■ فوائد دنیائی نماز
بسم الله الرحمن الرحیم
فوائد دنیائی نماز [1]
به طوریکه اغلب دوستان و آشنایان استحضار دارند اینجانب مدیر مجله تاریخ اسلام علی اکـبر تـشید در سـال 46 مریض و ناچار به مسافرت به لندن برای معالجه شدم و در همان هنگام مسافرت شماره 14 مجله تـاریخ اسلام منتشر گردید تمام رفقا و نویسندگان استحضار دارند که مقصود ما از نشر مجله خـدمت به مذهب شیعه و تـاریخ ایـران و ایرانیان است و از بدو انتشار همیشه مبالغ معتنابهی ضرر داده ولی خوشوقت بوده و هستم که طبق عقاید خود در هر شماره قدمی برداشتهام و همینقدر مراقبت کی شود که طبق قانون مطبوعات امتیاز مجله باطل نشود تا چاپ هر نـشریه محتاج به تشریفات خاص نباشد.
در شماره 14 شرحی راجع به فائده نماز از کتاب طاقدیس مرحوم ملا احمدنراقی صاحب معراج السعادة نقل و خود نیز جملاتی را اضافه کرده بودم.نمازدخترهای خوب و ثروتمند و تربیت شده را نصیب جوانان متدین و مـقید بـه نماز وروزه میکند.
نماز شوهران تحصیلکرده و ثروتمند و ماشیندار و محترم را به خواستگاری دختران علاقمند به تشکیل خانواده می فرستد و امور موفقیتآمیز دیگر بر همین قیاس مثلا اختلاف خانوادگی را رفع میکند و ترفیع درجات نظامی و اداری و نظایر آن راتأمین مـی کند-از قـرار معلوم در همان تاریخ در یکی از مجلات معروف این مقاله انتقادشده بود که نباید امور دینی را بوسیله امور مادی تبلغ کرد ولی چون من مریض بودهام و پسرانم که در امور مجله با من همکاری دارنـد نـگذارده بودم که بنده مطلع شوم و شاید امور اهانتآمیزی هم نسبت به من داشته با اینکه مقاله انتقادیه را ندیدهام و طالب دیدن آن هم میستم و اگر هم دیده بودم قطعا جواب اهـانت را نـمی دادم ولی برای طرز تبلیغ خود دلائل و شواهدی را ذکـر مـیکنم کـه نویسنده منتقد هر کس هست اطلاعات خود را تکمیل نماید و به بیند که علماء بزرگ و اولیای اسلام وعد یعنی بشارت و وعید یعنی تخویف را بـا امـور مـادی که درخور فهم مردم بوده تبلیغ می کردهاند.
1-مرحوم نراقی صاحب مـعراج السـعادة که کتابی بینظیر و دینی و اخلاقی است در کتاب طاقدیس خود با شعر حکایتی نقل نموده و خلاصه آن چنین است که مـردفقیری در مـعبری بـطور تصادف دختر پادشاهی را دید و دلباخته او شد و بهر کس ازآشنایان عـشق خود را اظهار کرد او را ملامت کردند که تو چه نسبتی با دخترپادشاه داری ولی عاشق دلسوخته آه سردی میکشید و بر اشتیاق خـود مـی افزود تـااینکه یکی از علماء او را راهنمائی کرد و گفت با کمال سهولت بمطلب خود خـواهی رسید و او را واداشـت که در مسجد خرابه متروکی شروع بخواندن نماز کند و عاشق بیچاره تمام شبانه روز را مشغول نماز و در واقع توجه بـه نـیاز داشـت تا اینکه رفته رفته آواز عبادت او در آن شهر منتشر و مردم به او ارادت پیدا کردند و قضیه بـعرض سلطان و یـا امـیر پدر دختر رسید و میل کرد عابد را ببیند ولی وزیر او موفق نشد که عابد را راضی بملاقات شاه نـماید و بـالاخره شـاه بدیدن این عابد عاشق رفت و قیافه او شاه را گرفت و بوزیر امر کرد که وسائلی فـراهم کـند تا عابد داماد شاه بشود زیرادر خواستگاری دخترش دو خانواده اشرافی با هم رقـابت داشـتند مـتحیر شده بود و مخلصی را جستوجو می کرد ولی عابد قبول نکرده و می گفت از عبادت خود باز خواهد ماند و بـهر تـرتیبی بود او را راضی کردند و در شب زفاف با جشن شاهانه وقتی یارمطلوب خود را در کنار خـود دیـد از حـجله عروس بیرون آمد و دستگاه سلطان جلواو را گرفتند که بکجا می روی و این حرکت توهین بهشاهزاده خـانم و مـوجب عقاب تو می شود گفت باید به مسجد محل عبادت خود بروم و دو رکعت نماز واقعی خـوانده و سـپس از ایـن نعمت خداداد استفاده کنم زیرا تمام نمازهای من دروغ بوده حال که نماز دروغ چنین اثر و نـتیجهای دارد قـبل از انـجام یک نماز واقعی که نماز شکر محسوب می شود به حجله نخواهم رفت.
