■ قبله شناسى
فلسفه روبه قبله نماز خواندن
* چرا مسلمانان هنگام نماز به سمت خاصى رو مىكنند؟ چرابااين كه كعبه از سنگ و گل است بايد سوى آن نماز بخوانيم؟
* خداوند مىفرمايد: (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَسِعٌ عَلِيمٌ)[15]؛ مشرق و مغرب براى خدا است، پس به هر طرف كه رو كنيد همانجا رو به خدا داريد كه خدا واسع و داناست.
اين آيه مربوط به تغيير قبله است؛ هنگامى كه قبله مسلمانان از بيت المقدس به كعبه تغيير يافت، يهود در مقام انكار برآمدند و ايراد گرفتند كه مگر مىشود قبله را تغيير داد. آيه نازل شد و جواب داد كه شرق و غرب و هر جهتى صلاحيت دارد به اذن و دستور خداوند قبله باشد؛ مدتى مسجد الاقصى و بعد از آن كعبه.
اين آيه اشاره به يك مسئله كلامى و اعتقادى دارد؛ همه جا ملك خدا است و خداوند محيط بر همه عالَم است؛ در نتيجه كسى كه به يكى از اين جهات رو كند، به سوى خداى متعال رو شده است. اين آيه شريف، حقيقت توجه به سوى خدا را از نظر جهتْ توسعه مىدهد نه از نظر مكان.[16]
«رو به سوى قبله نماز خواندن» يك مسئله فقهى است. درست است كه روح و مغزِ عبادت، همان بندگى درونى عبد است، ليكن اين توجّه قلبى بايد به صورت عملى اجرا گردد. بدين منظور اسلام كعبه را قبله قرار داده تا مردم را با همه اختلافاتى كه دارند، متوجه به يك نقطه كرده، با اين مركزيت، وحدت فكرى و معنوى آنان را تضمين كند.[17] خلاصه اينكه، اگر خداوند فرموده است: به هر جا رو كنى به سوى خدا رو كردهاى، با حكمش به اين كه در نماز بايد به سوى كعبه رو كنيد، منافات ندارد.[18]
توجّه به قبله نيز هرگز مفهومش محدود كردن ذات پاك خدا در سمت معينى نيست، بلكه وقتى در علم كلام ثابت كرديم كه خداوند حكيم است و احكام الهى همگى داراى حكمت هستند، مىگوييم رو به قبله نماز خواندن هم حكمتهايى دارد كه مهمترين آنها «تعبد» است و ممكن است يكى ديگر از حكمتهايش اين باشد كه انسان موجودى مادى است و بايد به سويى نماز بخواند و دستور داده شده كه همه به يك سو نماز بخوانند تا وحدت و هماهنگى در صفوف مسلمانان پيدا شود و از تشكيل صفوف متفرق و نامنظم كه عامل هرج و مرج است، جلوگيرى شود؛ افزون بر اين، سمت قبله (طرف كعبه) نقطهاى مقدس است كه از قديمىترين پايگاههاى توحيد مىباشد و توجه به آن، بيدار كننده خاطرات توحيدى است.[19]
تغيير قبله
* نخستين قبله مسلمانان چه نام دارد؟دركدام سورهآمده است ؟ وقبله مسلمانان چه موقع و به دست چه كسى مشخّص شد؟
* قبله اول مسلمانان «مسجدالاقصى» (قدس) بوده و نام آن در سوره «اسراء» آيه 1 آمده است.پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)مدّت سيزده سال پس از بعثت در مكّه و چند ماه بعد از هجرت در مدينه به امر خداوند متعال به سوى «بيتالمقدّس» نماز مىخواند، ولى بعد از آن، قبله تغيير يافت و مسلمانان مأمور شدند به سوى «كعبه» نماز بگذارند.[20] اين تغيير قبله يكى از وسايل امتحان مسلمانان بود.
ماجراى تغيير قبله در آيات 142 تا 150 سوره مباركه بقره بيان شده است.
* با توجه به اينكه پيش از اينكه كعبه قبله مسلمانان شود، پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) به سوى بيتالمقدس نماز مىخواندند، امّا در يك نماز چهار ركعتى وحى شد كه بايد دو ركعت باقى مانده از نماز را به طرف كعبه اقامه نمايند. حال طبق آنچه شنيده شده در اين نماز، حضرت دو ركعت باقى مانده را به طرف كعبه تغيير جهت دادند و چون امام جماعت بودند، در حين چرخيدن و قرار گرفتن به طرف كعبه، آخر صف واقع مىشدند؛ گفتهاند: در اين موقع، زمين يا قطعهاى از آن كه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) بر روى آن قرار داشتند، چرخيده به صورتى كه روى حضرت به طرف كعبه قرار گرفته است. اگر اين مطلب صحيح باشد، در موقعيتهاى جغرافيايى زمين نيز بايد تغييراتى به وجود آمده باشد؛ لطفاً در اينباره، توضيح دهيد؟
* اين مطلب صحيح نيست؛ آيهاى كه در اينباره آمده چنين است: (فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ)[21]؛ پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن! و هرجا باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد!
