■ عبادت برتر و اسرار آن
بسم الله الرحمن الرحیم
عبادت برتر و اسرار آن[1]
پرسـتش عارفانه، هم سبب آفرینش است و هم آفریننده ستایش، فضیلت و کرامت انسان به «عـبادت» و ارزش عـبادت بـه «حکمت» آن است و حکمت «شعائر الهی» بیپایان. از آن خرسندیم که پس از بیست و پنج سال حیات مجدد نماز جـمعه و جماعت، فرصتی برای پرداختن به جایگاه آن روی داد و این قلم توفیق یافت تا با یـادآوری چند نکته، به بـخشی از اسـرار این عبادتِ برتر به اشاره بپردازد:
الف. اسرار عبادات
رفتارهای اختیاری انسان؛ اعم از دینی، عقلی، غریزی و حتی احساسی و عاطفی، بدون استثنا تابع حکمتی در انتخاب و مصلحتی در اقدام و عواقب و آثاری در مرحله تحقق و فعلیت است و فـرایند این همه را، رفتار عقلایی و حکیمانه میگویند. در این میان، مناسک عبادی و شعائر اسلامی که از محضر قدس حکیم علی الاطلاق برای تعالی و رشد انسان تا وصول به مقام عالمیت همه اسماء ارائه شده، مـنبع و مـعدن تمامی اسرار و حکمتهایی است که ممکن است در یک عمل اختیاری قابل تصور باشد.
گرچه جلوههایی از مصالح و حکمتهای نهفته در مناسک عبادی، توسط پیامبران شریعت، امینان وحی الهی و مفسران حقایق نامتناهی طرح شده اسـت، امـا عارفان اسرار حق توانستهاند تنها به فروغهایی از اسرار عبادتهای پر رمز و راز دین مقدس اسلام راه یابند. فقیه محقّق و عارف واصل، حضرت امام خمینی(قده) به جلوهای از این فروغ دست یافته و میگوید:
«یکی از اسـرار بـزرگ عبادات و ریاضات شرعیه آن است که بدن و قوای طبیعیه و جنبه ملک، تابع و منقاد روح گردد و اراده نفس در آنها کار کن شود و ملکوت نفس بر ملک غالب شود و به طوری روح دارای سلطنت و قـدرت و نـفوذ امـر شود که به مجرد ارادهـ، بـدن را بـه هر کار بخواهد وادار کند و از هر کار بخواهد باز دارد.»[2]
ب. گستره عبادات
مؤمنانِ اهل معرفت، اعمال و رفتار اختیاریِ خود را همچون دیگر پدیدههای عـالم، هـمواره از دو مـنظر مینگرند و به تفسیر و تحلیل میپردازند:
1. گاهی به آنها از جـنبه ارتـباط با حق تبارک و تعالی مینگرند و آن اعمال را وسیلهای برای انتساب و تقرّب به او و یا دوری و قطع رابطه با او میشمرند و در این صـورت ازکـارهای خـود با عناوینی چون عبادت و طاعت و یا معصیت و مخالفت یاد میکنند.
2. و گـاه کارهای خود را از منظر مصلحت اندیشیهای عقلانی و برای دستیابی به اغراض و آثار ویژه مادی مطالعه نموده و آنها را متناسب بـا مـصالح و مـفاسد و حکمت و آثاری که برآنها مترتب است ارزیابی میکنند. از نظر آنان تـمامی پدیـدهها و هر آنچه را که انسان به اختیار خود اقدام میکند، گرچه بیش از یک وجود ـ حقیقی یا اعـتباری ـ نـدارد و جـز یک بار لباسِ وجود نپوشیده است، اما قابلیت آن را دارد تا هم از جنبه «یـلی الخـلقی» مـورد مطالعه قرار گیرد و پاسخگوی حکمتها و مصالح عقل مصلحتاندیش باشد و هم از جنبه «یلی الربّی» تـنظیم کـننده رابـطه مخلوق با خالق خود باشد.
بنابر آنچه به اختصار گذشت، اگر عملی از اعمال انسان تـنها از مـنظر عبادت یا معصیت مطالعه شد و جنبه عقلانی آن مورد ملاحظه قرار نگرفت و یا اگر تـنها بـه مـصالح و مفاسد عقلانی آن پرداخته شد و به جنبه ربوبی آن توجه نشد، دلیل آن نمیشود که تـصور شـود مناسک عبادی جایگاهی فراتر از مصالح عقلانی دارند و هیچگاه نباید در اندیشه درک و دریافت حکمتها و مـصالح آن تـلاش کـرد و یا اینکه تحرّکات و اقدامات روزمره عقلانی در گسترهای به دور از امر و نهی الهی و تنها براساس خردورزی بـشری ارزیـابی میشود و معنی ندارد این گونه رفتارهای عقلانی را درون مرز دین و عبادت محصور نـمود؛ زیـرا نـگاه اول به تحجر اشعریگری میانجامد و نگاه دوّم به شرک و خدا انکاری میکشد.
ج. سیاست در مدرسه عبادت
نماز یـکی از بـزرگترین عـبادتها در ادیان ابراهیمی ـ توحیدی است و اقامه نماز نخستین نشانه تحقّق حکومت صالحان و مـظلومان و سـرآغاز دفتر هدایت متقیان و در این میان نماز جمعه و جماعت آموزش سیاست اسلام در مدرسه عبادت و مظهر توحید صـفوف و وحـدت جامعه و نمایش قدرت اسلام و صلابت اهل ایمان و امروزه یکی از «بزرگترین عنایات حـق تـعالی بر جمهوری اسلامی ایران است».اصناف و طبقات گـوناگون مـسلمانان بـا حضور در صفهای متشکل و به هم پیوسته نـمازهای جـمعه و جماعت، وحدت و یکپارچگی خود را تجربه میکنند و همگی متحد و متصل و دوشادوش یکدیگر و در یک صـف پولادیـن و یک اراده واحد در جهت مقصدی واحـد بـه سمت یـک قـبله قـیام میکنند.
علیرغم اصرار قرآن و حدیث بر کـشف حـکمت و اسرار جمعه و جماعت، بسیاری تلاش نمودهاند تا آن را تنها از دریچه مناسکی ویژه بـنگرند و اقـامه آن را در قالب عبادتی فردی و شخصی و قالبی نمایش دهـند و از همین دریچه، برگزاری نـماز جـماعت ـ به ویژه در فرهنگ متشیعان عـامی ـ جـایگاه واقعی خود را از دست داده و آداب آن به فراموشی سپرده شده و نماز جمعه تا پیش از پیروزی انـقلاب اسـلامی به مرز حرمت نیز رسـیده بود.
