صدها باب علم ديگر از آن به روي انسان گشوده مي شود. كارهايي مانند جمع آوري كمك براي نيازمندان، پرداخت وام، اعطاي خدمات درماني، اقدامات براي تسهيل ازدواج زوجهاي جوان، برنامه ريزي براي عيادت و سركشي از بيماران و اموري از اين دست، همگي از مصاديق تعاون بر«برّ و تقوا» است. در سايه برنامه ريزي صحيح مي توان اين گونه كارهاي خير را به خوبي در مسجد انجام داد.
البتّه پرداختن بدين امور بايد به گونه اي باشد كه به شأن و آبرو، كرامت و عزّت افراد آسيبي وارد نكند.
مسجد و احياي ارزشها
مسجد در جايگاه اصيل خود يك الگوي ارزشگذاري است، ارزشهاي فراموش شده در مسجد مطرح مي شود. در آن جا نيازمند و ثروتمند، رئيس وزير دست فرمانده و سرباز، امتيازهاي مادّي و ظاهري را در كنار مي نهند و همه در كنار يكديگر و دوش به دوش هم مي ايستند.
در مسجد، تنها ارزشهاي حقيقي همچون تقوا و جهاد مطرح است. بر پايه فقه اسلامي شايسته است آنان كه از فضيلتهايي همچون علم، تقوا، ايثار و جهاد برخوردارند، در صف اوّل نماز جماعت بايستند.[2] اين امر خود نوعي ارزشگذاري و ترويج ارزشهاي اصيل است.
در مسجد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ گاه كساني يافت مي شدند كه نه تنها از جهاد و ايثار بويي نبرده بودند؛ بلكه از راههاي گوناگون، تفاق و دو دستگي را در جامعه ترويج مي نمودند و عملاً با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به رويارويي مي پرداختند. آنان با اين حال انتظار داشتند در مسجد جايگاهي والا داشته باشند.
مسلمانان اين گونه افراد را از مسجد طرد مي كردند؛ زيرا آنان با الهام از رهنمودهاي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جاهاي حسّاس مسجد را از آن مسلمانان مؤمن، متعهد و ايثارگر مي دانستند. آري مسجد، خانه دفاع از ارزشها و مسجديان، نگاهبان ارزشهاي اسلاميند. به هر رو، يكي از شاخصهايي كه در شناخت مسجد نمونه بايد مورد ارزيابي قرار گيرد، ميزان نقشي است كه مسجد در احياي ارزشهاي اسلامي و پاسداري از آنها ايفا مي كند.
مسجد و وحدت اجتماعي
مي دانيم كه وحدت اجتماعي، عنصري اساسي براي سلامت و بقاي اصل و اساس هر جامعه اي است. مسجد در تحكيم اين عنصر اساسي، نقشي بس بزرگ ايفا مي كند. افراد گوناگون، زن و مرد، بزرگ و كوچك، صاحبان افكار و سليقه هاي مختلف، همه در يك جا گرد هم مي آيند. همدل و همسو و دوش به دوش يكديگر مي ايستند.
بر پايه چنين ترسيمي از مسجد است كه خداوند متعال، پيامبر خويش را از نمازگزاردن و حتّي حضور در مسجدي كه وحدت جامعه اسلامي را دچار آسيب كند، نهي مي نمايد.[3] آن حضرت نيز نه تنها در چنين مسجدي حضور نيافتند، بلكه جمعي را فرمان دادند تا آن را به آتش كشند. حتّي بنابر نقلي، زمين آن مسجد به مزبله دان تبديل شد.[4]
شواهدي نشان مي دهد كه پاره اي از مقرّرات نماز جماعت همچون تأكيد بر منظّم بودن صفها و اتّصال شانه هاي نمازگزاران، نهي از اين كه نمازگزار تنها در يك صفّ بايستد و يا موقع اذان از مسجد، خارج شود[5] و ... بدين منظور تشريع شده تا هم وحدت و هماهنگي مسلمانان بيشتر شود و هم بهتر به نمايش گذاشته شود.