آقای منتقد هرکس هـست بـبیند که چگونه نماز دروغ موجب چنین موفقیت بزرگ مادی شده است.
از این حد پا را بالاتر گذارده و بموجب احادیث مـسلم عـرض میکنم که خودحضرت پیغمبر اسلام صلوات اله علیه دین را با وعد و وعـید دنیائی قابل فهم مردم تبلیغ نفرموده چنانکه از این حـدیث شـریف «انذرکم و انـا النذیر العریان استفاده میشود.
شرح قضیه که در نزد مردم زمـان کـه قبایل عرب بودهاند معلوم بوده و برای فارسیزبانان قابل استفاده نیست بشرح ذیل است.
معنی این خـبر آن اسـت که شما را از بتپرستی و شرک مـیترسانم مـثل ترسانندهبرهنه-قبائل عـرب در مـحلهائی فـرود آمده و خرگاه برپا می کردهاند که حـتما در نـزدیکیکوه و یا تپه بلندی باشد و فورا رؤسای قبیله یک دیده بآن انتخاب کـرده و بـبالایتپه یا کوه میفرستادند تا مراقب بـاشد که اگر بقبیله حـمله شـد و برای غارت به آنان هجوم آوردند فـورا قـبله را مستحضر کند این نگهبان گاهی غفلت می کرده و خطرمهاجمین نزدیک می شده بحدی که نـه صـدای نگهبان به قبیله میرسیده که بـا صـدا اعـلام خطر کند و نه مـیتوانسته خـود را به قبیله برساند زیرا سـواران غـارتگر زودتر از اوبه قبیله میرسیدند در چنین موردی بطور قراردادی مقرر داشته بودند که نگهبان فـورا برهنه شـود و به مجرد دیدن برهنگی او قبیلهاش مطلب را درک کـرده و فـورا برای دفـاع مجهز مـی شدند پیـغمبر اسلام وعده بهشت مـی داد چون کسی از بهشت نیامده بود و درخور فهم آنان نبود وعید جهنم می داد که کسی عـقوبت شـده از جهنم فرار نکرده بود تا بفهمند در جـهنم چـه مـی گذرد آنـان یـعنی اعراب بدوی عـقوبتشان غـارت شدن اموال و اسارت زنها و دخترانشان و لذت و حظشان در دفاع از مهاجمین بوده است لذا حضرت پیغمبر اسلام صلوات اله علیه که اعقل مردم بـود بـا امـور مادی تبلیغ کرده یعنی ترسانیده به از دست رفـتن امـوال و خـانواده-و بـا حـفاظت آنـها بوسیله دفاع خلاصه آنکه می فرموده اگر به حرفهای من گوش ندهید و بتپرستی و شرک را ترکنکنید و خداپرست نشوید همانطور که اگر اعراب بتبلیغ نذیر عریان گوش نمی-دادند چند دقیقه بـعد فاقد همهچیز می شدند شما هم بعد از مردن فاقد همهچیز هستید بنده استدعا دارم هر کس خواست راجه باین مقاله مطلبی بنویسد سعی کند خودشیا با مراجعه باهل فن قبلا مقصود بنده را دانـسته و سـپس در مقام انتقاد برآید.
[1]. آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله تاریخ اسلام(قبل از انقلاب) » فروردین 1350 - شماره 30 و 31 (از صفحه 1 تا 4)