حـضرت امـام خمینی(قده) که بـه حـق باید او را احیاگر اسلام نـاب مـحمدی(ص) در تاریخ غیبت کبرا تا به امروز نامید، با دعوت شخصیتهای بزرگی چون حضرات آیـات طـالقانی، دستغیب، صدوقی، قاضی طباطبایی، مدنی و... بـه امـامت جمعه، ایـن عـبادت مـهم و بلکه مهمترین عبادت اجـتماعی را نیز حیات مجدّد بخشید و در طی سخنرانیها و احکامی که برای ائمه جمعه مینوشت، به جایگاه والای ایـن فـریضه اجتماعی و حکمت تشریع آن و اسرار معنوی نـهفته در آن تـأکید نمود.
د. جـایگاه نـماز جمعه
مـرحوم فیض کاشانی در یـک دسـتهبندی معتقد است: مفاد نصوص دینی، دلالت بر برتری واجبات بر مستحبات دارد و در میان واجبات، نماز از همه آنان افـضل اسـت (زیـرا ارزش هر کاری متناسب با نیت و اراده و عزمی اسـت کـه آن را ایـجاد مـیکند و ارزشـمندترین نـیتها و عزمها، خالصانهترین و تقرب بخشترین آنهاست) و در میان نمازهای واجب، نماز پنجگانه روزانه از دیگر آنها برتر و نماز «وُسْطی» که به نظر ایشان نماز ظهر است، ممتازتر از دیگر نمازها مـیباشد و در روز جمعه، نماز جمعه از نماز ظهر افضل است. پس میتوان گفت: ارزشمندترین عمل یک انسان مؤمن اقامه نماز جمعه است.[3]
اسرار و حکمتهای نماز جمعه
با نگاهی گذرا به برخی از اسرار و حکمت این عبادت بـزرگ مـیتوان دلیل این امتیاز را دریافت، گرچه فهم حقیقتِ آن را جز با حضور مداوم در این فریضه یگانه نمیتوان چشید. در اینجا به برخی از اسرار این عبادت برتر با تکیه بر احادیث اهل بـیت عـصمت و طهارت(ع) اشاره میشود:
1. نماز جمعه و ذکر الله
مهمترین فلسفه نماز جمعه «ذکر اللّه» است که خدای متعال خود به آن امر فرموده است:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ...»[4] «ای مؤمنان، چون برای نماز جمعه ندا در داده شد، به سوی ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید...»
«ذکر» در قرآن کریم، گاهی معنای مصدری و وصفی دارد ـ نـام خـدا را بردن و بر زبان جـاری کـردن، به یاد خدا بودن ـ و زمانی به شیء یا شخصی اطلاق شده است که خود مصداق ممثل یا مجسم ذکر خدا و سبب یادآوری خداوند است؛ « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ ... »[5]
و ذکر زبانی نـیز گـاه در برابر ذکر قلبی و گاه در مقابل ذکر فعلی و عملی است؛ یعنی گاهی یک فعل از آن جهت که یادآور خداوند است ذکر نامیده میشود. اگر خداوند متعال در یک جا میفرماید:«... وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْری...»[6] و هدف اصـلی از اقامه نماز را ذکر خدا و یادآوری او شمرده است، در یک آیه هم خود نماز ـ عمل ـ را ذکر اللّه میشمرد.
اگر ذکر الهـی آتش محبت خداوندی را در قلب شعلهور سازد، تمام محبتها را بسوزاند و دل را جلا دهـد و آن را آیـنهدار حـق نماید و چنان لذتی از یاد خدا و ذکر او به انسان دست دهد که جز نام حق نگوید و نبیند و نـشنود و نـشان ندهد، در چنین حالی خود او و تمامی شؤون او ذکر اللّه میشود.
انسان اگر در تمامی حالات و حوادث، بـه یـاد حـق تعالی باشد و خود را در پیشگاه آن ذات مقدس حاضر ببیند، از اموری که خلاف رضای او باشد خودداری مـیکند و نفس خود را از سرکشی و استکبار باز میدارد؛ زیرا تمامی مصیبتها و گرفتاریها به خاطر غـفلت از یاد حق و از قدرت و عـظمت جـمال و جلال او است. غفلت از خداوند کدورت قلب را افزایش داده و نفس و شیطان را بر او چیره میکند و بر مفاسد اعمال میافزاید.
و تذکر و یادآوری حق تعالی دل را صفا داده و جلوهگاه محبوب سازد و روح را تصفیه نموده، از قید اسارت هوسها برهاند و قلب را بـرای تجلّی حضرت حق پاک و پاکیزه نماید و آنگاه که دل عادت به یاد محبوب خود کند، سیرتش صورت ذکر حق شود و کلمه طیبه «لا إلهَ إلاّ اللّهُ» صورت کامل قلب گردد. بنابراین، گرچه ذکر حق و تـذکر آنـ ذاتِ اقدس، از صفات قلب است اما در اثر تکرار و توجه، ذات و سیرت قلب را دگرگون و الهی نماید و این نهایت آرزوی مؤمنان و عالیترین مرتبه کمال انسانی است.[7]
شاید اطلاق «ذکر الله» بر نماز شریف جمعه بـرای آنـ است که مؤمنان با حضور خود در مصلای جمعه، یکجا تمامی کمالات عملی و عبادی ـ فروع دین ـ را متبلور میسازند. هم به نماز میایستند ـ نماز ـ و چون حاجیان در صحرای عرفات و مشعر تجمع مـیکنند، ـ حـج ـ صفهای جماعتشان لرزه بر اندام دشمن میافکند ـ جهاد ـ و دستان گرمشان غبار فقر و گرفتاری از چهره برادران بر میگیرد ـ زکات ـ و لبیک حضورشان بن بستهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را از پیش پای حکومت بر میدارد ـ خـمس ـ و زیـباترین تـصویر تولّی وتبرّی را نقش میزنند و کـدامین امـر بـه معروف و نهی از منکر را مؤثرتر از این مجموعه میتوان تصور کرد؟ و به همین خاطر، هم خود نماز ذکر اللّه است و هم کسانی کـه در گـرماگرم نـیمروز با گامهای استوار و سریع روی به سمت مصلی دارند.[8]
2. نـماز جـمعه و نسیم توحید
بارزترین حکمت نهفته در این فریضه الهی، معطّر شدن فضای عمومی جامعه با نسیم روح فزای توحید و اخلاص و عبودیت و زمـینهسازی بـرای رشـد و شکوفایی استعدادهای فطری خداپرستی و پرواز جانهای دربند مادّیت و محدودیت به سمت عـالم ملکوت و همراهی با فرشتگان مقرّب خداوندی است. اگر فضای جامعهای را رنگ و بوی عبودیت الهی پوشش دهد، در آن فضای عـطرآگین بـرای تـعفّن شیطان نخوت و تکبر و خودخواهی و هوسرانی و شهوت و خشم زمینهای نخواهد بود و اگـر آهـنگ حرکت یک جامعه به سمت توحید و یگانگی حق و اخلاص نیّت در مسیر آن مقصد باشد، آنگاه برای نـعرههای جـاهلانه بـشر مدرن افسار گسیخته و عاصی، همان سامریان گوسالهساز، رفاه و ثروت و لذت پاسخی نخواهی شـنید. حـضرت امـام رضا(ع) میفرماید:
« إِنَّمَا جُعِلَتِ الْجَمَاعَةُ لِئَلَّا يَكُونَ الْإِخْلَاصُ وَ التَّوْحِيدُ وَ الْإِسْلَامُ وَ الْعِبَادَةُ لِلَّهِ إِلَّا ظَاهِراً مَكْشُوفاً مَشْهُوراً لِأَنَّ فِي إِظْهَارِهِ حُجَّةً عَلَى أَهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِلَّهِ وَحْدَهُ.. »[9]. «علت تشریع نماز جماعت آن است که اسلام و توحید و بندگی و اخـلاص بـه خداوند متعال در معرض دید عموم و ظاهر و مشهور در میان مردم باشد، تا خداوند در بـرابر شـرق و غـرب برای توحید خودش حجت داشته باشد...»