از اين رو مي توان گفت: مسجد هر قدر وحد ت و يكپارچگي مسلمانان را پايدارتر كند و قشرهاي بيشتري از جامعه را در برگيرد، به مسجد نمونه نزديكتر است. حضور پيروان مذاهب گوناگون در يك مسجد نيز نشانگر آن است كه اختلافهاي عقيدتي و مذهبي نتوانسته صف واحد مسلمانان را دچار تفرقه و پراكندگي كند. پس مسجد نمونه در مناطقي كه پيروان مذاهب گوناگون زندگي مي كنند، مسجدي است كه همگان با وجود اختلافهاي مذهبي، دوش به دوش هم در آن نماز بگزارند.
از نظر پيشواي ما امام صادق ـ عليه السّلام ـ كسي كه در صف اول نماز جماعت برادران اهل سنّت حضور يابد و در صف اوّل بايستد، همچون كسي است كه شمشير خويش را از نيام بركشيده و آماده نبرد در راه خداست.[6]
راز اين سخن امام ـ عليه السّلام ـ روشن است. در حقيقت نمايش وحدت و همدلي مسلمانان، همان آرمان رسول خداست و ارزش آن كمتر از جنگيدن با دشمنان دين خدا نيست. پس مسجد نمونه در زمينه وحدت، مسجدي است كه اتّحاد و يكپارچگي جامعه اسلامي را استوار نمايد. نمازگزاران آن به راستي همدل و با صفا بوده، از كينه ها و كدورتها به دور باشند و همدلي و اتّحاد خود را به دشمنان آشكار و نهان جامعه اسلامي نشان دهند.
مسجد و پاسداري از عدالت
از ديگر جنبه هايي كه به كاركرد مسجد در زمينه هاي اجتماعي ـ سياسي مربوط مي شود، نقشي است كه اين نهاد مقدّس در گسترش عدالت در ابعاد گوناگون آن و مبارزه با ظلم و بي عدالتي ايفا مي كند. از هنگامي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مسجد را بنا نهاد، همواره آنان كه مورد تعدّي و ستم قرار مي گرفتند، به مسجد پناه مي آوردند. داد مظلومان از ظالمان در مسجد ستاده مي شد.
قضاوتهاي اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ در «دكة القضاي» مسجد كوفه، امتداد بخشيدن به همين نقش مسجد بود. دادگستر جهان، امام مهدي ـ عليه السّلام ـ قيام مقدّس خويش را براي حاكميّت عدالت در زمين، از مسجد الحرام آغاز مي كند.[7] بر پايه نقلي، پايگاه آن حضرت و كساني كه پس از وي عهده دار بپا داشتن قسط و عدالتند، يكي از مساجد كوفه به نام مسجد سهله است.[8] از ديدگاه فقه اسلامِ ناب، امام جماعت مسجد كه اصلي ترين عنصر گرداننده مسجد است، بايد به زيور «عدالت» آراسته باشد.[9] به طور طبيعي، اين امر سبب خواهد شدتا فضاي مسجد به عطر دل انگيز عدالت معطّر شود. از اين رو اگر مسجد را «خانه عدالت» نام نهيم، سخني گزاف نگفته ايم.
بي گمان، هر گاه مردم بيايند كه مسجد هم عبادتگاه است و هم دادگاه و محلّ دفاع از مظلومان و مبارزه با تبعيض و بي عدالتي، آن را خانه اميد خود مي دانند و با ديده قدس و احترام بيشتري بدان مي نگرند. چنانكه مسجد، در جايگاه اصيل خويش اين گونه بوده است. در بُعد عدالت اجتماعي نيز مسجد همواره كانون مبارزه با ستم و بي عدالتي بوده است. به عنوان نمونه مي توان به خطبه آتشين فاطمه زهرا ـ عليها السّلام ـ كه در دفاع از مقام ولايت و مبارزه با ستم بر اهل بيت پيامبر در مسجد النبيّ ايراد شد، اشاره كرد.
شرح مبارزات گسترده، ريشه دار و اصيل مساجد با دستگاههاي ظلم و ستم در گذر زمان، خود موضوع نوشتاري جداگانه است و در اين مختصر نمي گنجد. در دوران انقلاب اسلامي مردم ايران بر عليه نظام ستمشاهي، جلوه هايي از نقش مسجد در بعد ستم ستيزي، آشكارا مشاهده شد. تا آن جا كه مي توانيم انقلاب اسلامي ايران را فرزند مسجد برشمريم. اكنون نيز جلوه هايي از همين مبارزات مقدّس را در برخي از كشورهاي اسلامي شاهديم.
