■ خوشبختی و نماز از دیدگاه قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم
خوشبختی و نماز از دیدگاه قرآن[1]
در شماره پیش؛ماهیت خوشبختی را که آرامش روح میباشد تحلیل نمودیم و ضـعف ایسمهائیکه داعـیه سـعادت بشر را در سر می پرورانند بعنوان مسلکهای«بیخدا»نشان دادیم و سرانجام خاطر نشان ساختیم که برای رفع بحران روحـی انسانها و حل مسائل بغرنج جهانی و نیل بسعادت واقعی که عبارت از آرامش دل و روح است یک راه حـل باقی میماند و آن پذیریش اسلام و راه حـلهای اسـلامی است.
اینک ضمن طرح یکی از طعنهای ماتریالیستها به نماز اسلامی که انگیزهء نگارش این مقاله میباشد بدنباله این مقاله بعنوان یکی از راه حلهای اسلامی میپردازیم. عناصر چپگرا ضمن حملات خود بایدئولوژی و احکام اسلامی از نماز چنین استقبال میکنند.
بیماری الیـناسیون Alienation
(....و بخدائی که اینهمه بدبختی و نکبت نصیب بشر نموده سجده کنند و در برابر انواع بلیات زبان بشکر و ستایش او بگشایند».
اینگونه نبردهای فکری و تبلیغی که از طرف این عناصر بعمل آمد نه تنها انگیزه خالی شدن کلیساهای ضد دانش گـردید بـلکه بازار گرم مساجد دانشپرور را نیز از رونق انداخت و سبب شد که بشر در خود احساس بینیازی از خدا نماید و بجای«شکر و ستایش»خداوند و«سجده»او به معاشقه ایسمها پرداخت و عوض استخدام دانش خود باستخدام آن درآمد.اما این بت اجـتماعی یـعنی سیانتیسم Scienisme دیری نپائید که سرنگون شد.
بشر بعد از جنگجهانی دوم از قله رفیع غرور علیت پائین آمد پس از طی منحنی نزولی خود را با یک خلاء موحش مواجه دید.این تحلیل بدان معنی نیست که اسلام و ما بـا عـلم و تکنیک مخالفیم!بلکه از بیماریی سخن میگوئیم که به الیناسیون موسوم است و بشر معاصر گرفتار آن.
الیناسیون بایجاز سخن،یعنی با«شخصیت»و«من»و«اصالت»خویش بیگانه شدن است و غرق و محو مفاهیم و معانی و پدیدهها و فنومنهای دیگران گردیدن است1و بر شدت این بـیماری تـحلیلهای نـارسا و موهوم سارترها و راسلها از جامعه و تـمدن جـدید افـزوده است و انگیزهء عصیان جوانان و پریشانی خانوادههای غربی گردیده است.
چنانچه سارتر در یکی از کافههای پاریس اذعان نمود که اگزیستانسیالیسم خاص وی چنان اثر زشت و انحطاط انگیزی در مـیان تـوده و بـویژه جوانان بخشیده که بر درجه زاویه انحرافات افزوده است[2].
مبارزات بـیامانی کـه ایسمهای بیخدا با دین نمودند بشریت را به کناره پرتگاه سقوط نزدیک کردند و آرامش و نیکبختی را از او ستاندند و به بیماریهای روانی دچارش کردند.در جـوامع مـترقی عـلیرغم تدابیر پزشگی که علم حقا بر بسیاری از بیماریها فائق آمـده است؛تأسیس آسایشگاههای روانی رو به تزاید گذارده و صدای منادیان سعادت بشر را در جو اجتماعات انسانی طنینافکن نموده است.
اخیرا روزنامه لوموند چاپ پاریس بدرج نامهای از سه تن دانشمندان شوروی مبادرت ورزیده است.این سـه تـن دانـشمند که به«ساخاروف»و«تورچین»و«مددف» موسومند نامهای برای رهبران شوروی فرستادند.دانشمندان مزبور که اولی سازنده بمب هیدروژنی و عـضو آکـادمی عـلوم شوروی و دیگری فیزیکدان و سومی مورخ است جامعه شوروی را مورد تحلیل قرار دادهاند و از بحران عمیق ایـن کـشور بـشدت اظهار نگرانی نمودهاند و راهحلی که برای بهشت کمونیسم پیشنهاد کردهاند:«دمکراسی کردن» کشور است.