حرکت سیلآسای مردم به سمت نماز جماعت و جمعه، یـکی از مـؤثرترین شیوههای تبلیغی برای گسترش فرهنگ توحید و اخلاص و حضور مؤثر دین در صحنه اجتماع اسـت و اگـر مـدیران فرهنگی جامعه اسلامی و مبلغان رسمی دین به نقش تربیتی نمازهای جماعت و جمعه، که هر روز و هـر هـفته تمامی محلات و خیابانهای شهر را پوشش میدهد، پی میبردند و آهنگ زیبای توحید و آوای اخـلاص و عـبودیت را در نـظم موزون گامهای نمازگزاران میشنیدند، به جای هر اقدام تبلیغی دیگر، خود نیز به همراه مـردم کـوچه و بـازار راه مسجد و مصلی را در پیش میگرفتند و با حضور خود در صفهای جماعت محله و شـهر، در آهـنگ توحید و اخلاص مردم شریک میشدند و لذّت ایمان صادقانه و مخلصانه را با تمام وجود احساس میکردند. اما افسوس کـه عـدهای در بهترین مسجد ـ بعد از مسجد الحرام ـ و در بهترین روزها ـ جمعه = سید الأیام ـ اقتدای بـه بـهترین امام را رها کرده و در پی دستیابی به کالای تـجاری ارزانـتر از نـماز جمعه ـ که ذکر اللّه است ـ میگریزند!
3. نماز جمعه تـجلی وحدت
صـفهای نماز جمعه و جماعت تجلّی وحدت صفوف و همبستگی و تشکل جامعه اسلامی است. اساس اسـلام بـر تشکّل و تألیف و وحدت است و در بـسیاری از آیـات و احادیث بـر ایـن مـعنا تصریح و تأکید شده و به عنوان مـهمترین فـلسفه تشریع نماز جمعه و تأکید بر نماز جماعت به آن توجه داده شده است. در حدیثی پیـامبر گـرامی اسلام میفرماید:
« لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَا يُصَلِّي فِي الْمَسْجِدِ مَعَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا مِنْ عِلَّةٍ وَ لَا غِيبَةَ إِلَّا لِمَنْ صَلَّى فِي بَيْتِهِ وَ رَغِبَ عَنْ جَمَاعَتِنَا وَ مَنْ رَغِبَ عَنْ جَمَاعَةِ الْمُسْلِمِينَ سَقَطَتْ عَدَالَتُهُ وَ وَجَبَ هِجْرَانُهُ »[10] «کسی که بدون هـیچ مـانعی همراه مسلمانان نمازهای خود را در مـسجد نـمیخواند، نـمازش قبول نیست و غـیبت کـسی که در خانه نماز مـیخواند و از جـمع مسلمانان رویگردان است، جایز است و چنین شخصی از عدالت ساقط و قطع رابطه با او واجب است.»
و در حـدیثی کـه در منابع اهل سنت آمده است آن حـضرت میفرماید:
«إِنَّ الشَّيْطَانَ ذِئْبُ الْإِنْسَانِ؛ كَذِئْبِ الْغَنَمِ يَأْخُذُ الْقَاصِيَةَ وَ الشَّاذَّةَ فَإِيَّاكُمْ وَ الشِّعَابَ، وَ عَلَيْكُمْ بِالْجَمَاعَةِ وَ الْعَامَّةِ و المسجد» [11]«همانگونه که گرگ برای گوسفندان است شیطان نـیز گـرگ انسان است. گوسفندان دور افتاده از گله، نـصیب گـرگ مـیشوند. پسـ، از شـعبه شعبه شدن بـپرهیزید و هـمراه مردم و جماعت و مسجد باشید.»
مرحوم فیض کاشانی در این مورد سخنی قابل دقت دارد. او میگوید:
جمعه و جماعت، رکنی است عـظیم در دیـن، مـشتمل است بر تعظیم شعائر اللّه و اطاعت امر اللّه و متابعت
پیـغمبر و بـاز ایـستادن از فـحشا و مـنکر و بـرخوردن مؤمنان به یکدیگر و بری شدن از نفاق و پاک شدن از گناه و شقاق و محافظت بر اوقات صلوات و آداب آن و مضاعف شدن اجر و ثواب آن و تألیف قلوب مؤمنان و تحصیل محبت اخوان و تعاون ایشان در امـر دین و دنیا و غیر آن؛ از حکمتها، و بالجمله نماز، اول روزی که مشروع شده، بدین نحو مشروع شده و غیر این نحو مستحسن نبوده، مگر صاحبان اعذار را و جمعیت لفظِ « إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» شـاهد اسـت بر این.»[12]
همین معنا را مرحوم آیت الله طالقانی در تفسیر خود با جملهای صریح میآورد که:
«اصل تشریع نمازهای یومیه به جماعت بوده و فرادا رخصت است.»[13]
و در تعلیل آن معتقد است، برای رهایی از بـندها، بـاید با نیروی اجتماع حرکت نمود؛ زیرا مجموع مرکّبِ قدرت چندتن، بیش از حاصل جمع قدرت فرد فرد همان چند تن است. و افزایش مضاعف ثـواب جـماعت به حسب افزایش عدد افـراد، رویـ همین قاعده است که مجموع نیروها به صورت تصاعد هندسی بالا میرود.