بر پايه همين ارزيابي از مسجد، امام صادق ـ عليه السّلام ـ خطاب به يكي از ياران خويش به نام يونس بن يعقوب مي فرمايد: «ستمگران را حتي در ساختن مسجد نيز ياري مكن»[10]؛ زيرا هر گاه آنان بخواهند از خانه عدالت، پوششي براي بيدادگري خويش بسازند، كمك كردن به آنان كمك به بناي مسجد نيست؛ كه گامي در راستاي هدم و ويراني مساجد است.
پس يكي از ويژگي هاي مسجد نمونه آن است كه در گسترش عدالت فردي و اجتماعي در جامعه داراي نقشي سازنده و مثبت باشد.
مسجد و حكومت
در هر جامعه اي حكومت يكي از عناصر مهمّ آن به شمار مي آيد. صلاح و فساد حكومت، نقشي مؤثر در صلاح و فساد مردم دارد. از همين رو مسجد در ارتباط با اين پديده مهمّ هرگز بي تفاوت نيست. مسجد همواره با حكومتهاي ناصالح و فاسد در ستيز و مبارزه بوده است. مسجد و مسجديان همواره حكومت فاسد و جائر را به عنوان مُنكَري بزرگ مورد تعرّض قرار داده اند.
امّا مسجد براي حكومت صالح همچون يك پايگاه مهمّ عمل مي كند. مسجد در حكومت اسلامي با آن كه جنبه هاي مردمي خود را كاملاً حفظ مي كند، ارتباط تنگاتنگي نيز با حاكميّت جامعه دارد؛ تا آن جا كه مي توان آن را يك نهاد مردمي ـ حكومتي ناميد. از اين رو حاكم اسلامي مي تواند به صلاحديد خود در اداره امور آن دخالت نمايد.
از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون، مساجد كشور ما در ايفاي چنين نقشي فعّال بوده اند. با اين حال در سايه برنامه ريزي صحيح مي توان از اين پايگاههاي مقدّس بهتر و بيشتر بهره برداري كرد.
البته ترديدي نيست كه هر گونه برنامه ريزي بايد با رعايت اصل مهمّ «مردمي بودن مساجد» صورت گيرد. از ديگر جنبه هاي ارتباط مسجد با حاكميت جامعه، نقش مسجد در پرورش نيروهاي متعهّدي است كه حكومت اسلامي به آنها نياز دارد. زيرا اين مسجد است كه بار هدايت فكري و تربيتي نيروهاي جامعه را بر دوش دارد.
[1] . وسائل الشيعه، محمد بن حسن عامليّ، ج 5، ص 372، باب 1 از ابواب صلاة الجماعة، روايت 9.
[2] . العروة الوثقي، سيد محمّد كاظم طباطبايي، ص 300، في مستحبّات الجماعة، نشر وجداني، قم، 1400 هـ .ق.
[3] . توبه، سوره 9، آيه 108.
[4] . مجمع البيان في تفسير القرآن، فضل بن حسن طبرسي، ج 5، ص 110، 10 جلد در 5 مجلّد، دارالمعرفة، بيروت، چاپ اوّل، 1406 هـ .ق.
[5] . ر.ك: وسائل الشيعة، محمد بن حسن عاملي، ج3، ص513، باب 35 از ابواب احكام المساجد، روايات 1 و 3 و ج 5، ص 460 و 471، باب 58 و 70 از ابواب صلاة الجماعة.
[6] . همان، ج 5، ص 382، باب 5 از ابواب صلاة الجماعة، روايت 7.
[7] . بحارالانوار، علاّمه محمّد باقر مجلسي، ج 53، ص 9 و 10.
[8] . وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج3، ص524، باب 44 از ابواب احكام المساجد، حديث 10.
[9] . العروة الوثقي، سيد محمّد كاظم طباطبايي، ص 298، في شرائط امام الجماعة.