در نامه تأکید شده کـه«الکلیسم بـطور اسفناکی در کشور گسترش پیدا میکند و حتی در این اواخر صحبت از مواد مخدر نیز بمیان آمـده اسـت.در بـسیاری از مناطق کشور موارد قتل و جنایت پیوسته رو بافزایش میرود و در بسیاری از مناطق علائم و آثار فساد بیش از پیـش چـشم میخورد»[3].
نه تنها در شوروی امروز که جای«خدا و دین»خالی است و مفاسد مذکور موج میزند بلکه خرافه عـلیرغم دانـش و صـنعت رواج یافته است و فطرت خدائی این ملت بسوی اوهام؛زاویه انحرافی پیش گرفته است.مردم شوروی در عصر تکنیک و تسخیر فـضا از پرنـدهء ضعیف و سیاهفامی چون کلاغ میترسند،همچنانکه بشر جامعه باستانی میترسید و آنرا مؤثر در سرنوشت و شـوم مـیدانند هـمانگونه که درجامعه بدوی شوم میدانستند.
علم و تکنیک توانسته و میتواند پاسخگوی نیازهای مادی بشر باشد اما هرگز نخواهد توانست جـای نـیاز و احـساس«خداجوئی»بشر را پر کند یعنی پاسخگوی بعد چهارم روح بشر نیست.اینجا است که یک خلاء موحش احـساس مـیشود و چون بشر راه بجائی نمیبرد ناچار برای اینکه خلاء وحشتانگیز زندگیش را احساس نکند از خود میگریزد و بیگانه میشود؛بالکل پناه مـیبرد و بـدامن مواد مخدرمی آویزد.هر روز با رنگی و مدی خود را سرگرم میکندح ظهور بیتلیسم و هـیپیسم گـریز است،گریز کسانی که در جامعه و زندگیشان همه چـیز مـوج مـیزند و صاحب همهچیز هستند بجز«خدا»میگریزند تا باشد که از شـدت فـشار افکار پریشان و اضطرابانگیزی که در روحشان حلول کرده کاسته شود و آسایش و آرامش را بیابند.اما زهی خـیال بـاطل،قرآن حکیم این صحنه را چه شـورانگیز و عـالی توصیف میکند.
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى [4]
یعنی هرکس از یاد من رویگردان شود در زندگی دنیا پریشانخاطر و نگون- بخت میشود و در روز رستاخیز نـابینا مـحشور میگردد.
و این یاد خدا با نماز زنـده می ماند و با«ستایشها» و«سجدههای» مورد ایراد عـناصر مـذکور احیاء می شود.
نیکبختی فردی یا بعد اول نماز
بشریت نیازمند پرستش و شکر میباشد زیـرا سـلامت روح و آرامش دل او در گرو آن است.آیه شورانگیز قـرآن ایـن کیفیت روانـی را چه عالی تـحلیل مـینماید آنجا که فرمود:
الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [5]
آنانکه ایمان آوردند دلهایشان بیاد خدا آرامش یافت،آگاه باشید که دلها تنها بـا یـاد خدا آرامش مییابد.
اما برای اینکه چنین آرامـشی را هـمردیف تخدیر اعـصاب و تـریاک جـامعه نداریم به صلای دکتر الکـسیس کارل گوش کنیم.او در اثر زیبای خود موسوم به«نیایش»میگوید «نیایش را نباید با مرفین همردیف دانست زیرا نـیایش در عـین حال آرامشآور است
بطور کـامل و صـحیحی در فـعالیتهای مـغزی انسان یکنوع شـکفتگی و انـبساط باطنی و گاه قهرمانی و دلاوری را تحریک میکند و خصال خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر بفردی نشان میدهد».
پس خوشبختی مـطلوب هـمه انـسانها و معبود همه ایدهها«آرامش روح و دل» است و آبشخور آن نه در«ایـسمها»بلکه در یـاد خـداست.این یـک بـعد از نـماز اسلامی است که آیه سوره رعد سعادت فردی را نوید داد و ما آنرا تحلیل نمودیم. اما نماز اسلامی رسالت مهمتری را بعهده دارد و آن نیکبختی جامعه انسانی است.
إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ... [6]
ولی پیـش از ورود باین فراز و بررسی بعد دیگر نماز اسلامی مطالعه نماز در ادیان دیگر ضرورت دارد.
