■ حفظ نشاط و بهجت در عبادت
بسم الله الرحمن الرحیم
محافظت نماز از تصرف شیطان
قرآن کریم فرمود: «وَ الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُون»[1] و آنها که بر نماز مواظبت دارند. در آنجا خاطر شریفتان هست که اشاره کردیم که محافظت از نماز یکی این است که در اوقات خودش انجام بگیرد و این حداقل مراقبه است.
اما محافظت و مراقبت از نماز این است که آن را از چنگ شیطان، حفظش کنیم. نگذاریم که شیطان در نماز ما تصرف کند، بلکه نگذاریم شیطان در قوای ما تصرف بکند.
انسان سالک، وقتی میخواهد در سایه عبادت سلوک الی الله داشته باشد باید این قوای درونی را از دستبرد شیطان حفظ کند و گرنه اگر یک مملکتی گرفتار بیگانه است این مملکت نمیتواند تصمیم گیری برای رشد ترقی و تعالی داشته باشد. وقتی میتواند بر رشد و تعالی مصمم شود که استقلال خودش را حفظ کند. یعنی اول باید پایههای استقلال را تثبیت کند بعد از آن برای رشد و ترقی برنامه ریزی بکند.
انسان باید استقلال داشته باشد تا رشد کند
مملکت درون هم چنین است. در سیر و سلوک باطن هم همین طور است، انسان ابتدا باید استقلال داشته باشد، از استعمار و استثمار شیطان و هوای نفس بیرون بیاید، از تحت تسلط شیطان بیرون بیاید، آن گاه برای ترقی و تعالی خودش برنامه ریزی بکند.
مادامی که انسان گرفتار شیطنتهاست، مادامی که انسان، گرفتار شیطانهاست، مادامی که گرفتار هواهای نفسانی است نمیتواند این قوای در بند را رشد دهد.
راه اینکه این قوا به معراج بروند و سیر الی الله داشته باشند این است که از چنگ شیطان آزاد شوند.
پس این نکته، بسیار مهم است که انسان مراقبت کند که در مراحل مختلف زندگی گرفتار شیطان نشود و قوایش جولانگاه شیطان نباشد. این جور نباشد که شیطان بیاید بر سر زبان انسان بنشیند، بیاید بر سر چشم انسان بنشیند، بر سر دست و پای انسان بنشیند، چشم از ما باشد اما بیننده شیطان باشد، زبان از ما باشد اما گوینده شیطان باشد و ...
حفظ نشاط و بهجت در عبادت
ببینید این خیلی مهم است که ما در عبادتهایمان نشاط را حفظ کنیم. همین طوری که پزشکان میگویند انسان وقتی که غذا را میخورد، اگر در یک فرصت با نشاط غذا بخورد غذا بهتر هضم و جذب میشود. در مسائل روحی هم اطباء روحانی اعتقادشان بر همین است که عبادت، خوراک ماست، اگر آن حالتهای روحی، نشاط مطلوب را داشته باشد آن عبادتی که دارد واقع میشود، در نفس انسان خیلی میتواند مؤثر باشد.
در بحث مستحبات، روایات زیادی داریم که در وقتی که آمادگی ندارید عبادت را انجام ندهید.
البته واجبات، مقید به آمادگی و عدم آمادگی و نشاط و غیر نشاط نیست، واجبات در هر صورت باید انجام بگیرد اما عبادتهای دیگر را که میخواهید انجام بدهید، مستحبات را میخواهید انجام بدهید، سعی کنید نشاط را حفظ کنید.
اگر در عبادت نشاط نباشد، نفس، متنفر میشود
اگر بر انسان خستگی عارض شد، اگر سستی و کسالت عارض شد، این عبادت اثر نمیگذارد که هیچ، چه بسا موجب تنفر نفس هم بشود. نفس از این عملی که انجام داده بدش میآید، موجب انزجارش هم میشود. بنابراین حفظ نشاط بسیار مؤثر است.
در کتب روایی، وارد شده که امام صادق(ع) فرمود: نفستان را به عبادت مجبوری اکراه نکنید. یعنی عبادت را بر نفستان، تحمیل نکنید. (البته عرض کردیم عبادتهای مستحبی مقصود است نه عبادتهای واجب) لذا در آن فرصتهایی که آمادگی عبادتهای اضافی را ندارید، انجام ندهید.
همچنین روایت داریم «قالَ رَسُولُ اللَّهِ یَا عَلِیُّ إِنَّ هَذَا الدِّینَ مَتِینٌ فَأَوْغِلْ فِیهِ بِرِفْقٍ وَ لَا تُبَغِّضْ إِلَی نَفْسِکَ عِبَادَةَ رَبِّکَ»[2] امام صادق(ع) از قول رسول گرامی(ص) نقل میکند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: ای علی! این دین یک دین متین و استواری است، با مدارا و با رفق در آن پا بگذار، و پرستش خدا را و پروردگارت را مبغوض خودت نکن. یعنی کاری نکن که این عبادت، پیش تو مبغوض باشد. کاری نکن که نفس تو از عبادت بدش بیاید و تنفر پیدا بکند و عبادت در پیش نفس تو منفور باشد.
در بیانی از امام عسکری(ع) وارد شده «إِذَا نَشِطَتِ الْقُلُوبُ فَأَوْدِعُوهَا وَ إِذَا نَفَرَتْ فَوَدِّعُوهَا»[3] اگر دلها با نشاط است، آن گاه امانت را بهش بدهید، و اگر تنفر دارد، اگر دلش نمیخواهد، گریزان است، او را رها کنید و واگذارید و عبادت را انجام ندهید.
نداشتن نشاط و آمادگی نباید طولانی شود/ عوامل نشاط را باید ایجاد کرد
البته این نکته را باید دقت کنیم؛ یک وقتی هست که یک نفر، یک روز، دو روز مثلاً، یک وعده، دو وعده، این حال و حوصله را ندارد، ممکن است دو سه ساعت بعد، دو سه روز بعد، حال و حوصلهاش را پیدا بکند، این عیبی ندارد.
ولی اگر دید نه بحث از یک روز و دو روز، یک هفته و یک ماه گذشته، این نه تنها در مستحباتش، در واجباتش هم حال ندارد که انجام بدهد خب آنجا دیگر باید برگردد و مطالعه کند ببیند که ریشهاش کجاست؟ قطعاً یک جایی گیر کرده که باید آن را حل کند.
شخصی به امیرالمومنین علیهالسلام عرض کرد من برای نماز شب موفق نیستم و از آن محرومم، حضرت فرمود: مردی هستی که گناهانت، تو را در بند کرده است. «أَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُکَ»
از این رو اگر انسان، گناه بکند، در انجام عبادات موفق نمیشود. پس ممکن است یکی از عوامل طولانی شدن بی نشاطی، گناهان باشد.
باید از گناهان، توبه کنیم و تصمیم بگیریم گناه نکنیم
این دستورات را که میدهند و میگویند عبادت را در حال بهجت و نشاط، انجام بدهید معنایش این نیست که اگر آدم به طور مستمر نشاط ندارد به فکر ایجاد نشاط نباشد، بلکه باید نشاط را فراهم کرد.
عواملی که باعث از بین رفتن بهجت و سرور دل میشود را باید کنار بزنید، مقتضیات نشاط را به وجود بیاورید، آن گاه نفس، نشاط پیدا میکند و بعد از نشاط، عبادت را انجام دهید.