■ کودکان در مورد خداوند و عبادت او چگونه می اندیشند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
در دهۀ 1960، رونالد گلدمن [2] پژوهشهای زیـادی در زمـینۀ رشـد و تحول دینی کودکان انجام داد. اولین کتاب وی به نام «تفکر دینی از کودکی تا بلوغ»، در سال 1964 و کتاب دوم او بـه نام «آمادگی برای دین» در سال 1965 به چاپ رسید. در این دو کتاب کوشش شده است که تـحول اندیشۀ دینی برای آموزش مـبانی دیـنی از طریق معلمان مورد بررسی قرار گیرد. گلدمن دریافت که توانایی کودکان در فهم دینی مراحلی دارد. او با الهام از دیدگاه ژان پیاژه، مراحل زیر را در تحول فکر مذهبی مطرح کرد:
الف ـ دورۀ تفکر مذهبی شهودی تا 7 ـ 8 سالگی.
ب ـ دورۀ تفکر مذهبی عینی، از 8 ـ 7 سالگی تا 14 ـ 13 سالگی.
ج ـ دورۀ تـفکر انتزاعی، از 14 ـ 13 سالگی به بعد، (باهنر، 1378).
نتایج تحقیقات هارمز[3] که در مورد 48000 نفر از کودکان 3 تا 6 ساله و 12 سال به بالا، بر اساس تحلیل نقاشی انجام شده است، سه دورۀ رشد(تحول) دینی را در کودکان مشخص میکند. این سه دوره عبارتاند از:
الف ـ دورۀ دینی داستانهای پریان، از 3 تا 6 سالگی.
ب ـ دورۀ واقعی، از 7 تـا 12 سالگی.
ج ـ دورۀ فـردی، از 12 سالگی به بعد.
کودکان در مرحلۀ اول، خدا را به عنوان یک پادشاه و سلطان تصور میکنند. آنان میپندارند که خداوند در خانهای شبیه ابر یا ابری به شکل حیوان و شناور در آسمانها زندگی میکند. برای کودکان زیر 6 سال خدا موجودی خـیالی و غـول پیکر است، با این تفاوت که او بزرگتر و عظیمتر است و کودکان از او میترسند. در مرحلۀ دوم(واقعی) کودکان واقع نقش والدین و مربیان در شکلگیری مرحلۀ انس دینی بسیار مهم است. در این مرحله، کودکان به رفتارهای الگوهای تربیتی توجه میکنند. کودکان، ارتباط والدین و مربیان بـا خداوند و نـحوۀ توجه به او، رعایت دستورهای دینی و شکل انجام فرائض دینی را میبینند.
در این مرحله نمادها جایگزین اشیا میشوند. در دورۀ واقعی، خداوند به عنوان یک پدر، در کنار فرشتهها و موجودات مقدس در هیأت پوشیده و سرّی نمایش داده نمیشود، بلکه با ترکیب یـک انـسان در زنـدگی واقعی تصور میگردد. در مرحلۀ سوم(فردی)، کودکان از دیـن و مـذهب عـناصری را انتخاب میکنند که نیازهایشان را ارضا میکنند. (باهنر، 1378).
بر اساس دیدگاه برخی روانشناسان، تحول رفتار دینی مشتمل بر مراحل زیر است:
1 ـ مرحلۀ رفتاری و تقلیدی(قبل از 6 ـ 5 سالگی یا قبل از دبستان)
2 ـ مرحلۀ حسی ـ عاطفی(6 تـا 11 سالگی)
3 ـ مرحلۀ عـقلانی و بـرهانی(دوران نوجوانی و تفکر انتزاعی، حدود 11 تا 16 سالگی)
4 ـ مرحلۀ عرفانی و شهودی(در جوانی و بـزرگسالی، از 16 تـا 25 سالگی)
در مرحلۀ اول(رفتاری و تقلیدی)، کودکان اعمال ظاهری والدین را تقلید میکنند. برای مثال، زمانی که مادر نماز میخواند، کودک نیز مثل مادر به نماز میایستد و نماز مـیخواند یـا مـثل والدین رکوع و سجده انجام میدهد. این رکوع و سجده، ظاهری و فاقد معناست، ولی در نگرش کـودک تأثیر میگذارد.