نماز جمعه و جماعت، عبادتی است که با فطرت انسانی و انس گیرنده مؤمن هـماهنگ اسـت. دانشمند بزرگ اخلاق، احـمدبن مـسکویه معتقد است: انگیزه محبّت الهی، غریزه انس و الفت در طبیعت انسان است و به همین دلیل بسیاری از آداب دینی و دستورات شرعی، برای تقویت این غریزه تشریع شده است. اینکه در شریعت اسلامی، اجـتماعِ پنـج وعده تأکید شده و نماز جماعت از فرادا برتر شمرده شده است، برای فعلیت این استعداد طبیعی است. و در تأیید این باور خود به وجوب حضور هفتگی تمام مردم شهر در روز مشخص و در مسجدی بـزرگ و نـیز حضور سـالیانه مردم شهر و روستاهای اطراف در دو نماز عید ـ فطر و اضحی ـ در مصلاّی بزرگ صحرایی برای تقویت این انس و محبت و بـالأخره وجوب اجتماع مسلمانان شهرهای دوردست در سرزمین مقدس مکه در طول عمر اشـاره مـیکند. بـه نظر ایشان، مسلمانان در پوشش این تجمعات مکرر و متناوب بر انس و محبت به یکدیگر و خوشبختی و سعادت خود مـیافزایند و بـه خیرات و کمالات مشترک دست مییابند و مهر الهی دردل آنان فزونی مییابد و به سپاس و تـکبیر حـقّ قـیام میکنند.[14]
این است که وقتی حضرت امام(قده) به سخن مرحوم شهید ثانی میرسد که: «بهتر اسـت برای علاج تفرّق خاطر در حال نماز به خانه تنگ و تاریک روی آورد»[15] میفرماید:
«... و البته اینکه فـرمودند بهتر آن است که در بـیت مـظلم نماز کند، در غیر فرائض یومیه است، که در جماعت مسلمین خواندن از سنن مؤکّده است. بلکه اگر انسان به وظایف و اسرار جماعت قیام کند، رغم انف شیطان را به طوری میکند که در هیچ عـبادتی نمیکند و در اجتماع مؤمنین و قلوب مجتمعه آنها، که دست غیبی الهی با آن است، فوایدی است روحی و معنوی که در کمتر عملی اتفاق آن افتد، با آنکه مصالح عمومی و اجتماعی در آن نیز ملحوظ است، بلکه بـرای اهـل مناجات و اصحاب قلوب، نماز در جماعت که حفظ اعداد رکعات را نیز محول به غیر میکنند و یکسره دل را متوجه به حق و مناجات او میکنند، بهتر است.»[16]
نکتهای که برای این قلم حل نشده، این اسـت کـه چرا مسلمانان و به ویژه شیعیان در مقام عمل بر آداب و توجه به اسرار نماز، کمترین عنایت را به جماعت و حضور اجتماعی نمودهاند؟! در صورتی که بامروری بر سیره پیامبر اسلام، موردی نخواهیم یـافت کـه ایشان نماز را فرادا گزارده باشد و در سیره امامان معصوم(ع) نیز با تمام مشکلاتی که در مواجهه و مبارزه با خلفای جور داشتهاند، هم خودشان در نماز کسانی چون مروان و بدتر از مروان حاضر مـیشدند و هـم بـه شیعیان تأکید مینمودند که در نـمازهای جـماعت مـسلمانان شرکت کنند و... راوی میگوید: در مورد نماز خواندن پشت سر بنیامیه از حضرت امام باقر سؤال کردم، او فرمود: بخوان، ما پشت سر آنها نـماز مـیخوانیم. گـفتم: مردم میگویند شما تقیه میکنید؟ فرمود: حسن و حـسین(ع) در صـف اول پشت سر مروان میایستادند و نماز میخواندند و در عین حال حسین(ع) پای منبر او مینشست و از آغاز منبر تا پایان او را سبّ میکرد، آیـا ایـن تـقیه است؟[17] و نکته قابل تأملتر اینکه امروز نقش حضور مردم در صحنه و مـشارکت اجتماعی آنان و قدرت حاصل از این گونه مشارکتها از مهمترین موضوعات سیاسی و اجتماعی است و همواره اقتدار سیاسی در کفّهای قرار دارد کـه تـوانسته بـاشد بیشترین آمار مشارکت مردمی را داشته باشد. در حدیثی حضرت امام باقر(ع) میفرماید:
« ِ مَا مِنْ عِيدٍ لِلْمُسْلِمِينَ- أَضْحًى وَ لَا فِطْرٍ إِلَّا وَ هُوَ يُجَدِّدُ لآِلِ مُحَمَّدٍ فِيهِ حُزْناً قُلْتُ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّهُمْ يَرَوْنَ حَقَّهُمْ فِي يَدِ غَيْرِهِمْ».[18] «هـیچ عیدی ـ چه عید قربان و چه عید فطر ـ پیش نمیآید، مگر اینکه انـدوه اهل
بـیت تـجدید میشود؛ پرسیدم: چرا چنین است؟ فرمود: زیرا حق خود را در دست دیگران میبینند.»
اینکه روز جمعه عـید شـمرده شـده برای آن است که مسلمانان با حضور خود در نماز جمعه، حضور در صحنه قدرت و پشتیبانی عـینی و عـملی از حاکمیت دینی و دفاع از اقتدار سیاسی جامعه اسلامی را به نمایش بگذارند و با چنین نـگرشی مـیتوان عـلّت خالی ماندن مساجد از شور نماز جماعت در سالهای پیش از انقلاب اسلامی ـ و پس از آن ـ و نیز تبلیغات حـساب شـده علیه ائمه جمعه و نماز جمعه و توطئه ترور آنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و نیز خـالی شـدن مـحتوای حضور و تشکل در نمازهای جمعه و جماعت اکثریت کشورهای اسلامی را دریافت! در خبری آمده است:
«إنّ أهل الکتابین اعـطوا یـَوْم الجمعة فاختلفوا فیه فصرفوا عنه و هدانا اللّه له و اخّره لهذه الأمّة و جعله عیدا لهـم فـهم أوّل النـاس به سبقا و أهل الکتابین لهم تبع».[19] «روز جمعه به پیروان دو کتاب ـ تورات و انجیل ـ داده شد، ولی آنان به خـاطر اخـتلاف مـیان خود، نتوانستند از آن بهره برند و جمعه از دست آنان گرفته شد و خداوند آن را بـرای مـسلمانان ذخیره نمود و عیدشان قرار داد، پس در بهرهمندی از جمعه مسلمانان پیشتاز و دیگران تابعند.»
و در حدیثی دیگر حج مساکین نامیده شده است.[20] حـضرت امـیر(ع) نیز میفرماید:
« ثَلَاثَةٌ إِنْ أَنْتُمْ خَالَفْتُمْ فِيهِنَّ أَئِمَّتَكُمْ هَلَكْتُمْ جُمُعَتُكُمْ وَ جِهَادُ عَدُوِّكُمْ وَ مَنَاسِكُكُمْ.».[21] «همبستگی نـداشتن بـا رهبری اسلام در این سه چیز نابودی مـیآورد: نـماز جـمعه، جهاد با دشمن، برگزاری شکوهمندانه حج.»
و ابوحمزه ثـمالی از حـضرت امام باقر(ع) نقل میکند:
« قَالَ لَهُ رَجُلٌ كَيْفَ سُمِّيَتِ الْجُمُعَةُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَعَ فِيهَا خَلْقَهُ لِوَلَايَةِ مُحَمَّدٍ وَ وَصِيِّهِ فِي الْمِيثَاقِ فَسَمَّاهُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ لِجَمْعِهِ فِيهِ خَلْقَهُ.».[22]
«شخصی پرسید: چرا این روز را جـمعه، نـامیدند؟ حضرت باقر فرمود: چون خدای متعال مخلوقات خود را در آن روز برگرد محور ولایت پیـامبر خـاتم و جانشین او گردآورد و در نشأه میثاق از مردم پیـمان گرفت.»
اینها و بسیاری دیـگر از احـادیث که به این مضمون آمـده اسـت. حکایت از آن دارند که خدای متعال در پوشش عبادت یومیه و هفتگی و سالیانه و در طول عـمر، مـسلمانان را به اجتماع و حضور تأثیر گـذار در صـحنه و تـشکّل بر محور مـنافع جـامعه اسلامی و ولایت الهی فـرا خـوانده است تا اولاً: به دلیل جهت عبادی این اجتماعات، اهریمنانِ فرصت طلب، از این تجمعات اسـتفاده ابـزاری نکرده و منافع آنها را به نفع خـود مـصادره ننمایند و ثـانیا: مـسلمانها بـه حکم تکلیف دینی مـوظف باشند در تمامی فرصتهای محلّی، منطقهای و بین المللی با حضور مؤثر خود اقتدار جامعه اسلامی را بـه مـنصه ظهور برسانند و بر قوت و کارآمدی دولت اسـلامی بـا مـشارکت مـداوم خـود بیفزایند و ثالثا: بـا ایـجاد تشکّلهای مطمئن و مورد اعتماد، زمینه همکاریهای اجتماعی در تشویق به نیکیها و دستگیری از مستمندان و اشاعه معروف و نهی از مـنکرات و مـعاصی را در جـامعه اسلامی فراهم آورند. حضرت امام رضا(ع)در بـخشی دیـگر از سـخن خـود بـه ایـن معنا اشاره نموده و میفرماید:
« إِنَّمَا جُعِلَتِ ... مَعَ مَا فِيهِ مِنَ الْمُسَاعَدَةِ عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ الزَّجْرِ عَنْ كَثِيرٍ مِنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.».[23] «... افزون بر آنچه در حکمت جماعت آمد، همکاری در نـیکی و تقوا و جلوگیری از بسیاری از معاصی نیز هست.»
ارزش والای تجمع مؤمنان تا حدی است که خداوند متعال یکی از ساعتهای استجابت دعا را زمانی قرار داده است که بیشترین لحظه حضور و مشارکت مردم است، حـضرت امـام صادق(ع) میفرماید:
« السَّاعَةُ الَّتِي يُسْتَجَابُ فِيهَا الدُّعَاءُ- يَوْمَ الْجُمُعَةِ مَا بَيْنَ فَرَاغِ الْإِمَامِ مِنَ الْخُطْبَةِ إِلَى أَنْ يَسْتَوِيَ النَّاسُ فِي الصُّفُوف...»[24]
بنابر آنچه طرح گردید، یکی از عوامل تفرقه مسلمانان در تاریخ معاصر، نگاه تحریف شده آنـان بـه نماز و به ویژه نماز جمعه است که آن را تنها از دریچه یک عبادت شخصی فردی مینگرند و از جنبه اجتماعی آن، یا بیخبرند و یا به عمد، بـاور نمیکنند.
حـضرت رسول(ص) طی خطبهای میفرماید:
« أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ فَرَضَ عَلَيْكُمُ الْجُمُعَةَ فَمَنْ تَرَكَهَا فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ مَمَاتِي وَ لَهُمْ إِمَامٌ عَادِلٌ اسْتِخْفَافاً بِهَا وَ جُحُوداً لَهَا فَلَا جَمَعَ اللَّهُ شَمْلَهُ وَ لَا بَارَكَ لَهُ فِي أَمْرِه...»[25]«خداوند متعال نماز جمعه را بر شـما واجـب نموده است. هر کـس آنـ را در طول زندگی یا پس از مرگ من و در اثر سبک شمردن ترک نماید، خداوند زندگی او را به سامان نکند و بر کارهایش برکت ندهد...»