برنامه مذهبی مسیحیان هفتگی است بدین معنی که روزهای یکشنبه بکلیسا میروند و در خواندن اورادی با کشیش همراهی میکنند و گاهی نیز بـعنوان یـک برنامهء مذهبی به آهنگ ارگی!که نواخته میشود گوش میکنند.مراسم آنان محدود به کلیسا است.
لکن در دین مزدیسنا برنامه وسیعتری منظور است.هر زرتشتی در سه وقت؛ صبحگاهان و در نیمروز و شبانگاه موظف به نیایش است و این امر در خـانه یـا در آتشکده انجام میشود.پس از شستشوی دست و روی؛در برابر روشنائی که بمنزله قبله است قرار گرفته و به خواندن دعا میپردازند.اینک متن یکی از نمازهای زرتشتیان با خط اوسـتائی نـشان داده میشود:
اشم و هـو.و هیشتم.استی اوشتا.استی اونستا.اهمائی.هیت.اشائی.و هینستائی.
اشم و هو:بهترین راستی.راستی بهترین نیکی است(وهم)مایه سعادت است،سعادت کسی راست که راست و خواستار بهترین راستی است.
این نیایش را با سوره حمد قیاس کنیم در آن از خداوند ذکـری نـیست؛و ذهنیت محض است و فاقد عـینیت و اثـر اجتماعی،زیرا نیایشی است یک بعدی که باید آنرا خواند،راز گفت و نیاز برد،باشد که دل در طوفان حوادث روزگار آرام گیرد نه تکبیریست بآنگونه خاص و نه رکوع و سجودیح اما در قرآن هنگامیکه از نماز یاد میشود با لفظ اقـامه هـمراه میباشد و در تمام این کتاب آسمانی حتی یکبار نیز ترکیب«نمازخواندن»یافت نمیشود.در مجمعی خانمی مورد خطاب بود،بوی سفارش میشد که با دین آشتی کند جواب داد «من بجای نماز شبها در بستر دعا میخوانم».
او و امثالش از یـک نـکته غافلند کـه نماز اسلامی یک بیان سمبولیک Sympolique
است و همین رمز یکی از علل اساسی عربی خواندن آنست و همچنین یک عمل بـیانی و سمبولیک میباشد.مثلا نمازگزار هنگام گفتن تکبیرةالاحرام که خود سمبول احرام حج اسـت و بـا آنـگونه خاص که دستها را بالا میآورد و به پشتسر اشاره میکند رمز سمبولیک در نماز و معنایش این است که با ذکـر اللّه ـاکبر هرگونه اندیشهء غیر- خدائی را به پشت سر افکنده و ذهن خود را پایگاه انحصاری خداوند قرار میدهم.
همچنین اسـت قـیامش و رکـوع و سجودش.اینها همه معنی دارد و رمز و نشانه- ایست:پس با خوابیدن در بستر و چیزی را خواندن هدف منظور حاصل نمیشود زیرا در آن کـیفیت دیگر ما عمل سمبولیک انجام ندادهایم.بیان نماز اسلامی نیز چنین است.سوره حمد سمبول تـمام قرآن است و بلقب ام الکـتاب مـفتخر میباشد.برای روشن شدن این معنی؛آیهء هفتم این سوره را تفسیر میکنیم. اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ *
صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ ...
خداوندا ما را براه راست هدایت کن،راه راستی که بانعام یافتگانت دادی.
نخستین نکته جالب این است که بجای ضمیر مـفرد ضمیر جمع آمده و این خود رمز اجتماعی بودن این دین است دوم آرزوی نیل به راه انعام یافتگان میباشد.قرآن حکیم خود این آیه را در سوره نساء آیه 69 تفسیر مینماید
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً
و در سورههای دیگر اندیشهها و گفتار و کردار این طبقات را تحلیل مینماید.