مرحلۀ دوم(حسی ـ عاطفی)، مرحلۀ گرایش عاطفی نسبت به نماز است. در این مرحله، خضوع و خشوع والدین هنگام برپا داشتن نماز، به وسیلۀ کودک درونی میشود.
مرحلۀ سـوم(عقلانی و بـرهانی)، مصادف بـا دورۀ تفکر انتزاعی است. در این مرحله نوجوان نماز را بر اساس استدلال، منطق و عقلانیت میپذیرد.
مرحلۀ چـهارم(عرفانی ـ شهودی)، به تعبیر مـوریس دبس و اریکسون، دورۀ شکوفایی مذهب و بینش عرفانی است. در این دوره، علاوه بر استدلال شناختی، تجربۀ وجودی و شهود قلبی در مورد نماز ظاهر میشود. ( کریمی، 1383).
برخی متخصصان عـلوم تـربیتی، بر مبنای نـقش مربی، مراحل تربیت دینی را به شرح زیر توصیف میکنند:
1 ـ مرحلۀ انس دینی: این مرحله شامل سالهای اولیۀ زنـدگی اسـت. نقش والدیـن و مربیان در شکلگیری مرحلۀ انس دینی بسیار مهم است. در این مرحله، کودکان به رفتارهای الگوهای تربیتی توجه مـیکنند. کودکان، ارتباط والدیـن و مـربیان با خداوند و نحوۀ توجه به او، رعایت دستورهای دینی و شکل انجام فرائض دینی را میبینند.
2 ـ مرحلۀ عادت دیـنی: در دوران دبستان، عادات متعدد در کودکان شکل میگیرد، مثل عادت به نماز خواندن و مسجد رفتن.
3 ـ مرحلۀ معرفت دینی: تفکر مذهبی به سبب رشـد تـفکر انـتزاعی، در دوران راهنمایی شکل میگیرد. در این سن نوجوان در جهت فهم عادات دینی و تعالم مذهبی تلاش میکند.
4 ـ مرحلۀ شاکلۀ دینی: اگر مراحل قـبل بـه نحوی شکل گیرد، در فرد شخصیت دینی به وجود میآید. در این دوره تمامی سخنان، رفتار و کردار فـرد بـا دسـتورهای دینی هماهنگی و همخوانی دارد.
5 ـ مرحلۀ خود جوشی دینی: در این مرحله فرد به دنبال عشق الهی میگردد، رفتار او در جهت اهـداف دیـنی قرار میگیرد و به سادگی تحت تأثیر شرایط بیرونی واقع نمیشود. (سعادتمند، 1380) به عبارتی، در این مـرحله فـرد بـه یک نظام ارزشی مستحکم میرسد که درونی شده است.
کودکان از سه سالگی به بعد علاقۀ زیادی در دعا و سـرودهای مـذهبی پیـدا میکنند. از 4 سالگی به بعد کنجکاوی کودکان 6 ساله به موضوعات مذهبی علاقهمند میشوند. آنها عاشق دعا، نماز و نیایشاند و دوسـت دارنـد برای آنها داستانهایی در مورد خدا و پیامبران گفته شود.
سراسر وجود کودک را فرا میگیرد و این امر منجر به خداجویی و قبول خـواهد شـد. در این سنین تلقی کودک از خدا این است که او مثل پدر نماد قدرت اسـت و حـتی خدا را عضوی از اعضای خانواده میداند. از 6 سالگی بـه بـعد ارتباط کـودک با خدا به صورت حرف زدن و درخـواست کـردن از نوع مادی است. کودکان قبل از 7 سالگی، برای خدا مکان خاصی مثل آسمانها قائلاند. از 4 تا 6 سالگی کـودکان مجذوب قـدرت خدا شده، در شگفت میشوند کـه خـداوند چهها میکند. از 5 سـالگی بـه بـعد سؤالاتی مبنی بر این که خـدا چه شـکلی است، کجاست، چرا او را نمیبینیم، میپرسد. از اسکن 6 سالگی در پی کشف منابع قدرت میگردد. در این سن، او تصور میکند که خـدا مـثل پدر موجودی قدرتمند است. در کل، مفهوم خدا و صفات او تـا 6 سالگی برای کودک ریـشهدار نیست. از 7 سـالگی به بعد خدا را قدرتمندی مـیبیند کـه ارزش زیادی دارد و ارزش او از والدین هم بالاتر است. کودکان در این سنین، برخی صفات خدا را درک میکنند، اما صفاتی مثل ابدی و ازلی بـودن خـداوند را هنوز درک نمیکنند. (همت یار، 1381).