[10] . وسائل الشيعة، محمد بن حسن عاملي، ج12، ص129 ـ 130، باب 42 از ابواب ما يكتسب به، حديث 8.
از اين رو مي توان گفت: يكي از رسالتهاي مسجد نمونه پرورش نيروهاي متعهّد براي اداره امور جامعه اسلامي است.
همچنين مسجد نقش مهمّي در شناسايي نيروهاي انساني و كارآمدي دارد كه نظام اسلامي نيازمند آنهاست. زيرا معمولاً كسي كه در مسجد حضور مي يابد، بخش مهمّي از توانايي و استعدادهاي خود را آشكار مي كند.
در سايه رفت و آمد به مسجد، خُلق و خويها، آداب و منشهاي افراد تا اندازه زيادي هويدا مي شود. اين شناسايي در روابط افراد با يكديگر سازنده و مؤثر است. حاكميّت اسلامي نيز مي تواند از اين گذر، نيروهاي متعهّد و مورد نياز خود را بشناسد. امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ در سخنان خود به اين نقش مسجد اشاره نموده اند. در حديثي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ آمده است كه: «نماز جماعت سبب مي شود تا مؤمنان بتوانند درباره يكديگر شهادت دهند.»[1]
مسجد و امر به معروف و نهي از منكر
امر به معروف و نهي از منكر داراي نقشي بس بزرگ در سلامت جامعه اسلامي است. مسجد بستر مناسبي براي تحقّق اين دو فريضه بزرگ الهي است. زيرا مسجد مركز حضور و تجمّع نيروهاي زُبده و برگزيده است كه:«لا يَأتِي المَسْجِدَ مِنْ كُلِّ قَبيلةٍ إلاّ وافِدُها و مِنْ كُلِّ اَهْلِ بَيْتِ الاّ نَجِيبُها»[2]
مسجد پايگاه جوانمرداني است كه در برابر تعرّض به مقدّسات ديني بر مي آشوبند و عرصه را بر متجاوزان به حريم دين تنگ مي كنند.[3] مسجد، جايگاه گرد آمدن فرزندان مكتب است؛ آنان كه با يك دست قرآن و با دستي ديگر سلاح برگرفته اند. اين حضور نشان قدرت و عزت اسلام و مسلمانان است و سبب مي شود تا خيره سران نتوانند به حريم دين تجاوز كنند.[4] ضمن اينكه اجتماع در مسجد، خود اقامه يك معروف بزرگ الهي يعني «نماز» و ديگر شعاير ديني است.
امام رضا ـ عليه السّلام ـ در حديثي كه پيشتر گذشت، يكي از آثار و بركات نماز جماعت را ـ كه معمولاً در مسجد برگزار مي شود ـ همياري بر «برّ» و «تقوا» شمرده اند. بي گمان امر به معروف و نهي از منكر از نمونه هاي روشن برّ و تقواست.
در ادامه همين حديث آمده است كه:«حضور در مسجد و نماز جماعت سبب جلوگيري از بسياري از گناهان است.»[5] اين گفتار امام ـ عليه السّلام ـ به روشي نقش ارزنده مسجد را در مبارزه با مفاسد اجتماعي به ما نشان مي دهد.
هـ ـ ابعاد نظامي مسجد نمونه
جامعه اي كه در راه تحقّق ارزشهاي اسلامي گام بر مي دارد، هيچگاه از دستبرد و تجاوز دشمنان دين ايمن نمي ماند؛ اين رهنمود قرآن است كه: «وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ»[6] «كافران همواره با شما مي جنگند، تا آن گاه كه شما را از دينتان برگردانند.» از سوي ديگر، در جهاد اسلامي رسيدن به پيروزي، همواره در گرو برخورداري از نيروهاي رزمنده مؤمن، معتقد و مكتبي است. مسجد در اين زمينه، نقشي حياتي را ايفا مي كند؛ زيرا در حقيقت رزمندگان مدافع اسلام، پرورش يافته مساجدند. اين مسجد است كه در فضاي قدس و طهارت وشكوفائي علمي، فرهنگي و تربيتي خود، بذر ايمان، آگاهي و روشن بيني را در جان و دل جوانان حق جو مي پرورَد. دست پرورده هاي مسجد، گاه چنان به بار مي نشينند كه حتّي مربّيان خود را هم دچار شگفتي مي كنند. آنان در نهايت خار چشم دشمنان دين و مايه عزّت و آبروي مسلمانان مي شوند. خداي تعالي، ستم ستيزي اين گونه مسلمانان پارسا و جهادگر را چنين ترسيم مي نمايد:«وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أخْرَجَ شَطْئَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوي عَلي سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ»[7]
«مثل پيروان راستين پيامبر همچون نهالي است كه جوانه خويش را از زمين بيرون مي آورد، رفته رفته نيرومند و استوار مي شود و بر پاي خويش مي ايستد تا آن كه سرانجام مايه خشم و غضب كافران مي شود.»