4. نماز جمعه و امنیت روانی
یکی دیگر از حکمتهای بسیار بارز نماز جـمعه اعـتماد آفرینی و تأمین اعتبار و شخصیت اجتماعی و ایجاد امنیت روانی در جامعه اسلامی است. هر هفته تمامی مردم شهر در صف متشکل و واحدی به سمت قبله توحید مینشینند و هم سو و هم جهت به عـبادت خـدای یگانه مـیایستند. با یکدیگر مصافحه کرده، به بهانههای گوناگون گفتگو وتبادل نظر میکنند و در فضای مطهّر و معطّر عبادت، خیرخواهی و مـصلحتاندیشی برای همدیگر را تجربه میکنند. قداست زمان و مکان و فضا از دروغ گفتن و ریافروشی و فـریب کـاری و کـینهتوزی باز میدارد و دل شرکت کنندگان را همچون صفهای هماهنگ نماز، هماهنگ و یکدست میکند. مگر نه آن است که پیامبر گرامی میفرماید:
«اسـتووا تـستووا قلوبکم و تماسّوا تراحموا.»[26]
«صفهای نماز را هماهنگ کنید تا دلهایتان هماهنگ شود و مماس با هـمدیگر بـایستید تـا با هم مهربان باشید»
در پارهای از احادیث، به هنگام برشماری اسرار این عبادت اجتماعی، بر این نـکته تأکید نمودهاند. حضرت صادق(ع) میفرماید:
« إِنَّمَا جُعِلَتِ الْجَمَاعَةُ وَ الِاجْتِمَاعُ إِلَى الصَّلَاةِ لِكَيْ يُعْرَفَ مَنْ يُصَلِّي مِمَّنْ لَا يُصَلِّي وَ مَنْ يَحْفَظُ مَوَاقِيتَ الصَّلَاةِ مِمَّنْ يُضَيِّعُ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُمْكِنْ أَحَداً أَنْ يَشْهَدَ عَلَى أَحَدٍ بِالصَّلَاحِ لِأَنَّ مَنْ لَمْ يُصَلِّ فِي جَمَاعَةٍ فَلَا صَلَاةَ لَهُ بَيْنَ الْمُسْلِمِين...».[27] «نماز جماعت برای آن تشریع شده تا نماز خوان از بینماز و وقتشناس از غیر آن شـناخته شود؛ زیرا اگر حضور در جماعت نباشد کسی نمیتواند به صلاح و سداد کسی شهادت دهد، چون نماز او را ندیده است...»
و حضرت رضا در بخش دیگری از حدیث سابق میفرماید:
«... و لیکون شهادات النّاس بالإسلام بعضهم لبعض جائزةً مـمکنةً...». «نـماز جماعت برای آن است که شهادت مردم برای همدیگر جایز و ممکن و مستند باشد.»
و حضرت رسول(ص) میفرماید:
«إن سُئِلتَ عَمَّنْ لَمْ یشهد الجماعة فَقُل: لا أعرِفُهُ».[28] «اگر درباره کسی که به نماز جماعت حاضر نمیشود از تو سـؤالی کـردند، بگو: من او را نمیشناسم.»
و باز میفرماید:
« مَنْ صَلَّى الْخَمْسَ فِي جَمَاعَةٍ، فَظُنُّوا بِهِ خَيْرا».[29] «کسی که نماز پنج وعده خود را در جماعت میخواند، به او خوش گمان باشید.»
و شاید بتوان این معنا را از مفهوم آیه شریفه: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ...» نیز استفاده نمود؛ زیرا اگر نماز در بعد فردی و شخصی انسان را از پلیدیها و منکرات دور میسازد، نماز جمعه و جماعت نیز در بُعد اجتماعی به جامعه امنیّت و سلامت میبخشد.
اعتمادسازی و ایجاد و پرورش امـنیت اجـتماعی در اثـر هم نشینیهای مکرّر در مسجد و مـصلا از نـعمتهای بـزرگ و از اسرار پربرکتی است که ارزش و ارج آن برای بسیاری از مردم مسلمان ناشناخته است، در صورتی که مکتبهای سیاسی ـ اجتماعی جهان تلاش دارند تا با تـرفندهای مـختلف و تـشکیل احزاب و گروهها و سازمانهای رسمی و غیررسمی و دولتی و غیردولتی، ایـن اعـتماد و انسجام تعریف شده و کنترل شده را ایجاد نمایند، اما تاکنون علیرغم نیاز حیاتی به آن، حتی طرح تئوریک آن را نیز نـتوانستهاند ارائه کنند.
5. نـماز جـمعه فرقان حق و باطل
از دیگر اسرار این عبادت اجتماعی، جدا شدن صـف خودی از غیرخودی و مؤمن از منافق و افراد منضبط و قانونمند از متخلّفان و قانونشکنان است. جامعهای میتواند از امنیت و آرامش برخوردار باشد که مـرز مـیان دوسـتان و دشمنانش را دقیقا مشخص نموده و حتی چهرههای دو گانه و مردد را نیز بطور دقـیق شـناسایی کرده باشد.
دستیابی به ملاکهای مرزبندی و شاخصههای ارزیابی، بسیار پیچیده و حسّاس است؛ زیرا کار دشمن، فریب اسـت و کـار مـنافق، شبهه اندازی، و تبیین حق از باطل در این میدان، تنها با توفیق الهی و اتـکا بـه او مـیسّر است. حضرت امام صادق(ع) در فرازی از حدیث سابق فرمود: نماز جماعت برای آن است کـه نـماز خـوان از بینماز و وقتشناس از بیانضباط باز شناخته شود و در حدیثی دیگر میفرماید:
« مَنْ خَلَعَ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ قَدْرَ شِبْرٍ خَلَعَ رِبْقَ الْإِيمَانِ مِنْ عُنُقِهِ.».[30] «هر کس به اندازه یک وجب از اجتماع اسلامی دور شـود، خـود را از دایـره ایمان خارج نموده است.»
و پیامبر(ص) میفرماید:
« مَنْ تَرَكَ ثَلَاثَ جُمَعٍ مُتَعَمِّداً مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ بِخَاتَمِ النِّفَاقِ.».[31] «هر کس سه نماز جمعه را بیدلیل و عذر ترک کند، خداوند قـلب او را بـا مـهر نفاق مهر میزند.»
و در حدیث دیگر آمده است:
« لَيَنْتَهُنَّ أَقْوَامٌ عَنْ وَدْعِهِمُ الْجُمُعَاتِ أَوْ لَيُخْتَمَنَّ عَلَى قُلُوبِهِمْ ثُمَّ لَيَكُونُنَّ مِنَ الْغَافِلِين».[32] «آن عده که عادت به ترک نماز جمعه کردهاند، باید از این رفـتار پرهـیز کـنند و گرنه مُهر بر دل آنها زده شده و در زمره غافلان قرار خواهند گرفت.»
و باز میفرماید:
«مَنْ ترک الجمعة ثلاثاً مـن غـیر عـذر، فقد نبذ الاسلام وراء ظهره».[33] «هر کسی که سه نماز جمعه را بدون عذر ترک کـند، گـویا اسلام را رها کرده است.»