تحول ذهنی کودکان طـوری اسـت کـه قبل از 7 سالگی بـه همراه والدیـن مشغول اقامۀ نماز مـیشوند. آنها مـمکن است در وسط نماز به دنبال سوسکی به راه بیفتند، یا با دیدن شیرینی و شکلات حـرکت کـنند تا آن را به دست آورند. (با هنر، 1378).
تصور کودکان زیـر 7 ـ 8 سـال از خدا بـسیار خـام، مادی و شـبیه انسانی است. به نظر آنـان خدا صدایی دارد شبیه ما، در بهشتی سکونت میکند که در آسمانهاست و مثل یک انسان به رتق و فتق امور مـیپردازد. (با هنر، 1378)
پژوهش نـادرس و سیف نراقی(1372)بر روی کودکان 3 تا 6 ساله نـشان مـیدهد کـه آنها سـؤالات مربوط به خـدا را درسـت درک نکرده، یا تصوری مادی از خدا دارند. کودکان در این سنین، خدا را قابل رؤیت و قابل تشبیه به انسان میدانند.
شاید یکی از عللی که کـودکان را بـه سـوی مادهانگاری خدا در دوران کودکی سوق میدهد، الفاظی است کـه در مـعارف دیـنی متداول اسـت. از جـملۀ ایـن الفاظ و واژهها میتوان به این که خدا دست دارد، صحبت میکند، بر تخت تکیه میزند، امر و نهی میکند و به اعمال ما مینگرد، اشاره کرد. (باهنر، 1378).
ضرب المثلها، کنایات، استعارهها، اسامی ایرانی و اسلامی ما به نوعی نگرش مادهانگارانه از خدا را در کـودکان تقویت میکند، از جملۀ این موارد میتوان به اسامی: ید اللّه (دست خدا)، سیف اللّه، امر اللّه و ضرب المثلهایی مثل: «دست خدا به همراهت» و غیره اشاره کرد. کودکان بر اساس فطرت خداجویشان دائما از والدین در مورد خلقت و آفرینش سؤال میکنند. این سؤالات بـه ایـن سبب است که میخواهند تعبیر روشن و قانعکنندهای در مورد جهان آخرت پیدا کنند. (کلانتری، 1383).
علاقه به مذهب در 4 تا 7 سالگی تمایل میشود. دنیای کودکان(در فرهنگ ما)پر از احترام به خدا، عشق و محبت به خدا و ستایش و نیایش اوست. کودک دوست دارد نماز بـخواند و حـتی روزه بگیرد، که این خود پلی است برای ورود به دنیای نماز. کودک از 8 ـ 6 سالگی با خدا حرف میزند، از او درخواست میکند و توقع بهشت دارد. کودک در این سنین، خدا را مثل یک پدر مـهربان میشناسد. (قائمی، 1377).
کودکان 6 سـاله به موضوعات مذهبی علاقهمند مـیشوند. آنها عـاشق دعا، نماز و نیایشاند و دوست دارند برای آنها داستانهایی در مورد خدا و پیامبران گفته شود. کودکان 7 ساله نسبت به 6 سالهها، بیشتر خواهان اثبات وجود خدا هستند. این کودکان، برخلاف کودکان یک سال قـبل، سؤالاتی مـطرح میکنند، مثل این که: آیا خدا هـمه چـیز را میبیند و همه جا حضور دارد؟ چرا انسانها به بهشت میروند، و چرا باز نمیگردند؟ و آیا بهشت زیباست؟ (ایلگ و همکاران، 1375)
ماهیت مادی خداوند برای کودکان 12 ـ 7 ساله همچنان باقی است. از 12 سالگی به بعد، شناخت غیر مادی از خدا مطرح میشود. (همتیار، 1381).