پس مسجد از يك سو، مهد و پرورشگاه نيروهاي مدافع اسلام و ميهن اسلامي است. پايگاهي است كه سربازان اسلام، آموزشهاي عقيدتي را در آن جا سپري مي كنند.
از سوي ديگر به هنگام بروز جنگ و پيدايش نا امني در جامعه، مسجد بسان پايگاه و سنگري استوار براي رزمندگان اسلام عمل مي كند. از آغاز اوج گيري انقلاب اسلامي ايران تا كنون، جلوه هاي پر فروغي از نقش مسجد در اين زمينه رخ نموده است. بنابراين مي توان گفت: مسجدي است كه در آن نيروهاي بسيج مردمي گرد هم مي آيند، تا از امنيّت و آسايش مردم پاسداري كنند، در واقع يكي از شاخصه هاي مسجد نمونه را داراست.
امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ در يكي از سخنان خويش به همين نقش مسجد اشاره كرده مي فرمايد؛«در صدر اسلام هر وقت مسلمين مي خواستند به جنگ عزيمت كنند، از مساجد تجهيز مي شدند.»[8]
مسجد همچنين جايگاه گفتگو و مشورت پيرامون مسائل نظامي بوده است. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در آستانه جنگ احد، در مسجد پيرامون چگونگي رويارويي با مشركان قريش، با ياران خود به تبادل نظر پرداخت.[9] مسجد پايگاه استواري است كه از رزمندگان جبهه ها پشتيباني مي كند؛ كمكهاي مردمي به جبهه ها را سامان مي بخشد؛ كمبودهاي جبهه و سربازان اسلامي را برطرف مي كند و حامي خوبي براي خانواده هاي رزمندگان و ايثارگران است. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ گاه از مسجد همراه با اصحاب خود از خانواده هاي شهيدان سركشي مي كردند.[10]
تبليغات مسجد، مسأله جنگ را به عنوان يك مسأله اوّلي در ذهن و فكر مسلمانان زنده نگه مي دارد و همزمان فرهنگ ايثار و جهاد و شهادت را كه مايه بر پايي و پايداري جبهه هاست، شكوفايي مي بخشد. مسجديان با دعاهاي خالصانه خود پشتوانه اي عظيم براي جبهه هاي نبرد فراهم مي آورند. آنان با دعاهاي خود از يك سو باران عنايتها و الطاف الهي را بر جبهه ها نازل مي كنند و هم با اين كار همراهي و همدلي خود را با رزمندگان نشان مي دهند؛ تا آنان با شور و دلگرمي بيشتري به جهاد مقدّس خود ادامه دهند.
عوامل مؤثر در نمونه شدن مسجد
پرسشي كه در پايان اين نوشتار بايد بدان پاسخ گفت، اين است كه اسباب و عوامل مؤثّر در همسويي و هماهنگي مساجد، با مسجد نمونه چيست؟ به سخني ديگر چه عواملي سبب مي شوند تا اين كانون مقدّس بتواند رسالت خود را در ابعاد گوناگون به خوبي ايفا كند؟ به طور اجمال مي توان گفت: بنيانگذار مسجد، اداره كنندگان آن، خدمتگزاران، نمازگزارانِ مسجد و در يك كلام كساني كه آنان را«اهل مسجد» مي ناميم، نقش مهمّي در شايستگي و صلاح مسجد دارند.قرآن كريم، در آياتي چند ما را بدين مطلب رهنمون مي نمود. خداوند متعال از يك سو شديداً مشركان و غير مؤمنان را از هر گونه دخالتي در امور مسجد بر حذر داشته؛ مي فرمايد:«ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ»[11]
«مشركاني كه(با گفتار و كردار) به كفر خويش گواهي مي دهند، حقّ دخالت در امور مساجد را ندارند.» آنگاه خداوند متعال، عمارت و اداره امور مساجد را منحصراً در اختيار مؤمناني كه داراي شرايطي ويژه باشند قرار داده؛ مي فرمايد:«إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكوةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ»[12] از مجموع دو آيه ياد شده نتيجه گيري مي كنيم كه اداره كنندگان مسجد بايد داراي ويژگيهاي زير باشند:
1. ايمان به خداوند و روز آخرت.