راه مستقیم طبقات چهارگانه فوق سمبل مجاهدات و هجرتهای آنانست.معنایش این است که بشر آنچه را آنان انجام دادند،خداوندا تـوفیق انـجام آنرا بما ارزانی بدار و از آنچه دوری جستند ما را نیز حفظ بفرما،زیرا خود آرزومندان این راهیم نه راه مغضوبشدگان و نه راه گمراهان.و اما آن گروهی که به تعبیر خود فقط به خواندن مشغولند و پسـ از آن بـه بادهگساری میپردازند و قمار میبازند و موسیقی میشنوند و همان راهی را طی میکنند که غضبشدگان و گمراهان میروند؛چگونه نماز این افراد قبول میشود.قرآن در اینباره ضمن نقل خاطرهای میفرماید:
شرط قبولی عبادات تقوی است آدم دو پسر داشت بـنامهای هـابیل و قـابیل. در آنهنگام که بقصد زیارت خانهء خـدا بـسوی مـکه حرکت نمود هابیل را که پسر کوچک وی بود وصی خویش قرار داد و سفارشات لازم را باو نمود و اسم اعظم را بوی تعلیم داد.در غیاب آدم بین دو برادر اخـتلاف افـتاد و قـابیل وصیت پدر را نپذیرفت و خود را لایق جانشینی و اجرای وصایای آدم دانـست،سرانجام هـابیل و قابیل با یکدیگر پیمان بستند تا در میعادگاهی برای جلب رضایت خداوند قربان کنند،قربانی هریک قبول شد او وصی پدر گردد.
هابیل که گلهدار بود شـتری سـرخ مـوی و زیبا که او را بسیار دوست میداشت به قربانگاه آورد و قابیل دسته گندم رنـگ آلودی را همراه برد.
قربانی هابیل که علیرغم نفس خود توانسته بود از محبوبترین ارزشهای زندگی خود بگذرد قبول شد.قابیل خشمناک اعتراض نـمود و او را تـهدید بـه قتل کرد. هابیل گفت.
إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ [7]
خداوند می پذیرد بشرط تقوی
قربانی که خود یک عـمل بـیانی و سمبولیک است معنایش این است که وسوسههای نفس را برای رضای خدا در قربانگاه موسیقی که مایه حـظ خـود مـیداند و شراب که لذیذش می پندارد و رقص و قمار که تفریح سالم وی می باشد،قربانی نماید هرکس تـوانست نـفس امـاره را مهار کند و آزادی خود را بدست آورد متقی است و عباداتش قبول.
اینست راه طبقات چهارگانه که برای خشنودی خالق از هـمه چـیز گـذشتند و پای بر سر همه چیز نهادند همچنین است معنی اقامه صلوة.
اقامهگران نماز پاسداران و سربازان فداکار کـلیه آرمـانهای اسلامی و آیات قرآنی هستند.اقامهگران نماز چون ابو ذر و سلمان سبک بالانند و آرامش روح دارند.
و از یمن دولت نماز؛سلامت و تعادل روحـی دارنـد و الیـنه نیستند.قرآن حکیم در توصیف اینگونه افراد چنین میفرماید.
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ ... [8]
یعنی تـا بـر آنچه از دست شما رفته افسوس نخورید و بآنچه بشما رسیده شادی نکنید.
و سـپس مـیفرماید: إِلاَّ الْمُصَلِّينَ [9] یعنی فقط نمازگزاران حقیقی اینگونهاند و دارای سلامت و تعادل روحی میباشند و از بیماری الینه رسـتهاند و نـیکبختان واقـعی هستند آنها بوسیله نماز از فحشاء و منکر دوری جستهاند و از مجتمع این گروه جامعه خوشبخت اسلامی تحقق مییابد
پس بشر در تمام ادوار زنـدگی و تـاریخی بـه«شکر و ستایش»و«سجده»در پیشگاه خالق نیازمند بوده است؛خوشبختی او در گرو نماز است و بدبختی او هنگامی آغاز میشود کـه از خـدا و یاد او و آیاتش دوری گزیند و السلام علیکم و رحمت اللّه و برکاته.
من معتقدم که دین محمد یگانه دینی است که بـا تـمام ادوار زندگی بشری مناسب میباشد و قابلیت آنرا دارد که هرنسلی را بخود جلب کند.
(برناردشاو)
[1]. آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله سیمای اسلام » سال 1349 - شماره 2 (از صفحه 26 تا 34)
URL: http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/290149
[2]. اسلامشناسی.جناب آقای دکتر علی شریعتی.
[3]. روزنامه اطلاعات مورخ 2/2/49 و شمارههای.1317 و 13171.
[4]. طه: 124.
[5]. رعد: 28.
[6]. العنكبوت: 45
[7]. مائده: 27.
[8]. الحدید: 23.در اصـول کـافی از امـام سجاد(ع)روایتی نقل شده که در تفسیر این آیه فرمودهاند زهد واقعی اسلام مضمون این آیه است.
[9]. معارج: 22.