و طی گزارشی به حضرت امیرالمؤمنین(ع) گفته شد که عدهای از همسایگان مسجد در نماز جـماعت حـاضر نمیشوند، آن حضرت فرمود:
« لَيَحْضُرُنَّ مَعَنَا صَلَاتَنَا جَمَاعَةً أَوْ لَيَتَحَوَّلُنَّ عَنَّا وَ لَا يُجَاوِرُونَّا وَ لَا نُجَاوِرُهُمْ»[34]«یا در نـماز جـماعت همراه ما باشند و یا از این منطقه بـروند و بـا مـا همسایه نباشند و ما نیز همسایه آنان نـخواهیم بود.»
و پیـامبر گرامی اسلام در حدیثی جامع، که مشابه آن نقل گردید، میفرماید:
«لا غیبة إلاّ لِمَنْ صَلّی فی بـیته و رغـب عن جماعتنا و من رغب عـن جـماعة المسلمین وجـب عـلی المـسلمین غیبته و سقطت بینهم عدالته و وجب هـجرانه و إذا رُفـع إلی إمام المسلمین أنْذَرَه و حذّره فإنْ حضر جماعَة المسلمین و إلاّ أحرق علیه بَیْتَه».[35]«کسی کـه نـمازهایش را در خانه میخواند، غیبتش جایز است و کـسی که از جماعت مسلمانان رویـگردان اسـت غیبت او واجب و عدالتش ساقط و دوری از او واجـب اسـت و هنگامی که نزد حاکم برده شد باید او را بترساند و از عاقبت کارش بیم دهد و در صـورت ادامـه این رویگردانی خانهاش را به آتـش کشد.»
البـته گـرچه قسمت آخر حـدیث، هـمانگونه که از متن آن پیداست نـاظر بـه حکم حکومتی است و دستور آتش زدن خانه تنها در اختیار حاکم اسلام است اما به طـور کـلی این تهدیدها دلالت بر آن دارد که نماز جـمعه و جـماعت و بلکه تـمامی شـعائر دیـنی، یک عبادت شخصی و فـردی نیست تا عدم حضور در آن تنها برای خود خاطی ضرر داشته باشد، بلکه این شـعائر مـیدان مشارکت اجتماعی و حضور در صحنه است و شـخص خـاطی، بـه عـنوان یـک فرد غیر مـنضبط بـا رویگردانی از جماعت، حریم مردم را میشکند و باورهای آنان را به مسخره میگیرد و راه نفاق میپیماید و اسلام در برخورد با مـنافق بـسیار جـدّیتر از برخوردش با کفر است.
6. نماز جمعه دانشگاه سیاست
یـکی دیـگر از مـهمترین حـکمتهای نـماز جـمعه، اسراری است که در خطبههای این نماز سیاسی ـ عبادی نهفته است. خطبههای نماز جمعه از یک سو منبری بیهزینه و زحمت، با تأثیر ویژه و قداست و با پشتوانهای از تقوا و عبادت و در تـعامل با روح و باور شنوندگان، در اختیار حاکم اسلامی است تا از آن منبر به تبیین دیدگاهها، سیاستها، تذکّرات هدایتگر، مشکلات اجرایی، آرزوها و نیازمندیهای حاکمیت بپردازد و از سوی دیگر همان منبر، خود میز محاکمه حاکم اسـت تـا پاسخگوی انتظارات و مطالبات مردم باشد. حضرت امام رضا(ع) میفرماید:
«انمّا جعلت الخطبة یوم الجمعة، لأنّ الجمعة مشهد عام فأراد أن یکون للامیر سببٌ إلی موعظتهم و ترغیبهم فی الطاعة و ترهیبهم من المعصیة و تـوقیفهم عـلی ما أراد من مصلحة دینهم و دنیاهم و یخبرهم بماورد علیهم من الآفاق (من الأهوال) الّتی لهم فیها المضرّة و المنفعة... و انّما جعلت خطبتین لیکون واحدة لثـناء عـلی اللّه والتمجید والتقدیس للّه عزّوجلّ و الأخری للحـوائجُ و الإعـذار و الإنذار و الدعاء و لِما یُرید أن یُعلّمهم من أمره و نهیه ما فیه الصلاح و الفساد...».[36]
«خطبههای نماز جمعه برای آن تشریع شده است که چون روز جمعه روز حضور عمومی اسـت، لذا بـرای حاکم وسیلهای برای مـوعظه و تـشویق به فرمانبری و هشدار از نافرمانی و آگاهی بخشی بر آنچه که مصلحت دین و دنیای مردم است و اطلاعرسانی از آنچه در اطراف آنها اتفاق افتاده است و از نگرانیهایی که میتواند برای آنان سودمند یا زیان بـخش بـاشد... و دوتا شدن خطبهها نیز برای آن است تا یکی برای سپاسگزاری به درگاه خداوند و دیگری برای بیان نیازمندیها و عذرها و تذکر به بیمها و امیدها و برای آموزشهای ضروری و اوامر و نواهی و مصالح و مفاسد باشد.»
بـیان یـکایک مواردی کـه در این حدیث پربرکت آمده، نیازمند بحثی جداگانه است و ما اکنون درصدد آن نیستیم، اما به طور کلی بـاید بر این نکته تأکید کنیم که خطبههای نماز جمعه یک کـلاس مـنظم و تـعطیل ناشدنی آموزش عمومی، یک دانشگاه فراگیر از سوی مطمئنترین فردی است که خود مدیریت جامعه را برعهده دارد و در هر هـفته سـخنهای بسیاری دارد تا با مردم خود در میان بگذارد و ضمن آشنا نمودن آنان با سـیاستهای اجـرایی شـهر و کشور، اعتماد و اتفاق مردم را پشتوانه فعالیتهای اجتماعی خود قرار دهد. به ویژه آنکه این کـلاس در فضایی الهی و عبادی برگزار شده و کانون آن را عبادت خداوند تشکیل میدهد و همگان رو به سـوی معبود حقیقی دارند و گـفتن و شـنیدن هر جمله را ادای تکلیف الهی میشمرند. نه سخن بیهوده و لغو و ناپسند بر زبان میرانند و نه از شنیدن سخنان گمراه کننده رنج میبرند. سرآغاز گفتار با پیام تقوا و سرانجام آن با سرود وحی الهی ـ آیـات قرآن ـ آراسته شده است. به راستی چنین ترکیب توحیدی را در کدامین پرستشگاه معنوی و یا انجمن حزبی و سیاسی و یا دانشگاه علمی و اجتماعی میتوان سراغ گرفت؟! به حق باید گفت آنانکه این تدبیر الهـی را بـر نمیتابند و ارج نمینهند و یا در تبدیل آن به شکلی بیمحتوا میکوشند، همان به که به دریوزگی جاهلیت مدرن لیبرال دمکراسی بنشینند و در انتظار سیاستی جدای از دین و تشکیلات عمومیای جدا از جمعه و جماعت و صداوسیمایی جـدا از وحـی و عقل آسمانی و... به تماشای فلسطین و افغانستان و عراق سرگرم شوند!
7. نماز جمعه و آداب معاشرت
از دیگر اسرار این عبادت ممتاز، آموزش و رعایت آداب معاشرت و ارتباط مؤمنان با یکدیگر است؛ همانگونه که پیـشتر اشـاره شد، نماز جمعه ذکر است و برای تذکر و یادآوری هر چیز نیاز به زمینههای تذکر بخش و تداعی کننده وجود دارد. برخی از این زمینهها را خود انسان میآفریند و بعضی نیازمند توفیق الهی اسـت کـه قـسمتی از عوامل توفیق نیز در دست خـود انـسان اسـت. بسیاری از آداب ورود به مسجد و حضور در نماز جماعت و به ویژه نماز جمعه، که در احادیث آمده است، آدابی دقیق و ظریف است که از یـک سـو زمـینهساز توفیق الهی برای تداوم و کمال عبادت خداوند و از سـوی دیـگر رعایت حقوق برادران مؤمن و ادب حضور در محضر آنان را میآموزد.
مرحوم شهید ثانی(قده) پس از اشاره به اینکه ذکر خدا یکی از مهمترین اسرار نـماز جـمعه اسـت، معتقد است برای تحصیل آمادگی و زمینهسازی ذکر الهی بر اسـتحباب غسل جمعه تأکید شده و به نظافت و خوشبو نمودن خود سفارش شده و به پوشیدن لباس آبرومند و آرایش و اصلاح سـر و صـورت و دیـگر آداب و سنن تذکر داده شده است و تو خود میتوانی در کنار اقدام به ایـن آداب و اعـمال، خواستههای بسیار و نیتهای بیشمار داشته باشی؛ مثلاً همراه با نیت غسل روز جمعه نیت غسل توبه و غـسل ورود بـه مـسجد نمایی و به هنگام پوشیدن لباس خوب و معطر نمودن خود، نیت تبعیت از پیـامبر و مـشابهت بـه او و تعظیم مسجد و احترام به مؤمنان را در نظر داشته باشی و هدفت نشاط و شادابی دوستان و همنشینان بـاشد تـا مـبادا با دیدن لباس آلوده و بد بوی تو گرفتار غیبت شوند و به تو بدبین گردند.[37]
امید آن اسـت که با تحقق و تجلّی ولایت حقه، جمعیت متفرّق مسلمانان انسجام و وحدت یابد و نـمازهای جـمعه و جـماعت بیش از پیش همچون خاری در چشم دشمنان و مدرسهای برای هدایت تشنه کامان و مجلس انسی بـرای دلدادگـان معرفت الهی و در هر روز و هر هفته میعادگاه مؤمنان باشد. آمین یا ربّ العالمین.
[1] آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله حکومت اسلامی » تابستان 1383 - شماره 32 (از صفحه 157 تا 176)
URL : http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/138612
[2]. امام خـمینی(قده)، چـهل حـدیث، ص125، مؤسسه نشر آثار امام.
[3]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، جامعه مدرسین، ج2، ص31
[4]. الجمعة : 9
[5]. الحجر : 9
[6]. طه : 14
[7]. ر.ک.به: چهل حدیث، امام خمینی، صص294ـ291
[8]. در حدیثی، پیامبر اسلام میفرماید: هر روز جمعه بـرای شـما ثـواب یک حج ویک عمره است، حج شما شتاب و مبادرت به نماز جمعه و عمره شما انـتظار اقـامه نـماز عصر پس از نماز جمعه است. ر.ک.به: کنزالعمال. ج7، ص737، ح21173
[9]. شیخ حرّ عاملی(قده)، وسـائل الشـیعه، ج5، ص372، ح10685، چاپ اسلامیه.
[10]. همان، ص394
[11]. متقی هندی، کنز العمال، ج7، ص581، ح20355، بیروت.
[12]. فیض کاشانی، ابواب الجـنان، تـحقیق سیدحسین فاطمی، مجله فقه اهل بیت، شماره31، ص236
[13]. آیت الله طالقانی، پرتوی از قرآن، جـ1، صـ31، شرکت انتشار.
[14]. ابوعلی احمدبن محمد ابن مسکویه، تـهذیب الأخـلاق و تـطهیر الأعراق، بیروت، 1398ق، ص128
[15]. ر. ک شهید ثانی(قده)، التنبیهات العـلیّة عـلی الوظائف الصلاة القلبیه، نشر آستان قدس، 1371
[16]. امام خمینی(قده)، سرالصلاة، مؤسسه نشر آثار، صـ32، چـاپ هفتم
[17]. محمد بن سعد: ترجمة الامـام الحـسین من الطـبقات الکـبیر، تـحقیق السید عزیز الطباطبائی، ص38
[18]. مرحوم کلینی، فـروع کـافی، ج4، ص170، ح2، چاپ اسلامیه.
[19]. المحجة البیضاء، ج2، ص15
[20]. وسائل الشیعه، ج5، ص17
[21]. محدث نـوری، مـستدرک الوسائل، ج6، ص7
[22]. محمدی ری شهری، میزان الحـکمه، ح 9627
[23]. وسائل الشیعه، ج5، ص372
[24]. هـمان، ص46
[25]. هـمان، ص7
[26]. کنزالعمال، ج7، ص623، ح20575
[27]. وسائل الشـیعه، ج5، ص377
[28]. المحجة البیضاء، ج1، ص342
[29]. وسائل الشیعه، ج5، ص371
[30]. همان، ص377
[31]. همان، ص6
[32]. همان.
[33]. المحجة البیضاء، ج2، ص14
[34]. وسائل الشـیعه، ج3، ص479
[35]. المحجة البیضاء، ج1، ص342
[36]. وسائل الشـیعه، ج5، ص39
[37]. التـنبیهات العلیّه، صص183ـ187