2. بپا داشتن نماز كه در واقع به معناي انجام دادن همه واجبات عبادي است.
3. پرداخت زكات كه نماد و نشانه عمل به وظايف اقتصادي است.
4. توجّه كامل به خداوند؛ به گونه اي كه در كارها تنها خداوند را در نظر داشته باشد.
خداوند متعال حتّي هنگام مدح و ستايش از مسجد قبا، ابتدا از بنيانگذار آن تمجيد كرده؛ مي فرمايد:
«لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ»[13] «مسجدي كه از آغاز بر پايه تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن نماز بگزاري»
قرآن كريم با اين كلام به روشني به ما مي فهماند كه آنچه مسجد قبا را در خور مدح و ستايش كرده، تقوا و اخلاص مؤسّسان آن بوده است. همان گونه كه مسجد ضرار نيز به دليل انگيزه هاي ناسالم بانيان آن، مورد خشم و غضب خداوند متعال و پيامبر او قرار گرفت. بر پايه همين نگرش قرآني است كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ يكي از عوامل با بركت شدن«مسجد غِني» در شهر كوفه را ايمان بنيانگذار آن دانسته است.[14] حال آن كه برخي از مساجد كوفه را از آن رو كه با انگيزه هايي ناسالم بنا شده بود، مسجد نا مبارك و ملعون نام نهادند.[15] آن گاه قرآن كريم، در ادامه آيه ياد شده به مدح و ستايش از نمازگزاران مسجد قبا پرداخته؛ مي فرمايد:«فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ»[16] «در اين مسجد، مرداني حضور مي يابند كه دوستدار پاگيزگي هستند و خداوند پاكيزگان را دوست مي دارد»
پس راز فضيلت مسجد قبا آن است كه بنيانگذارش از سر صدق و صفا آن را بنا نهاده اند و نماز گزاران آن نيز دوستدار پاكي و پاكيزگي بوده اند.
نقش امام جماعت در نمونه شدن مسجد
در ميان تمام كساني كه به گونه اي در اداره امور مسجد دخالت دارند، امام جماعت، داراي نقشي ممتاز و ويژه است؛ زيرا او بار هدايت فكري، تربيتي و فرهنگي مسجد را بر دوش دارد.
[1] . همان، ج 5، ص 372، باب 1 از ابواب صلاة الجماعة، روايت 9.
[2] . وسائل الشيعة، محمد بن حسن عاملي، ج 3، ص477، باب 1 از ابواب احكام المساجد، روايات 2.
[3] . اشاره به حديثي در مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، ج 3، ص 361، باب 3 از ابواب احكام المساجد، روايت 14.
[4] . وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج 5، ص372، باب 1 از ابواب صلاة الجماعة، روايت 9.
[5] . همان.
[6] . بقره سوره 2، آيه 217.
[7] . فتح سوره 48، آيه 29.
[8] . صحيفه نور، سيّد روح الله موسوي خميني، ج 17، ص 54.
[9] . مغازي، محمّد بن عمر واقدي، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، ص 152 ـ 156.
[10] . همان، ص 241 ـ 243.
[11] . سوره توبه، سوره 9، آيه 17.
[12] . توبه، سوره 9، آيه 18.
[13] . توبه، سوره 9، آيه 108.
[14] . وسائل الشيعة، محمد بن حسن عاملي، ج 3، ص519، باب 43 از ابواب احكام المساجد، روايت 1.
