■ سینما مروج روح تعبد و بندگی!
به مناسبت فرا رسیدن روز سینما (21 شهریور) و با توجه به دامنه تاثیرگذاری این رسانه تصویری بر جامعه به ویژه نسل جوان با حجتالاسلام هادی عجمی، معاون پژوهشی مرکز تخصصی نماز درباره کارکرد هنر هفتم در تبلیغ و ترویج فریضه نماز و کاستی هایی که در این باره وجود دارد به گفتگو پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
با توجه به اینکه ارتباط انسان با هنر و دین فطری است و به طور ذاتی پذیرای آنها می شود آیا می توان از هنر سینما برای عرضه و القای دین و آموزه های آن به فرد و جامعه استفاده کرد؟
بحث کلی و مطرح در حوزه هنر این است که آیا هنر دینی داریم یا خیر؟؛ در ادبیات فارسی واژه هنر به معنای اخلاق نیکو است که به مرور معنای فعلیِ «Art» یعنی ساخته را پیدا کرده و وقتی سخن از ساخته باشد از معنویت جدا می شود پس هنر هم می تواند اخلاقی باشد هم غیراخلاقی هم معنوی باشد هم غیرمعنوی.
اما در زبان فارسی وقتی واژه هنر را به کار می بریم در حافظه تاریخی یک ایرانی همراه با اخلاق و رفتار نیک بوده و هست، از این رو، در فرهنگ فارسی نمی توان گفت «هنر برای هنر» به ویژه اگر این مسئله را در فرهنگ دینی مورد بحث قرار دهیم چراکه در فرهنگ دینی وقتی با انسان مواجه می شویم، در می یابیم که قرآن او را بنده ای مکلف و مومن خطاب قرار داده که باید دارایی های خود را برای خدا و مولایش هزینه کند و یکی از این دارایی های او هنر است اعم از شعر، نوشتن، خلق تصویر و ...
و این چیزی است که در قیامت نیز از آن سوال می شود بنابراین در فرهنگی قرآنی تعبیر «هنر برای هنر» به هیچ وجه محلی از اِعراب ندارد.
یعنی در فرهنگ قرآن نحوه کارکرد و استفاده از هنر تصریح شده است؟ چگونه و با چه کیفیتی؟
خداوند متعال در آیات 40 و 41 سوره مبارکه حج می فرماید: «همان كسانى كه بناحق از خانه هايشان بيرون رانده شدند [قطعا خدا به كسى كه [دين] او را يارى مى كند يارى مى دهد چرا كه خدا سخت نيرومند شكست ناپذير است* همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم نماز برپا مى دارند و زكات مى دهند و به كارهاى پسنديده وامى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند و فرجام همه كارها از آن خداست.»
این یعنی نخستین کار کسانی که توانایی در زمین دارند اقامه نماز است که باید در هنر هم اینگونه باشد چراکه هنر هم نوعی از توانایی انسان است.
از این رو، بعد از انقلاب اسلامی تعریف جدیدی از همه چیز شد همچون جنگ که با تعاریف غربی ناسازگار بود و در حوزه سینما هم ما تعریف خودمان را داشتیم که باید در خدمت دین باشد چراکه انقلاب آمده خدا را یاری کند و نخستین نشانه آن اقامه نماز است، بنابراین، سینما هم به عنوان یکی از شئون حکومتی باید در راستای آیه 41 سوره مبارکه حج قرار بگیرد.
رهبر معظم انقلاب هم در پیامی به اجلاس سراسر نماز فرمودند: «...وزارت ارشاد و سازمان تبليغات و صدا و سيما از هنر به ويژه هنر سينما براي نشان دادن گوهر نماز و چهره نمازگزار بهره بگيرند....»
سینمای ایران که تعریف آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی متفاوت شده است چقدر در روایت تصویری چهره نماز موفق عمل کرده است؟ اصلا آیا می توان برای سینما در این باره توفیقی قائل بود؟
در مورد چهره نماز باید گفت متاسفانه در سینما برای نمایش ظاهر آن هنوز آسیب هایی داریم و حتی وقتی فیلم ساخته می شود دقت لازم در حرکات نماز بر اساس آدابی که در آموزه های دینی بیان شده، دیده نمی شود مثل نحوه قنوت، زیباخواندن نماز و ...
علاوه بر این، در نمایش چهره نماز در سینما به گونه ای عمل کرده ایم که گویا نماز فقط مخصوص پدربزرگ ها و مادربزرگ ها است و جوان ترها صرفا آنها را می بینند و التماس دعا می گویند که این ضدّتبلیغ است و مشکلی اساسی در نمایش چهره نماز محسوب می شود.
مطلب دیگر اینکه وقتی چهره نماز را نمایش می دهیم باید بر نمایش نمازهای زیبا تاکید داشته باشیم اما متاسفانه بعضا در نمازهایی که از صداوسیما پخش می شود و روی آنتن ماهواره ای دیگر کشورها نیز می رود، زیبایی نماز تصویر نمی شود!
وقتی در ظاهر دچار اشکال هستیم پس می توان گفت در حوزه شناساندن گوهر نماز نیز کاری را که باید نکرده ایم، در این باره سینما چه باید کند؟
برای نمایش گوهر نماز در سینما توجه به چند نکته ضرورت دارد؛ در بحث روانشناسی و تربیت این مسئله را داریم که وقتی می خواهیم از چیزی تعریف کنیم باید آن را با خوشایندها همراه کنیم به عنوان مثال بدانیم کودکان، نوجوانان و مردم از چه چیزهایی خوششان می آید و آنها را با نماز همراه کنیم.
توجه کنیم که آیا افراد نمازخوان در فیلم ها محبوب اند یا فردی که چهره خوب ندارد و یا خنثی است، نماز می خواند.
این همزمان کردن نماز با خوشایندها راهگشا است به عنوان مثال می توان در سینما مسئله ازدواج را با نماز پیوند دارد.
یک بحت تربیتی دیگر این است که برای ترویج یک مسئله باید الگوسازی شود، ما افراد سالمی که محبوب اند، کم نداریم اینها طبیعتا مومن اند و اعمال عبادی را انجام می دهند اما چقدر توانسته ایم اعمال عبادی آنها را نمایش دهیم یا در فیلم ها کسی را به عنوان الگو معرفی می کنیم، آیا نماز خواندن او را نیز نشان می دهیم؟
این بحث الگوسازی خیلی مهم است و ما در مقابل کاری که غرب در این باره می کند کار خاصی نمی کنیم.
روش کار این است که اول یک شخصیت یا یک نفر را به عنوان الگوی موردپسند نشان دهیم و بعد به شیوه ای که لوث نشود صحنه های نماز او را نمایش دهیم اما بدون ریا!
راهکار بعدی در نمایش گوهر وجودی نماز بحث آموزش است اما به شیوه غیرمستقیم (نظیر آنچه امامان حسن و حسین علیهماالسلام در ماجرای آموزش وضو به پیرمرد انجام دادند) چراکه بعضا مردم در ابتدائیات نماز نیز مشکل دارند.
باید توجه داشت که ما ظرفیت خوبی برای آموزش احکام در سینما داریم اما باید ظریف و غیرمستقیم و هنرمندانه عمل کنیم.
اگر بخواهیم بررسی آسیب شناسنامه ای درباره پرداخت سینما به مسئله نماز داشته باشیم، اصلی ترین مسائل در این باره کدامند و خطر کدامیک بیشتر است؟
یکی از این آسیب ها ترویج نازیبای نماز است چراکه معمولا ما افراد نمازخوان را در حال ابتلاء به بلا و گرفتاری تصویر می کنیم در حالی که سینما باید وجوب و فرض بودن نماز را به مخاطب القاء کند و اینکه نماز راه ارتباط مستمر با خدا است نه فقط مخصوص مشکلات.
علاوه بر این، سینما در پرداخت به نماز به سکانس های تکراری مبتلا شده است و نیز حرکات آماری و فصلی، به عنوان مثال صداوسیما در اقدامی شایسته در سال گذشته از آثاری که به نماز پرداخته بودند تقدیر کرد اما وقتی کلیپ این تصاویر پخش شد بیشتر از 15 دقیقه نبود که این در شان نظام اسلامی ما نیست.
گاه در فیلم های سینمایی دیده می شود که افراد فقیر و گرفتار اهل نماز اند و شخصیت اول که اتفاقا موفق هم هست، نماز نمی خواند؛ آیا نمایش این تصاویر خود به نوعی ضدّتبلیغ برای نماز نیست؟
یکی از موارد آسیب شناسانه درباره نماز این است که آن را با آثارش گره می زنیم و می گوییم نماز بخوان که زندگیت برکت پیدا کند، یعنی وضعت خوب شود اما بعد از مدتی اگر فرد وضعش خوب نشود، شک می کند!
یا نماز را با لذت و آرامش گره می زنند و می گویند با نماز، ارتباط عاشقانه با خدا پیدا می کنی و بعد از مدتی اگر جوان این حس را درک نکند، نماز خود را بی اثر می انگارد!
بنابراین، نماز را نباید با چیزی گره زد چراکه نماز تاکید بر بندگی است تا انسان در هر شرایطی نماز را به جا آورد، قطعا نماز با شرایط آثاری دارد اما نباید صرفا برای آثار خوانده شود.
از این رو، باید نمایش حالت تعبد و بندگی در فیلم ها بیشتر شود و تکلیف و عبودیت را با نماز گره بزند چراکه اگر کاری کنیم که روحیه عبودیت و فرمانبرداری از خدا ترویج شود، آنگاه حتی اگر صحنه نماز هم نداشته باشیم، مخاطب با روحیه قوی تعبد نماز می خواند اما با دید طمعکارانه نماز تبلیغ نمی شود.
نشان مومن، عبد بودن او است پس باید در سینما عبد بودن ترویج شود و این لوازمی دارد؛ در غرب سینما موازی با جدایی از خدا است و صحنه های جنسی و خشونت و لذت را در آن می گنجانند اما با توجه به آنکه انقلاب اسلامی ما در پی تصحیح تعریف ها است و سینما به تعبیر امام خمینی (ره) باید دانشگاه باشد و درس عبودیت تدریس کند پس در نمایش خوبی ها، باید راستگویی فرد قهرمان فیلم همراه با رعایت حجاب، نماز و ... باشد؛ اما در سینما خوبی های فرد از منظر عبودیت نمایش داده نمی شود بلکه به خوشرفتاری اجتماعی تعبیر می شود؛ البته تعاریف جدید سینما با تحول علوم انسانی هم می تواند در تصحیح این نگاه اثرگذار باشد.