رواياتى كه در تفسير اين آيه به دست ما رسيده بيان مىكند كه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) دو ركعت از نماز ظهر را خوانده بود كه جبرئيل نازل شد و گفت: (قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِى السَّمَآءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَـئـهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ...)[22]. سپس دست پيامبر(صلى الله عليه وآله) را گرفت و روى او را به جانب كعبه برگردانيد و كسانى كه پشت سر وى بودند نيز صورت خود را به جانب كعبه كردند؛ به طورى كه مردان به جاى زنها و زنها به جاى مردان قرار گرفتند. (چون بيتالمقدس تقريباً در جهت شمال مدينه قرار دارد و مكّه در جهت جنوب)[23].
از روايت ياد شده استفاده مىشود كه اولا: زمينِ زيرپاى حضرت، هيچ تغيير جهتى نكرد؛ ثانياً: پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) به دست جبرئيل در جلوى صف نمازگزاران و روى به سوى كعبه قرار گرفتند و چون در اين صورت، صفوف اوّل مأمومين را زنان تشكيل مىدادند، مجبور شدند، زنان نيز جاى خود را با مردان تغيير دهند.[24] چنين تغييرى به دستور خدا بود، لذا در نماز اشكالى ايجاد نكرد و موجب قطع نماز و بطلان آن نشد.
* چرا قبله مسلمانان از «بيت المقدس» به «مكه مكرمه» تغيير يافت؟
* اساساً خدا مكان و محلى ندارد، قبله رمزى است براى وحدت صفها و احياى خاطرههاى توحيدى و تغيير آن هيچ چيز را دگرگون نخواهد كرد، مهم تسليم بودن در برابر فرمان او و شكستن بتهاى تعصب لجاجت و خودخواهى است. از اين رو، بعيد نيست كه از علل مهم تغيير قبله دو مسأله زير باشد:
1. با قبله قرار گرفتن بيت المقدس و سپس تغييرش، مسلمانان در بوته آزمايش قرار گرفتند؛ «وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِى كُنتَ عَلَيْهَآ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْه؛[25] و ما آن قبلهاى را كه قبلا بر آن بودى، تنها براى اين قرار داديم كه افرادى كه از پيامبر پيروى مىكنند، از آنان كه به جاهليت باز مىگردند، مشخص شوند».
بديهى است هم نماز خواندن به سوى بيت المقدس براى آنان كه خانه كعبه را سرمايه معنوى نژاد خود مىدانستند، مشكل بود و هم بازگشت به سوى كعبه بعد از بيت المقدس بعد از عادت كردن به قبله نخست. مسلمانان به اين وسيله در بوته آزمايش قرار گرفتند تا تعصبها در آنها كشته شود و روح اطاعت و فرمانبردارى در آنان تحكيم گردد.[26]
2. سرزنشها و زخم زبانهاى يهود و نگرانى قلب پيامبر نيز نقش مهمى در تغيير قبله از بيت المقدس به خانه كعبه داشت، زيرا پس از ورود پيامبر به مدينه، يهوديان موضوع تغيير قبله را دستاويز خود قرار داده بودند و مرتّباً مسلمانان را سرزنش مىكردند كه اينها استقلالى از خود ندارند، قبول قبله ما دليل بر قبول شريعت ماست و...؛ لذا پيامبر انتظار مىكشيد تا فرمان تغيير قبله صادر شود، چنان كه قرآن مجيد مىفرمايد: «قَد نَرى تَقَلُّبَ وجهِكَ فِى السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبلَةً تَرضـها فَوَلِّ وجهَكَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرامِ؛[27] نگاههاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نهايى) مىبينيم! اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى، باز مىگردانيم. پس روى خود را به مسجد الحرام كن».
تغيير قبله و نسخ
* در آيه شريف: (ما ننسخ مِن ءآية أو...)[28] نسخ آيات قرآنى به چه معناست؟ در اين آيه شريف به مسئله تغيير قبله از بيتالمقدس بهسوى كعبه اشاره شده است (آيه 144 همين سوره)؛ چرا پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)منتظر بود كه دستور تغيير قبله صادر گردد؟
* الف) «نسخ» در لغت به معناى زايل كردن، از بين بردن، ابطال و تغيير آمده است. در مجمعالبيان آمده: «نسخ» در لغت، آن است كه چيزى را ابطال كرده و چيز ديگرى در جاى آن قرار دهيم و اصل آن عوض گرفتن چيزى به جاى ديگرى است. معناى ديگر كلمه «نسخ»، نقل يك نسخه كتاب به نسخهاى ديگر است و اين عمل را از اين جهت نسخ گويند، كه گويى كتاب اولى را از بين برده و كتابى ديگر جاىگزين آن كردهاند. «نسخ حكم» نيز جانشين كردن حكمى در جاى حكمى ديگر است. آيه فوق يعنى: (ما ننسخ مِن ءاية أو ننسها نأت بخير مّنها...)[29]؛ اگر آيهاى را نسخ كنيم و يا از يادتان ببريم بهتر از آن يا نظير آنرا مىآوريم. آيا نمىدانى كه خداوند به هر چيز توانا است؟ اين آيه به مسئله نسخ و حكمت آن اشاره مىكند. «نسخ حكم»، زمانى است كه مصلحت حكم محدود به زمان باشد و با سر آمدن زمان، مصلحت آن از بين رفته، نسخ شود و حكم ديگرى جاى آن را بگيرد. از نظر آيه ياد شده، نسخ باعث نمىشود كه خود آيه نسخ شده، به كلى از عالم هستى محو و نابود گردد، بلكه عمر حكم آن آيه كوتاه است، چون به وصفى وابسته است كه با نسخ، آن صفت از بين مىرود؛بنابراين مراد از «نسخ» از بين بردن اثر آيه است؛ يعنى با نسخ، اثر آن آيه از بين مىرود، ولى خود آن آيه باقى مىماند؛ و اثر آن ممكن است تكليف باشد و يا چيز ديگر. در تغيير قبله از بيتالمقدس به كعبه كه يكى از مصداقهاى نسخ به شمار مىآيد نيز به علت مصالحى كه در تشريع احكام است اينكار انجام گرفت و اين نبود مگر براى تربيت و تكميل بندگان خدا و نيز جداسازى مؤمنان واقعى از گناهكاران سركش.
نسخ آيه نيز دو گونه است: 1. نسخ به همان يك جهتى كه دارد [مثل اينكه به كلى آن را نابود كند]. 2. آيهاى را كه چند جهت دارد، از يك جهت نسخ كند و جهات ديگرش را به آيه بودن باقى گذارد؛ مانند آيات قرآنى كه هم از نظر بلاغت، آيه و معجزه است و هم از نظر حكم؛ حال اگر از جهت حكمى نسخ شود، جهات ديگرش باقى است.
ب . آيه شريف: (قد نرى تقلّب وجهك فى السّماء...)[30] نگاههاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان [براى تعيين قبله نهايى [مىبينيم، اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى باز مىگردانيم. از اين آيه بر مىآيد كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)پيش از نازل شدن حكم تغيير قبله، روى مبارك خويش را به آسمان متوجه كرده بود و گويى انتظار فرو فرستادن چنين حكمى را مىكشيده است. پيامبر(صلى الله عليه وآله) دوست داشت كه خداوند متعال با دادن قبلهاى مختص به او و امتش احترامش كند، نه اينكه از قبله بودن بيتالمقدس ناراضى بوده باشد؛ علّت آن هم سرزنشى بود كه از طرف يهوديان متوجه مسلمانان شده بود. آنان به قبله نداشتن مسلمانان خرده مىگرفتند و با بيتالمقدس بر مسلمانان فخر مىفروختند. رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)از اين وضع ناراحت بود، لذا منتظر بود از ناحيه خداوند متعال فرمانى برسد و اندوهش را زايل كند، سپس اين آيه نازل شد.
همچنين علت ديگر اين انتظار را در علاقه شديد پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) به حضرت ابراهيم(عليه السلام) و آثار او بايد جستوجو كرد. از طرف ديگر «كعبه» قديمىترين خانه توحيد بود. او مىدانست كه «بيتالمقدس» قبله موقتى مسلمانان است و آرزو داشت قبله اصلى و نهايى هر چه زودتر تعيين گردد؛ بنابراين با صدور اين فرمان (تغيير قبله) از يكسو زبان طعن يهود از مسلمانان قطع مىشد و از سوى ديگر موجبات علاقهمندى بيشترى در مردم حجاز كه توجه خاصى به كعبه داشتند.
[15]. بقره، آيه115.
[16]. تفسير الميزان، ج1، ص390 ـ 391.
[17]. همان، ص507.
[18]. همان، ص391.
[19]. برگرفته از: همان، تفسير نمونه، ج1، ص415.
[20]. ر.ك: تفسير نمونه، ج1، ص479 ـ 509.
[21]. بقره، آيه144.
[22]. همان.
[23]. عبد على عروسى حويزى، نورالثقلين، ج1، ص136.
[24]. ر.ك: تفسير الميزان، ج1، ص331 ـ 334.
[25]. بقره،143.
[26]. ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 1، ص 485 ـ 495، دارالكتب الاسلامية / ناصر مكارم شيرازى و جعفر سبحانى، پرسشها و پاسخهاى مذهبى، ج 2، ص 94، انتشارات نسل جوان.
[27]. بقره، 144.
[28]. بقره، آيه106.
[29]. بقره، آيه106.
[30]. بقره، آيه144.