[15] . ر.ك: همان، باب 43 از ابواب احكام المساجد، روايات 1 ـ 5.
[16] . توبه، سوره 9، آيه 108.
از اين رو صلاحيّتها و شايستگيهاي او به طور مستقيم بر مسجد اثر مي گذارد و آن را در راستاي رسيدن به «مسجد نمونه» ياري مي كند.
البتّه ترديدي نيست كه اين مهمّ بي آن كه امام جماعت داراي خصلتها و ويژگيهاي لازم باشد، تحقّق نمي يابد. بر پايه منابع اسلامي، براي آن كه امام جماعت بتواند مسجد را در زمينه هاي گوناگون به پيش بَرَد بايد از ويژگيهاي زير برخوردار باشد:
1. عدالت؛ يعني نيرويي دروني كه او را از دست يازيدن به هر گونه گناه و آلودگي باز دارد.[1]
2. مروّت؛ يعني پرهيز از كارهايي كه شخصيّت او را در ديدگان خوار و بي مقدار سازد؛ هر چند آن كارها گناه نباشد.[2]
3. برخورداري از مراتب علمي لازم تا بتواند بار هدايت علمي ـ فكري مسجد را بر دوش گيرد. از همين روست كه در روايات اسلامي، تأكيدي خاصّ بر نمازگزاردن پشت سر عالم و دانشمند شده است.
درحديثي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمده است:«كسي كه پشت سر عالمي نماز بگزارد، همچون كسي است كه در نماز به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اقتدا كرده است.»[3]
4. برخورداري امام جماعت از تقوا و فضيلتهاي اخلاقي تا بتواند مسجد را در زمينه هاي تربيتي بارور نمايد. بر همين اساس، از ديدگاه فقه اسلامي، نمازگزاردن با امامي كه پرهيزگارتر، مورد اطمينان و داراي فضيلتهاي بيشتري باشد، برتر است.[4]
5. پرهيز از افراط و تفريط و رعايت اعتدال در همه زمينه هايي كه به اداره مسجد برمي گردد.
در حديثي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمده است:«كسي كه امامت گروهي را بر عهده گيرد و در برخورد با آنان و قرائت و ركوع و سجده و نشست و برخاست خود، راه اعتدال و ميانه روي را در پيش نگيرد. نمازش مورد پذيرش خداوند قرار نمي گيرد و از كتفان او تجاوز نمي كند. چنين امامي نزد خداوند، همچون پادشاه ستمگر و متجاوزي است كه براي خير و صلاح زير دستان خود تلاشي نكرده و فرمان خدا را در ميان آنان بپاي نداشته است .....»[5]
6. اهتمام جدّي به مسجد و برنامه هاي آن؛ زيرا مسجد هر گاه بخواهد نقش خود را به خوبي ايفا كند نيازمند آن است كه امام جماعت از نظر وقت و برنامه ريزي به اندازه كافي سرمايه گذاري كند. عمل پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين زمينه الگوي خوبي براي ماست. آن حضرت پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب در مسجد مي نشست و بخشي از اين وقت را صرف پاسخ گويي به پرسشهاي مسلمانان مي نمود.[6]
7. استفاده از افراد داراي صلاحيّت به عنوان معين و باور امام جماعت؛ تا مسجد در غياب امام جماعت اصلي دچار تعطيلي نشود. مسجد پيامبر هيچگاه در غياب آن حضرت تعطيل نشد. آن حضرت همواره به هنگام مسافرت و يا شركت در جنگها كسي را كه به امام جماعت خويش برمي گزيد.[7]
8. سعه صدر و گشاده رويي در برخورد با قشرهاي گوناگون و توان جذب آنان به اسلام و مسجد؛ بجز كساني كه داراي مشكل اساسي باشند؛ كه:
«آلَةُ الرِياسَةِ سَعَةُ الصَّدرِ»[8]
«ابزار رياست، سعه صدر است.»
9. اسلام علاوه بر عنصر «عدالت»، شرايط ديگري را نيز براي امام جماعت مقرّر نموده است؛ مانند عدم ابتلاء به بيماري جذام و پيسي، حدّ نخوردن هر چند توبه كرده باشد، حلال زاده بودن و .... .[9]
اسلام با در نظر گرفتن چنين شرايطي به ما مي فهماند كه امام جماعت، بايد فردي وجيه، خوشنام و داراي مقبوليّت اجتماعي باشد و با نمازگزاران اُنس و الفت و پيوندي صميمي داشته باشد.
10. حضور منظّم در مسجد به ويژه براي اقامه نماز.
11. خودداري از طولاني كردن برنامه ها مخصوصاً خود نماز، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ همواره امامان جماعت را به رعايت اين نكته ترغيب مي نمود.
امام علي ـ عليه السّلام ـ نيز مي فرمايد:«آخرين سخن محبوبم پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با من اين بود كه: علي جان! در نماز جماعت حال ضعيفترين مأموم را مراعات كن.»[10]
آري آخرين سخن پيامبرِ رحمت، سفارش درباره نمازگزاران و مسجد و نماز جماعت است؛ چه او مي داند كه نماز، اصلي ترين عنصر خيمه اي است كه او سالها در راه برپايي آن تلاش كرده است.
از خداوند بزرگ مي خواهيم كه به ما و نسلهاي پس از ما توفيق دهد تا در راستاي بر پايي نماز ـ اين فريضه بزرگ الهي ـ تلاش كنيم و مساجد، اين خانه هاي خدا و انوار تابناك الهي بر گستره زمين را بيش از پيش شكوه و رونق بخشيم.
از باب حُسن ختام، اين نوشتار را با حديثي نبويّ به پايان مي بريم. اَنَس مي گويد: پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:«خداوند در روز قيامت؛ مساجد دنيا را در چهره مركبهايي نفيس، نوراني و سفيد به عرصه محشر وارد مي كند. پاهاي آنها را از عنبر، سرهاشان از مشك و افسار آنها از زبرجد سبز است. مؤذّنان از پيش رو و امامان جماعت پشت سر آن در حركتند. آباد كنندگان مسجد نيز از هر سو خود را بدو آويخته اند. مسجد در اين حال با همراهان خود، همچون برقي گذرا عرصه هاي قيامت را مي نوردد. مردم مي گويند: بي گمان اينها فرشتگان مقرّب الهي و پيامبرانند!! ناگهان ندا مي رسد: اينان نه فرشته اند و نه پيامبر؛ بلكه اينها اهل مسجد و گروهي از امّت پيامبرند كه به نماز اهتمام داشته اند.»[11]
لمثل هذا فليعمل العاملون و الحمدلله اوّلاً و آخراً .
[1] . العروة الوثقي، سيد محمّد كاظم طباطبايي، ص 298، في شرائط امام الجماعة.
[2] . همان، ص 299، مسأله 12.
[3] . وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج5، ص416، باب 26 از ابواب صلاة الجماعة، روايت 5.
[4] . العروة الوثقي، سيد محمّد كاظم طباطبايي، ص 284، في فضيلة صلاة الجماعة.
[5] . وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج5، ص470، باب 69 از ابواب صلاة الجماعة، روايت 6.
[6] . وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفي، عليّ بن احمد سمهودي، ج 2، ص 444 ـ 445، دارالكتب العلميّة، بيروت، چاپ چهارم، 1404 هـ .ق، چهار جلد در سه مجلّد.
[7] . ر.ك: مغازي، محمّد بن عمر واقدي، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، ص 5.
[8] . نهج البلاغة(خطبه ها، نامه ها و كلمات عليّ بن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ )، تنظيم: صبحي صالح، ص 501، حكمت شماره 176.
[9] . ر.ك: العروة الوثقي، سيد محمّد كاظم طباطبايي، ص 298، في شرائط امام الجماعة.
[10] . وسائل الشيعة، محمّد بن حسن عاملي، ج 5، ص469، باب 69 از ابواب صلاة الجماعة، روايت 2.
[11] . الجامع لأحكام القرآن، محمّد بن احمد قرطبي، ج 12، ص 268، انتشارات ناصر خسرو، تهران، اُفست از چاپ دارالكاتب العربيّ، قاهره، 1387 هـ .ق، 20 جلد در 10 مجلّد.