پژوهش نادری و سیف نراقی(1372)نشان مـیدهد کـه کودکان 9 ـ 6 ساله از خدا تصوری مادی دارند. اما او را انسانی فوق العاده(از نور، شعله، آتش)تصور میکنند. کودکان 12 ـ 9 ساله تفکرشان به تفکر انتزاعی نزدیکتر است و میفهمند که خدا همه جا هست. این پژوهش با تحقیقات گلدمن، در زمینۀ فهم و درک کودکان در مورد خداوند، همخوانی دارد.
در مـورد عـلاقه به مـکانهای مذهبی، پژوهش گلدمن(به نقل از باهنر، 1378)نشان میدهد که «کودکان تا قبل از 10 سالگی، نسبت به کودکان بزرگتر، از مکانهایی مثل کلیسا، مسجد و حسینه کـمتر لذت میبرند. یکی از علل عدم علاقۀ کودکان زیر 10 سال به این مراکز، خستگیهای بـدنی نـاشی از نـشستن یا ایستادنهای طولانی است که برای آنها رنجآور است.»
بیعلاقهگی کودکان نسبت به مکانهای مذهبی، در 8 سالگی به اوج خود میرسد، به طـوری کـه بسیاری از آنان از گوش دادن به سخنرانیها و دعاها و شرکت در مراسم عبادی طولانی اظهار ناراحتی مـیکنند. به هـمین سـبب اگر مایلیم که کودکان زیر 10 سال به مراسم مذهبی و مکانهای مقدس مذهبی علاقهمند شوند، باید از مجبور کردن آنـان به شرکت در مراسم طولانی عبادی خودداری کنیم. (باهنر، 1378)
در کل، کودکان تا زمانی که به دورۀ بـزرگسالی منتقل نشدهاند، بهترین و مساعدترین شرایط بـرای پرورش حـس دینی، باورها و اعتقادات مذهبی را دارند. (کریمی، 1382)
در مجموع میتوان گفت که تفکر کودک در مورد خداوند و عبادت، با توجه به تحول شناختی او که متأثر از تعامل رسش عصبی و عوامل محیطی است، در ابتدا به شکل مادی نمود پیدا میکند و در سنین نوجوانی شـکل انتزاعی به خود میگیرد.
منابع:
ـ قرآن کریم، ترجمۀ مکارم شیرازی.
ـ ایلگ، فرانسیس؛ بیکر، سیدنی؛ و باتس آمز، لوئیس(1375): رفتار کودک، ترجمۀ مهدی قراچهداغی، تهران، انتشارات شباهنگ.
ـ باهنر، ناصر(1378): آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد، تهران، شرکت چاپ و نشر بین المللی سازمان تبلیغات اسلامی.
ـ سعادمتند، زهره(1380): رهنمود تربیتی برای اولیا و مربیان، اصفهان، انتشارات قاصد سحر.
ـ سیف، سوسن؛ کیور، پروین؛ کوهنوری، رضا، و لطف آبادی، حسین(1373): روانشناسی رشد، تهران، انتشارات سمت.
ـ قائمی، علی(1377): نماز در دوران کـودکی، مجموعۀ سـخنرانیهای نماز و تربیت، دفتر دوم(ص ص 117 ـ 101)، تهران، ستاد اقامۀ نماز.
ـ کریمی، عبد العظیم(1382): نکتههای روانشناختی در تربیت دینی فرزندان (نماز و خانواده)، تهران، ستاد اقامۀ نماز و احیای زکات.
ـ کریمی، عبد العظیم(1382): نکتههای روانشناختی در تربیت دینی فرزندان (نماز و مدرسه 2). تهران، ستاد اقامۀ نماز و احیای زکات.
ـ کلانتری، مهرداد(1383): ین و سلامت روان، بازتاب، 10، 21 ـ 17.
ـ نادری، عزت اللّه؛ و سیف نراقی، مریم(1372): چگونگی پاسخگویی کـودکان 12 ـ 3 سـالۀ تهرانی به سؤالاتی دربارۀ مفهوم خدا، فصلنامۀ روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامۀ طباطبایی 1، 36.
ـ همت یار، (1381): تربیت مذهبی کودکان، نماز و درسهای خانواده، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان.