■ آثار ذکر در سازندگی روحی و اخلاقی (2)
بسم الله الرحمن الرحیم
در شـماره قبلی تعدای از آثار سازنده روحی و اخلاقی ذکر و یاد خدا را از نظر خوانندگان گرامی گـذراندیم، ایـنک بـا تعدادی دیگر از این آثار سازنده، آشنا میشویم.
8. باطن بینی
در پرتو تداوم در ذکر خدا میتوان دیـده ملکوتبین پیدا کرد و درهای آسمان معنی را به روی خود گشود: « وَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ...»[2]. نور ذکر، باطن امـور را بـر ما میگشاید حتی به حقایق آخرت و جهان دیگر میتوان آگاهی یافت. حضرت علی علیه السلام در خطبهای که صفات اهل ذکر است صریحا این حقیقت را بیان فرموده است:
«گویا دنیا را به پایـان رسانده و به آخرت درآمده و مشاهدهکننده صحنه آخرت هستند و گویا بر احوال پنهان اهل برزخ در مدت اقامتشان در آنجا آگاهند و قیامت تای وعدههای خویش را جلو چشم ایشان محقق ساخته و در همان حال که هـنوز در دنـیا هستند پرده غیب از جلو چشمشان کنار رفته بهطوری که میبینند آنچه را که دیگر مردم نمیبینند و میشنوند آنچه را که دیگران قادر به شنیدن آن نیستند»[3].
9. افزایش هدایت
ذکر خدا درجات هدایت را افزایش مـیدهد. در سـوره کهف آمده است:
«... وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسيتَ وَ قُلْ عَسى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً »[4]
«پروردگارت را یاد کن و بگو شاید خداهم مرا به چیزی که به حق و صواب نزدیکتر از ایـن بـاشد، هدایت کند». در این آیه خداوند به پیامبرش دستوری میدهد تا امت از آن استفاده کنند، میفرماید: اگر خدا را فراموش کردی به یاد خدا باش تا بر هدایت تو افزوده گردد. مـعلوم مـیشود هـر درجهای از ذکر که هم سـطح خـود ایـمان و هدایت را در بر دارد، زمینهای استبرای درجه بعدی و دایتبالاتر و ایمان افزونتر. «و اذکر ربک اذا نسیت...»، یعنی اگر آن درجه عالیه را از دست دادی، باز هـم بـه یـاد خدا باش و متذکر حق باش تا خداوند رشـد بـیشتر و بهتری به تو مرحمت کند[5].
10. عدم از خودبیگانگی
یکی از موجبات عمده رکود و بیثمری انسان، در افتادن به ورطه خود فراموشی و از خودبیگانگی اسـت. قـرآن کـریم تنها عامل خودفراموشی را خدافراموشی معرفی میکند که به وسیله ذکـر و یاد خدا میتوان از این ورطه هولناک نجات یافت:
« وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ »[6].
«مانند آن افرادی مـباشید کـه خـدا را فراموش کردند پس خداوند هم آنان را از یاد خودشان برد و اینان همان فـاسقان هـستند».
11. مقبولیت و پذیرش
یکی از نشانههای اینکه فرد بداند مورد رضایتخدا هستیا نه؟ این است که فرد ببیند اهل ذکر استیا نه. آنان که میبینند تـوفیق ذکـر خـدا را دارند باید مطمئن باشند که مقبول خدای تعالی و مورد عنایت او هستند تا وقتی کـه خـداوند از بـندهای خشنود نباشد، اجازه نمیدهد نام پاکش بر دهان او جاری شود و مداومت در ذکر داشته بـاشد. کـسانی که میبینند ذاکر خدای متعال هستند باید اطمینان داشته باشند که خدا نـخست ذاکـر آنـها بوده است[7].
12. کنترل قوای فکری
یکی دیگر از آثار و ثمرات ذکر، کنترل قوای فکری و حواس است. در مـسیر تـهذیب نفس، انسان باید به تدریجبر قوای درونی و همه ابعاد گفتاری و رفتاری وجود خـود مـسلط شـود. یکی از ابعاد گریزپا و سرکش درون انسان قوه تفکر اوست. سرکشی این بعد را میتوان در نماز به خـوبی درک کـرد. یکی از عوامل بسیار مؤثر در کنترل فکر، مداومت در ذکر است[8]:
« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً * وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلاً »[9].
«ای مؤمنان! خدا را بسیار یاد کنید و هر صبح و شام او را تسبیح گـویید».
امـام صـادق علیه السلام از سیره پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام نقل میکند:
«پدرم امـام بـاقر علیه السلام بسیار ذکر خدا میگفت. من همواره با او راه میرفتم و او به یاد خدا بود و با او غـذا مـیخوردم و او ذکر خدا میگفت و حتی وقتی با مردم حرف میزد، شرکت در جلسات مـردم او را مـانع از ذکر خدا نبود و من مرتب میدیدم کـه زبـانش بـه زیر گلویش میچسبد و لا اله الا الله میگوید و او پیوسته ما را جـمع مـیکرد و بین الطلوعین بیدار نگه میداشت و ما را به خواندن ذکر، دعا و قرآن امر مـیفرمود تـا آفتاب طلوع کند»[10].
بنابراین ذکر زیـاد و تـوبه به مـعنای آن بـه تـدریج انسان را توانا میکند تا تمرکز حـواس کـسب کند و هر لحظه به هرچه اراده کرده، بیندیشد و فکر را از سرکشی مانع شود و ایـن قـدرت در ابعاد بسیاری میتواند فکر و قـوای درونـی را مهار کند.
13. زدودن غم و اندوه
غم و اندوه غالبا بر اثر از دست دادن یک چـیز، بـه دست نیاوردن مطلوب، تردید وبـلاتکلیفی و مـشاهده صـحنههای تاثرانگیز پیش مـیآید.
یاد خـدا در همه این موارد مـیتواند بـه نحو معجزهآسایی غم و غصه را برطرف سازد. گاهی غمی که بر دل شخص سنگینی میکند نـاشی از تـاسف او به خاطر از دست دادن یک فرصت، یـک مـوقعیت و یا چـیزی از مـال و مـقام دنیاست. خداوند متعال مـیفرماید:
« لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ...»[11].
«نسبت به آنچه از دست دادهاید افسوس نخورید».
با یاد خدا میتوان بـه مـرحلهای از معرفت دستیافت که به خاطر از دسـت دادن هـیچ چـیزی انـدوهگین نـشد. کسی که صـرفا بـه یاد خداست میآموزد که پیوسته حاجات خود را از خدا بخواهد و به لطف و کرم او امید ببندد.
حضرت یعقوب عـلیه السـلام فـرمود:
«.. قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْني إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[12].
«مـن غـم و درد دل خـود را بـه خدا میگویم و میدانم از خدا آنچه را شما نمیدانید».
بعضی اوقات غم و غصه نتیجه تردید و بلاتکلیفی است. کسانی که نسبتبه اجرا یا عدم اجرای کاری دو دل هستند، دچار پریشانی و اندوه مـیگردند. چنین غصههایی برای کسی که به ذکر خدا مشغول باشد، کمتر پدید میآید; زیرا یاد خدا او را صاحب تشخیص و ارادهاش را قوی میکند و روح اعتماد و توکل به خدا را در او زنده میکند.
و بالاخره دیدن صـحنههای تـاثرانگیز موجب اندوه شدید میگردد در اینگونه موارد یاد خدا بهترین داروی معنوی اثربخش است; مثلا اگر از روی توبه به ذکر خدا مشغول شود، این ذکر او را از معنویتسرشار خواهد کرد، غمش را خواهد زدود و قـلبش را از فشارهای ناشی از غم، خلاص خواهد کرد[13].
14. نجات از غفلت
همه گناهان کوچک و بزرگ در حالت غفلت و بیخبری رخ میدهد و عوامل غفلتزا بسیار است. زن، فرزند، زینتها، زخـارف دنـیوی، داراییهای منقول و غیر منقول، ریـاستها، حـکومتها، عنوانهای فامیلی و مقام علمی و روحانی و حتی بسیاری از عبادتها ممکن است انسان را به غفلتبیاندازد.
شیطان برای غافل کردن هرکسی از طریق ویژهای که با حال و شغل او مـتناسب و در او مـؤثر است، وارد میشود و او را به آن سـرگرم مـیسازد. آنچه غفلت را برطرف، عمل را صالح و انسان را تربیت میکند، یاد خدا و تذکر است و عوامل تذکر نیز فراوان است. بعضی از عوامل تذکر، تکوینی و برخی دیگر تشریعی است.
اجرام زمینی و آسمانی، شب و روز، نـعمتهای مـادی، پدیده حیات و تمامی ذرات جهان هستی که صنع صانع یکتاست، عوامل تکوینی تذکر است که نظرکردن به آنها اهل معرفت را به یاد خدا میاندازد. و عوامل تشریعی تذکر، همان عبادات است کـه بـهترین رافع غـفلت است و خلاصه آنکه بر اساس آیات قرآن و به حکم عقل و اثبات تجربه، یاد خدا انسان را از حالت غـفلتخارج میکند و از ابتلا به پیامدهای آن که ارتکاب معاصی، مفاسد شخصی و اجتماعی تـباهکننده اسـت، دور مـیسازد[14].
از آثار و ثمرات ذکر گفتیم و در اینجا متذکر میشویم که یکی از مصادیق والای ذکر، قرآن است. بنابراین تمام آثاری کـه بـر قرآن کریم مترتب است و همه بهرهمندیهایی که انسان از رهگذر قرآن کریم میتواند بـه آن بـرسد، خـود ثمرات و آثار ذکر خواهد بود و نیز تمامی اثرات عظیمی که بر نماز مترتب است، در شـمار ثمرات ذکر است; زیرا نماز یکی از مصادیق والای ذکر است.
[1] . آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله درسهایی از مکتب اسلام » فروردین 1382، سال 43 - شماره 1 (از صفحه 53 تا 59)
URL: http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/32700
[2]. نهجالبلاغه، خطبه 222
[3]. نهج البلاغه، خ222.
[4]. کهف: 24.
[5]. پاسـدار اسـلام، شـماره137، ص45.
[6]. حشر:19
[7]. مجله تـربیت، سـال دهم، شماره1، ص30.
[8]. همان، 31.
[9]. احزاب:41 - 42.
[10]. پاسـدار اسلام، شماره137، ص9.
[11]. حدید: 23.
[12]. یـوسف: 86.
[13]. نمازشناسی، حسن راشـدی، ص79.
[14]. همان، ص168 و 169.